حاج اویس زکیخانی، این روزها پشت پیچ‌های تند و تیز جاده چالوس، تمام هم و غم خود را بر روی پیاده سازی اقتصاد مقاومتی گذاشته است. می خواهد حرف رهبرش بر زمین نماند و هر طور شده نمونه ای کوچک از اقتصاد مقاومتی را در روستای آبا و اجدادیش عملیاتی کند.

به گزارش سرویس جامعه مشرق؛ پشت پیچ و خم های جاده چالوس، جایی در دل روستای ارنگه، مردی هنوز در حال جهاد است. مردی از جنس جبهه و جنگ. از آن دست آدم هایی که برای آسایش من و تو جوانی شان را کف دست هایشان گرفتند و راهی جبهه ها شدند. بسیجی دیروز جبهه های جنگ، این روزها که سن و سالی از سر گذرانده و مویی سپید کرده، هنوز گوش به فرمان جهاد است.
 
همه چیز از چهار سال قبل شروع شد. وقتی مقام معظم رهبری صراحتا فرمان به اقتصاد مقاومتی دادند و این یعنی قرار است هر کس به اندازه وسعش برای تحقق آن گام بردارد که "لا یکلف الله نفسا الا وسعها". همانجا بود که حاج اویس قصد عزیمت به روستای پدری را کرد تا اقتصاد مقاومتی را برای هم ولایتی هایش بهتر معنا کند و نشان دهد که هنوز آماده اعزام در راه دفاع از ولایت است.
 
 
 
حاج اویس زکیخانی، این روزها پشت پیچ های تند و تیز جاده چالوس و جایی در دل روستای ارنگه، تمام هم و غم خود را بر روی پیاده سازی اقتصاد مقاومتی گذاشته است. می خواهد حرف رهبرش بر زمین نماند و هر طور شده نمونه ای کوچک از اقتصاد مقاومتی را در روستای آبا و اجدادیش عملیاتی کند.
 
برای دیدنش به 18 کیلومتری جاده چالوس می رویم. جایی که پنجاه و پنج سال پیش در آن متولد شد و حالا آمده است تا دینش را به مردمان زادگاهش ادا کند. به میانه روستا که میرسیم به استقبالمان می آید. سرزنده است و پر انرژی، درست مثل روزهایی که با لباس خاکی بسیجی مین خنثی می گرد و برای عبور رزمنده ها معبر می گشود.
 
به مجموعه ای که در آن به دنبال اجرای اقتصاد مقاومتی است، می رسیم. سرمای صبح را می توان روی پوست لمس کرد و زیر قطرات ریز باران به آرامشی ژرف رسید. او سه هزار متر از زمین های پدری را وقف مسجد جامع ارنگه کرده و در شرح وقف نامه اش آورده است که تا زنده است در آن کار کند و بار کوچکی از خواسته رهبری در بحث اقتصاد مقاومتی را به دوش بکشد.
 
 

با اشتیاقی وصف ناشدنی، سالن های تولید قارچ را نشانمان می دهد و می گوید : از همین چند سالن، سالها 50تن قارچ برداشت می کنیم. حالا بماند که تمامی نیازهای روزمره خانواده ام را از همین مزرعه تامین می کنم. از تولید مرغ و خروس و تخم مرغ گرفته تا غاز و سبزیجات و انواع میوه ها.
 
حاج اویس شاد است و سرزنده. می گویم راستی از چه سالی تولید کننده قارچ شدید؟ لبخندی می زند و می گوید از سال 91 که اقا دستور به اقتصاد مقاومتی دادند. روزی که آقا در خصوص اهمیت اقتصاد مقاومتی و فرهنگی گفتند تمام افکارم متحول شد. پیش خودم گفتم باید برای تحقق حرف های رهبری کاری انجام دهم، هرچند اگر کوچک باشد. همان طور که اوایل انقلاب با شنیدن فرمان جهاد سر از پا نشناختیم و راهی جبهه ها شدیم.
 
" اولین کاری که کردم این زمین را که ارثیه پدری بود وقف مسجد کردم و پس از آن تمام تلاشم را برای بارور کردن اقتصاد ارنگه گذاشتم. راستش را بخواهید می خواستم کاری کنم روستا از روستاییان خالی نشود و آنهایی هم که رفته اند به روستا برگردند."
 
 
 
با اینکه هنوز نیمه اول آبان است اما هوای ارنگه رو به سردی رفته و نشستن و گپ زدن در اتاق سرد حاج اویس اصلا برایم خوشایند نیست. تعارف را کنار می گذارم و می پرسم: راستی اینجا بخاری ندارید؟
 
با همان ادبیات آمیخته به طنزش می گوید: وقتی می گوییم اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه وقتی می توانی با یک لباس دیگر، خود را گرم کنی، نیازی نیست بخاری روشن کنی و کلی سوخت هدر بدهی. اینجا همه چیز و همه کار باید منطبق با اقتصاد مقاومتی باشد.
 
در و دیوار خانه، پر است از عکس های جبهه و جنگ. از روز آزاد سازی مهران تا عملیات کربلای5. علتش راکه می پرسم می گوید، میخواهم بچه هایم بدانند پدرشان که بوده است، می خواهم به گذشته پدرشان افتخار کنند و یادشان نرود برای چه چیزهایی جنگیدیم.
 
 
 
رزمنده دیروز و کارآفرین امروز، حرف برای گفتن زیاد دارد. با ذوق و شوق بسیار سالن های تولید قارچ را نشانمان می دهد و می گوید اینجا میتوان سالیانه بین 50تا 70 تن قارچ تولید کرد. وقتی آقا از اقتصاد مقاومتی می گویند طرف سخنشان با همه ماست. همه ما باید به فکر اقتصاد مقاومتی باشیم نه اینکه بنشینیم و دست روی دست بگذاریم و تنها از مسئولان کشور انتظار کار داشته باشیم. اما شاید بپرسید چرا اویس آمده اینجا و دارد در روستای پدری اش قارچ پرورش می دهد؟ برای این سوالتان ساعت ها حرف دارم. چون معتقدم اقتصاد مقاومتی باید از دل خانواده شروع شود و بعد از آن به روستا و شهرهای کوچک و بزرگ برسد.
 
"من اقتصاد مقاومتی را اول از همه از خانواده ام شروع کردم و بعد از آن به روستای پدری ام رساندم. لطفا این کار را تنها به یک تولیدی کوچک قارچ محدود نکنید. من برای این روستا و هم ولایتی هایم برنامه ریخته ام. اینجا تقریبا صد نفر بیکار دارد که می توانند با در اختیار گرفتن صد هکتار از زمین های حاشیه ارنگه در این زمین ها سالن تولید قارچ ایجاد کنند و به کسب وکار بپردازند. هر کدامشان هم اگر خوب کار کنند ماهیانه بین دو تا سه میلیون تومان درآمد خواهند داشت. آنوقت است که دیگر روستاییان روستا را خالی نمی کنند و به تولید در روستای آبا و اجدادیشان مشغول می شوند."
 
 
 
حاج اویس ما را به حیاط و باغچه اش می برد. درخت های گیلاس و گردو به وفور دیده می شوند. می گوید اینجا با اینکه خوش آب و هوا و پر باران است اما بازهم کمبود آب دارد، می دانید چرا؟ چون اینجا اکثر خانواده ها ترجیح می دهند درخت گیلاس داشته باشند و گیلاس تولید کنند. گیلاسی که برای هر کیلوگرم از آن صدها لیتر آب استفاده می شود اما من برای تولید هر یک تن قارچ یک تن آب استفاده می کنم؛ این یعنی اقتصاد مقاومتی.
 
برای یک بسیجی که هشت سال تمام تخریبچی جبهه ها بوده و تمام افتخارش این است که حتی یک ماه از این هشت سال راهم به مرخصی نرفته، دشوار است رهبرش حرفی بزند و او بی تفاوت از کنارش بگذرد.
 
آقای زکیخانی بر این باور است که اقتصاد مقاومتی باید از خانواده و روستاها شروع شود و به همین خاطر او زادگاهش را انتخاب کرده تا با ایجاد اشتغال برای جوانانش جلوی مهاجرتشان به شهرها را بگیرد. او حتی به هر نحوی بوده خودش را دبیر کارگروه اقتصاد مقاومتی بخش آسرا کرده تا بتواند طرح هایش را برای تقویت اقتصاد این منطقه و رونق بخشیدن به آن عملیاتی کند.
 
توسعه اکوتوریسم، زیر کشت بردن زمین های اطراف ارنگه برای تولید قارچ و گل محمدی طرح هایی است که حاج اویس دیروز جبهه ها امروز در قامت یک کارآفرین به دنبال تحققشان است. او حتی چند سالن تولید قارچ در زمین پدری را نیز به با همین هدف ایجاد کرده تا به مسئولان بفهماند می توان با کمترین امکانات روستا ها را از سکنه خالی نکرد و برای مردم روستا ایجاد درآمد کرد. او حالا چشم امیدش به دولتی هاست تا رونق اقتصاد را در همین روستاهای کوچک ببینند و رویای ساختن وطن را از درون همین روستاها محقق کنند.
 
 
 
با یک نهار ساده اما سالم و حلال، پذیرایی اش را تمام می کند. آقای تخریبچی موقع خداحافظی، برایمان می گوید که حالا فقط یک آرزو دارد؛ حرف رهبرش روی زمین نماند. او باید هر طور شده اقتصاد مقاومتی را هرچند در ابعاد کوچک حتی در روستای پدری هم که شده اجرا کند و به نتیجه برسد تا ما هم بتوانیم الگوی یک رزمنده دیروز و امروز را از طریق رسانه ها به مردم آموزش دهیم.