لیدیا برای دوستش جونا و افراد گروهش اسلحه و مهمات می‌خرد، چرا که قصد دارند سراغ خانواده‌ای بروند که خانه قدیمی آن‌ها را اجاره کرده‌اند و به نظر می‌رسد که آن‌ها پول این گروه را که در دیوار پنهان کرده بودند، دزدیده‌اند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- لیدیا برای دوستش جونا و افراد گروهش اسلحه و مهمات می‌خرد، چرا که قصد دارند سراغ خانواده‌ای بروند که خانه قدیمی آن‌ها را اجاره کرده‌اند و به نظر می‌رسد که آن‌ها پول این گروه را که در دیوار پنهان کرده بودند، دزدیده‌اند. جونا از لیدیا می‌خواهد مراقب در پشتی خانه باشد، اما لیدیا عصبی است و جونا برای این که او را آرام کند، به او مواد مخدر می‌دهد. جونا و افرادش وارد خانه می‌شوند و لیدیا به حیاط پشتی می‌رود و می‌بیند که بچه‌ها مشغول بازی در حیاط هستند و در این لحظه صدای تیراندازی از خانه می‌شنود.
 
 
 

 لیدیا به داخل خانه می‌رود و می‌بیند که آن‌ها زنی را دست و پا بسته‌اند و جونا از لیدیا می‌خواهد که آن‌ زن را بکشد، اما لیدیا زیر بار نمی‌رود و جر و بحث بالا می‌گیرد و لیدیا تصادفی به جونا شلیک می‌کند. لیدیا از صحنه جرم فرار می‌کند و با پدرش جان که با عفو مشروط آزاد است، تماس می‌گیرد. جان همراه با بهترین دوستش کربی در یک تریلر زندگی می‌کند.

 

جان دنبال دخترش می‌رود و او در طول مسیر متوجه می‌شود که لیدیا وابستگی زیادی به الکل و مواد دارد. بعد از رسیدن به خانه جان کیف لیدیا را می‌گردد و تمام موادی را که دارد، بیرون می‌اندازد و نمی‌داند چه اتفاقی برای دختر تحصیل کرده‌اش افتاده است. چند روز بعد لیدیا پیغام تهدیدی از گروه جونا دریافت می‌کند. یک شب افراد جونا سراغ لیدیا می‌آیند و بعد از بحث میان جان و گروه درگیری مسلحانه رخ می‌دهد. آن‌ها تریلر جان را واژگون می‌کنند و پدر و دختر داخل آن گیر می‌افتند، اما کربی و دیگر دوستان جان با اسلحه از راه می‌رسند و لیدیا و جان با اتومبیل جان از مهلکه فرار می‌کنند و در طول راه لیدیا جریان جونا را برای پدرش تعریف می‌کند. آن‌ها به یک متل می‌روند و در آن جا جیسون، پذیرش هتل،‌ به آن‌ها کمک می‌کند تا از دست پلیس‌هایی که در تعقیب آن‌ها هستند، فرار کنند. جان متوجه می‌شود که گروه جونا مزدوری را برای پیدا کردن و کشتن لیدیا اجیر کرده‌اند و زمانی که این مزدور با پلیس‌ها درگیر می‌شود، پدر و دختر بار دیگر فرار می‌کنند.

 
 

جان که زمانی خودش خلاف کار بوده است، از ارتباطات قدیمی‌اش استفاده می‌کند تا اطلاعاتی درباره گروه جونا به دست آورد. جونا سراغ دوستش پریچر در مزرعه می‌رود. پریچر در واقع کارشناس انفجار و ارشد جان در زمان جنگ ویتنام بوده است. اما پریچر بعد از این که می‌فهمد پدر و دختر فراری هستند و منافع خودش را در خطر می‌بیند، تصمیم می‌گیرد آن‌ها را تحویل قانون دهد، اما آن دو سوار بر موتور فرار می‌کنند.

 

جان و لیدیا به یک متل می‌روند و ظاهر خود را تغییر می‌دهند و سپس جان به زندان و ملاقات دوستش آرتور می‌رود تا اطلاعاتی درباره جونا و خانواده‌اش به دست آورد. از آن طرف گروه جونا که کربی را دزدیده‌اند، او را مجبور می‌کنند با لیدیا تماس بگیرد و از او بخواهد به جای شلوغی چون سالن تئاتر بیاید. لیدیا خودش را به محل می‌رساند و می‌بیند که جونا زنده است، اما گردنش مجروح شده است. آن‌ها لیدیا را می‌دزدند و به محلی در بیابان می‌برند و کربی را نیز می‌کشند. ربایندگان با جان تماس می‌گیرند و از او می‌خواهند به آن محل برود و جان از آن‌ها می‌خواهد تا زمانی که او برسد، آسیبی به لیدیا نزنند.جان با تعدادی دینامیت و نارنجک راهی محل قرار می‌شود و افراد جونا را می‌کشد، اما خود جونا فرار می‌کند. مزدوری که جان به در برده است، سعی می‌کند به جان شلیک کند و جان متوجه می‌شود و هر دو به یکدیگر شلیک می‌کنند. جان در آغوش دخترش می‌میرد. پلیس از راه می‌رسد و جونا و دیگر افراد باقی مانده از گروه را دستگیر می‌کند.

 فیلمنامه نویسان: پیتر کریگ، آندریا برلوف،‌ براساس داسانی از پیتر کریگ.کاگردان:‌ ژان فرانسوا ریشت، تهیه‌کننده: کریس بریگز، تدوین: استیون رزنبلوممدیر فیلم‌برداری: رابرت گانتز، موسیقی: سون فالکونر، بازیگران: مل گیبسون،‌ ارین مورباریتی، دیگو لونا، مایلک پارکس، ژانر: اکشن/تریلر، محصول 2016 فرانسه، 88 دقیقه، درآمد فروش: 550/236 دلار، پخش از اس ان دی فیلمز.منبع: فیلمنگار