به گزارش مشرق، هیچ پادشاهی در عهد صفوی به اندازه او این قدر سست رای نبود. دراین یازده سال حکومتش، در حقیقت عنوان پادشاه را یدک می کشید. در این دوران، امرای قزلباش فرمان میرانند نه او. در طی سلطنتش، همسر او، مهدعلیا خیرالنسا بیگم، در دربار نفوذ زیادی داشته است. سرانجام، امرای قزلباش، که تحمل امر و نهی یک زن را نداشتند، وی را جلوی همسر و مادرش کشتند.
*سلطنت بیثبات
محمد خدابنده از ترسش تمامی کارها را به قزلباشها سپرد. ولیعهد دوران، حمزه میرزا نام داشت و بر خلاف پدر، فردی با کفایت و شجاع بود. قزلباشها برای ساکت کردن او، ولایت عراق را به او سپردند. در همین زمان، فرزند خردسال پادشاه، عباس میرزا، والی خراسان بود. با این کار امرای قزلباش،سلطنت صفویان رو به ضعف نهاد.
عثمان پاشا، تلاش برای تسخیر ایران
در این میان، عثمان پاشا، سردار ترک عثمانی، به فرمان سلطان مراد سوم، به قفقاز حمله کرد و گرجستان، ارمنستان، قرهباغ و شروان را تسخیر کرد اما کمی بعد، حمزه میرزا بر او غلبه کرد و اراضی را پس گرفت. اما سلطان مراد سوم راضی نشد و برای دوم عثمان پاشا را فرستاد. این دفعه، او تا تبریز پیش آمد. اما بازهم با زیرک حمزه میرزا، که به صلح منجر شد، عثمانی مجبور به تخلیه خاک ایران شد.
توطئه بزرگان خراسان
حمزه میرزا درصدد بر آمد تا قاتل مادر و سرکشان دربار و حکومت را از میان بردارد اما امرای قزلباش پیش دستی کردند و وی را در حمام، به قتل رسانند. سپس محمد خدابنده، فرزند دیگرش، ابوطالب را به ولایت عهدی برگزید. اما بزرگان خراسان به همراه امرای قزلباش، توطئهای چیدند و در حالی که پادشاه و ولیعهد در شیراز بودند، عباس میرزا بهادر خان، حاکم خراسان و فرزند پادشاه را به تخت نشاندند. محمد خدا بنده هم بعد از شنیدن خبر خود را به پایتخت دوران، قزوین رساندام وقتی اوضاع را دید ، تاج را بر سر عباس گذاشت. عباس میرزا بهادر خان هم که در ان دوران هجده سال داشت، با نام شاه عباس،رسما سلطنت بر ایران را شروع کرد.
*سلطنت بیثبات
محمد خدابنده از ترسش تمامی کارها را به قزلباشها سپرد. ولیعهد دوران، حمزه میرزا نام داشت و بر خلاف پدر، فردی با کفایت و شجاع بود. قزلباشها برای ساکت کردن او، ولایت عراق را به او سپردند. در همین زمان، فرزند خردسال پادشاه، عباس میرزا، والی خراسان بود. با این کار امرای قزلباش،سلطنت صفویان رو به ضعف نهاد.
عثمان پاشا، تلاش برای تسخیر ایران
در این میان، عثمان پاشا، سردار ترک عثمانی، به فرمان سلطان مراد سوم، به قفقاز حمله کرد و گرجستان، ارمنستان، قرهباغ و شروان را تسخیر کرد اما کمی بعد، حمزه میرزا بر او غلبه کرد و اراضی را پس گرفت. اما سلطان مراد سوم راضی نشد و برای دوم عثمان پاشا را فرستاد. این دفعه، او تا تبریز پیش آمد. اما بازهم با زیرک حمزه میرزا، که به صلح منجر شد، عثمانی مجبور به تخلیه خاک ایران شد.
توطئه بزرگان خراسان
حمزه میرزا درصدد بر آمد تا قاتل مادر و سرکشان دربار و حکومت را از میان بردارد اما امرای قزلباش پیش دستی کردند و وی را در حمام، به قتل رسانند. سپس محمد خدابنده، فرزند دیگرش، ابوطالب را به ولایت عهدی برگزید. اما بزرگان خراسان به همراه امرای قزلباش، توطئهای چیدند و در حالی که پادشاه و ولیعهد در شیراز بودند، عباس میرزا بهادر خان، حاکم خراسان و فرزند پادشاه را به تخت نشاندند. محمد خدا بنده هم بعد از شنیدن خبر خود را به پایتخت دوران، قزوین رساندام وقتی اوضاع را دید ، تاج را بر سر عباس گذاشت. عباس میرزا بهادر خان هم که در ان دوران هجده سال داشت، با نام شاه عباس،رسما سلطنت بر ایران را شروع کرد.