به گزارش مشرق، توجه و تأکید بر یک پدیده طبیعی هنگامی اتفاق می افتدکه احساس شود پدیده از وضع طبیعی مورد انتظار خود خارج شده است. وضع خانواده در عصر جدید چه در غرب چه در سایر کشورهای جهان وضعی غیرطبیعی و بحرانی است. البته برخی نیز آن را طبیعی میپندارند؛ اما توجه ندارند که ادامه حیات بشر روی این کره خاکی ظاهراً بسته به تداوم خانواده است. به نظر میرسد که این بحران صرفاً یکی از عوارض بیشمار تحقق نظم جدید نبوده بلکه در واقع به اعتباری بزرگترین قربانی شکلگیری صورت تجددی حیات اجتماعی است و بدین معنی بحران خانواده، پرده از تحول تاریخی بنیادینی برمیدارد که در نتیجه آن شالودههای تمدن جدید پیریزی میشود. تمدنی که از غرب به شکل کشیده شده و اکنون جهانی شده است.
با این حال بحران خانواده در ایران از سویی تحت تأثیر بحران جهانی خانواده قرار دارد و از سوی دیگر به دلیل شرایط متعدد بوم شناختی، تاریخی و فرهنگی در کشور ما سمت و سویی ویژه نیز دارد. از این رو برای تدوین راهبردهایی برای کاستن از آسیبهای خانواده و ارتقایشان و نقش خانواده که سیاستهای کلی ابلاغی رهبر انقلاب درباره خانواده نیز بدین منظور تدوین و تمهید شدهاند پیش از هرچیز نیازمند بحرانشناسی آن هستیم.
با این حال بحران خانواده در ایران از سویی تحت تأثیر بحران جهانی خانواده قرار دارد و از سوی دیگر به دلیل شرایط متعدد بوم شناختی، تاریخی و فرهنگی در کشور ما سمت و سویی ویژه نیز دارد. از این رو برای تدوین راهبردهایی برای کاستن از آسیبهای خانواده و ارتقایشان و نقش خانواده که سیاستهای کلی ابلاغی رهبر انقلاب درباره خانواده نیز بدین منظور تدوین و تمهید شدهاند پیش از هرچیز نیازمند بحرانشناسی آن هستیم.
بحرانشناسی خانواده ایرانی البته نیازمند نظریهای منسجم است: نظریهای درباره خانواده، اما به دلایل گوناگونی که اینجا مجال بحث درباره آنها نیست تاکنون چنین نظریهای در ایران تدوین نشده است و با این همه تأکیدات روی خانواده ما حتی یک تعریف نظری مشخص بومی یا دینی درباره خانواده نداریم؛ اما البته بصیرتهای نظری ابتدایی در این زمینه وجود دارد.
از این رو به نظر میرسد در بررسیهای پیشا نظریهای، باید عرصههای گوناگونی تصور شود. در این بحران تأثیرگذار بودهاند را به منظور فراهم آوردن مواد خام لازم برای نظریهپردازی کاوید.
اگر خانواده را به عنوان پایهایترین نهاد اجتماعی تصور کنیم وفق بصیرت نظری ابتدایی عرصههای تأثیرگذاری بر آن را میتوان در سه حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ پیگیری کرد.
اقتصاد
صورت اصلی اقتصاد در دوران جدید سرمایهداری است با این حال دالهای مرکزی سرمایهداری و خانواده در مقابل یکدیگر قرار دارند. سرمایهداری بر مبنای رقابت برای انباشت سود بیشتر توسعه مییابد ولی در مقابل قوام خانواده بر تعاون و مشارکت و ایثار اعضای خانواده است. از این رو طبیعی است که با گسترده شدن منطق سرمایهداری و بازار در عصر جدید وضع خانواده بحرانیتر شود. از این رو بررسی نسبت ابعاد تأثیرگذاری اقتصاد سرمایهداری بر خانواده از مسأله اشتغال در خانواده گرفته تا شکل سکونتگاه و معماری شهری میتواند در فهم بحران خانواده ما را یاری کند.
سیاست
نسبت حاکمیت یا گاورمنتالیتی مدرن و خانواده نیز یکی دیگر از عرصههایی است که باید مورد تأمل قرار گیرد. گاورمنتالیتی به دنبال استثمار همه عرصههای حیات انسانی است. در مقابل خانواده تمایل دارد با تأمین اکثر نیازهای افراد خانواده، خود دولتی محلی و مستقل بماند. گاورمنتالیتی میخواهد با عبور از روابط شخصی و عاطفی نوعی عامگرایی ایجاد کند تا کنترل اتباع آسانتر باشد؛ اما روابط شخصی و عاطفی و خاصگرایی از مشخصات خانواده است. از این رو بین نهاد خانواده و دولت تضاد ایجاد میشود و خانواده میان فرد و دولت قرار میگیرد و با وضع قوانین و مقررات و سیاستهای مداخلهجویانه مورد هجمه گاورمنتالیتی قرار میگیرد. طبیعی است با پیشرفت روزافزون گاورمنتالیتی وضع خانواده بحرانیتر میشود.
فرهنگ و اندیشه
در دوران جدید معنای جدیدی از جنسیت، حقوق، مسوولیتها و... ایجاد شده است. تفسیر هر یک از این مسائل به جایگاه خانواده و روابط خانوادگی جهت خاصی میدهد. بررسی تأثیر معناهای جدیدی که از این مسائل در چارچوب مکاتب علمی و فرهنگی از جمله فمنیسم و... بر خانواده تحمیل شده است نیز قابل توجه خواهد بود.
البته تأثیر و تأثرات هریک از این عرصهها بر یکدیگر قابل انکار نیست ولی در یک مطالعه ناگزیر به این تقسیمبندیهای تحلیلی هستیم ولی باید تلاش کنیم تأثیر و تأثرات هریک از این عرصهها بر یکدیگر را نیز به صورت عینی نشان دهیم.
عینیت در اینجا به معنای تاریخ و میدان اقتصادی، سیاسی، معرفتی و فرهنگی جامعه ایرانی است اگر چه به تواتر نیاز به مقایسه با وضع عینی خانواده در غرب و شرق عالم خواهیم بود.
از دیگر سو خانواده به عنوان یک مفهوم انتزاعی و کلی را باید به برخی از اجزا و مقومات عینیتر آن تحلیل برد تا تأثیرگذاری عرصههای پیش گفته با وضوح بیشتری دنبال شوند. این تحلیلگرایی البته بستگی به نظریه و درک اجتماعی و مسأله هر قشر و گروه میتواند صورتی متمایز یابد. با توجه به طرح مسألههایی که در باب خانواده و جامعه ایرانی در چند سال گذشته از سوی مراجع رسمی سیاستگذاری فرهنگی در ایران صورت گرفته است این مقومات را شاید بتوان به شکل زیر عنوانبندی کرد.
روابط درون خانوادگی( تشکیل، تداوم و قطع رابطه) شامل روابط جنسی، عاطفی، حقوقی و فرهنگی
روابط برونخانوادگی (همسایگی،خویشاوندی و هممحلگی)
بعد خانوار( جمعیت و باروری)
تربیت( اجتماعی شدن نسلها)
با اوصاف بالا برای پیگیری بحرانشناسی خانواده باید علاوه بر مرور ادبیات نظری موجود درباره تأثیر اقتصاد، سیاست و فرهنگ بر عرصههای چهارگانه بالا برای فراهم آوردن یک چارچوب نظری اولیه در مرحله اول، مطالعات پشتیبان شامل گردآوری ادبیات نظری تولید شده داخلی و نیز دادههای میدانی و تاریخی ایرانی در حوزههای چهارگانه و تفسیر آنها باید در دستور کار قرار گیرد. برای تمهید این مطالعات پشتیبان باید تلاش کرد در یک مطالعه اکتشافی وضعیت عینی روابط درون خانوادگی را مبتنی بر :
1- آمار و دادههای خام
2- پژوهشهای دانشگاهی و اجتماعی قبلی
3- سیاست گذاریها، قوانین و نهادسازیها،
4- بروندادهای عینی این سیاستگذاریها و نهادسازیها به تصویر بکشیم.
این تصویرسازی در ادامه مستلزم تأمل جدیتر در خود این مواد خام و بررسی تفسیرهای موجود از آنها نیز هست که مرور ادبیات نظری موجود و تنقیح چارچوب اولیه ما را در این تفسیر یاری خواهد کرد.
تحصیل این ادبیات نظری و نیز دادههای خام از طریق مراجعه به نهادهایی چون دانشگاهها و مراکز مرتبط علمی، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، شورایعالی انقلاب فرهنگی، معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری، مرکز مطالعات زنان حوزه علمیه قم، شورای فرهنگی اجتماعی زنان، شهرداری و... حاصل خواهد شد. در مرحله سوم مبتنی بر دستاوردهای تجربی (دادهها و دستاوردهای آماری و تحلیلی) و تاملی ( چارچوب نظری اولیه) منطقاً بصیرتهایی حاصل خواهد شد که مبتنی بر آن میتوان چارچوب نظری اولیه را صیقل داد و اصلاح کرد.
در مرحله چهارم نیز میتوان کوششهایی را برای تنقیح راهبردهای عملیاتی برآمده از بصیرتهای نظری حاصل شده از مطالعات و تجربیات مراحل سامان بخشید.
همانطور که اشاره شد با اینکه تا کنون دغدغههای زیادی در سطح حاکمیت یا برخی نهادها و کنشگران سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در جمهوری اسلامی بر سر حفظ و ارتقای کیان خانواده مطرح بوده است، اما به طور تعجببرانگیزی مطالعات نظری در این باره بسیار اندک بوده است. در طرح پژوهشی که در بالا به اختصار مرور شد صرفاً تلاشهایی برای تمهید مقدماتی برای نظریهپردازی درباره وضع خانواده ایرانی صورت بندی و پیشنهاد شده است.
منبع: صبح نو