به گزارش مشرق، سال 2013 در مصر تنها یادآور سرنگونی نخستین رئیس جمهور منتخب این کشور توسط فرمانده ارتش نیست، بلکه از دید برخی تحلیلگران سرآغاز وابستگی قاهره به عربستان و سیاستهای دیکته شده به آن نیز است، کشوری که زمانی داعیه رهبری در جهان عرب را داشت در نتیجه تلاش السیسی برای کسب قدرت، تحت نفوذ سیاستهای عربستان قرار گرفت.
پشتیبانیهای گسترده آل سعود از السیسی در همان روزهای ابتدایی کودتا باعث شد تا ذخیره ارزی بانک مرکزی مصر به رقم 18.9 میلیارد دلار برسد که بالاترین مبلغ از نوامبر 2011 در این کشور به شمار میرفت، همچنین در همان زمان ریاض و ابوظبی برای تقویت توان نظامی این کشور هزینه 2 میلیارد دلاری معامله تسلیحاتی قاهره با مسکو را نیز تأمین کردند.
اما این پایان ماجرای بذل و بخششهای عربستان نبود، در ماه مارس 2015 ملک سلمان قراردادی بهارزش 25 میلیارد دلار با السیسی منعقد کرد که بر اساس آن مقرر شد مصر بهمدت پنج سال ماهانه 700 هزار تن نفت از عربستان دریافت کند.
در واقع هدف ریاض از این اقدامات ایجاد متحدی قدرتمند بود که از لحاظ ژئوپولیتیک و سابقه بازیگری از جایگاه قابل قبولی در منطقه برخوردار باشد، در واقع کمک به حکومت السیسی در فرایند تبدیل مصر به یک کشور باثبات، بهمعنای تقویت هرچه بیشتر قدرت دفاعی عربستان در برابر ایران و عوامل نیابتی آن در منطقه به شمار میرفت، از این رو بهاعتبار این کمکها عربستان امیدوار بود السیسی خود را زیر دین این خاندان بداند و با درخواستهای آنها در معادلات سیاسی خاورمیانه موافقت کند.
اما اوضاع آنطور که ریاض تصور میکرد پیش نرفت، شکاف در اتحاد مورد انتظار عربستان، زمانی به وقوع پیوست که مصریها حاضر نشدند بهرغم نزدیکی مرزی با یمن، به این کشور نیروی نظامی اعزام کنند. آنها همچنین با طرح مداخله نظامی عربستان در سوریه نیز مخالفت کردند.
با این حال السیسی برای جلوگیری از بروز تنش با ریاض و از دست ندادن پترودلارهای سعودی، در اقدامی عجیب با پیشنهاد ملک سلمان برای انتقال مالکیت دو جزایر استراتژیک تیران و صنافیر به عربستان موافقت کرد، پیشنهادی که ظاهراً پادشاه سعودی مبدع آن بود اما با انتقال مأموریت امنیتی این جزایر به رژیم صهیونیستی، پشتپرده طراحان این نقشه آشکار شد.
پذیرش درخواست ملک سلمان توسط السیسی تا حدی از تنشها و ناراحتیهای مقامات عربستانی کاست، اما نگرانی قاهره از تحرکات شبهنظامیان داعش در شبهجزیره سینا از یک سو و واکنش ملت مصر نسبت به تجزیه بخشی از خاک این کشور در جریان واگذاری جزایر به عربستان، رئیس جمهور مصر را مجبور کرد تا با نمایش قدرت در صحنه بین المللی مانع به خطر افتادن بقای حکومتش شود.
در همین راستا مصر از پیشنویس قطعنامه روسیه در مورد سوریه حمایت کرد، این اقدام در شرایطی صورت گرفت که عربستان از دولت قاهره خواسته بود با پیشنویس مخالفت کند.
در واقع السیسی در نظر داشت از این طریق به دو هدف دست یابد؛ هدف اول این بود که به ملت مصر نشان دهد علیرغم واگذاری جزایر دریای سرخ به عربستان، حکومت دارای استقلال رأی است و دنبالهروی ریاض نیست، این در حالی است که جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل شمال آفریقا، در گفتگو با خبرنگار تسنیم ضمن تأکید بر وابستگی کامل السیسی به خاندان سعودی بر این باور است: «موافقت مصر با طرح روسیه، بیش از آنکه مصرف خارجی داشته باشد، برای اقناع افکار عمومی داخلی بود. السیسی تلاش دارد در نگاه مردم کشورش خود را جانشین خلف عبدالناصر به تصویر بکشد و نشان دهد مانند او ترجیح میدهد با روسیه ارتباط برقرار کند تا غرب، هرچند که این اقدام در کنار عقد قرارداد نظامی 5.3 میلیارد دلاری و دریافت وام 25 میلیارد دلاری برای ساخت نیروگاه هستهای از روسها، صرفاً یک حرکت پوپولیستی در صحنه سیاسی مصر به شمار میرود و عملاً السیسی وابسته به عربستان است».
هدف دوم رئیس جمهور مصر از پذیرش پیشنویس روسیه، انتقال پیامی به سعودیها بود؛ او میخواست به عربستان گوشزد کند در صورت بیتوجهی آنها به نگرانیهای امنیتی قاهره در مورد گسترش افراطگرایی در شبهجزیره سینا، این کشور به سیاست پیشین خود یعنی حفظ نظام سوریه متمایل میشود؛ زیرا از دید مصر تداوم بقای بشار اسد راهی برای جلوگیری از روی کار آمدن اخوانی در دمشق و قدرت یافتن تروریستها است.
در مقابل ریاض با توقف محموله نفتی 700هزار تنی به مصر، به این تصمیم السیسی واکنش نشان داد. تأثیر بلافاصله این سیاست نیز افزایش بهای بنزین و فرآوردههای نفتی در مصر بود. ایجاد فشار اقتصادی و آشکار شدن وابستگی قاهره به ریاض برای جلوگیری از همراهی مصر با اسد و مقابله با تقویت جبهه ایران و روسیه در منطقه، هدفی بود که سعودیها از چنین اقدامی دنبال میکردند.
اما به نظر میرسید السیسی نمیخواهد از فرصت پیشآمده با پیروی از سیاستهای اسطوره مصر یعنی عبدالناصر برای کسب مشروعیت داخلی چشم بپوشد؛ زیرا در همین اثنا خبر سفر «علی مملوک» رئیس دستگاه امنیت ملی سوریه در رأس یک هیأت به قاهره و دیدار با سرلشکر «خالد فوزی» همتای مصریاش، در صدر اخبار خاورمیانه قرار گرفت.
این مسائل در نهایت باعث افزایش تنش میان عربستان و مصر شد، تا جایی که برخی از تحلیلگران از پایان ماه عسل روابط السیسی با ملک سلمان خبر دادند.
اما حسن هانیزاده، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگو با خبرنگار تسنیم، تأکید دارد: «تجربه روابط قاهره و ریاض ثابت کرده است که اختلافات آنها گذرا است و عمیق نخواهد شد، بهویژه آنکه در حال حاضر کویت، امارات متحده عربی و بحرین در تلاشند تا با میانجیگری تنش موجود را کاهش دهند، لذا این وضعیت ناپایدار است و بهزودی روابط مصر و عربستان به سطح قابل قبولی میرسد».
وی همچنین اشاره دارد که اظهار تمایل قاهره برای برقراری رابطه با ایران نیز از سوی عربستان جدی گرفته نمیشود؛ زیرا این حرکت تاکتیکی تنها برای کسب حمایت بیشتر ریاض است.
بر این اساس با وجود فشارهای مالی و سیاسی عربستان به مصر که از قطع کمکهای نفتی گرفته تا عدم صدور ویزا برای شهروندان مصری، خاندان آل سعود میدانند این کشور برای منافع پادشاهی ریاض در خاورمیانه بسیار مهم و حیاتی است و در مقایسه با کشورهای کوچک خلیج فارس توان بیشتری برای نقش آفرینی در معادلات منطقه دارد، از سویی دیگر حکومت السیسی نیز به قدرت رسیدن خود را مدیون حمایتهای عربستان میداند و بحران مشروعیت و مشکلات اقتصادی داخلی نیز نشان داده است که او نمیتواند بدون پشتیبانی ریاض حکومت طولانیمدتی داشته باشد.