پس از آن امیر کربلایی زاده وارد شد و از اشتباهات فکری و ذهنی تعریف کرد که موجب رخ دادن اتفاقات خنده دار و حتی غم انگیز در زندگی روزمره می شوند.
یکی از این رخدادها که کربلاییزاده از آن تعریف کرد، اشتباه گرفتن اعداد و ارقام در تلفن بود که منجر شده بود تا او علاوه بر ارسال اشتباه شارژ، تماسهای اشتباهی هم بگیرد.
علاوه بر این فهمیدن نادرست حرفها و اشارات هم از مواردی بودند که اتفاقات جذابی را برای این کمدین رقم زده بود.
پس از اجرای کربلاییزاده، رضا صادقی مهمان اصلی برنامه وارد صحنه شد.
بعد از سلام و عیلک و تقدیم عشق و احترام ازسوی صادقی به همه بینندگان و حاضران، رامبد اظهار کرد: سال 85 رضا صادقی در خانه من کنسرت داشت! (وی در ادامه به کنسرتی که صادقی در کاخ سعدآباد که مجاور خانهاش بود، اشاره کرد.)
صادقی پس از آن، به اولین دفعاتی که فارغ از فضای حرفهای خوانده بود، اشاره کرد. او با بیان خاطرهای در همین ارتباط گفت: یک بار برای جمعی شروع به آواز خواندن کردم، حاضران یک به یک جمع را ترک میکردند. آخر اجرا فقط چهار یا پنج نفر باقیمانده بودند و خب من از این موضوع خوشحال بودم! تا اینکه یکی از آنها مودبانه درخواست کرد، من یک ساعت سکوت کنم تا آنها بتوانند در آرامش غذایشان را بخورند!
وی در ادامه از سختی بسیاری که برای ورود به این عرصه کشیده بود، تعریف کرد. صادقی در این باره گفت: ابتدای فعالیت حرفهای در ارشاد چندین مرتبه طبقات را بالا و پایین رفتم؛ اون هم از پلهها. نهایتا وقت اداری تمام شد و آن فرد هم رفت و من او را ندیدم. وقتی فهمیدم طرف رفته، فقط یک ربع می خندیدم!
خواننده مشکیپوش همچنین در توصیه به علاقهمندان به هر کار و رشتهای عنوان کرد: اصلا فکر نکنید زندگی آسان است و اصلا فکر نکنید که موفقیت سخت است؛ باید در هر شرایطی تلاشتون را بکنید.
محبوبیت و استقبال از آهنگ «مشکی رنگ عشقه» موضوع دیگری بود که صادقی در مورد آن گفت: می دانستم که این طور می شود و باید بگویم که من هر اتفاقی که در زندگیام پیش میآید را از قبل می دانم؛ چون به خدا و خودم اطمینان دارم.
رضا صادقی در بخش دیگر، در پاسخ به اینکه 10 سال دیگر در چه حالی است بیان کرد: 10 سال دیگر احتمالأ یک گل فروشی خیلی بزرگ دارم که در آنجا کنسرت هم اجرا می کنم.
پس از اینها نوبت به لبخند20 ثانیه ای و اجرای دو قطعه از این خواننده رسید.
اما «جناب خان» هم پس از یک رفت و برگشت، در حالی که لباس مشکی پوشیده بود به جمع اضافه شد .
او بعد از شعر خواندن برای صادقی، کادوی کاربردیاش را که یک شوینده مخصوص لباسهای مشکی بود، به رضا صادقی تقدیم کرد.
ترک قلیان هم از موضوعاتی بود که مطرح شد و صادقی در پی آن به جمله ای که دختر کوچکش حین دیدن قلیان به دست پدرش گفته بود، اشاره کرد و ادامه داد: او با زبان کودکانه اش گفت «بابا خجالت بکش» و از آن به بعد بود که دیگر خجالت کشیدم و از قلیان دست کشیدم.
در بخشی از برنامه «خندوانه»، جنابخان از رضا صادقی اجازه خواست قطعهای جنوبی بخواند. او با در دست گرفتن نیانبانی زرد رنگ شروع به خواندن آهنگی شاد با نام «ای یار، ای یار» کرد که با استقبال و همخوانی رضا صادقی همراه شد.
جنابخان در ادامه به شوخی به رامبد جوان گفت: «اسم راننده رضا صادقی دنیاست و هر جا که بخواهد پیادهاش میکند!» او در مقابل چهره جاخورده و متعجب صادقی با اشاره به قطعه معروف او ادامه داد: «مگر نمیگویی وایسا دنیا میخوام پیاده شم؟!» صادقی هم با خنده گفت: «تا به حال از این منظر به این قطعه نگاه نکرده بودم!»
در پایان صحبت از مداحی رضا صادقی در ماه محرم و در بندرعباس شد و وی بابت این مسئله ابراز خرسندی کرد و خدمت به هر نحو به ائمه را افتخاری خواند که درا ین ماه نصیب او می شود.
در پایان برنامه، رامبد جوان از رضا صادقی قول گرفت تا در فصل بعدی «خندوانه» همکاری مشترکی با جنابخان داشته باشد و قطعهای را به صورت دو نفره بخوانند که صادقی پذیرفت.
جنابخان به عنوان آرزوی پایانی افزود: «امیدوارم در کشورمان هیچ استعدادی به خاطر فقر نابود نشود.»