کد خبر 670878
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۸

مرکز مطالعات ایران خلیج اعلام کرد:کاهش ارزش ریال در برابر دلار طی ماه‌های گذشته نشان‌دهنده زوال این ارز بر اثر اجرای اقدامات سیاسی مختلف و بحران‌های اقتصادی در ایران است.

به گزارش مشرق به نقل از مرکز مطالعات ایران خلیج، اخیراً ارزش ریال در برابر دلار کاهش قابل توجهی را تجربه کرده به گونه‌ای که در ماه جولای سال 2016 نرخ رسمی برابری ریال نسبت به دلار 3050 تومان بود و در ماه دسامبر این رقم به 3230 تومان افزایش یافته است. در بازار آزاد نیز ارزش دلار 20 درصد افزایش یافته و به بیش از 4 هزار تومان رسیده است. این مسأله چه دلایل و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی را برای ایران در پی خواهد داشت؟

پیش از توضیح دلایل این مسأله باید به ریشه‌های آن بپردازیم. از دهه 1990 میلادی ایران شاهد تغییرات زیادی در نرخ برابری ارز ملی این کشور بوده است که یکی از اصلی‌ترین دلایل آن مناقشات سیاسی با قدرت‌های بزرگ و همچنین تحریم‌های اقتصادی اعمال شده از سوی آمریکا از این سال‌ها به بعد بوده است.

در اوایل هزاره سوم میلادی تحریم‌های بین‌المللی نیز به تحریم‌های آمریکا اضافه شد. از سال 2012 تحریم‌ها علیه ایران از سوی غرب تشدید شد که از جمله حوزه‌های مورد تحریم حوزه نفت به عنوان ستون اصلی اقتصاد ایران و همچنین اصلی‌ترین منبع تأمین ارز خارجی این کشور بود.  تمام این موارد به بحرانی تبدیل شد که به کاهش ارزش ارز ایران در برابر دلار و دیگر ارزهای خارجی منجر شد.

پس از سال 2001 ارزش ریال در برابر دلار کاهش قابل توجهی را تجربه کرده است، در سال 2003 این تغییر به 430 درصد رسید. به همین دلیل در این سال ارزش دلار به 758 تومان رسید که نسبت به متوسط قیمت 143 تومان در برابر هر دلار بین سال‌های 1999 تا 2001 افزایش بسیار زیادی را داشته است.

این افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش ریال طی سال‌های آینده افزایش یافت به گونه‌ای که در سال 2012 به 1200 تومان رسید. از سال 2012 به بعد نیز سرعت افزایش ارزش دلار در برابر ریال شتاب بیشتری به خود گرفت.

در سال 2013 و تنها یک سال پس از اعمال تحریم‌ها به خصوص در حوزه نفت ارزش دلار 108 درصد افزایش یافته و به 2500 تومان رسید. این نمودار به روند افزایشی خود تا سال 2015 ادامه داد و هر دلار 2800 تومان ارزش‌گذاری شد.

از ابتدای سال 2016 و علی‌رغم لغو تحریم‌ها علیه ایران و از سرگیری صادرات نفت این کشور به بازار جهانی وضعیت تومان و یا ریال بهبود نیافته است.

بنا به اعلام آمار دولتی در ابتدای سال جاری ارزش رسمی دلار 3020 تومان بود و  این کاهش ارزش ریال به گونه‌ای پیش رفت که در ماه اکتبر نرخ رسمی برابری دلار ریال به 3170 تومان افزایش یافت. سپس شاهد کاهش بیشتر ارزش ریال در مدت زمان کمتری بودیم.

در طول ماه نوامبر ارزش رسمی دلار به 3220 تومان رسید و  این در حالی بود که در بازار آزاد نیز ارزش دلار به نزدیک به 4 هزار تومان افزایش یافت و در ماه دسامبر از 4 هزار تومان نیز فراتر رفت. این در حالی بود که تا 6 ماه گذشته در بازار آزاد دلار 3500 تومان ارزش‌گذاری می‌شد.

کاهش ارزش اخیر ارزش تومان در برابر دلار و دیگر ارزهای بین‌المللی می‌تواند تا حدودی به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و رویکرد خصمانه وی در برابر ایران مرتبط باشد.

دونالد ترامپ با تکرار تهدیدهای خود برای لغو توافق هسته‌ای بدبینی‌ها نسبت به آینده اقتصاد ایران را دامن زده و شرایط را بیش از پیش تشدید کرده است.

این تهدیدها تأثیرات بسیار منفی بر سرمایه‌گذاری خارجی در ایران داشته است چرا که سرمایه‌گذاران خارجی نسبت به تهدیدات آمریکا و احتمال اعمال جریمه‌های اقتصادی علیه آنها نگران شدند. از سوی دیگر پیروزی تزامپ و برنامه‌های وی برای بهبود اوضاع اقتصادی داخلی آمریکا، پیش‌بینی‌ها نسبت به آینده اقتصاد آمریکا را بهبود بخشید و همین امر به صورت مستقیم به افزایش ارزش دلار در بازار جهانی در برابر دیگر ارزها به خصوص تومان منجر شد. اما ریشه‌ها و دلایل بحران ارزی در ایران بسیار قدیمی‌تر و عمیق‌تر از تأثیر تنها چند عامل خارجی است.

کاهش ارزش ریال در برابر دلار طی ماه‌های گذشته نشان‌دهنده زوال این ارز بر اثر اجرای اقدامات سیاسی مختلف و یا بحران‌های اقتصادی در ایران بر روابط بین‌المللی این کشور است.

اولین دلیل کاهش ارزش ریال در برابر دلار کاهش قابل توجه ذخایر ارز خارجی ایران به دلیل تداوم مناقشات ایران با غرب و اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه این کشور برای مدت زمان طولانی است. تأثیر این بحران در سال 2012 و با اعمال تحریم‌های نفتی علیه ایران به عنوان اصلی‌ترین منبع ارز خارجی این کشور و بلوکه شدن منابع ارزی ایران در خارج تشدید شد.

آمار دقیقی نسبت به ذخایر ارزی ایران طی سال‌های گذشته وجود ندارد اما منابع داخلی ایران رقم آن را در سال 2015 معادل 115 تا 125 میلیارد دلار اعلام کردند. این در حالی است که وزیر اقتصاد ایران طی ماه جاری اعلام کرده است که حجم ذخایر ارزی ایران به 100 میلیارد دلار رسیده است که این نشان‌دهنده کاهش 15 تا 25 درصدی حجم ذخایر ارزی ایران طی سال گذشته و کاهش شدید آن بوده است.

ایران همواره چند نرخ برابری ارز را داشته است، نرخ ارز دولتی، نرخ ارز آزاد، نرخ ارز مرجع و نرخ ارزی که دولت در درون خود از آن استفاده می‌کرده است دیگر دلیل بحران در بازار ارز ایران بوده‌اند.

قرار است در ماه مارس 2017 نیز دولت ایران دومین قدم را برداشته و نرخ ارز یکسان دولتی و آزاد را تعیین کند. در دهه 1990 میلادی سیاست مشابهی اجرا شد و بازار آزاد حذف شد اما به دلیل اینکه این سیاست به صورت موفقیت‌آمیزی ادامه نیافت مجدداً بازار آزاد در ایران شد.

رشد نقش بازارهای موازی و آزاد در ایران و همچنین عدم توانایی دولت در تشدید کنترل خود بر بازار ارز نیز دلیل سوم بحران‌های ارزی در داخل ایران است.

در حالی که قرار بود اختلاف بین ارز رسمی و ارز آزاد در ایران کاهش یابد بی‌کفایتی دولت در تأمین تقاضای ارز خارجی در ایران به افزایش آن منجر شده است. ناتوانی دولت در تأمین تقاضای ارز خارجی در بازار ایران به تأمین این ارز از سوی بازار آزاد با هزینه بیشتر نسبت به ارز دولتی شده است.

کسری بودجه ایران و منابع نامطمئن تأمین ارز خارجی مورد نیاز این کشور نیز دلیل چهارم وقوع بحران ارزی در این کشور است.

با کاهش قیمت نفت در بازار جهانی طی دو سال گذشته کسری بودجه دولتی ایران روندی افزایشی را در پیش گرفته چرا که بخش قابل توجهی از ‌آن به درآمدهای ناشی از فروش نفت وابسته بود. تداوم بحران مالی و رکود در اقتصاد ایران نیز دلیل پنجم بحران در بازار ارز این کشور است.

در طول دوره رکود اقتصادی در ایران هزاران کارخانه تعطیل شده و ایران را با کاهش رشد صادرات و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی منفی  در سال‌های 2012 و 2013 روبه‌رو کردند که این مسأله در سال 2014 بهبود یافت اما سطوح اقتصادی ایران بسیار پایین ماند.

ششمین دلیل وقوع بحران در بازار ارز ایران محدودیت‌ها و موانع اعمال شده در مبادلات بانکی در  طول تحریم‌ها علیه ایران بود که همچنان ادامه دارد. این مسأله تا حدودی بر برابری نرخ ارز در بازار ایران تأثیر گذاشت و هزینه تأمین ارز خارجی را در ایران افزایش داد.

افزایش نقدینگی و تأثیر آن بر کاهش ثبات اقتصادی و در نتیجه افزایش تورم در بازار ایران نیز دیگر دلیل بحران در بازار ارز این کشور بوده است.

هشتمین دلیل بحران در بازار ارز ایران افزایش واردات در نتیجه لغو تحریم‌های غرب علیه ایران بود که این مسأْله منابع ارز خارجی این کشور را بیش از پیش کاهش داد.

بحران در بازار ارزی ایران پیامدهای مختلفی را در پی داشته است. مهمترین تأثیر اقتصادی کاهش ارزش تومان در برابر دلار افزایش مداوم تورم در ایران بوده است چرا که افزایش قیمت دلار افزایش قیمت دلار در بازار ایران به افزایش قیمت مواد اولیه و کالاهای وارداتی منجر شده و قیمت نهایی کالاهای مصرفی در ایران را افزایش داد.

از سوی دیگر سرمایه‌گذاران نیز از اقتصادهایی که از بی‌ثباتی نرخ ارز رنج می‌برند فراری هستند. این مسأله به ضرر اقتصادی بزرگی برای کشورها منجر می‌شود، چرا که به دلیل نبود سرمایه‌گذاری نیازهای تولید از طریق واردات تأمین شده و منافع ناشی از آن به خارج منتقل می‌شود.

به همین دلیل دولت ایران قصد دارد سیاست یکسان‌سازی نرخ ارز را اجرایی کرده و در آینده نزدیک قیمت ارز آزاد مبنای مبادلات ارزی قرار گیرد. در سال 2014 ایران توانست مجموع 2.105 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری جذب کند که این رقم در سال 2015 صد میلیون دلار کاهش یافت.

از سوی دیگر کاهش ارزش تومان در برابر دلار تأثیرات مثبتی را نیز در پی داشته است چرا که این مسأله قدرت رقابت‌پذیری کالاهای داخلی ایران را در برابر کالاهای وارداتی افزایش می‌دهد. چرا که کالاهای وارداتی با کاهش ارزش تومان قیمت بیشتری را تجربه کرده و خرید آنها نسبت به کالاهای تولید نرخ هزینه بیشتری را تحمیل خواهد کرد.

این مسأله باعث می‌شود در صورتی که دیگر منابع تولید در ایران مرتفع شود کارخانه‌های تعطیل شده نیز شروع به کار کند. این مسأله همچنین به افزایش رقابت‌پذیری بخش غیرنفتی ایران در سطح بین‌الملل منجر شده که این مسأله به افزایش درآمد و ذخایر ارزی ایران منجر می‌شود.

از جمله پیامدهای اجتماعی تغییرات نرخ ارز در کشورها و کاهش ارزش پول ملی، نزول روزافزون استانداردهای زندگی مردم و کاهش قدرت خرید آنها و درآمد است. این مسأله با کاهش رشد اقتصادی و تعطیلی کارخانه‌ها تشدید شده و با افزایش تورم و نرخ بیکاری بحران اقتصادی در کشورها را تشدید می‌کند.

افزایش نرخ ارز به افزایش هزینه خانوارها به خصوص در حوزه تأمین دارو و کالاهای وارداتی منجر خواهد شد. از سوی دیگر افزایش قیمت‌ها و نبود جایگزین‌های داخلی به کاهش سطح بهداشت و سلامت و همچنین افزایش مرگ و میر در شرایط سخت زندگی منجر می‌شود.