به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «خیابان تبریز» عنوان کتاب میثم رشیدی مهرآبادی درباره زندگینامه و خاطرات معلمی شهید قدرتالله چگینی است که از شهدای قرآنی کشورمان به شمار میآید.
طلیعه این کتاب با فرازی از دعای کمیل آغاز شده است که «خداوندا زبانم را به یادت گویا گردان و قلبم را به دوستیات بیقرار و شیدا ساز و با اجابت زیبایت بر من منت گذار.» نویسنده این کتاب را به شهدای ترور تقدیم کرده است و آن را پیشکشی برای روح فرمانده گروه فدائیان اسلام، شهید سیدمجتبی هاشمی که به دست عوامل ترور به شهادت رسید قرار داده و نوشته است؛ «ارزانی مادر شهید جاویدالاثر ترور، شاهرخ طهماسبی که جوان او را در خانه تیمی شکنجه دادند، شهید کردند و در مکانی نامعلوم به خاک سپردند.»
فهرست عناوین فصلهای این کتاب عبارتند از: کودکی و جوانی، دوران انقلاب، دوران تبعید، حال و هوای معلمی، پس از پیروزی، ترور و شهادت، سخنرانیهای شهید و وصیتنامه شهید.
رشیدی در مقدمه این اثر آورده است: «از شهادت قدرتالله چگینی آن قدر میگذرد که خاطرات زندگی با او در ذهن شاگردان و دوستانش به اندازه کافی کمرنگ شده باشد؛ اما او در دل اطرافیانش نهالهایی کاشته بود که هنوز هم بارور و پویاست. زندگی این معلم مثل کتابهایی که تدریس میکرد، واقعی و باورپذیر است. آن قدر روان و بیپیرایه زندگی کرد که میشود به آسانی از او الگو گرفت و آن قدر ناگهانی پر کشید که داغش هیچ گاه کهنه نمیشود.»
زادروز این اثر را باید در روز ۱۷ مردادماه اعلام کرد که در همین روز نیز در فرهنگسرای رسانه رونمایی شد. شهید چگینی که از معلمان قرآن کریم بود، در تیرماه سال ۲۶ پا به گیتی گذاشت و در کوچه پس کوچههای جنوب قزوین رشد کرد و بالید. در هفت سالگی خواندن نماز را آغاز کرد و مشوق برادرش به خواندن نماز و گرفتن روزه بود. دلبستگی به نماز اول وقت، ویژگی بارز این شهید قرآنی بود. همیشه پیش از نماز، اذان و اقامه میگفت و محال بود بدون انجام این دو مستحب قامت ببندد.
قدرتالله در سن ۱۲ سالگی دچار بیماری شد و دکتر از بازگشت سلامتی او اظهار ناامیدی کرد. او را به خانه بردند و انتظار مرگش را میکشیدند تا اینکه به لطف خداوند، شفا گرفت تا رسالت خود را در ساحت قرآن کریم به انجام برساند.
در دوران رژیم پهلوی که برخی از بانوان بیحجاب یا بدحجاب بودند، جلسات قرآن برپا میکرد. مجرد و جوان بود، ولی هیچ گاه به صورت بانوانی که با شکل و ظاهری متفاوت در این جلسات حاضر میشدند نگاه نمیکرد. رعایت حدود الهی از ویژگیهای دیگری بود که برای قدرتالله اهمیت خاصی داشت و پس از ازدواج، جلسات تفسیر قرآن بانوان را به همسرش سپرد.
شهید چگینی حتی در مسائل خصوصی زندگی خود نیز مسائلی را رعایت میکرد که شاید دیگران از آن غافل بودند. او برای تهیه مایحتاج خود و خانوادهاش از مغازهدارانی خرید میکرد که متدین و انقلابی بودند. اگر مغازهداری را نمیشناخت، ابتدا با او صحبت میکرد یا درباره او به تحقیق میپرداخت تا وی را شناسایی کند و بعد از او خرید میکرد. گاهی مجبور بود برای خرید یک کالای بسیار ساده چندین خیابان دورتر از منزل برود.
دوران سیاه ستمشاهی اوج ذلت بود. در این میان، بازار اجناس و وسایل ساخت کشورهای غربی و آمریکایی هم داغ شده بود. شهید چگینی همیشه تاکید داشت که «من که معلم شما هستم از لباسم گرفته تا بقیه وسایل منزلم تولید داخل کشور است.» به دیگران تاکید میکرد که برای اینکه تولید داخل کشور تقویت شود و کارگران زحمتکش کارخانهها انگیزه تولید و کار داشته باشند، هیچ گاه به سمت محصولات خارجی نروید.
هنگامی که شهید قرآن به دست میگرفت، حالات و رفتارهایش پس از هر آیه تماشایی بود؛ مثلاً وقتی آیات مربوط به عقاب و عذاب الهی را میخواند به شدت منقلب و گریان میشد و یا وقتی آیات نعمات الهی را قرائت میکرد به وجد میآمد و با شور و حرارت خاصی حرفهایش را ادامه میداد. این نوع رفتار و تفسیر قرآن نه فقط باعث میشد که صحبتهای او بر دل مردم بنشیند، بلکه همه متوجه میشدند که او یک انسان متقی و عامل به قرآن کریم است. او حتی در برخورد با مخالفانش هم چنان با خونسردی و سعه صدر رفتار میکرد که معمولاً آن شخص، شیفته رفتارش شده و جذب او میشد و بین آنها رابطه دوستی شکل میگرفت. زبان و بیان نرم و شیرین او پایههای اعتقادی مردم را محکم و آنها را به دین و انقلاب علاقهمند میکرد.
این کتاب در 136صفحه، در شمارگان پنج هزار نسخه و به بهای هفت هزار تومان توسط نشر مجنون منتشر شده است.
* خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)