سرویس جهان مشرق - چرا توافق آتش بس بین مسکو و واشنگتن در حلب و شمال سوریه بیش از 60 بار نقض شد؟ تکرار و استمرار تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه و سوریه چه معنایی دارد؟
آمریکا بی مقدمه و بی مناسبت بزرگترین کمک نظامی خود را از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی بالغ بر 38 میلیارد دلار به تل آویو تقدیم می کند. کاخ سفید با این کمک نظامی در واقع به اسرائیل تضمین می دهد که برای یک دهه سالانه کمک های نظامی به ارزش 38 میلیارد دلار از آمریکا دریافت خواهد کرد.
واشنگتن به این هم اکتفا نمی کند و متعهد می شود، در صورت وقوع جنگ و یا هر زمان که اقتضا کند، از اسرائیل حمایت مطلوب و به این رژیم کمک مورد نیاز را خواهد کرد.
باراک اوباما را چه شده است؟ آیا ضربه مغزی شده؟ یا چیزی به سرش اصابت کرده که اقدام به چنین بذل و بخشش هایی به اسرائیل کرده؟ چرا آن توافقنامه را امضا کرد؟ درحالی که همه می دانند، رابطه رئیس جمهوری آمریکا با «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل آنقدر نزدیک یا تا این اندازه خوب نیست که دست به چنین بذل و بخشش هایی بزند.
در این تردید نیست، تمام این اقدامات با این هدف افزایش حمایت ها و محبوبیت «هیلادی کلینتون»، نامزد دموکرات ها در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا نزد اسرائیلی ها و نئو محافظه کاران صورت می گیرد، کسی که برنامه ریز و ترسیم کننده نقشه راه دو گروه تروریستی تکفیری «القاعده» و «داعش» در دو کشور سوریه و لیبی به شمار می آید.
کلینتون پس از بهبودی بیماری ذات الریه اش، میکروفون را در یکی از تبلیغات انتخاباتی اش به دست می گیرد و می گوید: مخالفت اوباما با اسرائیل را نمی توان چیزی جز یک مزاح دانست، مثل اینکه یکی از بدیهی ترین اصول و قوانین حاکم بر دولت را نادیده بگیریم یا با آن مخالفت کنیم و دلیل این مدعا، اظهارات اوباما در خصوص اسرائیل است که صراحتا گفته بود: «طی 8 سال تصدی پست ریاست جمهوری آمریکا، در عمل و در سخن به تمام تعهدات و وعده هایمان در موضوع حمایت و پشتیبانی از اسرائیل عمل کردم و در آینده نیز به این حمایت ها و پشتیبانی ها پایبند و متعهد خواهیم بود».
درک این پایبندی و فهم آن چندان دشوار نیست و به راحتی از اهداف نهفته در پس اشغال عراق و طرح خاورمیانه بزرگ و تقسیم منطقه و ترسیم مجدد مرزهای آن و جنگ در سوریه می توان به صداقت اظهارات اوباما پی برد.
روند انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
کافی است، اندکی به روند انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا توجه کنید. به نظر می رسد، هیچ دوره ای از انتخابات ریاست جمهوری در این کشور به اندازه این دور مضحک و بی محتوا نبوده است. منظور سخنان و اظهارات مضحک و بی محتوای «دونالد ترامپ»، نامزد جمهوری خواهان نیست، بلکه اندکی تامل و دقت در لیست کشورها و شرکت های چندملیتی است که حمایت خود را از کلینتون اعلام کرده و هزینه گزاف تبلیغات انتخاباتی اش را تامین می کنند.
ملاحظه می شود که نظام حاکم و تمام نهادها و ارگانهای دولتی و موسسات و سازمان های سیستم سرمایه داری، در کنار همه رسانهها و سرویسهای اطلاعاتی و شرکتهای امنیتی و سیاستمداران و هنرمندان آمریکا در یک صف قرار گرفته و از هیلاری کلینتون در تبلیغات و رقابت انتخاباتیاش حمایت میکنند.
در برابر این سیل به بی پایان حمایت ها، تلاش مستمر و خستگی ناپذیر حامیان کلینتون در سیاه نمایی وجهه و شخصیت ترامپ قرار دارد. آنها تمام امکانات در اختیار را به خدمت گرفته اند تا ترامپ را از صحنه خارج کنند و در این راستا دلیل هر رخداد ناخوشایندی به ترامپ و هوادارانش نسبت داده می شود.
اگرچه این بخش از مطلب به معنای تایید ترامپ یا قائل شدن تفاوت بین او و کلینتون نیست، اما باید توجه داشت، تصویری که رسانه ها از ترامپ ترسیم کرده و به کاربران خود منتقل می کنند، در مواردی متعددی با واقعیت های موجود تفاوت دارند، به عنوان مثال در بحث سیاست خارجی، رسانه ها درحالی با آب و تاب بسیار توجه خود را بر انتقال دیدگاه ها و گرایشات اسلام ستیزانه و نژاد پرستانه ترامپ متمرکز کرده اند، گویی هیچ اصل دیگری در سیاست خارجی وی وجود ندارد، از جمله تاکنون کمتر رسانه ای به دیدگاه ترامپ درباره تاکید وی بر نزدیکی به مسکو پرداخته است.
افزون بر آن رسانه چنان از اسلام ستیزی ترامپ سخن می گویند و او را دشمن شماره یک جهان اسلام و مسلمانان جلوه می دهند، گویی هیلاری کلینتون تاکنون دوستدار جهان اسلام و حامی مسلمانان بوده است.
چه کسی می تواند، منکر خصومت ورزی و دشمنی هیلاری کلینتون، نامزد مورد حمایت اسرائیل با اسلام و مسلمانان باشد، درحالی که وی در کتابش آشکارا به طرح ها و برنامه های دولت وقت آمریکا اذعان و بر نقش تاثیرگذارش در سمت وزیر خارجه در فراهم کردن زمینه اجرای بخشی از این طرح ها و پیاده کردن شماری از این برنامه ها در جهان اسلام و منطقه تاکید می کند.
تشکیل کشور مستقل کردستان یکی از طرح ها و برنامه هایی است که کلینتون از آن سخن می گوید و هم اکنون به یکی از پرونده های مهم سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. درحالی که گزارش های موثق و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان می دهد، تشکیل کشور مستقل کردستان در چارچوب تامین منافع و تحقق اهداف منطقه ای اسرائیل صورت می گیرد.
همچنین همه می دانند، حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 میلادی پس از آن رخ دادند که جناح حامی اسرائیل در آمریکا موسوم به نئو محافظه کاران قدرت را در این کشور در دست گرفتند و منافع اسرائیل را در درجه اول اولویت و بالاتر از منافع ملی آمریکا قرار دادند و برای تامین این منافع از هیچ اقدامی حتی برافروختن آتش جنگ جهانی سوم فروگذاری نمی کنند.
این موضوعی است که «ولادیمیر پوتین»، رئیس جمهوری روسیه در کنفرانس مطبوعاتی که 17 ژوئن گذشته در حاشیه نشست بین المللی اقتصادی سن پترزبورگ به آن اشاره کرد: «در واقع خطری به نام خطر ایران وجود ندارد. با این حال ناتو به شکلی گسترده و غیر منطقی اقدام به نصب سیستم های پدافند موشکی در اروپا می کند. ناتو خطر ایران را دستاویزی برای نصب این سیستم ها کرده است. آنها یک بار دیگر دروغ گفتند. می دانیم که تغییر و تحولات تکنولوژیکی بسیاری صورت گرفته و آمریکا چه وقت سیستم های موشکی جدید خود را که مجهز به موشک هایی با بیش از یک هزار کیلومتر است، نصب می کند تا روسیه را تهدید کند.
آنها دروغ می گویند و شما این دروغ ها را باور می کنید و به مردمان خود انتقال می دهید. به همین دلیل ملل شما نمی دانند، چه خطری در کمین آنهاست و این موضوع مرا نگران می کند. چرا آنها درنمی یابند که پای در راه بی بازگشت گذاشته اند. صراحتا می گویم که جنگ جهانی سوم در راه است».
آیا هدف اسرائیل سوریه است
چین دشمن شماره یک آمریکاست و کینه بسیاری از این کشور در دل دارند، اما قدرت رویارویی با چینی ها را ندارند. آمریکایی ها حتی توان مقابله با روسیه را هم ندارند، به همین دلیل از طریق اروپا وارد عمل شده، تلاش کردند، به روس ها ضربه بزنند.
سوریه میدان دیگر رویارویی آمریکا و روسیه است. آمریکایی ها برای این میدان طرح ها و نقشه های بسیاری ریخته اند، چون می دانند، روس ها در سوریه نفوذ گسترده ای دارند.
از ابتدای شروع بحران در سوریه یکی از تاکتیک های آمریکا «تاکتیک تحریف تمرکز و توجه» از طریق پشت پرده نگه داشتن اسرائیل، به عنوان بزرگترین دشمن دمشق که همچنان بلندی های جولان را تحت اشغال خود دارد و عدم آشکار کردن نقش و تاثیر گذاری آن در این بحران بود.
به همین دلیل آمریکا اهداف خود را در سوریه به گونه ای مشخص می کند که تامین کننده منافع و خواسته های اسرائیل باشد. بنابراین همانگونه که تشکیل کشور مستقل کردستان به سود اسرائیل است، براندازی نظام در سوریه در راستای منافع اسرائیل خواهد بود.
هرگاه ترکیه تلاش کرده، مناسبات خود را با روسیه بهبود ببخشد، یک باره به هدف مستقیم غرب و آمریکا تبدیل می شود. کودتای ترکیه در این راستا قابل ارزیابی است و اکنون غرب خواهان ازسرگیری روابط آنکارا با مسکو و تهران و دمشق حتی به صورت جزیی و هماهنگی ترک ها با این کشورها نیست.
در گیر و دار تحولات شمال سوریه، رخ دادهای عجیب و بی سابقه ای در جنوب سوریه و به طور مشخص بلندی های جولان جریان دارد. هفته گذشته پدافند نیروی هوایی سوریه یک فروند جنگنده و یک پهپاد اسرائیلی را هدف قرار داد و جالب آنکه این حادثه روز 13 سپتامبر رخ داد، روزی که آتش بس مورد توافق بین آمریکا و روسیه در حلب به اجرا در می آمد.
این حمله که برخلاف روند توافقات آمریکا و روسیه صورت گرفت، نشان داد که اسرائیل محاسبات خاصی در سوریه دارد و روند رخ دادهای جاری در این کشور را با دقت زیر نظر دارد و از جمله موضوعات بسیار مهم در این محاسبات پرونده های امنیت و انرژی و قبرس و کشور مستقل کردستان و گذرگاه های امن برای کُردهاست.
تل آویو در سال 2013 میلادی تصریح کرده بود، در صورت سرنگونی دمشق و سقوط اسد وارد سوریه خواهند شد. همچنین اطلاعاتی وجود دارد که نشان می دهد، اسرائیل سال گذشته به آنکارا پیشنهاد عملیات نظامی مشترک در خاک سوریه را داده است، به همین دلیل باقی ماندن اسد در قدرت و افزایش قدرت وی کابوسی برای رهبران اسرائیل است که سرنگونی وی را انتظار می کشیدند.
به اعتقاد کارشناسان و صاحبنظران تکرار و ادامه تجاوزات اسرائیل علیه سوریه و نوار غزه نمی تواند، موضوع خوشایندی باشد. «آوی یسخاروف»، کارشناس اسرائیلی مسائل منطقه درباره ادامه این حملات می گوید که تل آویو پس از اقدام هفته گذشته پدافند هوایی ارتش سوریه، سیاست گذشته خود مبنی بر حفظ وضع موجود را تغییر داده و دور از انتظار نیست، تغییراتی در معادلات و موازنه های حاکم بر مناطق مرزی بین سوریه و سرزمین های اشغالی باشیم.
به همین دلیل تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی در جنوب سوریه اقدامی از پیش برنامه ریزی شده از سوی تل آویو است که وزارت دفاع و سرویس های اطلاعاتی آمریکا بر اجرای آن در سوریه نظارت دقیق دارند، بی آنکه کاخ سفید نقش واقعی خود را برملا کند.
در این صورت هدف این سناریو ایجاد منطقه ای حائل در جنوب سوریه و در منطقه جولان است که جبهه النصره به عنوان مهمترین ادات اسرائیل در جنوب سوریه از آن محافظت خواهد کرد که پیش زمینه و مقدمات تاسیس کیان و موجودیت مستقل درزی در چارچوب طرح تقسیم سوریه را فراهم خواهد کرد.
آنچه این فرضیه را تقویت می کند، اقدام دمشق به ارسال پیام های روشن و شفاف برای آنکارا و تل آویو توامان توسط وزیر خارجه روسیه است. «سرگئی لاوروف»، وزیر خارجه روسیه در این خصوص بر حق مسلم دمشق در مبارزه و رویارویی با تروریسم در جولان تاکید کرد، تا آشکار سازد، آنچه اسرائیل دست به آن می زند، حمایت از تروریسم و نقض آتش بس و از بین بردن زمینه های دستیابی به راه حل سیاسی برای بحران جاری در سوریه است.
روسیه، سوریه، اسرائیل
سوالی که در اینجا مطرح می شود، این است که در صورت ورود اسرائیل به جنگ با سوریه، مسکو جانب کدام طرف را خواهد گرفت؟ برای پاسخ به این سوال به سخنان چند روز گذشته رئیس جمهوری روسیه اشاره می کنیم که تصریح کرد: ورود مسکو به میدان سوریه با هدف مبارزه با تروریسم و حمایت از نظام سوریه و بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور و کمک به نظام مشروع و قانونی سوریه جهت حفظ تمامیت ارضی این کشور و پاکسازی آن از تروریسم بوده است.
این بدین معناست که مسکو خواهان ورود مستقیم به نبردها و درگیری ها نیست، اما در عین حال به آمریکا اجازه دخالت مستقیم نظامی در سوریه را نخواهد داد.
براین اساس باید گفت که بحران سوریه در آستانه مرحله جدیدی از جنگ نیابتی بین محور مقاومت و مزدوران آمریکا و اسرائیل در منطقه است، اما در صورتی که تل آویو مرتکب حماقت شود و وارد جنگ در سوریه شود، در چنین شرایطی باید در انتظار ورود مستقیم حزب الله و مقاومت مردمی جولان و الجلیل به میدان باشد.
به همین دلیل دور از انتظار است، اسرائیل مرتکب چنین حماقتی به خصوص در این برهه زمانی شود که آمریکا خود را برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آماده می کند.
علاوه بر اینکه ملاحظاتی چون ریسک بالای درگیر شدن در جنگی خارج از مرزهای سرزمین های اشغالی، چالش ها و بحران هایی که در داخل این رژیم را تهدید می کند، عدم آمادگی جبهه داخلی و نبود اطلاعات کافی از جنگ پیش رو این رژیم را از ورود به چنین مخمصه ای باز می دارد.