موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی هر ساله یک کامیون کتاب هدیه می‌دهدشان، تفکر ما اگر هدیه دادن است که خب حضور بین الملل خوبی داریم اما اگر هدفمان فروش است باید از انتخاب کتب،‌ انتخاب مبدا‌ء و مقصد و چگونگی ارائه را تجدید کنیم

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- آژانس‌های ادبی و فعالیت آنها از بخش‌های بسیار مغفول مانده در صنعت نشر ایران هستند. در حالی که در بسیاری از مراودات جهانی نشر حضور آژانس‌ها به نمایندگی از ناشران و مولفان به امری عادی مبدل شده است اما در عرصه داخلی فعالیت این آژانس‌ها با تهدیدات و معضلات زیادی روبه‌روست که مهمترینش به رسمیت شناخته نشدن آنهاست. به همین بهانه برای واکاوی و آسیب ‌شناسی فعالیت این موسسات نشستی با سه مدیر آژانس ادبی، لیلی حائری یزدی مدیر آژانس‌ ادبی کیا، مجید جعفری اقدم مدیر آژانس  ادبی پل و امیر صالحی طالقانی مدیر انتشارات بین المللی نحل میهمان مهر در این زمینه گفتگو کردیم.

در این نشست می‌خواهیم درباره پدیده آژانس‌های ادبی صحبت کنیم و اینکه گفته می‌شود این مراکز امروزه در دنیا در حال نوعی تغییر کاربری و منسوخ شدن هستند. با این همه در حال حاضر یکی از مهمترین و شاید اصلی‌ترین مجرای ارتباط ما با جهان نشر به صورت حرفه‌ای از طریق آژانس‌های ادبی است. با این ترتیب وضعیت فعالیت آژانس‌های ادبی در ایران شاید نخستین و مهمترین سوالی باشد که در این نشست می‌توان در مورد آن صحبت کرد و این که چقدر فعالیت‌های آنها در ایران با استاندارد جهانی آن مشابهت دارد؟

 
 
حائری:‌ آژانس‌های ادبی در ایران از حیث کار به هیچ عنوان قابل مقایسه با آژانس‌های ادبی در جهان نیستند. بگذارید از همان اول ماجرا بگویم. اگر شما بخواهید در ایران فعالیتی در قالب آژانس ادبی داشته باشید اصلا جایی برای ثبت آنها وجود ندارد که به کار شما رسمیت ببخشد. نه بهایی در کشور ما به این فعالیت می‌دهند و نه مجموعه دولت و وزارت ارشاد بستری برای فعالیت آنها فراهم می‌کند. کسانی که در این زمینه کار می‌کنند از باب علاقه و لزومی که حس کردند وارد این فضا شده‌اند. جالب این است که امروز در جهان تمامی فعالیت‌های نشر از طریق این آژانس‌هاست که معرفی می‌شود، برخی از کتاب‌ها حتی سه آژانس را برای معرفی خود در جهان دارند، یکی برای معرفی تکست کتاب، یکی برای تصویر داخل کتاب و یکی هم برای فروش جلد کتاب. در ایران اما بی‌تعارف ما ول معطلیم. در ایران مدیران دائم می‌گویند که کار این دست از موسسات شکل نگرفته. ما هم می‌گوییم بسیار خب، به فرض که نگرفته، شما چرا از آن یاد می‌کنید، چرا نامش را به زبان می‌آورید. در ایران آژانس‌ها نه پایگاه درستی دارند و نه مرجعی. شاید برخی بدشان بیاد اما در ایران الفبای کار ناشران ما دارای ایراد و اشکال است و وجود و بودن یک آژانس برای هدایت این فعالیت در مسیر صحیح جهانی آن یک ضرورت است.


*اینکه می‌گویید الفبای کار ایراد دارد یعنی چه؟ دقیقا چه چیزی ایراد دارد؟

حائری:‌ منظورم به طور مشخص قراردادهای ناشران است. این قراردادها به طور معمول متنی قدیمی دارند که تأمین کننده نیازهای امروز نویسندگان ما نیست. این قراردادها نیاز به بازنگری و اصلاح دارد. حتی ناشرانی که به نوعی مراوده بین المللی دارند، وقتی حق انتشار کتابی از خود را در خارج از کشور را می‌فروشند، نویسنده و تصویرگر داخلی از آن مطلع نمی‌شود. چه وضعیتی در نشر کشور منجر به چنین اتفاقاتی می‌شود؟ این اطلاع رسانی چرا انجام نمی‌شود؟ منظورم از الفبا همین است و از ضعف ماست که آژانس‌های اصلاح کننده این وضعیت را نادیده می‌گیرند.

جعفری اقدم: آژانس ادبی در حوزه نشر داخل و بین الملل براساس یک نیاز واقعی شکل گرفته است. نویسنده به طور معمول کارش نوشتن است و هدایت این نوشته برای انتشار و توزیع در دنیا بر عهده آژانس ادبی است. امروزه در دنیا آژانس‌ها نه نتها منسوخ نیستند بلکه نیاز به آنها جدی‌تر حس می‌شود. امروزه در دنیا کتاب برای انتشار در سایر کشورها به دو شیوه از سوی ناشر مورد توجه قرار می‌گیرد یا کتاب به طور کامل به آژانسی ارائه می‌شود و از او خواسته می‌شود این کار را بکند و یا ناشر یک نیروی متخصص از آژانس را استخدام می‌کند تا از خدماتش استفاده کند که این همان استفاده از آژانس‌ ادبی است.

جعفری اقدم: آژانس‌های ادبی در ایران هیچ کاری هم نکرده باشند، سالانه پنجاه عنوان کتاب از نشر ایران که در دنیا معرفی کرده‌اند و برای اینکار هم از کسی پولی نگرفته‌اند. اما سوال دارم که کدام ناشر غیر از منفعت شخصی خودش در نشر بین الملل تأثیری داشته است. به همین خاطر است که  معتقدم بین منافع ناشران در مخالفت این مساله و منافع دولتی در این زمینه اشتراکاتی هست. در ایران از سال 2000 نیاز به شکل‌گیری آژانس‌های ادبی دیده شد. مرحوم محمدعلی شجاعی زمانی که مدیر کل مجامع و تشکل‌های وزارت ارشاد بود جلساتی در دفترش شکل داد و نیاز به این مساله را گوشزد کرد.
 
آن زمان خود آقای مسجد جامعی نیز تأکید زیادی داشتند که این اتفاق باید در نشر ایران شکل بگیرد، یادم هست دفتر مجامع حتی اتاقی را به ما داد که جلسات هفتگی برگزار کنیم و حاصلش نیز حمایت ارشاد از چهار بنگاه ادبی ایرانی برای حضور به عنوان آژانس ادبی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت بود. این اتفاق کاملا با پول دولت شکل گرفت. در گام بعدی ارشاد وقت ما را برای آشنایی با وضعیت نشر جهان به فرانسه برد و در سفری بسیار مفید با نشر فرانسه آشنا کرد. پس از آن ما طرح بازار جهانی کتاب در ایران را شکل دادیم که حالا بماند سرنوشتش چه شد!

غرض این بود که بگویم از ابتدای راه دوستان ناشر دوست نداشتند و هنوزم ندارند که کسی در رابطه کاری میان آنها و نویسنده و تصویرگر وارد شود و دخالتی بکند. وقتی اسم آژانس می‌آمد و می‌آید ناراحت می‌شدند، تمام تلاششان را کردند که این اتفاق شکل نگیرد. بگذارید رک بگویم، نگاهشان این بود که ما بده و بستان‌هایی داریم که می‌شود با آنها سر نویسنده و تصویر‌گر کلاه گذاشت و نباید افراد دیگری که کار را بلدند به این معرکه وارد شوند. من سوگند می‌خورم که ما به عنوان آژانس ادبی از این کار هیچ سود مادی نبرده‌ایم منتهی ما بیمار این کاریم. من در جایی گفتم اگر آژانس‌های ادبی در ایران هیچ کاری هم نکرده باشند، سالانه پنجاه عنوان کتاب از نشر ایران که در دنیا معرفی کرده‌اند و برای اینکار هم از کسی پول نگرفته‌اند اما سوال دارم که کدام ناشر غیر از منفعت شخصی خودش در نشر بین الملل تأثیری داشته است. به همین خاطر است معتقدم بین منافع ناشران در مخالفت با این مساله و منافع دولتی در این زمینه اشتراکاتی هست.


*دولت از فعال نبودن آژانس‌های ادبی قرار است چه سودی ببرد؟

جعفری اقدم: بحث من این نیست که دولت سودی می‌ّبرد، بلکه بحثم این است به خاطر اینکه دوستان دولتی متوجه نفع فعالیت آژانس‌های ادبی نیستند برای فعالیت آنها تلاشی نمی‌کنند. آنها با نقش و کار کرد آژانس‌ها آشنا نیستند و کارکردش را نمی‌فهمند و به همین خاطر از فعالیت آنها حمایتی نمی‌کنند. در دوره‌ای حمایتی شد و در دوره‌ای هم گفتند فعالیت شما برای ما مشکل امنیتی دارد، گفتند کار سازمان فرهنگ و ارتباطات برای ما کفایت می‌کند و نیازی به حمایت از بخش خصوصی نیست. ما مطالعه کردیم که در دنیا پنجاه کشور چگونه از حضور نشرشان در سایر کشورها حمایت می‌کنند. نتایج را در اختیار وزارت ارشاد قرار دادیم و گفتیم که می‌شود یک طرح محلی و بومی شده براساس آن شکل داد. حاصلش هم در نهایت به طرح «تاپ» رسید که معتقدم راه درستی را فعلا پیش نمی‌برد.

صالحی طالقانی: در بحث زیست شناسی موضوعی به نام «هرم انرژی»‌ داریم و شبکه تغذیه. در همان موضوع بحث اکوسیستم را داریم و آن را خراب می‌کند. ما در نشر هم دارای نوعی اکوسیستم هستیم و شبکه‌ای بین سیستمی که آن را زنده نگه می‌دارد. آژانس ادبی یکی از حلقه‌های ضروری از این اکوسیستم است. در همه جای دنیا به جز ایران این آژانس‌ها محل توجهند. در ایران آژانس‌ها را به طور معمول رابط میان نشر داخلی و خارجی می دانند و اگر خیلی وضعیت خوبی داشته باشیم و بخواهیم حق رایت نشر کتابی را بخریم رابط میان نشر خارج و داخل است. اما در دنیا آژانس‌ها رابط میان نویسنده و ناشران داخلی نیز هست. نویسنده برای خودش تنها شأن نوشتن را قائل می‌شود و سایر فعالیت‌ها را برعهده آژانسش می‌گذارد. نویسنده بلد است بنویسد ولی دلیلی ندارد که از اقتصاد نشر نیز سر در بیاورد که اگر بیاورد خیلی هم خوب است.

صالحی طالقانی:‌ موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی هر ساله یک کامیون کتاب برای نمایشگاه فرانکفورت ارسال می‌کند و بعد هم هدیه می‌دهد‌شان، تفکر ما اگر هدیه دادن است که خب حضور بین المللب خوبی داریم اما اگر هدفمان فروش است باید در انتخاب کتب، انتخاب مبداء و مقصد و چگونگی ارائه تجدید نظر کنیم و دقیقتر گام برداریم الان در کشور ما چقدر تصویرگر داریم که بیکار هستند و چقدر تصویرگر ایرانی در خارج از ایران داریم که از حیث کاری پادشاهی می‌کنند. راشین خیریه و فرشید شفیعی چگونه به خارج از ایران معرفی شدند؟ نمی‌شود که موتور اتومبیل را مستقیم به چرخ وصل کرد و گیربکس را برداشت.
 
کار آژانس‌ها هم همین است. در نشر بین الملل مراودات به صورت استاندارد جهانی تعریف شده و در جریان است. تعامل به این بدنه نیز به تبع کاری دشوار و دقیق است. شما مثلا در نمایشگاه کتاب فرانکفورت از شیوه ورود با یک موقعیت خاص مواجه می‌شوید تا شکل حضور و زمان حضور و حتی کلامی که می‌خواهید بیان کنید. این کار هر کسی نیست و ادبیات خاص خودش را دارد. هر ناشری از عهده این کار برنمی‌آید و نیاز به گروهی متخصص دارد. در بازار جهانی نشر، ما فعالیت استاندارد داریم. باید کسی در این زمینه وارد فعالیت شود که قدرت ارتباط با این ساز و کارها را داشته باشد. موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی هر ساله یک کامیون کتاب هدیه می‌دهدشان، تفکر ما اگر هدیه دادن است که خب حضور بین الملل خوبی داریم اما اگر هدفمان فروش است باید از انتخاب کتب،‌ انتخاب مبدا‌ء و مقصد و چگونگی ارائه را تجدید کنیم و دقیقتر گام برداریم. این کار نیاز به گروهخی بازارشناس دارد. در وسط تابستان نمی‌شود کت پشمی فروخت و در زمستان یخ. ما دقیقا همین کار را کردیم و هرگز نتیجه نگرفتیم.
 

آژانس‌های ادبی درست مثل فعالیت آژانس‌ها در فوتبال است. کدام بازیکن فوتبال خودش می‌رود با باشگاهی مذاکره کند؟ کدام صاحب اثر سینمایی خودش می‌رود با سرمایه‌گذار و صاحب بازار جهانی مذاکره کند؟‌ اینها همه وظیفه‌ آژانس‌هاست. فعالیت آژانس است که باید محتوای رمان فارسی را به هر فرد به شکلی که توجهش را جلب کند ارائه کند.

جعفری اقدم:‌ فعالیت در حوزه نشر بین الملل برای برخی نفع شخصی دارد و معمولا برای حضور در این بخش در وزارت ارشاد معمولا دعوا بوده است. من به اعتبار حضورم به عنوان مسئول در وزارت ارشاد این مطلب را عرض می‌کنم. حضور در کشورهای خارجی هم منفعت مادی برای برخی دارد و هم سود شخصی ناشی از فعالیت‌های جنبی. به همین خاطر همیشه برای فعالیت در این زمینه نزاع وجود داشته است. دوستان هم حق مأموریت می‌گیرند و هم پروژه برای خودشان تعریف می‌کنند و هم چیزهای دیگری. من اینها را با سند اعلام می‌کنم و می‌توانم از اظهاراتم دفاع کنم.