به گزارش مشرق، «وحید حاجیپور» طی یادداشتی در روزنامه «جوان» نوشت:
آوردهاند که مردی روزی متوجه شد قدرت شنوایی همسرش ضعیف شده است پس نزد پزشک خانوادگیشان رفت و این موضوع را با او در میان گذاشت، پزشک به او گفت برای اینکه بدانیم شنوایی تا چه حد ضعیف شده است ابتدا در فاصله چهار متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله سه متری تکرار کن. بعد در دو متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد.
آن شب مرد به خانه رفت و در فاصله چهار متری از همسر خود پرسید که شام چه داریم، پاسخی دریافت نکرد و به جلوتر رفت تا به فاصله نیم متری همسر خود رسید و سؤال خود را برای بار چهارم مطرح کرد که همسرش گفت: «برای بار چهارم میگویم مگر نمیشنوی! شام خوراک مرغ داریم!»
این حکایت شباهت جالبی به اظهارات روز گذشته رئیسجمهور در مجلس شورای اسلامی دارد؛ وی در جریان سخنرانی خود در مجلس گفت برخی دوست دارند «بدهی معوق» را بدهی و اختلاس بنامند و آن را فریاد بزنند. اینکه «رطب خورده منع رطب کی کند؟» در شرایطی مصداقش دیروز دیده شد که اگر بخواهیم منصفانه و مدقانه به برجستهسازی فساد و تغییر نام بدهی به فساد را زیر ذرهبین واقعیت قرار دهیم باید به ایشان گفت که مخاطب نخست چنین توصیهها و نهی از منکرهایی تعدادی از اعضای هیئت دولت هستند که هرگونه کمکاری و توجیه نقاط ضعف خود را به پروندههایی ارتباط میدهند که در معادلهسازی آقای رئیسجمهور قرابتی با «فساد» ندارد.
جناب آقای روحانی حتماً خوانده و دیدهاند که در هر مراسمی که آقایان جهانگیری و زنگنه حضور دارند به پروندهای اشاره و آن را بزرگ میکنند که با توجه به توصیف جدید شخص ایشان یک امر ناصواب است. اگر بخواهیم توجیه رئیس قوه مجریه را در چالش اخیر صندوق ذخیره فرهنگیان بپذیریم و آن را یک «بدهی» بنامیم پس باید پرونده بابک زنجانی را نیز «بدهی» نامید زیرا وی اختلاسی نکرده است و بهدلیل تحریم نمیتواند بدهی خود را به کشور پرداخت کند.
هرچند قوه قضائیه به موضوع بابک زنجانی ورود و حکم اعدام او را صادر کرده است ولی وی بدهکار است؛ بدهکاری که نمیتواند با وزارت نفت تسویهحساب کند. این نوشتار درصدد سفید کردن چهره بابک زنجانی نیست و معتقد است وی به عنوان یکی از مفسدان اقتصادی باید به اشد مجازات محکوم شود، مادامی که بدهی خود را پرداخت نکرده است ولی پرسش اصلی این است که اگر در پرونده صندوق فرهنگیان موضوع «بدهی» است پس اصولاً نباید تفاوتی با بابک زنجانی داشته باشد زیرا هر دو بدهکارند ولی کیست که نداند در صندوق ذخیره فرهنگیان وضعیت وخیمتر از آنی است که به آن برچسب «بدهی» زده میشود.
اینکه تخلفات بزرگ به «بدهی» تقلیل داده میشود بدون تردید زیرسؤال بردن فهم و درک مردم است و پاسخ روشنی است به حاشیهسازیهای برخی اعضای دولت. آقای رئیسجمهور برای عادی جلوه دادن بحث اخیر از رسانهها میخواهند جهت عادیسازی فساد گام برندارند اما وزیر نفت خود و از همه مهمتر معاون اول خود را از این کار نهی نمیکنند. طی سه سال گذشته همین افراد با بزرگنمایی برخی پروندهها سعی داشتند خود را «قهرمان» معرفی کنند، بدون آنکه توجه داشته باشند که اینگونه اقدامات به ضرر نظام تمام شده و مردم را از حاکمیت دور میکند یا میدانند و همچنان بر آن طبل میکوبند یا نمیدانند و ناخواسته مردم را از انقلاب جدا میکنند که نیت آنها بماند برای دیگر متولیان.
بهتر بود آقای روحانی در جلسات هیئت دولت این مهم را به اعضا گوشزد میکردند و سپس از رسانهها میخواستند سیاسیکاری نکنند، چطور است که وقتی رسانههای همسو با دولت پروندههای کذایی مانند گم شدن نفتکشها و 35 میلیارد دلاری که در دولت قبل مفقود شده است را مطرح میکنند دست و هورا کشیده میشود ولی وقتی سوزنی به دولت میخورد در قامت آمر به معروف وارد گود میشویم؟
از یاد رفتنی نیست زمانی که اکبر ترکان بهراحتی بیان کرد که 35میلیارد دلار از درآمدهای نفتی گمشده است و مشخص نیست به کجا منتقل شده است. گرچه این ادعا پاسخ داده شد و حتی وزیر نفت هم آن را رد کرد ولی آن روز آیا آقای رئیسجمهور به ایشان و سایرین تذکر جدی دادند که با این شبههافکنیها اعتماد مردم سلب میشود! یا مثلاً معاون اول بگویند میلیاردها دلار را یک شرکت نفتی به خارج از کشور منتقل کرده است و وقتی از وی پرسش میشود ماجرا چیست میگویند بعداً میگویم آیا این گونه اظهارات به ضرر کشور نیست؟
آقای روحانی که سوزنی به رسانهها میزند باید پیش از این سوزن زدن یک جوالدوز هم به دولتمردان وارد کند که از اینگونه فضاها دوری بجویند. از یاد رفتنی نیست روزهایی که وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران در هر برنامهای به بابک زنجانی میپرداخت و چنان با حرارت از فسادش میگفت که کار به مناظره رسانهای زنجانی و زنگنه رسید، در حالی که اصولاً در شأن وزیر نفت نیست با یک «کلاهبردار» یا «بدهکار» وارد جدل شود ولی خب چه میتوان کرد که رئیسجمهور در آن روزها اعتقاد امروزش را نداشت.
اینکه در آستانه انتخابات پیچیدهترین پروندهها کوچکسازی میشوند و سه سال شایعهپراکنی و فرافکنی نادیده گرفته میشود، همان نیم متری است که آقای رئیسجمهور متوجه آن شده است و حالا به این حقیقت پی برده است که اشکال از قدرتشنوایی دولت است. نیم متر تا انتخابات باقیمانده است...!