به گزارش مشرق، مسئولان AFC به طور کلی، افراد عجیبی هستند و هر انتخاباتی هم صورت بگیرد، مدیری برود و مدیر بعدی بیاید، انگار قرار به ایجاد تغییرات کلی در دیدگاه و تفکرات این کنفدراسیون نیست. اصلاً به همین خاطر است که هنوز پیشرفت قابل توجهی در فوتبال آسیا به وجود نیامده، هنوز کنفدراسیون فوتبال آسیا با وجود تعداد زیاد کشورها و تاثیرگذاری در آرای فیفا، نمیتواند به اندازه کافی قدرتمند باشد و هنوز هم امور اجرایی این کنفدراسیون، با سلیقههای شخصی اداره میشود.
یک روز مسئولان کنفدراسیون فوتبال آسیا به کشوری مثل ایران که بالاترین کمک را به پیشرفت فوتبال قاره داشته و میزان تماشاگران و علاقهمندان به فوتبال را هر سال بالا نگه میدارد، دستور میدهد برای برگزاری بازیهای بینالمللی باید طبقه دوم ورزشگاه آزادی که یکی از بزرگترین استادیومهای جهان است را مجهز به صندلی در طبقه دوم کند اما دیگر روز، دیدار مهم بین سوریه و ایران در راه صعود به جام جهانی 2018 را در یک ورزشگاه بدون امکانات، با کمترین کیفیت چمن، اینترنت و سالن کنفرانس خبری، حتی ورزشگاهی بدون صندلی برگزار میکند.
وقتی این اتفاقات را کنار هم میچینیم، به یک سرگیجه بزرگ دچار میشویم و میپرسیم؛ واقعاً ملاک انتخابها و مدل مدیریتی در AFC چیست؟ AFC از جان فوتبال ایران چه میخواهد؟ چطور ممکن است کنفدراسیون فوتبال آسیا، روزی به ایران اجازه میزبانی از هوادارانش در طبقه دوم ورزشگاه آزادی را ندهد و روز دیگر، به سوریه اجازه دهد هر کجا که دلش خواست از ایران و کرهجنوبی و دیگر تیمها میزبانی کند؟
وقتی در تمام کنفدراسیونها، حتی کنفدراسیون فوتبال اقیانوسیه و آفریقا، شاهد پیشرفتهای گسترده در راه فوتبال هستیم و مدیریت این کنفدراسیونها به شکل منطقی با اتفاقات برخورد میکنند، در AFC باید اتفاقات عجیبتری رخ بدهد.
در سالی که تیمهای پایه ایران در صعود به جام جهانی موفق عمل کردند، در سالی که فوتسال ایران موفق شد قهرمان آسیا شود و سپس مقام سوم جام جهانی را کسب کند و فوتبال ساحلی نیز به مقام نایب قهرمانی یک تورنمنت بینالمللی و مهم رسید، در سالی که علیرضا فغانی افتخار بزرگی مثل قضاوت در فینال المپیک 2016 ریو را برای قاره کهن به ارمغان آورد، فوتبال ایران هیچ نمایندهای در انتخابات برترینهای AFC نداشت و این میتواند برآیند یکسری تفکرات سلیقهای و به دور از منطق باشد. همان منطقی که دیدار مهم بین ایران و سوریه را در ورزشگاهی بدون صندلی و با چمن باتلاقی برگزار میکند، میتواند تمام شاخصهای شایستگی برای حضور یک کشور در جمع برترینهای یک قاره را زیر پا گذاشته و ایران را از این انتخابها حذف کند.
با شرایطی که در همین سالهای اخیر شاهدش بودیم، راحتتر میتوان دلایل عقبماندگی AFC را بررسی کرد. اینکه چطور ممکن است با وجود جمعیت چند میلیارد نفری قاره آسیا، هیچ تیمی از این قاره در جمع 10 رده اول فیفا نباشد و اینکه AFC نه تنها کمکی به پیشرفت کشورها نمیکند بلکه حاضر میشود امتیاز برگزاری بازی آن هم در مقدماتی جام جهانی بین بهترین تیم قاره مقابل یک تیم جنگ زده را به زمینی باتلاقی و ورزشگاهی عاری از امکانات معمولی بدهد.
این یک آبروریزی بزرگ برای قاره آسیا بود و حالا انتظار میرود از این پس، هر کشوری درخواست بازی در شرایطی بدتر از ورزشگاه بانکو عبدالرحمن را داد، AFC به راحتی بپذیرد و همین طور باید دیگر این موضوع را پذیرفت که AFC همچنان رابطه خوبی با ایران ندارد و در همه اتفاقات، ایران همیشه مقصر است.
ای کاش مسئولان پیشین فدراسیون فوتبال برای رای آوردن فردی مثل شیخ سلمان، با آن حرارت لابی نمیکردند و برای گرفتن یک صندلی معمولی در پستی بیاهمیت، تبلیغاتچی یک مدیر با تفکرات سلیقهای علیه کشورمان نمیشدند. در آن صورت، خیالمان راحت بود به خاطر رای ندادن به شیخ سلمان، این طور تاوان میدهیم اما امروز چه باید گفت...؟
یک روز مسئولان کنفدراسیون فوتبال آسیا به کشوری مثل ایران که بالاترین کمک را به پیشرفت فوتبال قاره داشته و میزان تماشاگران و علاقهمندان به فوتبال را هر سال بالا نگه میدارد، دستور میدهد برای برگزاری بازیهای بینالمللی باید طبقه دوم ورزشگاه آزادی که یکی از بزرگترین استادیومهای جهان است را مجهز به صندلی در طبقه دوم کند اما دیگر روز، دیدار مهم بین سوریه و ایران در راه صعود به جام جهانی 2018 را در یک ورزشگاه بدون امکانات، با کمترین کیفیت چمن، اینترنت و سالن کنفرانس خبری، حتی ورزشگاهی بدون صندلی برگزار میکند.
وقتی این اتفاقات را کنار هم میچینیم، به یک سرگیجه بزرگ دچار میشویم و میپرسیم؛ واقعاً ملاک انتخابها و مدل مدیریتی در AFC چیست؟ AFC از جان فوتبال ایران چه میخواهد؟ چطور ممکن است کنفدراسیون فوتبال آسیا، روزی به ایران اجازه میزبانی از هوادارانش در طبقه دوم ورزشگاه آزادی را ندهد و روز دیگر، به سوریه اجازه دهد هر کجا که دلش خواست از ایران و کرهجنوبی و دیگر تیمها میزبانی کند؟
وقتی در تمام کنفدراسیونها، حتی کنفدراسیون فوتبال اقیانوسیه و آفریقا، شاهد پیشرفتهای گسترده در راه فوتبال هستیم و مدیریت این کنفدراسیونها به شکل منطقی با اتفاقات برخورد میکنند، در AFC باید اتفاقات عجیبتری رخ بدهد.
در سالی که تیمهای پایه ایران در صعود به جام جهانی موفق عمل کردند، در سالی که فوتسال ایران موفق شد قهرمان آسیا شود و سپس مقام سوم جام جهانی را کسب کند و فوتبال ساحلی نیز به مقام نایب قهرمانی یک تورنمنت بینالمللی و مهم رسید، در سالی که علیرضا فغانی افتخار بزرگی مثل قضاوت در فینال المپیک 2016 ریو را برای قاره کهن به ارمغان آورد، فوتبال ایران هیچ نمایندهای در انتخابات برترینهای AFC نداشت و این میتواند برآیند یکسری تفکرات سلیقهای و به دور از منطق باشد. همان منطقی که دیدار مهم بین ایران و سوریه را در ورزشگاهی بدون صندلی و با چمن باتلاقی برگزار میکند، میتواند تمام شاخصهای شایستگی برای حضور یک کشور در جمع برترینهای یک قاره را زیر پا گذاشته و ایران را از این انتخابها حذف کند.
با شرایطی که در همین سالهای اخیر شاهدش بودیم، راحتتر میتوان دلایل عقبماندگی AFC را بررسی کرد. اینکه چطور ممکن است با وجود جمعیت چند میلیارد نفری قاره آسیا، هیچ تیمی از این قاره در جمع 10 رده اول فیفا نباشد و اینکه AFC نه تنها کمکی به پیشرفت کشورها نمیکند بلکه حاضر میشود امتیاز برگزاری بازی آن هم در مقدماتی جام جهانی بین بهترین تیم قاره مقابل یک تیم جنگ زده را به زمینی باتلاقی و ورزشگاهی عاری از امکانات معمولی بدهد.
این یک آبروریزی بزرگ برای قاره آسیا بود و حالا انتظار میرود از این پس، هر کشوری درخواست بازی در شرایطی بدتر از ورزشگاه بانکو عبدالرحمن را داد، AFC به راحتی بپذیرد و همین طور باید دیگر این موضوع را پذیرفت که AFC همچنان رابطه خوبی با ایران ندارد و در همه اتفاقات، ایران همیشه مقصر است.
ای کاش مسئولان پیشین فدراسیون فوتبال برای رای آوردن فردی مثل شیخ سلمان، با آن حرارت لابی نمیکردند و برای گرفتن یک صندلی معمولی در پستی بیاهمیت، تبلیغاتچی یک مدیر با تفکرات سلیقهای علیه کشورمان نمیشدند. در آن صورت، خیالمان راحت بود به خاطر رای ندادن به شیخ سلمان، این طور تاوان میدهیم اما امروز چه باید گفت...؟