گروه جهاد و مقاومت مشرق - رفت و آمدها و جلسات متعددش نه فقط در مساجد و محل کار بلکه در منزلش هم دایر بود. دوستان و شاگردانش میدانستند که میتوانند آقای چگینی را در خانهاش هم ببینند و محدودیتی برای این موضوع وجود نداشت.
خانه چگینی همان منزل پدریاش در خیابان تبریز، از محلههای جنوبی قزوین بود که بعد از ازدواجش همانجا مانده بود؛ منزلی کوچک با دو اتاق که یکی از آن ها را کتابخانه کرده بود. وقتی معاون آموزش و پرورش شد، دوستانش به او اصرار کردند درخواست خانه سازمانی بدهد اما قبول نکرد. همه می گفتند با این حجمِ رفت و آمد و خانه کوچک، زندگی برایتان سخت است؛ خانوادهتان اذیت میشوند...
اما با وجود اصرار اطرافیان او اصلا کوتاه نمیآمد. حرفش این بود که من خانه دارم اما کسانی هستند که همین دو اتاق را هم ندارند. به علاوه کسانی که از خانههای سازمانی بیت المال استفاده میکنند باید فردای قیامت جواب بدهند. اینطور نیست که چون از حقوقتان کم میشود، راحت باشید. برای آینده فرزندان و خانوادهام هم خدا بزرگ است.
آنچه خواندید خاطره ای بود از زندگی معلم شهید، قدرت الله چگینی که 12 شهریورماه 1360 در قزوین به دست منافقین ترور شد و به شهادت رسید.