کد خبر 629296
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۰

شهرستان ادب در مجموعه‌ای با عنوان « رستاخیز ادبیات در اندوه فاجعه منا» برخی نوشته‌ها و اشعار در باب حج که در گذشته سروده شده‌اند، گردآوری کرده است.

به گزارش مشرق، ادبیات فضایی کم‌نظیر برای تبیین و توصیف وقایع در اختیار می‌گذارد و منشأ همه تولیداتی است که در فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی شکل می‌گیرند. سال گذشته و پس از شنیدن خبر غم‌انگیز قربانی شدن هزاران حاجی مسلمان در منا، اهالی شعر و ادب با زبان شعر، یاد و خاطره حاجیان قربانی را پاس داشتند و جنایات آل‌سعود را در قالب ادبیات به تصویر کشیدند.
 
شعر نو مرحوم دکتر سیدحسن حسینی که واقعیت رژیم آل‌سعود را نمایان می‌کند و اتفاقا مناسبت هم دارد. شعری نیمایی از کتاب «هم‌صدا با حلق اسماعیل» را بازخوانی می‌کنیم. این شعر که بیشتر از 30 سال از عمرش می‎گذرد، روایتگر آگاهی دیرین ایرانیان نسبت به خرافات شبه‌مذهب وهابیت و جنایات آل‌سعود است:

بوسه بر قبر پیمبر ممنوع!
بوسه بر پنجه شیطان مشروع!
  چهره منحوسان آل‌سعود!
ننگ بر زشتی قاموس شما
دین‌فروشان هم‌آواز جهود
زود باشد که بگیرد ناگاه
شعله در خرمن سالوس شما
گوش‌تان هست اگر گوش کنید:
بغض شب می‌ترکد
در سحرگاه قیام
آل اسلام به پا می‌خیزد
و فرو می‌میرد
آخرین پت پت فانوس شما!
 
علاوه بر ابیات و ادبیات شاعران متقدم، مرور اشعار و سروده‌هایی که طی یک سال گذشته و پس از قربانی شدن حاجیان در منا توسط شاعران خلق شده خالی از لطف نیست. علی فردوسی، شاعر کشورمان در ابیاتی در غم این فاجعه این‌طور سروده است:

از مِنا می‌آورند اخبار داغ دور را
نوحه‌خوان کو تا بخواند «سعیکم مشکور» را؟
سرزمین وحی در دستان کفر است،‌ ای دریغ
در سیاهی‌ها فرو بردند کوه نور را
چاره‌ای جز مشورت با قبضه شمشیر نیست
چون نمی‌داند طرف غیر از زبان زور را
هم تراز بشکه نفت است، لطفا قبرکن
باز بی‌زحمت بیا و پهن‌تر کن گور را
مرتضی حیدری‌آل‌‌کثیر نیز در سروده‌ای دیگر می‌آورد:
نسوز با غزل گریه چشم‌های عزا را
کمی حماسه بخوان سوگ کشتگان منا را
اگر صلاح بدانی بیا و روضه نخوان باد
بچرخ و شعله بزن آه‌های سینه‌گشا را
کلید کعبه به دست این ابولهب است آه
که جای داده در این خانه «لات» بی‌سروپا را
کجاست عزم محمد (ص) که با لبانی از اعجاز
ندا دهد دم «تبت یدا ابی لهبا» را
سوار بر خر دجال قوم آل‌سعودند
که بسته‌اند ره موج‌های رو به سما را
درست موسم «قربان» به پای بسته شیطان
چگونه کشته ببینیم حاجیان منا را؟

حامد عسکری نیز سروده‌ای را به این واقعه اختصاص داده که بخش‌هایی از این سروده را در زیر می‌خوانیم:

وضو گرفته‌ام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زده‌ام تا که از منا بنویسم
مصیبت عطش و میهمان‌کشی و ستم را
سه مرثیه‌ست که باید جدا جدا بنویسم
چگونه آمدنت را به جای سر در خانه
به خط اشک به سردی سنگ‌ها بنویسم
چگونه قصه میهمان‌کشی سنگدلان را
به پای قسمت و تقدیر یا قضا بنویسم
خبر زتشنگی حاجیان رسید و دلم گفت:
خوش است یک، دو خطی هم ز کربلا بنویسم
نمانده چاره به جز اینکه از برادر و خواهر
یکی به بند و یکی روی نیزه‌ها بنویسم
به روضه‌خوان محل گفته‌ام غروب بیا تا
تو از خرابه بخوانی... من از منا بنویسم....
 
سال گذشته شب شعری با عنوان «مسافران خدا» نیز برگزار شد و جمعی از شاعران در این مراسم به شعرخوانی پرداختند.  شعر عطیه‌سادات حجتی، شاعر برجسته کشور با مطلع زیر بسیار دیده شد:

بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی می‌کَنیم ریشه‌ آل‌سعود را
افتاده دست ابرهه‌ها خانه‌ خدا
سجیل کو که سر شکند این جنود را
شاعران دیگر نیز سروده‌های خود را تقدیم شهدای منا کردند.
محدثی خراسانی:
کنار خانه امن تو امسال
حریم و حرمت حج رو شکستند
دوباره کربلا و قصه آب
دوباره کاروان و راه رو بستند
وقتی عرفات خالی از عرفان است
رمی جمرات، بازی شیطان است
حج تو،جهاد است زمانی که حرم
در تولیت آل‌ابوسفیان است
محمدجواد شرافت:
با شمایم‌ای شمایان بشکه دشداشه پوش
با وقاحت روی فرش نفت و خون می‌ایستید
ای شما لات و هبل‌های ابوسفیان‌تراش
سال‌ها در خانه امن الهی زیستید
ننگ بر نیرنگتان با ماست روی جنگتان
ما که می‌دانیم اینک در هراس از چیستید
سید ما  آفتابی از تبار مصطفاست
ای شیوخ شب‌زده! از دودمان کیستید؟
نفتتان روزی به پایان می‌رسد آل‌سقوط!
بی‌گمان امروز اگر هستید فردا نیستید
 
میلاد عرفان‌پور:
هنوز گرم مناجات و گریه عرفاتم
چقدر بوی شهادت گرفته است حیاتم
هنوز تشنه‌ام آری، قسم به اشک دمادم
دمی به چشمه زمزم، دمی کنار فراتم
در امتحان منا، شرمسار طفل حسینم
به لطف کندی چاقو اگر دهند نجاتم
نفس نمانده برایم در این هوای مقدس
ولی به کوری اهل نفاق، در صلواتم
خبر دهید به شیطان، خیال خام نبندد
که من شهیدم و در رمی دائم جمراتم
خبر دهید به مردم لباس سوگ نپوشند
خبر دهید به مردم که عید بوده وفاتم
 
فاطمه نانی‌زاد:
چقدر بغض در گلوشان بود
حاجیانی که تا منا رفتند
آه تقدیر عده‌ای این شد
از منا سوی کربلا رفتند
کاش با هم عروج می‌کردیم

واکنش‌های مردمی به این حادثه دلخراش بسیار تالم بار بود. خانواده‌هایی که برای استقبال از حاجیان خود آماده می‌شدند، حال باید پیکر بی‌جان بستگان خود را که در منا قربانی شده‌اند تحویل می‌گرفتند. نفیسه‌سادات موسوی، شاعر در همان ایام از زبان همسری جامانده در «حادثه منا» اینطور سروده بود:

چمدان را که جمع می‌کردیم
هرکسی یک نفس دعا می‌خواست
پسرت عاقبت به خیر شدن
دخترت اذن کربلا می‌خواست...
اسم‌ها را نوشته بودی تا
هیچ قولی ز خاطرت نرود
مرد همسایه شیمیایی بود
همسرش وعده‌ شفا می‌خواست!
من که این سال‌ها قدم به قدم
پا به پای تو زندگی کردم
در خیالم دمی نمی‌گنجید
دل بی‌طاقتت چه‌ها می‌خواست...
تو شهادت مقدرت بوده
گرچه از جنگ زنده برگشتی
ملک‌الموت از همان اول
قبض روح تو را مِنا می‌خواست!
عصر روز گذشته در عرفات
در مناجات عاشقانه‌ خود
تو چه گفتی که من عقب ماندم؟؟
که خدا هم فقط تو را می‌خواست؟!
ما دو تن هر دو همقدم بودیم
لحظه لحظه کنار هم بودیم
کاش با هم عروج می‌کردیم
کاش می‌شد...
اگر
خدا
می‌خواست... 
 
منبع: وطن امروز