* لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید.
بنده حاج خلیفه مهر الله عزیزی هستم از استان سیستان بلوچستان، شهرستان زاهدان
* علت تشریف‌فرمایی شما به نجف و کربلا چیست؟
اولاً عشق امام حسین علیه‌السلام ما را کشاند به اینجا، ما لایق نبودیم اما ما را طلبید چون آن‌ها بزرگوارند.
دوما در کنار برادران اهل تشیع باشیم تا دشمنان ما این فکر را نکنند که این‌ها برادران خود را تنها گذاشتند مثل اهل کوفه. ما در تمام صحنه‌ها برادران اهل تشیع خود را یاری کردیم و در کنارشان بودیم و هستیم.
* دفعه چندم؟
اولین بار هست.
* فضای زیارت را چگونه دیدید؟
* حاجت خاصی از امام حسین علیه‌السلام دارید؟
حاجت زیاد داریم و آن‌ها دریا هستند و می‌دهند به ما؛ ما دوستداران اهل‌بیت هستیم و خدمتگزارشان بودیم و هستیم. انشاالله که ما را به خادمی خودشان قبول کنند.
* تا حالا، شده حاجتی بگیرید؟
بله من یک بچه‌ای دارم که بیست سال هست که مریض هست. دکترهای زاهدان جواب کردند و در مراسم‌های ذکر و تاسوعا و عاشورا که ما مراسم می‌گرفتیم الحمدلله حاجت گرفتیم و بچه ما خوب شد. درحالی‌که هم‌سن‌های ایشان که همین مریضی را گرفته بودند همه مردند! اما بچه ما سالم هست و زندگی‌اش طبیعی هست و همه دکترها تعجب کردند!
* بیماری بچه‌تان چی بود؟
نقص ایمنی. گلبول سفید نداشت و ایمنی بدنش پایین بود. دختر من هم اما حسین علیه‌السلام را خواب دیده، که یک صبح از خواب بیدار شد و گریه می‌کرد. گفتم چی شده بابا جان؟ گفت آقا جون (پدربزرگ پدری) را خواب دیدم که در خدمت شخصی هست که آن شخص سر بر بدن ندارد. من ترسیدم اما آقا جون خدمتش را می‌کرد. گفتم بابا جون آن شخص امام حسین علیه‌السلام بوده است. همان کسی هست که در آن دنیا شفیع ما هست و ایشان سالار بهشت هستند. ما خیرهای زیادی دیدیم از حضرت.
* لطفاً چند مورد بفرمایید؟
بعد از آن که بچه‌ام را بردم بیمارستان دکترها تعجب کردند. گفتند ما اشتباه کردیم این بچه نقص ایمنی ندارد. اما دیدم که نه نقص ایمنی داشته اما متوقف شده و ایستاده است. بعد با دارو در ادامه برگشت. بعدش زیارت حضرت معصومه سلام‌الله علیها بردم. زیارت آقا علی عباس بردم. زیارت‌های زیادی بردم. و نذر گذاشتم که جواب آزمایشش از خارج کشور برگردد و دخترم را بیاورم پابوس امام حسین علیه‌السلام.
* صحبت خاصی دارید؟
فقط اینکه تا عمر دارم خدمتگزار امام حسین علیه‌السلام باشم. هرسال ما را بطلبد.