کد خبر 630190
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۴:۵۸

متن ادبی ویژه عید سعید قربان

گروه فرهنگی مشرق؛ دستانش را ببند؛ چشمانش را نیز. مبادا که از نگاهش شرم کنی!
 
ای پدر ایمان! بُرَنده ‏ترین خنجر خویش را برآور و محکم فرود آر که اسماعیل، قربانی پروردگار توست. دستانت هرگز نخواهد لرزید که خدایت چنین خواسته است.
 
 دستانش را ببند؛ چشمانش را نیز. و از یاد بِبَر که اسماعیل، فرزندی به نذر آمده است.
کدام آزمون را دشوارتر از این یافتی؟!
 
این‏بار، خدای تو قربانی خواسته است و تو پدرِ ایمانی! دستانت هرگز نخواهد لرزید.
 
اسماعیل، خود، تن به تقدیر سپرده است و تن به آزمونِ خوفناکِ پدر.
 
چشمانِ خویش را بسته؛ بی‏هیچ سخنی؛ مبادا که دستان پدر سُست شود.
 
کدام آزمون را دشوارتر از این یافتی؟! دشوارتر از قربانی کردن طفلی که زیر خنجر توست. آن‏گاه که تبر بر دوش، بُتخانه‏ی بزرگ را به هراس افکندی؛ پس تمامِ بت‏ها به شنیدن نام تو، فرو می‏ریختند؛ امّا آن بت‏ها که تو می‏شکستی، تکّه سنگ‏های بی‏جانی بود که باید می‏شکست؛ نه اسماعیل، فرزندِ پاک تو که اینک باید تمامِ جوانیِ معصومش را به دستِ خویش قربانی کنی.
 
کدام آزمون را دشوارتر از این یافتی؟ حتی آن‏گاه که آتشی فراهم از همه‏ی هیزم‏های شهر، برای سوختنِ تو ساختند، پس تو با یقین «بسم اللّه‏» گفتی و آتش، به لحظه‏ای، زیباترین گلستانی شد که تا آن روزگار دیده بودند؛ امّا مرگ برای تو از زندگی زیباتر بود؛ پس بی‏ هیچ دغدغه‏ ای تن به آتش سپردی و حتی اگر می‏سوختی، به وصال رسیده بودی؛ امّا این بار نه آتشی در کار است و نه گلستانی.
 
فقط خنجرِ بُرَنده‏ی توست و حنجره‏ی اسماعیل؛ یگانه فرزندت، که به سال‏ها نذر و نیاز گرفته‏ای و اینک در آزمونِ ایمانِ تو، اسماعیل باید قربانی شود تا تو سرافراز بمانی. کدام آزمون را دشوارتر از این یافتی؟!
 
اینک دستانت را بالا برده‏ای؛ با خنجری که محکم در دستِ توست؛ بی‏هیچ لرزشی و تا لحظه‏ای بعد بر پیکر معصوم اسماعیل فرو خواهد نشست. تکلیفِ تو روشن است و نیز می‏دانی که اسماعیل، از زمین خاکی به وصال معبود خویش خواهد رسید که آرزوی تو نیز هست.
 
تردید نمی‏کنی. امّا چه حسّی است که مانع کار توست؟ دستت را چه نیرویی است که نگه داشته است؟ از خدا یاری می‏جویی. خنجر را محکمتر در دست می‏فشاری و بسم اللّه‏ می‏گویی، پس ناگهان آسمان گشوده می‏شود و نورِ رحمت پروردگارت را می‏بینی.
 
ابراهیم! آیا گمان برده‏ای که خداوند راضی به قربانی شدن فرزند توست؟ پس هدیه‏ی از آسمان رسیده را بپذیر و قربانی کن که تو بازهم از آزمونی دیگر، سرافراز بیرون آمدی، ای پدر ایمان!
 
مهدی میچانی فراهانی