بابایی سخنان خود را درباره شخصیتپردازی سرداران جنگ به ویژه حاج احمد متوسلیان اینگونه آغاز کرد: درباره حاج احمد متوسلیان تا سال ۷۵ چیزی گفته یا نوشته نمیشد، زیرا میگفتند وی دیپلمات بوده و از کانال دیپلماسی باید با این موضوع برخورد شود. این رویکرد ادامه داشت تا اینکه در سال ۷۵ کنگره سرداران شهید در تهران برگزار شد. در آن رویداد قرار بود از ۳۶ هزار شهید تجلیل شود که از این تعداد ۵۰ یا ۶۰ نفر، سرداران دفاع مقدس بودند. در این مراسم برای اولین بار قرار شد نام حاج احمد متوسلیان نیز مطرح شود.
وی افزود: در ابتدای کارمان کمی سختی پیش رو داشتیم، چون نمیدانستیم این شخصیت باید به چه عنوان شناسانده شود. در کلامی عدهای معتقد بودند که وی دیپلمات است و نباید به عنوان فرمانده جنگ معرفی شود. در همان زمان من در لشکر ۲۷ معاون فرهنگی بودم و بخشی از برگزاری کنگره شهدای استان تهران نیز به لشکر ۲۷ محول شده بود. این مسئله باعث شد تا کارهای تحقیقاتی درباره این سرداران از جمله شهید متوسلیان آغاز شود؛ البته درباره حاج احمد تا به حال کاری انجام نشده بود غیر از چند مقاله که توسط حسین بهزاد در کیهان کار شد.
این سردار دفاع مقدس ادامه داد: حاصل تلاشهای حسین بهزاد که به صورت خودجوش انجام شده بود، سبب خلق کتابی درباره حاج احمد شد که در سال ۷۶ این کتاب با عنوان «انتهای افق» به چاپ رسید؛ کتابی که از دل آن کتابهایی چون «گمشده در افق»، «کتاب مرد»، و یک سری کتابهای مجموعه خاطرات چاپ شد، همچنین در همان زمان کتاب «مرد» داود امیریان بر مبنای زندگی حاج احمد متوسلیان چاپ شد.
سریالی که به مرحله ساخت نرسید
وی یادآور شد: در همان زمان آمدیم بررسی مجددی انجام دادیم و دیدیم پرداختن به زندگی تک تک این شهدا شاید کار مشکلی باشد، پس طرحی را من و حسین بهزاد ارائه دادیم تا بیاییم به جایی اینکه روی فرد متمرکز شویم، روی یگان متمرکز شویم و بگوییم تیپ و لشکر ۲۷ که در دل آن احمد متوسلیان، همت و... هستند، کارهایی عظیم انجام دادند. همین نگاه سبب شد بحث کتاب «همپای صاعقه» کلید بخورد. در این اثر بخش اعظم کارنامه عملیاتی احمد متوسلیان که با دوره فرماندهی وی شروع شد مورد ارزیابی قرار گرفت. اتفاقات این کتاب از زمستان سال ۶۰ تا تیرماه ۶۱ را محور قرار میداد. در همان هنگام بحث ساخت سریال حاج احمد نیز مطرح شد. برای این کار نیز بهزاد بهزادپور کاندید بود. با این توضیح بهزادپور شروع به آنالیز کتاب کرد. نتیجه تلاشهای وی فیلمنامه یک سریال تقریباً ۲۵ قسمتی با عنوان «وقتی کوه گم شد» شد که هیچ گاه به مرحله ساخت نرسید.
بابایی تاکید کرد: متولی این سریال شبکه دو سیما و کنگره شهدای تهران بود، اما چون سریال مورد نظر ساخته نشد، فیلمنامه «وقتی کوه گم شد» به همان صورت سناریو باقی ماند؛ در صورتی که، میتوان گفت آن اثر یک رمان است که دیالوگ دارد. کار دیگر در زمینه حاج احمد اثری با نام «آذرخش» بود که در حقیقت همان ادامه «در انتهای افق» بود و توسط حسین بهزاد نوشته شده بود. در زمینه حاج احمد، آخرین کار هم یک کتاب فشرده زندگینامه است که از ابتدا تا انتها زندگی این سردار را مد نظر دارد که من نگارش آن را انجام دادهام؛ کتابی که «در هالهای از غبار» نام دارد و سال ۸۷ نوشته شده است. این کتاب منبع اصلی ساخت فیلم «ایستاده در غبار» نیز است.
وی درباره برخی برداشتهای نادرست در فیلم «ایستاده در غبار» هم چنین توضیح داد: در این فیلم بخشی قرار دارد که به درستی به آن پرداخته نشده است. برای مثال، احمد متوسلیان دفاعیهای دارد که در دادگاه زمان شاه میخواند و در آن دفاعیه میگوید، من از هر چیزی که کردم پشیمان هستم، اما این تنها بخشی از کتاب است، چون حاج احمد تقیه میکند، زیرا حاج احمد میگوید با توجه به شکنجههایی که شدم و اعترافاتی که زیر شکنجه از من گرفته شد، من اینجا از هر چیزی که گفتم پشیمان هستم، این مقدمه وقتی در فیلم گفته نمیشود، سبب میشود که نگاهی غیرمنصفانه به حاج احمد شود.
نگاه غیرکلیشهای به سرداران جنگ در «در هالهای از غبار»
این مولف کتب دفاع مقدسی درباره رویکرد واقعنگر این کتاب به شخصیتهای جنگ، اظهار کرد: برای اولین بار، نگاه غیر کلیشه به سرداران جنگ در کتاب «در هالهای از غبار» رخ داد. برای مثال ذکر شدن درگیری حاج احمد با محسن رضائی، اولین بار در این کتاب مطرح شد یا برخوردی که با مجتبی عسکری در بیمارستان روی داد، گواه بارز این نگاه واقعگرایانه است. درباره فیلم «ایستاده در غبار» باید بگویم، چون کار بین سازمان اوج و سپاه محمد رسول الله(ص) مشترک بود قرار شد کار تحقیقاتی مفصلی در این حوزه انجام شود که پایه و اساس اصلی آن، کتاب «در هالهای از غبار» بود.
وی درباره شرایط داستاننویسی دفاع مقدس و حساسیتهای موجود در این باره همچون اتفاقی که برای کتاب شهید همت افتاد نیز توضیح داد: اگر قرار است یک شخصیت را ملاک قرار دهیم یعنی به عنوان الگو معرفی کنیم، نمیتوانیم یکسری حوادث و اتفاقات را به آنها نسبت دهیم که اصلاً رخ نداده است، چون قطعاً خانواده آن فرد عکسالعمل نشان میدهند. در تکمیل توضیحم باید بگویم، زمانی است که میخواهی رمانی بنویسی با یک قهرمان و افراد خیالی، آن زمان دیگر قادر نیستی نام قهرمانت را محمدابراهیم همت بگذاری، چون شما یک ذهنیت کوچکی از همت یا شهید دیگری دارید، پس اگر بخواهید دقیقا همان نگرش را تصویر کنید، باید تحقیقات میدانی کافی داشته باشید.
بابایی درباره برخی محدودیتها نیز اینگونه توضیح داد: یکی از چیزیهای که باعث میشود در مملکت ما رمانهای داخلی زیاد برد نداشته باشد، دلیلش این است که نمیتوان به برخی از خط قرمزها در بحث داستان و ادبیات ورود کنیم، همین باعث میشود رمان، اوج و فرود نداشته باشد. همچنین این آسیب باعث شده در سریالهای ما نیز مشکل وجود داشته باشد، البته درباره شخصیتهای معروف و شخصیتهای نظامی شاید چنین محدویتهایی باشد، ولی اینها جاذبههای دیگری در زندگی دارند که این جاذبهها میتواند فیلم را جذاب کند. برای مثال در فیلم «ایستاده در غبار» بیننده از فیلم لذت میبرد، این استقبال نیز در شرایطی است که فیلم مستند است و داستانی نیست؛ ولی با همه مستند بودن آن اثر توانسته نظر مخاطبان را جلب کند. درباره فیلمهایی نظیر «ایستاده در غبار» باید اضافه کنم که هر کسی به اندازه توانش، میتوانند فیلم را بشناسد. درباره فیلم «ایستاده در غبار» طیفهای مختلفی هستند که نظرات گوناگون دارند. برخی کلاً این فیلم را رد میکنند. برای همین کمپین راه انداختهاند تا با فیلم مبارزه کنند.
سینمای دفاع مقدس را با عینک بدبینی نگاه نکنیم
وی اضافه کرد: در یکی از نمایشهای ویژه «ایستاده در غبار» که کارگردان نیز حضور داشت، به یاد دارم که فردی به کارگردان گفت که فیلمتان کار خوبی است، اما ایراد آن این است که در آن شعار داده میشود. برای مثال به صحنه کمک کردن حاج احمد به یکی از زخمیهای ضد انقلاب اشاره میکند. این نوع انتقادات درست نیست، چون آنچه که درباره شهدا و سرداران بیان میشود، نشان دادن حقیقت است، پس نیاییم به بهانه دوری از شعار، قهرمانان خود را پایین آوریم. در این میان متاسفم که بگویم برخی مواقع عینک بدبینی زدن، نوعی واقعنگری محسوب میشود.
بابایی در بخش دیگری از سخنان خود درباره آثاری همچون «شوق پرواز» که مورد استقبال قرار گرفت، گفت: چند بار در برنامه زنده تلویزیونی عرض کردم به هر حال در تلویزیون ما گروه الف، ب، ج داریم، اما درباره سینمای دفاع مقدس چنین امتیازدهی وجود ندارد تا هزینهها نیز متناسب با آن مصرف شود. در این میان «در چشم باد» یک استثنا بود و «شوق پرواز» نیز کاری بود که بنیاد شهید آن را تهیه میکرد، هر چند کار خوب دیگری، همچون «خاک سرخ» و «کیمیا» نیز در این زمینه ساخته شده است. در این میان با راه افتادن سازمان فرهنگی هنری اوج کارهای بسیار خوبی شکل گرفته که هر کدام میتواند الهامبخش کاری ویژه در این حوزه باشد.
وی با بیان اینکه در کشور ما نگاه به دفاع مقدس تنها به هفته دفاع مقدس مختص شده، اینگونه توضیح داد: در مملکت ما باب شده که هر موردی را در هفته خودش مد نظر قرار دهند. برای همین در هفته دفاع مقدس که ۳۱ شهریور شروع میشود و تا ۶ مهر ادامه دارد هر شبکهای را که میبینید فیلم مستند یا داستانی در رابطه با جنگ نشان میدهد، اما وقتی هفته تمام میشود، همه چیز هم تمام میشود.
نویسنده کتاب «در هالهای از غبار» درباره جایگاه کتاب در سبد خانواده اینگونه توضیح داد: بارها از سوی مقام معظم رهبری تاکید شده که در سبد کالای خانواده باید کتاب هم وجود داشته باشد، البته با توجه به قیمت کتاب، رسیدن به این خواسته دشوار است. برای مثال یک کتاب معمولی مثلا نزدیک ۳۰ هزار تومان قیمت دارد، برای همین برای یک دانشجو خرید زیاد کتاب مقدور نیست، در صورتی که باید از سوی نهادهای فرهنگی و دولتی بنهایی در اختیار مردم قرار گیرد تا نیازهای جامعه برطرف شود، در چنین شرایطی است که با صرف زمان و سرمایه لازم، میتوان انتظار داشت کتاب نیز در سبد خانواده جای گیرد.
انتخاب داستانهای زیبا و ساده در سینمای دفاع مقدس
وی با بیان اینکه انتخاب داستانهای دفاع مقدسی نیاز به ظرافت و دقت دارد، گفت: در فیلم «شیار ۱۴۳» یک موضوع ساده مطرح میشود، اما نرگس آبیار (کارگردان) این داستان ساده را از یک مادر شهید دریافت کرد و آن را بر پرده جان بخشید، اتفاقی که بسیار خوب از کار درآمد. از این داستانها قطعا در سراسر کشور بسیار داریم؛ موضوعاتی به ظاهر پیش پا افتاده که در باطن داستان جذاب و جالبی دارند. دلیلش نیز این است که جنگ ما جنگ مردمی بود و خود مردم چه در اعزام نیرو و چه در ارسال حتی تجهیزات و تدارکات به جبههها فعالیت داشتند و به همین دلیل میتوانیم موضوعات زیادی را در بطن جامعه ببینیم که هر کدام میتواند فیلم، سریال یا کتاب شود.
رئیس سابق سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس درباره این موضوع که برخی از پایان دوران دفاع مقدس یاد میکنند و پرداختن به این موضوعات را کلیشه میدانند، تاکید کرد: اینکه زمان پرداختن به دفاع مقدس به پایان رسیده، حرفی کاملا بیربط است، چون این تاریخ تمام شدنی نیست. مثل سریال «معمای شاه» که به بخشی از تاریخ میپردازد. از این رو نمیتوان گفت که این موضوع کهنه و قدیمی شده است. / ایکنا