خاورمیانه به دلیل ماهیت کنشی فعلی خود و بحرانی که بر آن حاکم است، نگاه بسیار عمیقی به اینکه چه کسی بر راس قدرت در آمریکا مینشست داشت. شرکای سنتی آمریکا در منطقه، کاملا مترصد حضور یک رییسجمهور تندرو در کاخ سفید هستند. آنها، از رییسجمهور جدید آمریکا انتظار دارند که برجام را با ایران لغو نماید و در سوریه اقدام نظامی به عمل آورد. کشورهای خلیج فارس به شدت خواهان سختگیری بر ایران هستند. در حالی که کلینتون به عنوان شخص مورد اعتماد شرکای آمریکا در منطقه و در جایگاه کسی که منافع آنها را تامین میکند شناخته میشود، ترامپ به عنوان یک پدیده ناشناس که اصلا مشخص نیست چه سیاستی در مقابل شرکای آمریکا در پیش بگیرد و هر آینه موجب بیثباتی منطقه گردد دیده میشود.
اظهارات ترامپ در مورد ممانعت از ورود مسلمانان به خاک آمریکا، در ابتدا بیشتر مورد استهزا و تمسخر همگان قرار گرفت اما به مرور زمان مدیران شبکههای اجتماعی و اصحاب رسانهها پی به حقیقت موضوع برده و خبر از ظهور یک پدیده خطرناک به نام ترامپ دادند. آن عوامفریبی که ترامپ داراست در حکام مستبد جهان عرب نیز به وفور یافت میشود. آن دسته دیگر از کشورهای منطقه، انتخاب ترامپ به عنوان رییسجمهور را نمونه روشن فضای دموکراسی غربی و البته افول ارزشها در چارچوب واقعیتهای جهان فعلی میدانند. «جمیل مطر» ستوننویس روزنامه اسافیر لبنان در جایی نوشت: «انقلابهای بهار عربی سنگ محک استقامت غرب در دفاع از دموکراسی بود که عملا شکست خورد. آیا باید اکنون شاهد یک افت و افول پایا در رویکرد غرب نسبت به منطقه باشیم؟».
«کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی خواستار پیروزی «دانلد ترامپ» بود. وی، هیچگاه بطور رسمی در مورد انتخابات آمریکا نظر نداد اما رویکرد رسانههای این کشور و برآورد تحلیلگران خبر از این میداد که «اون» ترامپ را کلید ارتباط با غرب و ترمیم زخمها میداند. در جریان انتخابات بود که روزنامه رسمی دولت کره شمالی به قلم «هان یونگ موک» در مورد ترامپ نوشت: چیزی که مشخص است این است که برخلاف آنچه میگویند او متعصب، عجیب و غریب، و بدکلام نیست. اتفاقا، سیاستمدار باخرد و یک کاندیدای آیندهنگر است.
پیونگ یانگ، ترامپ را همان رییسجمهور و سیاستمداری میداند که میتواند با وی بر سر پیشبرد برنامه دفاعی و بازدارنده هستهای خود مذاکره کند. «کیسوکی فوکودا» روزنامهنگار ژاپنی مدعی است که طبق تحقیقی که از مردم کره شمالی به عمل آورده، رای آنها به انتخاب ترامپ بوده است. رییسجمهور جدید آمریکا در ژوئن 2016 اعلام کرد که اگر به کاخ سفید راه یابد، هیچ مشکلی با دعوت رهبر کره شمالی به آمریکا ندارد. اگرچه خیلی بعید به نظر میرسد که با توجه به فشارهای پیرامونی بتواند مراسم خوشامدگویی شخصی برای کیم جونگ اون برگزار کند.
به رغم انزوای روزافزون کره شمالی، دوره 8 ساله اوباما برای این کشور چندان سختی به ارمغان نیاورد. اگر هیلاری هم به قدرت میرسید همان روش اوباما که اعمال تحریم و انزوای بینالمللی بود را بر علیه کره شمالی پیش میگرفت. کلینتون در دوره تصدی وزارت خارجه موفق به کنترل برنامه هستهای کره شمالی نشد اما طی توافقاتی از چین خواست که افسار کنترل پیونگ یانگ را در دست بگیرد. تنها وجه مشترک ترامپ با کلینتون بر سر کره شمالی همین است.
شاید بارزترین دلیل برای رغبت کره شمالی به ترامپ را بتوان امید این کشور به دولت ترامپ جهت تلطیف فضای به وجود آمده پس از جنگ دو کره، مبنی بر اینکه کره شمالی تهدید بزرگی برای ژاپن و کره جنوبی است دانست. یکی از انتقادات تند ترامپ در سال گذشته در یکی از اجتماعات تبلیغاتی خود این بود: «اکنون آمریکا 47 هزار نیروی مستقر در ژاپن دارد. طبق پیمان ما با ژاپن، اگر کسی به این کشور حمله کند ما موظفیم که به قیمت شروع جنگ جهانی سوم از آن دفاع کنیم. اما اگر کسی به ما حمله کند، ژاپن وظیفه کمک به ما را ندارد. خب، این اصلا منصفانه و معقولانه نیست.
ترامپ تاجر که دارای روحیهای کاملا تاجرمسلکانه است، بطور مکرر در طول کارزار انتخاباتی خود گفت: «ژاپن بطور سالیانه یک میلیارد و 840 میلیون دلار بابت حضور ما در کشورش میپردازد و این در حالی است که طبق ادعای پنتاگگون ما برای پایگاههای خود در این کشور، سالانه 5 میلیارد و 500 میلیون دلار هزینه میکنیم که نیمی از آن مربوط به دستمزد پرسنل است. این یعنی از جیب هزینه میکنیم».
کره جنوبی نیز سالانه بابت حضور 28 هزار و 500 نیروی مستقر آمریکایی در مرز دو کره، 850 میلیون دلار به آمریکا میدهد. ترامپ یک بار در اجتماع طرفداران خود در تگزاس گفت: «هر کسی در دنیا میخواهد از ما بکشد. این که نمیشود که فقط خدمترسانی کنیم. باید صریح و واضح به ژاپن، آلمان، و کره جنوبی بگوییم که دیگر بس است. از حالا ببعد باید بابت خدمات، شما هم خدماتی بدهید». بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این رویکرد ترامپ موجب میشود که ژاپن و کره جنوبی از زیر چتر حمایت هستهای آمریکا خارج شوند و به چرخه رقابت هستهای با کره شمالی جهت تامین موازنه قدرت وارد گردند و در نتیجه شاهد یک رقابت سنگین هستهای و تسلیحاتی در منطقه موردنظر و در نهایت وقوع بحران باشیم.
افغانستان در سرتاسر کمپین 18 ماهه رقابت انتخاباتی آمریکا، چندان خود را به دلیل درگیری با طالبان متوجه آمریکا نساخت. اما در واقع تا همان حد هم که افغانها درگیر انتخابات آمریکا بودند، ترامپ، موضوع بحث اصلی محافل آنها بود. چرا که پس از واقعه کشتار اورلاندو که یک افغانیتبار به نام «عمر متین» عامل آن بود، ترامپ به شدت اقدام به محکوم کردن مسلمانان و بخصوص مسلمانان افغانستان به تروریست بودن کرد. علاوه بر این، رییسجمهور جدید آمریکا پیشتر از این خواستار عدم ورود مسلمانان به خاک کشورش و خارج ساختن نیروهای آمریکایی از خاک افغانستان یا محدود کردن تعداد آنها شده بود. همه این عوامل باعث میشود که افغانستان به عنوان منطقهای مهم برای آمریکا، چندان از ورود ترامپ به کاخ سفید خرسند نباشد.
وقتی هم ترامپ در مناظره سوم اعلام کرد که در صورت شکست در انتخابات ممکن است که نتیجه را نپذیرد، رسانههای افغانی شروع به انتقاد از وی کردند و حتی عدهای از مقامات دولتی و مشاورین اشرف غنی –رییس جمهور افغانستان- به او پیشنهاد داده بودند که در صورت شکست ترامپ به آمریکا برود و با میانجیگری بین کلینتون و ترامپ مانع از بروز بحران در این کشور بشود.
آلمان
قطعا اگر رقابت بین هیلاری کلینتون و دانلد ترامپ در کشوری مثل آلمان برقرار میشد، کلینتون با شیب بالایی ترامپ را شکست میداد. در پژوهش بعملآمده توسط موسسه «اینفراتست دیمپ» در ماه اکتبر مشخص شد که 86 درصد از آلمانیها خواستار رییسجمهور شدن هیلاری کلینتون بودند. حتی در بین هوادراران ترامپ در آلمان، از هر 4 نفر یک نفر به وافع خواستار رای دادن به وی بود.
روزنامه دِی ولت (جهان) آلمان در آخرین تحلیل خود از انتخاب وی به عنوان رییسجمهور آمریکا نوشت: «آمدن ترامپ یعنی تهدید مستقیم شکوفایی اقتصادی ما». این امر، نشان میدهد که آلمانیها تا چه حد از آمدن ترامپ هراس داشتند. روزنامه «اشپیگل» هم در طی انتخابات آمریکا هر آنچه که در توان داشت برای حمایت از هیلاری و مشابهسازی او با «آنگلا مرکل» به کار بست. در کارزار انتخاباتی ترامپ، وی مرکل را نابودکننده آلمان خواند و کار را به جایی رساند که صدراعظم آلمان که معمولا اهل یکی بدوی سیاسی نیست و همچنین وزیر خارجه آلمان وارد کارزار بحث شوند و او را اشاعهدهنده نفرت بنامند. اشتاینمایر بارها تاکید کرد که نمیتواند در ارتباط با انتخابات آمریکا بیطرف باشد و در صورت انتخاب ترامپ، از آنچه که بر سر جهان خواهد آمد، هراسان خواهد بود».
ایتالیاایتالیا به عنوان کشوری که از دیرباز و بطور سنتی تاثیر زیادی بر سیاست خارجی آمریکا دارد، به ورود کلینتون به کاخ سفید میل داشت. طبق آخرین نظرسنجیها، 63 درصد از ایتالیاییها خواهان رییسجمهور شدن هیلاری بودند. ترامپ، ایتالیاییها را به یاد دو تن از چهرههای منفور تاریخ و سیاستشان میاندازد: «بنیتو موسولینی» فاشیست و «سیلویو برلوسکونی» غول رسانهای و مولتی میلیاردر این کشور که سرانجام به علت فساد مالیاتی و جنسی برکنار شد.
یک هنرمند ایتالیایی به نام «داریو گامبرین» با تراکتور خود اقدام به خلق تصویر ترامپ در زمین کشاورزی یک مزرعهدار در منطقه «ورونا» کرد
«ویتوریو زوکونی» ستوننویس روزنامه «ریپابلیکا» در جریان انتخابات آمریکا، ترامپ را از نظر حالت موی سر، دیدگاه صرفا جنسی نسبت به زنان، و فرار از مالیات کاملا شبیه برلوسکونی دانست. به اعتقاد وی، هر دوی آنها با حرکات پوپولیستی و عوامفریبی موفق به تسخیر ذهن و روح قشر زخمخورده جامعه از حکومت شدند و دست آخر ترامپ هم مانند برلوسکونی با توجه اخلاقیات و اقدامات خودویرانگرش دچار برکناری خواهد شد.
اما «جیانی ریوتا» سردبیر سابق «ایلسول 24» معتقد است که برلوسکونی زیرکتر بود و دوستانی چون جورج بوش و ولادیمیر پوتین را در کنار خود داشت. به اعتقاد ریوتا، برلوسکونی رسانه را هم در اختیار داشت و تاجر خبرهتری هم بود. ایتالیاییها هرگز نتوانستند تمایل خود در حمایت از کلینتونت پنهان نمایند. «متئو رنزی» نخست وزیر این کشور که رهبر حزب دموکرات ایتالیا هم هست، از همان آغاز فعالیتهای هیلاری در انتخابات درونحزبی عملا از او پشتیبانی نمود. در نقطه مقابل او، «متئو سالوینی» رهبر حزب اتحادیه شمالی حتی به آمریکا سفر کرد تا حمایت حضوری خود از ترامپ را به عمل آورد.
قطعا انگلیس هیلاری کلینتون را میپسندید. یک رییسجمهور که قابل اتکا برای آنها که میتوانست علقههای عمیق با اتحادیه اروپا داشته باشد، در مقابل تهدید روسیه بایستد، و یک راه حل برای بحران سوریه بیابد. بخصوص اینکه پس از برگزیت، انگلیس نیاز به یک حامی آمریکایی دارد تا سیاست انزواطلبی این کشور را حمایت نماید. رابطه آمریکا و انگلیس در دوران اوباما و کامرون خوب بود اما ائتلاف آنها در مقابل اسد در سوریه، رفراندوم برگزیت شکست خورد. همچنین، اوباما انگلیس و فرانسه را به کارشکنی و کمکاری در قضیه لیبی محکوم کرد. علاوه بر این، در نظر انگلیسیها اوباما در قضیه پناهندگان سوری که کشورشان به شدت از آنها منزجر است، ضعیف عمل کرد و اجازه ورود آنها به خاک اروپا و انگلیس را داد.
ترامپ در روز وقوع برگزیت در اسکاتلند در حمایت از برگزیت
هیلاری شاید اگر مجبور به پذیرش برگزیت باشد اما برگزیت تلطیف و تعدیل شده را میخواهد. به اعتقاد او نباید دُوز برگزیت بالا باشد چرا که به اقتصاد جهانی لطمه وارد میشود. اگر کلینتون رییسجمهور میشد، ترجیح میداد که انگلیس آهسته و نرم حرکت کند تا ناتو و سیاست خارجی و دفاعی اتحادیه اروپا ضربه نخورد. در هر حال، اگر کلینتون حریف انگلیس برای تحقق این وضعیت نمیشد، شجاعت انتخاب بین انگلیس و اتحادیه اروپا را داشت و این امر برای انگلیسیها خیلی مطلوبتر از گزینه ترامپ مینمود.
انگلیس خود را در خط مقدم مقابله با روسیه میبیند اما بدون حمایت آمریکا هیچ حرکتی نمیکند. هماکنون بودجه دفاعی خود را تقویت و ارتقا بخشیده است. شاهد این قضیه، تولید روزافزون زیردریاییهای هستهای ترایدنت و آمادگی برای اعزام نیروی به کشورهای حوزه دریای بالتیک (استونی، لتونی، و لیتوانی) است.
عراقیها هماکنون به شدت درگیری آزادسازی موصل هستند و با اینکه سال آینده درگیر انتخابات خواهند بود اما برایشان چندان اهمیت ندارد که اکنون چه کسی رییسجمهور آمریکا میشود. آنها در حال حاضر تنها حمایت مالی و نظامی از آمریکا میخواهند. آمریکا، فقط در سال 2016 یک میلیارد و 600 میلیون دلار صرف کمکهای نظامی به ارتش عراق کرده است. آمریکا، در دوران اوباما چند صد میلیون دلار کمک غیرنظامی به عراق کرد. «اشتون کارتر» -وزیر دفاع آمریکا- اخیرا اعلام کرد که در حال گفتگو جهت بازسازی موصل است. اما ظاهرا سیاست ترامپ در قبال عراق متفاوت است. وی، اعلام کرده که دخالت آمریکا در نبرد موصل اشتباه بوده و دولت او کمک خارجی بخصوص به کشورهایی که چندان از آمریکا خوشش نمیآید را به شدت کاهش خواهد داد.
اما برای آن دسته از عراقیها که به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا توجه میکردند، پیروزی کلینتون مهم بود. حتی در شمال کردستان عراق که جمهوریخواهان دارای هواداران قدرتمندی هستند، میل به پیروزی کلینتون بیشتر بود. در مجموع، هراس از مردی ناشناخته که به تبعیض و غیرقابل کنترل بودن مشهور است، در عراق زیاد است.