سينماي اجتماعي متاسفانه بهانه اي شده است براي بعضي سينماگران کم توان که ضعفشان را با غرولوند و بازيهاي سياسي و اغراق بپوشانند. مخاطب سينما هم اين موارد را متوجه ميشد و از هر فيلم اجتماعي استقبال نمي‌کند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- ایرج تقی پور تهیه کننده سینما و کیوان امجدیان روزنامه نگار و منتقد سینما با حضور در استودیو شهرفرنگ به بررسی سینمای اجتماعی در ایران پرداختند. 

 
 
ایرج تقی پور تهیه کننده سینما در این برنامه گفت: جوانان در چند سال اخیر سینمای ایران را متحول کرده اند و شرایط برای تولید آسان شد. در دو سالی که گروه هنر و تجربه تشکیل شده است، 700 فیلم از طریق جوانان تهیه شده است. البته 90 درصد این فیلم ها قابلیت نمایش ندارند. اما همان 10 درصد بسیار قابل توجه هستند و به شدت گرایشات اجتماعی بسیار دارند. و این گرایشات اجتماعی متفاوت است.
 
کیوان امجدیان منتقد سینما هم در ادامه این برنامه گفت: فکر ميکنم تا حالا در حوزه سينماي اجتماعي فقط تمرين کرده ايم و بعضا فريب خورده ايم. اما من هم فکر ميکنم نسل جديد سينما کاملا ميتوانند موثر باشند و کيفيت فيلمهاي اجتماعي را بسيار ارتقاء دهند.
 
 
 
{$sepehr_media_1787793_400_300}
 
 
 
وي افزود: سينماي اجتماعي متاسفانه بهانه اي شده است براي بعضي سينماگران کم توان که ضعفشان را با غرولوند و بازيهاي سياسي و اغراق بپوشانند. مخاطب سينما هم اين موارد را متوجه ميشد و از هر فيلم اجتماعي استقبال نمي‌کند. او اگر فيلم اجتماعي را ببيند که از بالا به مردم نگاه ميکند و صداقت در آن نيست و به قصد اغراق و غرغر کردن ساخته شده به آن توجه نميکند و ميفهمد اين فيلم براي کسب رضايت جشنواره هاي خارجي ساخته است.
 
 
وي در پاسخ به ادعاي تقي پور مبني بر سياسي نبودن جشنواره هاي خارجي گفت: وقتي در يک جشنواره معروف براي فلان متهم سياسي صندلي خالي ميکنند و وقتي سياست مغرضانه در انتخابهاي بعضي جشنواره ها مشهود است نميشود اين ادعا را پذيرفت. اصلا فيلمهاي اجتماعي که مردم به آنها اقبال نشان ميدهند اغلب مورد توجه بسياري جشنواره ها قرار نميگيرد، چون آنها نگاه تحقير آميز را ميپسندند.
 

وي مدعي شد با وجود انتقادهايي که به فروشنده دارم معتقدم آقاي فرهادي کارگردان کاربلد و حرفه اي است. اما آيا اين دليل ميشود که به بهانه حمايت از آقاي فرهادي به جوانها ظلم کنيم؟ پوريا آذربايجاني بدون اينکه سفارشي گرفته باشد يک فيلم در بخش خصوصي و درباره غواصهاي شهيد ساخته است. ما به چه حقي همه سالنها را به فروشنده داده ايم و فقط 6 سالن را براي اين فيلم درنظر گرفته ايم؟
 
 
{$sepehr_media_1787794_400_300}
 
 
 
امجدیان تصریح کرد: صداقت دربعضی از فیلم هاي اجتماعي وجود ندارد. يک مساله و نقد اجتماعي را در قالب فيلم طرح ميکنند و بعد با اغراق تلاش ميکنند تا مسائل مجعول سياسي به آن بچسبانند و يک فيلم غرغرو بسازند. بعد هم يک برچسب روشنفکري روي آن بزنند و کلي حاشيه برايش بسازند و فيلم را مطرح کنند. بعضي فيلمها هم از اين بدتر است و حتي به مخاطب اين را القاء ميکنند که مثلا خيانت هم خيلي چيز بدي نيست و قبح شکني ميکنند.
 
اما در مقابل برخی فیلمسازان که صرفا داد و فریاد می‌زنند و فيلمهايشان فقط ذهن مخاطب را مکدر و او را مايوس می کند، فیلمسازانی مانند کیایی و آثاری چون خط ویژه وعصر یخبندان موضوعات بسيار تلخ را به گونه ای طرح می کند که هم مخاطب را به فکر وادارد و با حسي خوب او را همراهي کند و هم مخالفان لحن و نگاه فيلم عملا نتوانند جلوی آن را بگيرند.
ایرج تقی پور نیز با تاکید بر اینکه ما اساسا هنرمند بدون دغدغه نداریم، هنرمند ما را به جایی می برد که ما خود به تنهایی نمی توانیم برویم،گفت: فعل هنرمندانه یعنی مخاطب را رهنمون به رستگاری کند و ما هنر غیردینی نداریم هر اثری که اشاره به رستگاری دارد هنرمندانه است، و عدم توفیق در این موضوع نشان می دهد که کار هنرمندانه نیست.

در ادامه برنامه امجدیان گفت: دوستی می گفت هنرمند باید دردها را پیدا و آن را بیان کند، اما اگر بخواهیم فقط دردها را بیان کنیم و بخواهیم از آن کنایه های سیاسی در بیاوریم و اغراق کنیم این فیلم راه به جایی ندارد.
 
 
وی تصریح کرد: بعضی از فیلم ها از اول تا آخر فقط تلخی را نشان می دهند و متاسفانه روي همانها هم مانور داده می شود، اما رسالت يک فیلم اجتماعي اين است که ذهن مخاطب را آزار بدهد؟ اينکه فلان کارگردان يک عشق رمانتيک را به سياست وصل ميکند و آنقدر تلخي پشت تلخي مياورد که در نهايت، براي شخصيت اصلي راهي جز خودکشي نمي ماند، اين چه فيلمي است؟ ميخواهيم بيانيه سياسي بدهيم يا قصد آزار مخاطب را داريم؟ اساسا وقتي کارگردان يک فيلم اجتماعي به ابزار سينما مسلط نباشد يا فيلمنامه ضعيف باشد، تلاش ميکند تا ضعف هايش را با غرغر وو حرف هاي دهان پرکن سطحي بپوشاند و يقينا اينطور فيلمها را بیشتر از یکبار نمی توان دید. اما مثلا فیلمی مانند ابد و یک روز، با اینکه تلخی فقر و اعتیاد را نشان می داد، مخاطب را هم به فکر وا می دارد که ايکاش اينطور نباشد و چه ميشود کرد تا شرايط عوض شود. در کنار آن هم نشان ميدهد که همين آدمهاي خاکستري و حتي منفي، وقتي شرايطش پيش بيايد، حاضر نميشود حتي در ازاي مبلغ زيادي خواهرش را به سختي بيندازد.