سخنان آباد از این موضوع حکایت دارد که گزارش اولیه سازمان بازرسی را نه شهردار تهران دیده بود و نه رئیس شورای شهر تهران.

سرویس سیاست مشرق - معصومه‌آباد را بیشتر به عنوان بانوی ایثارگر که چندین سال از عمر خود را در زندان‌های صدام گذرانده می‌شناسیم؛ وی خالق کتاب «من زنده‌ام» حاوی خاطرات دوران اسارت خود است. بعد از مدتی نام آباد با شورای شهر تهران قرین شد و منتخب مردم پایتخت در شورای چهارم گردید. اما بعد از انتشار غیرقانونی گزارش ناقص سازمان بازرسی کل کشور در مورد واگذاری برخی املاک در شهرداری تهران نامش به عنوان یکی از متهمین تخلف در این زمینه نیز در رسانه‌ها ذکر شد.

به همین بهانه، وی را به مشرق دعوت کردیم تا ضمن بررسی این ماجرا نسبت به مسائل مالی خود به عنوان یکی از اعضای شورای شهر تهران شفاف‌سازی کند، آباد در این گفتگو درباره نحوه مواجهه خود با یاشار سلطانی، ‌مدیرمسئول سایت معماری نیوز که بر خلاف قانون اسناد را منتشر کرده، می‌گوید.

سخنان آباد از این موضوع حکایت دارد که گزارش اولیه سازمان بازرسی را نه شهردار تهران دیده بود و نه رئیس شورای شهر تهران و از اینکه چطور این گزارش به دست یک خبرنگار رسیده اظهار تعجب می‌کند. وی نقبی هم به جریان مواجه خود با اعضای شورای شهر از جمله احمد حکیمی پور، رئیس فراکسیون اصلاح‌طلبان شورای شهر تهران پس از ماجرای انتشار این اسناد محرمانه می‌زند و نحوه رفتار و برخورد آنان با این مسئله را روایت می‌کند.

 

ادامه گفتگوی مشرق با این عضو شورای شهر تهران را مشاهده می‌کنید.

*******

ماجرای املاک شهرداری مدتی پس از افشا شدن فیش‌های حقوقی به صورت بمب خبری در رسانه‌ها منتشر شد، شما توضیحاتی داده بودید که چند روز پیش‌ازاین اتفاق با شما یکسری مذاکراتی داشتند و پیشنهاد‌ها و تهدیداتی از این زاویه متوجه شما شده بود، ماجرا از چه قرار بود؟

در خصوص نشر خبر املاک شهرداری، من روز دوشنبه هفته قبل از آن، برای بازدید منطقه امامزاده عبدالله رفته بودم و آنجا در ارتباط با بافت فرسوده، فضای تأسف باری را دیدم، ریزدانه‌هایی که مشرف‌به حرم امامزاده بودند و بسیار آسیب‌پذیر و شکننده بود، در برخی جاها که از دالان‌ها و کوچه‌ها عبور می‌کردم حتی به‌اندازه عرض شانه‌های من هم نبود.

در و پنجره‌ها را با طناب به هم‌بسته بودند، همان‌جا من نامه‌ای به آخوندی وزیر مسکن نوشتم که باید فکر جدید و طرحی نو در خصوص بافت‌های فرسوده داشته باشیم، بافت فرسوده یک صفت نیست بلکه یک ویرانی است که بر زندگی مردم آوار شده و اگر به تابلوهای شهری نگاه نمی‌کردیم باورمان نمی‌شد که اینجا پایتخت و شهر تهران است.

پیشنهاد‌هایی داشتم برای این موضوع، روز دوشنبه بازدید انجام شد، روز سه‌شنبه پیامکی از مدیرمسئول سایت معماری نیوز به دستم رسید که خواسته بود با او تماس بگیرم، فکر کردم ممکن است مصاحبه در ارتباط با همین مطلب باشد، تماس گرفتم گفتند شما صاحب دو واحد در آجودانیه هستید؟ گفتم نه به‌هیچ‌عنوان، گفتند اسناد فرادستی این‌گونه نشان می‌دهد، من هم در پاسخ گفتم اسناد را نشان دهید تا ببینم کجاست.

آدرس را برای من پیامک کردند و گفتند که «من یاشار سلطانی مدیرمسئول سایت معماری نیوز هستم»

شما قبلاً یاشار سلطانی را دیده بودید؟

نه دیده بودم و نه می‌شناختم.

در کنار سایر اعضای شورای شهر هم او را ندیده بودید؟

نه، ندیده بودم، بعد برای من نوشت شما موارد فوق را تأیید می‌کنید؟ نوشتم به‌هیچ‌عنوان این املاک نه متعلق به من و نه متعلق به هیچ‌یک از بستگان سببی و نسبی من نیست، من شدیداً تکذیب می‌کنم و من در ملک شخصی خودم زندگی می‌کنم.

برایم عجیب بود که یک سایت در مورد چه چیزی تحقیق می‌کند، ایشان به من گفت خبری مبنی بر این موضوع داریم، گفتم این خبر از کجاست؟ مکرراً نام سازمان بازرسی کل کشور را می‌آورد و می‌گفت یعنی شما نهادهای نظارتی را قبول ندارید؟ گفتم چرا نهادهای نظارتی را قبول دارم اما اگر شما سندی دارید که مربوط به من است ارائه دهید که من این دو واحد را به شما هبه کنم.

گفت بدیهی است که شما این واحدها را به نام خودتان ثبت نکرده باشید، قطعاً به نام بستگان و دوستان کرده‌اید، برایشان نوشتم این‌ها متعلق به هیچ‌یک از بستگان من نیست و اگر ثابت کنید من به شما هبه می‌کنم.

بعد از من خواست که یک ملاقات حضوری داشته باشیم، گفت برخی مطالب وجود دارد که نمی‌تواند آن‌ها را در فضای مجازی مطرح کند و از من خواست که اگر امکان دارد حضوری ملاقات کنیم، من هم گفتم فردا شورا هستم آنجا ملاقات می‌کنیم.

فردای آن روز به شورا آمدند، من خواستم خودشان را معرفی کنند، گفت من یاشار سلطانی هستم، آدمی هستم که عدالت‌خواه هستم و در ارتباط با فرمان 8 ماده‌ای مقام معظم رهبری روشنگری می‌کنم.

گفتم شما باید یک خبر موثق را روشنگری کنید، این خبر درستی نیست من نه مالک و نه بهره‌بردار هستم، در منزل شخصی خودم زندگی می‌کنم. یک ساعت و 45 دقیقه با هم صحبت داشتیم.

در این یک ساعت و 45 دقیقه‌ای از او نپرسیدید که با کدام‌یک از اعضای شورا در ارتباط است و این اسناد از کجا به دستش رسیده؟

پرسیدم اما در پاسخم گفت که از طریق دوستان به این اسناد دست پیداکرده گفتم کدام دوستان، گفت مهم نیست چگونه به دست آورده‌ایم، مهم این است که این اسناد وجود دارد.

گفتم می‌شود یک نسخه به من بدهید که ببینم این سند چیست؟ گفت نه چون اسم 200 نفر آدم در آن مطرح‌شده و خیلی قسم خورد که من فقط ‌اتاق شما آمدم چون راستش وقتی اسم شما را دیدم دلم سوخت و خیلی متأثر شدم.

گفتم چرا این سند فقط دست شماست و دست کس دیگری نیست؟ گفت چرا دست آقای قالیباف و چمران هم هست.

من با آقای چمران تماس گرفتم ایشان تکذیب کردند و گفتند به‌هیچ‌عنوان چنین سندی ندارند.

 

آن زمان گفتند 65 نسخه از این سند که دست آقای سلطانی بوده، به افراد و نهادهای مختلف فکس شده است.

من اطلاع نداشتم و نمی‌دانستم دست 65 نفر هم هست، به آقای سلطانی گفتم که چمران اظهار بی‌اطلاعی می‌کند گفتند دست آقای قالیباف است اما قالیباف هم اظهار بی‌اطلاعی کرد، یاشار سلطانی گفت نامه به اسم آقای شوشتری است شما باید از آقای شوشتری سؤال کنید.

من با آقای شوشتری رئیس دفتر قالیباف تماس گرفتم ایشان گفت آقای فیضی (مدیرکل بازرسی) بیشتر در جریان است و بهتر است با ایشان تماس بگیرید.

هنگام تماس‌ها یاشار سلطانی پیش شما بود؟

بله، خلاصه بعد از تماس‌های مختلف آقای شوشتری گفت فیضی بیشتر در جریان است اما نامه‌ای را یک کارمند سازمان بازرسی ارسال و در آن نامه در مورد املاک سؤال کرده و فرصتی داده تا ما پاسخ دهیم.

گفتم خوب اگر شما سریع‌تر پاسخ ندهید ممکن است در وب‌سایت‌ها منتشر شود چون آقایی به نام یاشار سلطانی الآن در دفتر من حضور دارد و مدعی است که چنین نامه‌ای را دارد.

گفتند باید از ایشان شکایت کنید چون دارد اتهام دروغ می‌زند.

خلاصه من به آقای سلطانی گفتم که من در مورد املاکی که صحبت کردید پرس‌وجو کردم و اعلام‌شده این املاک سند مادر دارد و برای شهرداری است و کسی آنجا زندگی نمی‌کند.

همین‌طور گفتم من یک دوره 60 روزه بیمارستان بودم و در آن زمان افراد زیادی همچون سردار سلیمانی، وزیر بهداشت، معصومه ابتکار و خیلی‌های دیگر به عیادت من آمدند، بپرسید کجا به عیادت من آمدند؟

گفت بالاخره ما این خبر را منتشر می‌کنیم، اتفاق بزرگی نمی‌افتاد شما تکذیب کنید.

گفتم این خیلی خبر بدی است به دلیل اینکه آن‌هایی که من را می‌شناسند و به من رأی می‌دهند و به من اعتماد می‌کنند خانواده شهدا و ایثارگران هستند، آن‌وقت آن‌ها در مورد من چه می‌گویند؟ گفت ما می‌دانیم چگونه خبر را تکذیب کنیم.

گفتم این حرف شما مثل این است که بالای یک بلندی بروید و بالش پر از پر را همه‌جا پخش‌کنید، بعد بگویید همه را جمع می‌کنم، اصلاً امکان پذیر نیست، دیدم نمی‌توانم او را متقاعد کنم به خاطر همین گفتم من 7 سال انگلیس زندگی کردم و همسرم مسئول خرید خارجی یک وزارتخانه بوده، اگر ما می‌خواستیم خلاف کنیم آنجا با پوند و دلار و دینار سر و کار داشتیم، اینکه امروز ما را به این کار متهم می‌کنی، کار خوبی نیست.

گفت حرف من این است که چرا آقای قالیباف فقط باید به اصولگراها خانه بدهد؟ گفتم مگر به جز من اسم فرد دیگری هم در این لیست است؟ گفت بله نام 5 نفر از اعضای اصولگرای شورا هم در لیست است.

گفتم من از وضعیت لیستی که در مورد آن حرف می‌زنید اطلاعی ندارم اما هر اتفاقی که در ارتباط با این لیست افتاده باشد، به‌طورقطع قانونی است، یعنی بر اساس قانون این اتفاق می‌افتد، اینجا شهر کورها و آدم‌های خواب که نیست.

اسامی 5 نفر دیگری که در لیست بود را به شما گفت؟

بله، اسامی آن‌ها را هم گفت و تأکید کرد که حتماً این موضوع را پیگیری می‌کند، گفت خیلی از کسانی که در این لیست هستند تأیید کردند و فقط شما تکذیب می‌کنید.

گفتم من شدیداً تکذیب می‌کنم.

یاشار که می‌گفت سراغ هیچ‌کسی نرفته و فقط پیش شما آمده، چطور فهمید آن‌ها تأیید کرده‌اند؟

نمی‌دانم، گفت با بقیه تماس گرفته اما فقط با من ملاقات حضوری داشته است، من با اعضای دیگری که اسمشان در لیست بود تماس گرفتم، قناعتی، پیرهادی تأیید کردند که تماس گرفته، ساعی ایران نبود.

ایشان می‌گفت تأیید کردند اما آن‌ها می‌گفتند تماس گرفته اما ما تأیید نکردیم.

وقتی‌که دیدم متقاعد نمی‌شود گفتم شما خودتان می‌توانید به آدرس مراجعه کنید، آدرس را که خواندم، دیدم اشتباه است.

گفت پس شما می‌دانید آدرس اشتباه است؛ چقدر خوب که خانه را می‌شناسید. گفتم بله می‌شناسم و برای اینکه شما مطلع و روشن شوید برایتان داستان این موضوع را می‌گویم. گفتم من در این خانه ساکن بودم.

در همین خانه‌هایی که یاشار می‌گفت؟

بله.

چه مدت؟

تقریباً یک سال.

از طرف شهرداری به شما داده بودند؟

نه، اجاره کرده بودم.

 

از شهرداری؟

نه از سازنده اجاره کرده بودم، سازنده بخشی از ساختمان را تجاری گرفت ما به ازای تجاری به‌جای اینکه به شهرداری پول بدهد واحد داد، کدام واحدها را داد؟ همین واحدهایی که من در آن ساکن بودم، بعد سازنده سهم خود را به نام شهرداری زد و دو ماه بعد که به نام شهرداری می‌زند ما ازآنجا بلند می‌شویم.

یعنی زمانی که تاریخ 20 مهر به نام شهرداری سند می‌زند ما دو ماه بعد به ملک شخصی خود در آن دست دیگر خیابان نقل‌مکان می‌کنیم.

اصل ماجرا را برایش گفتم و اینکه می‌تواند سند را و تاریخ جابه‌جایی را ببیند.

با وجود صداقتی که شما نشان دادید بازهم قانع نشد؟

نه، فقط گفت ما خبر را منتشر می‌کنیم و کمک می‌کنیم تکذیبیه شما هم منتشر شود.

حتی چند روز پیش هم که ملاقاتش کردم به من گفت خانم دکتر من اگر بیرون بیایم کمک می‌کنم آبروی رفته شما برگردد.

خلاصه آن روز یاشار سلطانی متقاعد نشد، من به منزل رفتم و به اعضای اصلاح‌طلب شورا زنگ زدم، گفتم حتماً این یک جریان است و چون گفته بود چرا فقط باید به اعضای اصولگرای شورا خانه بدهند و با این ادبیات حرف می‌زد، هرچند بارها گفت من نه اصلاح‌طلب هستم و نه اصولگرا و فقط روشنگری می‌کنم و خبر ازدواج دختر قالیباف را هم من منتشر کردم، حتی پرسیدم چرا خبر را دروغ منتشر کردی؟ من عروسی رفتم نه چراغانی و فرش قرمز بود و نه تالار آن‌چنانی، تالاری بود که یک کارمند شهرداری هم می‌توانست آن را اجاره کند، گفت یکی از دوستان من در ترافیک بابایی گیر کرده بود و می‌گفت دلیل آن عروسی دختر قالیباف است.

بعد گفتیم چه موضوع خوبی بگوییم چراغانی و فرش قرمز برای عروسی دختر قالیباف و با این خبر 10 روز در صدر اخبار بودیم.

خلاصه من با چند نفر از اعضای اصلاح‌طلب شورا همچون آقای حکیمی پور تماس گرفتم، ایشان گفت من نایب‌الزیاره شما در مشهد هستم عجب کار زشتی اما من این آقا را نمی‌شناسم.

الآن که دادستانی رسماً اعلام کرده که کار ایشان بوده، نرفتید بگوید چرا دروغ گفتید؟

گفتم من اصلاً متحیر شدم، چون بعد این خبر حکیمی پور تنها کسی بود که مکرر پیش من می‌آمد و می‌گفت این کار خیلی زشتی بوده و من واقعاً از این اتفاق متأثرم.

من باورم نمی‌شد، بعداً به حکیمی پور گفتم همه را می‌توانستم باور کنم اما شما را نه، ایشان گفت من اخبار را به قصد انتشار به یاشار سلطانی نداده بودم.

نپرسیدید چرا گفته بود یاشار سلطانی را نمی‌شناسد؟

می‌گفت من منظورم این بوده خیلی نمی‌شناسم که بخواهم وساطت کنم این کار را انجام ندهد، گفتم در هرصورت من با شما تماس گرفتم که اگر او را می‌شناسید بگویید از این اقدام صرف نظر کند، اگر می‌گفتید خودتان مدارک را به او داده‌اید و در جریان هستید خیلی بحث فرق می‌کرد اما شما اظهار بی‌اطلاعی کردید.

نمی‌خواهید از حکیمی پور بابت این کاری که کرده شکایت کنید؟

حکیمی پور در حضور دادستان تهران گفت که من منظورم این بوده که زیاد آشنایی ندارم با سلطانی، گفتم ما اصلاً در مورد کم‌وزیاد با هم حرفی نزدیم، شما کلاً اظهار بی‌اطلاعی کردید.

من حتی بعداً با قناعتی تماس گرفتم و گفتم شما هم در این موضوع هستی، شما نمی‌خواهید کاری انجام دهید؟ ایشان گفتند حالا در صحن علنی صحبت می‌کنیم.

گفتم می‌خواهد فردا خبر را منتشر کند قناعتی گفت به تندگویان زنگ بزن چون یاشار سلطانی را می‌شناسد، با تندگویان تماس گرفتم گفتم من زندگی روشنی دارم، من آباد هستم هم‌رزم پدر شما، حواست باشد که اگر این بلدوزر تخریب از روی ما رد شد من له نمی‌شوم ما له می‌شویم. خیلی مراقب باشید این‌ها برای بی‌حیثیت کردن ما است، تندگویان هم گفت سلطانی را نمی‌شناسد.

با انصاری هم تماس گرفتم ایشان هم اظهار بی‌اطلاع کرد، بعد با حقانی تماس گرفتم چون گفته بودند او سلطانی را خیلی خوب می‌شناسد، حقانی گفت مشکلی دارد و فردا به دفترم می‌آید.

فردا به دفترم آمد و گفت در طول سی سال خدمتم در شهرداری اگر بگویند سالم‌ترین و دست پاک‌ترین آدم کیست می‌گویم خانم دکتر آباد، هرکسی که هست بگویید پیش من بیاید تا با او مصاحبه کنم.

گفتم فردی به نام یاشار سلطانی است، شما او را نمی‌شناسید گفت نه اما حاضرم اگر قرار بر مصاحبه باشد در مورد شما مصاحبه کنم.

گفتم من نمی‌خواهم کسی مصاحبه کند فقط می‌خواهم این موضوع روشن شود.

روز بعد از مسجد جامعی سؤال کردم اما ایشان هم گفت سلطانی را نمی‌شناسد، روز یکشنبه بود و خبر منتشرشده بود. از جاهای مختلف به سرعت باد، بنرهایی با تصویر من می‌آمد که روی آن نوشته شده بود «سهم آباد از سفره انقلاب دو آپارتمان در آجودانیه»، من خیلی خجالت می‌کشیدم، گفتم یعنی یک سایت این‌قدر برد داشته که این‌قدر سریع در فضای مجازی منتشر شود؟

همان روز یک تکذیبیه نوشتم و برای سایت معماری نیوز ارسال کردم که این کار خلاف اخلاق است. بعد دیدم یک نامه‌ای را یکسری از خانواده‌های شهدا و ایثارگران خطاب به یاشار سلطانی نوشته بودند که شما به ناموس وطن و خط قرمزهای ما نزدیک شدید، یا باید اثبات کنید یا اگر اثبات نکردید حق شکایت برای ما محفوظ است.

آن‌قدر بمباران خبری زیاد بود که فردا آن روز در شورا همه اعضای شورا اظهار ناراحتی می‌کردند و می‌گفتند ما خوابمان نبرده.

حکیمی پور هم می‌گفت؟

بله او هم می‌گفت، من هم گفتم حالا که همه شما ناراحت هستید و ادعا می‌کنید که سلطانی را نمی‌شناسید من یک متنی می‌نویسم و در این متن به حیثیت و آبروی شورا اشاره کردم که نباید اجازه دهیم در کنار رأی اعتماد مردم که برای ما قداست دارد، به هرکسی اجازه دهیم به این نهاد توهین کند و باید به آن رسیدگی شود، گفتم این نامه را امضا کنید؛ همه امضا کردند جز حکیمی پور و انصاری، به حکیمی پور گفتم امضا کن گفت خانم دکتر شما که پدرش را درآورده‌اید.

پدر چه کسی را؟

سایت معماری نیوز.

 

شکایت کردید؟

بله اما هنوز دستگیر نشده بود، می‌گفت شما که پدرش را درآوردید، بی‌خیال شوید یک رسانه‌ای بوده و یک کارکرده، به آقای انصاری گفتم گفت شرمنده من امضا نمی‌کنم شما نباید این‌قدر رسانه را تحت‌فشار قرار دهید.

گفتم آقای انصاری این فرد بداخلاقی کرده و کار خلاف انجام داده اما آقای انصاری گفت نه کار خلافی نبوده؛ افشاگری کرده! گفتم باشه.

فردا در خیلی از وب‌سایت‌ها دیدم که اعضای اصلاح‌طلب شورا گفته بودند ما امضایمان را پس می‌گیریم، این امضا علیه یاشار سلطانی نبوده ما به دفاع از آباد و اعضای شورا این کار را انجام دادیم.

گفتند با این نامه یاشار سلطانی را دستگیر کردند، گفتم اگر می‌خواهید امضایتان را پس بگیرید. من تمام اسنادی که داشتم به‌اضافه سند پلاک ثبتی را گرفتم و در وب‌سایت‌ها منتشر کردم و گفتم این سند ملکی آپارتمان به نام شهرداری است که هیچ نقل و انتقالی روی آن صورت نگرفته است و این هم آدرس، مردم خودشان قضاوت کنند.

اگر این موضوع توسط یک فرد انجام شده بود چطور یک جریان سیاسی تحت عنوان جریان اصلاح‌طلب با تمام ظرفیت فردی و رسانه‌ای پشت این قضیه ایستادند؟ در فاصله کوتاهی یک خبر دروغ سه قوه را درگیر خود کرده بود و ما باید پاسخ می‌دادیم و هرچه پاسخ می‌دادیم این جامعه‌ای که خبر را پخش کرده بود حاضر نبود تکذیبیه را کار کند تا جایی که در شورا دنیامالی فریاد زد چرا صدای خانم آباد به هیچ کجا نمی‌رسد؟

من به رسانه گفتم صدای من را نمی‌شنوید صدای دنیا مالی را می‌شنوید؟ چرا جهت‌گیری دارید؟

به حکیمی پور گفتم من اگر قرار بود 2 واحد از قالیباف بگیرم حتماً یکی را به مادرم می‌دادم که از مستأجری در منطقه امامزاده داوود راحت شود.

با توجه به دیدارهایی که داشتید حکیمی پور از کاری که کرده ناراحت نبود؟

نه چون هنوزم می‌گفت من سلطانی را زیاد نمی‌شناسم.

از شما عذرخواهی هم نکرد؟

نه، فقط به من گفت من یک سخنرانی خوبی در شورا می‌کنم که از شما اعاده حیثیت شود.

جریان ملاقات شما با یاشار سلطانی چگونه بود؟

دادستان احضار کرد که ما را با هم روبه‌رو کند، همان زمان که یاشار دستگیر شد عید غدیر بود همسر من سید است، گفت سند خانه را ببر و یاشار را آزاد کن و بگو می‌خواهم به تو درس اخلاق بدهم.

با قالیباف تماس گرفتم گفتم سند بردم که سلطانی را آزاد کنم و به او یک درس مادرانه بدهم.

قالیباف گفت یاشار نه به دلیل شکایت ما و شما بلکه به دلیل شکایت مدعی‌العموم آنجاست، اجازه دهید پرونده مسیر خود را طی کند.

از دادستان نپرسیدید به چه علت از یاشار شاکی شده است؟

نه، نپرسیدم. 

یاشار شرمنده نبود؟

چرا شرمنده بود، به یاشار گفتم شما با آبرو حیثیت ما بازی کردی، گفت جبران می‌کنم.

حکیمی پور نگفت جبران می‌کنیم؟

نه، حکیمی پور خیلی استادتر از این حرف‌ها است، این‌ها خیلی حرفه‌ای هستند!

گزارشی که دادستان کل دادند مبنی بر این بود که بعضاً تخفیف‌های بیش‌ازحد داده‌شده، شما به‌عنوان عضو شورا در جریان هستید که اصل ماجرا چه بوده است؟

این مسئله املاک دو بعد دارد، یک بعد آن در اثبات این است که در مجرای قانونی انجام‌گرفته باشد که با توجه به بررسی‌های قوه قضائیه بحث واگذاری‌ها و تعاونی‌ها در مسیر قانونی خود بوده، یک بخش واگذاری‌های فردی بوده که آن واگذاری‌ها هم تا یک سقفی قانونی بوده و آن بخش که فراتر از سقف غیرقانونی بوده بازهم یک مصوبه داریم، هم قانون مجلس و هم قانون شورا دستورالعمل واگذاری را به‌طور کامل روشن کرده است.

شما نگاه کنید یک ماده 33 قانون اجرایی بخش تعاونی‌ها، شهرداری‌ها را ملزم می‌کند که بتوانند از طریق راه بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر از قبیل مشارکت یا مضاربه مساقات، اجاره، فروش اقساطی و یا صلح کمک به امر تأمین و افزایش سرمایه شرکت تعاونی کند بدون آنکه عضو باشد.

همچنین تبصره 2 ماده 33 هم می‌گوید دستگاه‌های اجرایی از جمله شهرداری‌ها می‌توانند اموال منقول و غیرمنقول را به قیمت عادلانه به تشخیص هیئت کارشناس رسمی دادگستری به صورت نقد یا اقساط برای تقویت تعاونی‌ها به آن‌ها بفروشند و یا اجاره دهند.

یک مصوبه‌ای هم شورای دوم دارد که نوشتن آیین‌نامه را به خود شهرداری می‌دهد و می‌گوید آیین‌نامه را خود شهرداری بنویسد و اجرا کند اما هر 6 ماه گزارش را به شورا ارائه دهد.

این خلاف آیین‌نامه معاملات نیست؟ چون طبق این آیین‌نامه دستگاه واگذارکننده املاک نمی‌تواند آیین‌نامه را بنویسد.

این حقی بوده که شورای دوم به شهردار داده و اگر ایرادی وارد است باید فرمانداری به مصوبه شورا می‌گرفت و تأیید نمی‌کرد.

 

طبق قانون هر شخصی یک‌بار بیشتر نمی‌تواند استفاده کند، ظاهراً افرادی بیش از یک‌بار استفاده کرده‌اند.

خوب دادستان هم به موارد خلاف اشاره‌کرده‌اند، اما حجم تخلفات صورت گرفته و رقم آن‌ها با چیزی که در وب‌سایت‌ها بود کاملاً تفاوت داشت، 1200 میلیارد نبود و خیلی صفر اضافه شده بود. قالیباف می‌گفت اگر تخلفات را بررسی کنیم چیزی حدود 5 میلیارد است.

شما فکر می‌کنید هدف کسانی که این رویه خلاف اخلاق را پیش گرفتند چه بود؟

من ابتدا فکر می‌کردم یک‌سو تفاهم است و می‌خواهند برایشان همه چیز مشخص شود برای همین اسناد را به آن‌ها نشان می‌دادم اما بعد متوجه شدم که همین دوستان اصلاح‌طلب ما در شورا مثل تندگویان در فضاهای مجازی خود می‌نوشتند ای مردم به صاحبان املاک شهرداری رأی ندهید، یا صابری می‌گفت باید صاحبان املاک شهرداری رد صلاحیت شوند، حتی حافظی هم که عضو اصولگرا است حرف‌های این‌چنینی زد،‌ آن موقع بود که متوجه شدم موضوع، «انتخابات» است.

حافظی می‌خواهد در لیست اصلاح‌طلب‌ها کاندیدا شود؟

نمی‌دانم چه قصدی دارد، اما قوه قضائیه را هم زیر سؤال می‌بردند و می‌گفتند قوه قضائیه دارد مماشات می‌کند.

میزان اندازه‌گیری عدالت برای این افراد نه رهبر است نه قوه قضائیه و مقننه است بلکه تنها خودشان هستند.

الآن شما فقط در شورا هستید؟

بله.

چقدر حقوق می‌گیرید؟

5 میلیون و 200 هزار تومان، شورا حق الجلسه است و به ازای آن به ما حقوق می‌دهد، به جز شورا تنها جایی که هستم دانشگاه است که تدریس می‌کنم.

شما با همسر قالیباف پیش از شورای شهر آشنایی دارید، کمی از این سابقه آشنایی صحبت کنید؟

بعد از انتخابات شورای سوم، تصمیم گرفتند که قالیباف وارد عرصه شهری شود، من آن موقع در حوزه کارهای فرهنگی و کتاب فعالیت می‌کردم، وقتی وارد شهرداری شد تصمیم گرفت بسیاری از مشکلات زنان شاغل شهرداری را برطرف کند و تصمیم گرفت واحد امور بانوان را تشکیل دهد، همان زمان خانم مشیر همسر آقای قالیباف از من تقاضای همکاری کرد.

با خانم مشیر از کجا آشنا بودید؟

در همان سال‌های انتخابات 84 با ایشان بیشتر آشنا شدم اما قبل از سال 84 من بیمارستان نجمیه کار می‌کردم و آشنایی اصلی مربوط به آنجا بود.

یک سال بعد از همکاری در امور بانوان پیشنهاد دادند وارد لیست شورای شهر شوم که کاندید شدم و رأی آوردم و خیلی از مصوباتی که رویکرد فرهنگی داشت را من ایجاد کردم.

برای دوره بعد هم ثبت‌نام می‌کنید؟

فکر نمی‌کنم، چون یک دوره 60 روزه هم بیمارستان بستری بودم و هنوز نتوانستم سلامتی خودم را به‌طور کامل به دست بیاوردم و احساس می‌کنم توان لازم را ندارم.

از اینکه وقت خود را در اختیار مشرق گذاشتید، از شما ممنونم