کد خبر 665631
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۰۳:۱۱

من در کانادا زندگی می کنم و در برنامه خبری تلویزیون فیلمی را دیدم که سربازان عراقی، یک ایرانی را به زور می کشیدند

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، روز یک‌شنبه، اول اردی‌بهشت 1364 شمسی، در صفحه‌ی دوم روزنامه‌ی «کیهان»، مطلبی منتشر شد که از دفتر نماینده‌گی ایران در «کانادا» به روزنامه‌ی مزبور ارسال گردیده بود. این مطلب، مربوط می‌شد به قطعه فیلم کوتاهی که چندهفته‌ای به صورت مکرر از رسانه‌های گروهی ایران پخش می‌شد و خاطره‌ای پرشکوه را در اذهانِ مردم کشور و رزمنده‌گانِ خسته از «عملیات بدر» به ثبت رساند:
 
 
 
اما این بسیجیِ به اسارت گرفته شده را در آن روزها، جز تعداد معدودی از هم رزمانش در کرمان، کسی نمی شناخت و چند سال بعد بود که نامش وردِ زبان ها شد. او «محمد شهسواری» بود.

  «محمد شهسواري» به تاريخ سوم اسفند  1334 شمسی در روستای «شيخ آباد» (توابع «کهنوج») متولد شد. وي به دليل فقدان مدرسه در «کهنوج» نتوانست بیش از شش کلاس درس بخواند. او که در سه سالگي پدر خود را از دست داده بود ، از اين پس براي تأمين مخارج  خانواده به جزيره کيش رهسپار شد و  بعد از سه سال  به کهنوج بازگشت و در راهسازي بين کهنوج و جيرفت به کارگري مشغول  شد .

 با شروع جنگ تحميلي ، محمد به جبهه اعزام شد و براي اولين بار در عمليات بيت المقدس شرکت نمود . محمد شهسواري  به تاريخ 22 اسفند 1363 شمسی، طي «عمليات بدر» ، در شرق «رودخانه‌ی دجله» به اسارت نيروهاي بعثي درآمد. در اين مقطع حساس و دردناک از زندگي دنيايي محمد بود که غيرت علوي او ، حماسه بي نظيري را در تاريخ ملت ايران به نام او ثبت کرد.

ساعاتي پس از اسارت به دست متجاوزين بعثي، هنگامي که «محمد شهسواري» را براي اعزام به عقبه، به سمت خودروهاي عراقي مي بردند ، او با مشاهده ده‌ها خبرنگارِ دوربين به دست که اطرافش را گرفته بودند، احساس کرد که رژيم صدام تدارک مفصلي را براي بهره برداري از «عدم الفتح» ايران در «عمليات بدر» ديده است. در اين‌جا بود که او ناگهان چندين بار فرياد زد:« مرگ بر صدام ، ضد اسلام» . اين حرکت «محمد شهسواري»، همان شب از تلويزيون هاي سراسر جهان پخش منتشر شد و روحي تازه در ميان مسلمانان آزاده‌اي دمید که زير تبليغات سنگين صدام و متحدانش درباره‌ی «عدم الفتح» ايران در «عمليات بدر» ، فرسوده شده بودند.

 شهسواري در سال 1369 شمسی به همراه ساير اسرا به کشور بازگشت و از سوي مسئولين مورد تفقد قرار گرفت و از دست رياست جمهوري وقت، مدال شجاعت دريافت کرد .

اين آزاده سرافراز ، باقي سال هاي عمر خود را به سراي‌داري يک مدرسه گذراند و سرانجام در بيستم مرداد ماه 1375 شمسی، هنگامی که عازم ماموريت محوله از سوي «لشکر41ثارالله» بود ، در مسير «زاهدان» به یارانِ شهیدش پیوست.

رهبر معظم انقلاب  در سفري که  به «جيرفت» داشتند، درباره «محمد شهسواري» فرمود:

«يکى مثل شهيد محمد شهسوارى - آزاده‏‌ى سرافراز جيرفتى» به يک چهره‏‌ى ماندگار در کشور تبديل مى‏‌شود؛ نه به خاطر اين‏‌که وابسته‏‌ى به يک قشر برتر است؛ نه! او يک رعيت‏‌زاده و يک جوان برخاسته‏‌ى از قشرهاى پايين اجتماع است؛ اما آگاهى و شجاعت او، او را در چشم مردم ايران عزيز مى‏‌کند. آن روزى که ماها پاى تلويزيون نشسته بوديم و ديديم اين جوان در چنگ دژخيمان رژيم بعثى صدام و زير شلاق و تازيانه‏‌ى آن‌ها فرياد مى‏زند: «مرگ بر صدام، ضد اسلام»، نمى‏‌دانستيم ايشان جيرفتى است؛ نه اسمى از او شنيده بوديم و نه خصوصيتى از او مى‏‌دانستيم؛ اما همه‏‌ى وجود ما غرق تعظيم و تجليل از اين جوان آزاده شد. بعد هم بحمداللَّه به ميان مردم و کشور ما برگشت؛ امروز هم به عنوان يک شهيد نام‌دار و نام‏‌آور در ميان ملت ما مشهور است.»

 
روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلندپروازش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم