یک- شکی نیست که دوران دفاع مقدس طلاییترین دوره تاریخ انقلاب اسلامی است؛ دورهای که نظام اخلاقی و معنوی نشأت گرفته از تفکر انقلاب اسلامی به عینیترین و ملموسترین شکل تجلی یافته و مکتبی انقلابی براساس اخلاقیات اسلامی- جهاد و شهادت پدیدار شد که جهان نمونهاش را سراغ نداشت و همان مکتب، آموزهها و تعالیم آن جریانی را رقم زد که امروز کل منطقه و جهان اسلام از آن به عنوان الگویی بهرهمند است. فرهنگ دفاع مقدس و مقاومت امروز به نهالی تنومند و بالنده بدل شد که از لبنان تا غزه، عراق، سوریه، یمن و بحرین و … گسترش یافت. پس به هیچ وجه نباید اجازه بدهیم این مکتب و یادگاران آن فراموش شوند و در پس ابرهای فراموشی محو و نابود شوند. جشنواره فیلم مقاومت از این رو میتواند بهترین و موثرترین راوی، تصویرگر و تداعیکننده آن مکتب و آن دوران طلایی باشد.
دو- انقلاب اسلامی ادبیات و گفتمانی را ایجاد کرد که برای تفکر سلطه جوی قدرتهای بزرگ تحملپذیر نبود. فتنه انگیزی و تحریک دیوانهای مانند صدام و برافروختن آتش جنگ علیه ملت و انقلاب نوپا در همین جهت بود. از آنجایی که تفکر اتقلاب اسلامی امروزه به مثابه الگویی برای جنبشهای انقلابی و نهضتهای آزادیبخش در آفریقا، آمریکای لاتین، آسیا و حتی اروپا گردید برای قدرتهای بزرگ صدور و گسترش این نگاه و تفکر سخت و دشوار است از این رو همواره در صدد آن هستند تا به گونههای مختلف سدراهی در برابر رشد اندیشه انقلاب اسلامی ایجاد نمایند، پس جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت در جایگاهی فراتر از یک جشنواره و پایگاهی اجتماعی و فرهنگی قلمداد میشود که رسالت حساس و سنگینی را بر عهده دارد و از آن جایی در دنیای امروز جنگها، تلاقی رسانهها و برخوردهای هنری و سینمایی است پس بار سنگین روایت فرهنگ مقاومت و پایداری و انعکاس رنجها و چالشهای عدالت خواهان و ایستادگی در برابر نظام سلطه بخشی از آن متوجه این جشنواره است.
سه- متأسفانه در طول ادوار دولتهای بعد از هشت سال دفاع مقدس غفلت بزرگی در کشور به وقوع پیوسته و آن بی توجهی یا کم توجهی به حوزه فرهنگ و هنر و عدم ارائه تعریف و تبیین درست از این ظرفیت بوده است. جولان دولت سازندگی در زمینه توسعه اقتصادی و ساخت و ساز و عمران، تأکید بر آزادیهای مدنی فاقد ظرفیتهای اجتماعی لازم و لاابالیگری، اباحهگری و تساهل و تسامح حتی در اصول و آرمانها و تزلزل مبانی و هنجارهای اخلاقی جامعه و آشفتگی و شعارزدگی و توسعه اعتدال و وادادگی در دولتهای گذشته در مجموع باعث شده تا در هیچ دولتی شاهد برنامههای هدفمند، بلندمدت و قوام یافته در حوزه فرهنگ و هنر نباشیم این در حالی بود که غرب و نظام سلطه از پی شکستهای متوالی در عرصههای نظامی، سیاسی و اقتصادی با سرمایهگذاری گستردهای وارد کارزار فرهنگی و سینما و رسانه شده بود و اکنون، به نقطهای رسیدیم که رهبری انقلاب فراتر از مرحله نگرانی نسبت به حوزههای فرهنگی هشدار میدهد و این نیست مگر حاصل بیتوجهی و انحراف از رهنمودهای رهبری در دولتهای مختلف. در این مسیر استراتژی و دیدگاه جریان سینمای مقاومت اگرچه فاقد پشتوانههای مالی محکم و قوی بود اما تا حدودی توانسته خطوط و راههای واقعی گفتمان انقلاب اسلامی را رهگیری و دنبال نماید.
چهار- یکی از پدیدههای خطرناک و فاجعهآمیز، گسستگی و انقطاع فرهنگی بین نسلی است. با جوانگرایی شتابناکی روبروئیم که اگر غافل شویم موج فزاینده بمباردمانهای خبری و اطلاعاتی در عصر تکنولوژیهای مدرن و پیشرفته جوانان و نوجوانان را بیریشه میسازد. پس تقویت پیوندهای بین نسلها و انتقال ارزشها به نسلهای جدید نیازی است اجتنابناپذیر. در این زمینه جشنواره مقاومت میتواند آئینه تمام نمای ارزشها و فضیلتهای نسلها باشد. هم احیاگر نوستالژیای عصر تبلور اخلاقیات و فرهنگ شهادت و همچراغ راه آیندگان و نسلهای جدید.
پنج – سردمداران سینمایی و مدیران کمپانیهای بزرگ سینما و تلویزیون غرب و در راس آنها هالیوود در چند دهه اخیر با برنامهریزی و سرمایهگذاریهای گسترده پا به پای قدرتهای نظامی، امنیتی و جاسوسی در صدد تخریب و تخطئه و واژگونسازی چهره دین مبین اسلام برآمدند. در این مسیر، از جعل تاریخ و انتشار روایتهای منقوص و تحریف شده از پیامبران گرفته تا داستانهای سراسر دروغ و جعلی پیرامون تروریسم و خشونت و القای آن به نام اسلام و افسانه پردازیهای دروغین دریغ نکرده و کارخانه دروغپردازی آنها همواره و پیوسته مشغول ذهینتسازی و انحراف افکار عمومی جهانی است. جالب اینجاست در این رویکرد، اندیشمندان و روشنفکران غربی هم همراه هستند و از وحشت گسترش دین اسلام در قلب اروپا و آمریکا با جریان اسلام هراسی همصدا شدند.
جشنواره مقاومت میتواند با تکامل و توسعه بیشتر و جذب منابع و سرمایهگذاری اساسی جبهه محکم و گستردهای را در مقابل این جریانات ایجاد نماید. دستکم قادر است پشتپرده و ریشههای آن را افشا کند.
شش- انقلاب اسلامی به تعبیری بزرگترین انقلاب قرن و تاریخ معاصر است. انقلابی که تاروپود تئوریها و کلیشههای دنیای سیاست را به کناری زد و طرحی نو بر این سقف نگاشت. فرهنگ و الگویی را ترسیم کرد که به کعبه آمال بسیاری از آزادیخواهان و عدالت جویان بدل شد. امروزه شاهدیم که اثرات انقلاب اسلامی حتی تا عمق جغرافیای آمریکایی لاتین را فرا گرفت و از آفریقا و آسیا و بویژه در منطقه و جهان اسلام با الگوبرداری نهضتها و جنب و جوش تازهای آغاز شد. در این راستا، سینما بویژه سینمای مقاومت باید پا به پای سایر اضلاع جامعه در گسترش گفتمان و فرهنگ انقلابی حرکت کند. اتفاقی که تاکنون محقق نشده و نیاز به کار اساسیتری دارد.
هفت- منطقه خاورمیانه متلاطم و شعلهور است. دستها و دسیسههای آمریکایی – صهیونیستی سناریوهای متعددی را رقم زدند تا موضوع فلسطین از موضوعیت جهان اسلام خارج شود و در حاشیه قرار گیرد. تولید گروههای دستسازی چون داعش با استفاده از مزدوران و جنایتکاران بینالمللی و با حمایت مالی و لجستیکی حکومتهای دست نشانده منطقه هم در این راستا صورت گرفته است. جشنواره مقاومت باید با هوشمندی و درایت و با آگاهی بخشی پرچمدار جریان سینمایی افشاگرانهای باشد که در پشت پردهها در حال انجام است. این رسالت متوجه هنرمندان و سینماگران انقلابی و جسوری است که شبکههای مرموز امنیتی را میشناسند و آگاهانه پای در این میدان گذاشتهاند.
هشت- جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت به دلائلی که عنوان شده و به حسب جایگاه منطقهای و بینالمللی که پیدا کرده دیگر نمیتواند صرفا یک جشنواره سینمایی باشد. این جشنواره به یک جریان تبدیل شده و بیشتر به نهادی اجتماعی با راهبردهای فراملی شبیه شده و شایسته است دستگاه دیپلماسی هم با درک عظمت و اهمیت این جریان در تقویت و گسترش آن حمایت نماید.