بر اساس این گزارش؛ با نزدیک شدن به کنگره هزار و 800 شهید استان کهگیلویه و بویراحمد جا دارد که یاد و خاطره پاسدار رشید اسلام مهدی درخشان را زنده کنیم فرماندهای که برای همیشه در خاطرهها جاودان و جاویدان خواهد ماند.
سردار رشید اسلام، مهدی (زریر) درخشان در سال 1335 در روستای تلمویزی شهرستان باشت متولد شد.
مهدی در خانواده مذهبی، متدین و ارادتمند به ائمه اطهار(ع) به ویژه سید و سالار شهیدان، مشق زمزمه عشق میکرد و از همان دوران کودکی نشان داد که با دیگر همسالانش متفاوت است.
تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در شهرستان باشت، دوران دبیرستان را در شهرستان گچساران و همچنین دبیرستان قوام شیراز پشت سر گذاشت و در سال 1352 موفق به اخذ دیپلم ریاضی و فیزیک شد.
سال 1353 در رشته فیزیک دانشگاه کاشان پذیرفته شد و ورود وی به دانشگاه همزمان شد با شروع و اوج جریان انقلاب به گونهای که یکی از فعالترین دانشجویان دانشگاه کاشان بود.
وی قبل از انقلاب در کوههای کرکس کاشان علیه رژیم شاهنشاهی و در جواب سلطنت طلبان به تنهایی شبانه اقدام به نوشتن شعارهای اسلامی میکرد که در راه برگشت متوجه شد تحت تعیقب دژخیمان شاهنشاهی قرار گرفته و برای فرار از دست آنها از دانشگاه کاشان تا نجف آباد اصفهان را با پای پیاده طی کرد.
سردار درخشان در کنار مقام معظم رهبری
سردار درخشان قبل از انقلاب با یک دستگاه ماشین تایپ که در یکی از ادارات به دستش رسیده بود، سخنرانیهای حضرت امام را مینوشت و به عنوان اعلامیه نه فقط در سطح شهرستانهای استان، بلکه جنوب کشور توزیع و در سازماندهی راهپیمایی و تظاهرات دانشجویان و مردم (باشت و گچساران) و همچنین تهیه و جمع آوری اسلحه و مهمات جهت مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاهنشاهی نقش مهمی داشت.
تا اینکه به خاطر نقش محوری و کلیدی خود در جریان انقلاب و همکاری با گروه منصورون دوباره تحت تعقیب ساواک (1356) قرار گرفت و نهایتا همین امر موجب شد تا لیسانس فیزیکش ناتمام بماند.
با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی با توجه به سوابق درخشانی که در کارنامه مبارزاتی خود با رژیم مستبد شاهنشاهی داشت، نامش را در مدرسه عشق نوشت؛ مهدی زمانی عضو مدرسه عشق شد که خود تدریس عشق میکرد.
* سرداری که ماندن در جبهه را به حضور در تشییع برادر شهیدش ترجیح داد
این فرزند روحالله و سردار بزرگ و خستگیناپذیر دفاع مقدس از روزی که گام در جبهههای حق علیه باطل گذاشت همیشه یکی از پیشقراولان و مهمترین فرماندهان هشت سال دفاع مقدس بود تا اینکه در سالهای 62- 1361 مأمور به کشور لبنان شد.
در سال 1364 به سرپرستی یک تیم به مدت چند ماه به خارج از کشور اعزام و در خصوص فنون شلیک موشکهای دریایی ساحل به دریا آموزش دیدند به گونهای که در زمان حضورش در جبههها رمق و جان تازهای به رزمندگان اسلام داده و همچنین مایه دلگرمی و پشتوانه موثر موشکی اکثر عملیاتها شد.
در زمان حضورش در دوران دفاع مقدس همیشه تلاش داشت در عملیاتها شرکت کند و اگر به دلیل حضور در منطقهای دیگر موفق به شرکت در عملیاتی نمیشد غم تمام چهره نورانیاش را فرا میگرفت و تا چند روز حال خوشی نداشت.
به گونهای که حتی در مراسم تشیع و تدفین برادر شهیدش، جبهههای حق علیه باطل را ترک نکرد و برای زنده ماندن یاد و نام برادر در خانواده، اسم فرزند خود را عبدالحسین گذاشت.
سردار درخشان ایستاده از راست نفر اول
این سردار بزرگ جنگ هشت ساله با تلاش شبانهروزی و بیوقفه خود در عملیاتهای افتخارآفرین و غرورآمیز جبهههای جنوب و جنوب غرب کشور مانند بیتالمقدس به عنوان مسوول اطلاعات تکآفندی فریبنده در منطقه فکه به مدت 10 شبانهروز آن هم ابوالفضلوار با دو دست زخمی و شکسته، عملیات فتحالمبین، عملیات حلبچه حضور داشت که در همین عملیات شیمیایی و مجروح شد.
* سرداری که جایزهاش بوسه رهبری بر پیشانیاش بود
ایفای نقش کلیدی در جلوگیری از سقوط خوزستان و حملات موثر موشکی نیروی دریایی سپاه در برابر دشمن و ناوشکنهای آمریکا در حوزه خلیج همیشه فارس یا بهتر میتوان گفت نقش او در پشتیبانی موشکی کل نیروهای مسلح (سپاه و ارتش) و بیشتر عملیاتها انکارناپذیر است به گونهای بود که در محضر مبارک مقام معظم رهبری (به عنوان رئیس جمهور وقت) آنچنان در شلیک موشک به سمت هدف مورد نظر با اعتماد به نفس از خود مهارت نشان میداد که رهبری به خاطر ارج نهادن به این کار بیسابقه، بزرگ و ارزشمندش بوسه بر پیشانی وی زد.
البته به روایت همرزمان وی ظاهرا در یکی از عملیاتها و در حین پرتاب موشک، اخلالی در یکی از سیستمهای موشکی ایجاد شد که با توجه به مهارت بالای خود، مشکلش را با یک سکه رفع و موشک با موفقیت شلیک شد.
شلیک موشکها توسط پایهگذار یگانهای موشک دریایی دوران دفاع مقدس، یکی پس از دیگری آنچنان لرزه بر اندام دشمن انداخته بود که علاوه بر انعکاس منطقهای و جهانی بر کاهش و افزایش قیمت نفت نه فقط در منطقه خاورمیانه بلکه جهان هم تأثیر گذاشته بود.
* کتاب ارزشمندی از شهید درخشان که ناتمام ماند
از دیگر اقدامات مهم سردار مهدی درخشان میتوان به این نکته اشاره کرد که نخستین فرمانده نیروی دریایی کشور بود که موفق به انجام عملیات انتقال تجهیزات سنگین زرهی در عملیاتهای دریایی شد و این مهم با انتقال تعدادی تانک به وسیله شناورهای غنیمتی از عراق به جزیره قمر به انجام رسید.
افزون بر این، وی تألیف کتابی در مورد جنگ و موشکهای ساحل به دریا را در دست انجام داشت که متأسفانه به خاطر رنج فراوان ناشی از جراحتهای شیمیایی ناتمام ماند.
سردار درخشان در کنار مقام معظم رهبری و سرلشکر رضایی
آقا مهدی دارای پشتکار بالا و خستگیناپذیر بود به طوری که گفته میشود یک شب که از بندرعباس به آبادان میآمد و میبایست بعد از اتمام امور موشکی برای انجام مأموریتی جدید دوباره به بندرعباس برگردد، در مسیر بازگشت از فرط کار و خستگی در حین رانندگی خوابش میبرد که همین موضوع منجر به تصادف میشود.
گفته میشود حتی زمانی که مردم محلی برای امدادرسانی آمدند، وی همچنان از فرط خستگی ناشی از کار در خواب بود.
همچنین در مناطقی که فعالیت میکرد همیشه سعی بر رشد و بالندگی افراد بومی آن منطقه داشت به طوری که در توسعه آن دیار نقش چشمگیری داشته باشند.
مصداق عینی این امر، ماهشهر، بندرعباس، آبادان و… است که تاکنون افرادی از این مناطق به مقامات ارشد نیروی دریایی رسیدهاند.
* مسؤولیتهای بزرگ سردار گمنام
سردار مهدی درخشان در طول چندین سال خدمات بیریا و مخلصانه مسؤولیت بنیاد مستضعفان و بسیج سپاه گچساران، فرمانده تیپ طرح لبیک (فاطمةالزهرا)، فرمانده سپاه فیروز آباد فارس، اولین فرمانده تیپهای موشکی 26 سلمان آبادان و 36 آصف هرمزگان نیروی دریایی سپاه پاسداران به طور همزمان، فرماندهی ارشد شمال خلیج فارس (مناطق یکم، دوم و سوم)، فرماندهی منطقه سوم نیروی دریایی امام حسین سپاه و فرمانده تیپ 49 حیدر کرار را در کارنامه افتخارآمیز خود داشت.
سرلشکر محسن رضایی: سیستم موشکی سپاه در خلیج فارس، مدیون مجاهدتهای درخشان است
به عنوان یکی از فرماندهان مخلص، متواضع، شجاع و جسور سپاه پاسداران در طول 8 سال دفاع مقدس خدمات زیادی انجام داد و همواره زبانزد فرماندهان در سپاه بود به گونهای که در وصف رشادتهایش سردار سر لشکر محسن رضایی میگوید: همه کسانی که از نزدیک او را میشناختند، اذعان دارند که درخشان، پاسداری شجاع، متدین، سختکوش و با تدبیر بود. در عرصههای گوناگون خدمت، آزمونهای سختی را پشت سر گذاشت و کارنامه درخشان او در عرصه دفاع از حریم و میهن اسلامی چه در دوران مبارزات قبل از انقلاب و چه پس از پیروزی، به ویژه در دوران دفاع مقدس یادگاری است ماندگار.
قاطعانه میگویم سیستم موشکی سپاه در خلیج فارس، مدیون مجاهدتهای درخشان است و بارها فداکاری او در شلیک موشکها، خطرات بزرگی را از جبهه رزمندگان اسلام دور کرد.
دریادار شمخانی: واژه نق و منیت در ادبیات کارآفرین او جای نداشت.
همچنین دریابان علی شمخانی میگوید: سردار مهدی درخشان، در بیریایی، بیتکلفی، دانشمداری، هر سنگری را که در اختیار میگرفت با حلم و بردباری جلوهای از تعهد و خدمت بی منت را به نمایش میگذاشت.
کار از او خسته میشد، ناتوانی در خانه او را هرگز نزد، واژه نق و منیت در ادبیات کارآفرین او جای نداشت. زمانی که سنگرداری را در شمال خلیج فارس به عهده گرفت، اطمینان را در اعمال صلابت در دل مسؤولان جای داد.
برادر عزیزم مهندس درخشان، در ذهن و تصورم، تصویری از شجاعت و سلامت، یک رنگی را آنچنان از خود حک کرده که بر نبودش به جز با ذکر، الا بذکرالله تطمئن القلوب آرامش نمییابد. او سرنوشتی غیر از شهادت برای خویش متصور نبود و این خواست همه مردان آماده اجرای فرامین الهی در هر وضعیت است.
آقا مهدی همزمان با حضور در جبهههای جنگ حق علیه باطل از ادامه تحصیل خود غافل نشد و اگر تحصیلاتش را در رشته فیزیک دانشگاه کاشان به دلیل فعالیتهای انقلابیاش به پایان نرساند اما کارشناسی خود را سال 1372 در رشته مهندسی عمران دانشگاه شهید چمران اهواز با موفقیت به اتمام رساند.
وی در حدود سال 1374 به درخواست خود به عنوان نیروی آماده باش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و با توجه به علاقهای که به کشاورزی داشت مشغول به باغبانی، کشاورزی و آبادانی زمینهای زراعی موطن خود شد.
مهدی که سالهای سال با جراحات دوران دفاع مقدس دست و پنجه نرم میکرد، در نهایت دیری نپایید بر اثر مجروحیتی که از بمبهای شیمیایی دشمن بعثی به یادگار داشت، حدود شش ماه در بیمارستان شرکت نفت گچساران بستری شد تا اینکه کمیسیون پزشکی بیمارستان بقیهالله سپاه دو روز قبل از شهادت این سردار سرافراز اسلام، بر جانبازی او صحه گذاشت و وی را به عنوان جانباز شیمیایی (70 درصد سپاه – 25 درصد بنیاد شهید) از کار افتادگی کامل به رسمیت شناخت.
و اما سخنی با مسؤولان....
سرانجام سردار سرتیپ پاسدار مهدی درخشان پایهگذار یگانهای موشکی دریایی جنگ هشت ساله بر اثر جراحتهای دروان دفاع مقدس به ویژه مجروحیت شیمیایی، در اوایل فروردین ماه سال 1389 بعد از چندین ماه بستری به خیل همرزمان شهید خود پیوست و در کنار برادر شهیدش در زادگاه خود به خاک سپرده شد.
به هر حال با عنایت به آنچه گفته شد، یک سئوال اساسی در ذهن مردم استان کهگیلویه و بویراحمد مظلوم و محروم اما همیشه در صحنه باقی مانده است که چرا سردار مهدی درخشان با این همه سوابق انقلابی و نظامی درخشان به ویژه مدیریت تحول و انقلاب موشکی در عملیاتها و به عنوان یکی از سرداران بزرگ کشور عزیزمان در جنگ تحمیلی که هیچ یک از فرماندهان جنگ هشت ساله نقش موثر و کلیدی وی را کتمان نمیکنند. اما با این حال پس از گذشت چند سال از مرگ جانسوز و بسیار مظلومانهاش وی را هنوز هم شهید قلمداد نمیکنند.
مگر غیر از این است که سردار درخشان چه قبل و چه بعد از انقلاب، امتحان خود را خیلی خوب پس داد به گونهای که اهل هر منطقهای دیگر از کشور عزیزمان بود، به پاس دلاوریها و رشادتهای ارزشمند و کمنظیرش در انقلاب و جنگ تحمیلی که بارها و بارها معادلات نظامی دشمن را به واسطه پشتیبانی، تدبیر و مهارتش در شلیک موشکها بر هم زد، حداقل اتوبان، بزرگراه، خیابان یا هر چیز دیگری را به اسمش نامگذاری میکردند ولی دریغ از اینکه حتی کوچهای در این مرز و بوم به نامش مزین باشد.
پس سردار جانباز مهدی درخشان به عنوان یکی از سرداران گمنام اما همیشه سرافراز تاریخ ایران فقط متعلق به خانواده نیست بلکه متعلق به همه مردم استان و کشور عزیزمان است و به همین خاطر رسانههای ملی و استانی میبایست به عنوان صدای مردم این موضوع بسیار مهم و خطیر را چون یک مطالبه و خواست عمومی؛ به گوش مسؤولان استانی، کشوری و لشکری علیالخصوص بنیاد شهید کشور برسانند.
اگر چه حقیقت غیرقابل انکار این است که آقا مهدی با خدا معامله کرد، اما دفاع از حیثیت و خون یک شهید تکلیفی است برگردن همه همرزمان وی؛ پس آقا محسن، دریابان علی شمخانی و سردار فدوی عزیز، همانگونه که در هشت سال دفاع مقدس از جان، مال، ناموس و تمامیت ارضی کشور عزیزمان در مقابل دشمن بعثی تا بن دندان مسلح آن هم با دست خالی جانانه دفاع کردید؛ از حق همرزم جانبازتان آقا مهدی مظلوم هم جانانه دفاع کنید.