اندیشکده بلفر وابسته به دانشگاه هاروارد، در گزارشی به قلم «Ephraim Kam» تلاش کرده است سیاست احتمالی دولت ترامپ علیه ایران را پیش‌بینی کند.

به گزارش مشرق، اندیشکده بلفر وابسته به دانشگاه هاروارد در گزارشی به قلم «Ephraim Kam» تلاش کرده است سیاست احتمالی دولت ترامپ علیه ایران را پیش‌بینی کند. وی در ابتدای گزارش می‌نویسد ایران یکی از موضوعات سیاست خارجی دولت ترامپ است و ترامپ در کارزار انتخاباتی‌اش نیات خود علیه تهران را اعلام کرد، اما اگر این نیات بخواهد جامه‌ی عمل به خود بگیرد، شرایط کمی متفاوت خواهد بود. او در آن هنگام خواهد فهمید که واقعیت چیزی پیچیده‌تر از آن است که در ذهن خود دارد.

نویسنده در بخش‌های مختلف راهکار مقابله با قدرت روزافزون ایران را هم پیشنهاد می‌دهد. بخش‌هایی از این گزارش در ادامه ارائه شده است.

***

ایران هنوز در مرحله‌ای است که توافق هسته‌ای همچنان تأثیری مثبت [از نگاه آمریکا] دارد، بویژه بخاطر تأخیر در چهارچوب زمانی برای دستیابی‌اش به سلاح هسته‌ای. به تعبیر کلی، اگر توافق منفی باشد، در این مرحله معقول است تا زمانی که جنبه‌های مثبت آن همچنان وجود دارد صبر کنیم. بعلاوه، لغو توافق هسته‌ای منجر به لغو محدودیت‌های برنامۀ هسته‌ای ایران می‌شود، و تردیدی نیست که ایران فوراً به کار روی یک جدول زمانی سریع‌تر، برای بازسازی قابلیت‌های هسته‌ای‌اش خواهد پرداخت. در چنین حالتی، مطمئن نیستیم که ترامپ واکنش مؤثری داشته باشد، و تضمینی وجود ندارد که سایر قدرت‌های جهانی به اِعمال دوبارۀ تحریم‌های سخت بر ایران تن دهند.

بعلاوه، تقاضای بازگشایی این تفاهم به منظور مذاکرات بیشتر با هدف تلاش برای واداشتن ایران به پذیرش محدودیت‌های مضاعف بر برنامه‌های هسته‌ای یا موشکی‌اش، مشکل‌آفرین است: چنین تقاضایی با امتناع ایران مواجه خواهد شد، یا برعکس با استقبال ایران اما در عوض حذف قابل توجه تحریم‌هایی که هنوز برقرارند یعنی آسیب رساندن به هرآنچه از توانایی ایالات متحده برای اِعمال فشار بر ایران باقی مانده است. مشکل اینجاست که بدون ترمیم و تجدید توافق، هیچ مانع قانونی بر سر راه ایران جهت توسعۀ یک برنامۀ عظیم غنی‌سازی اورانیوم وجود ندارد، که پس از 8 تا 10 سال (بعد از لغو محدودیت‌های برنامه‌اش) می‌تواند ایران را به سمت تسلیحات هسته‌ای هدایت کند.

اما حتی اگر از لغو توافق یا بازگشایی آن برای تجدید مذاکرات اجتناب کند، هنوز هم مسائل دیگری مرتبط به ایران وجود دارند که باید حل‌وفصل شوند. اول، در حالی که آشفتگی غرب آسیا (بویژه بخاطر وضعیت دولت اسد در سوریه، مشکلات در عراق، جنگ با داعش، و تنش‌ها با عربستان سعودی) مسائل ایران را وخیم‌تر کرده است، ایران همچنان از شوک‌های منطقه‌ای برای تقویت نفوذ و جایگاه خود در منطقه بهره می‌گیرد، و در ضمن روشن می‌کند که قصد ادامۀ سیاست‌های رادیکال خود را دارد: ایران به صورت کلان درگیر نبردهای سوریه برای کمک به بقای رژیم اسد است؛ حزب‌الله و دیگر نیروهای میلیشیای شیعه از سایر ملت‌ها را در منطقه به کار می‌گیرد؛ همچنین نیروی قدس خود متعلق به سپاه پاسداران را در چندین کشور منطقه به کار گرفته و عمیقاً درگیر مسائل عراق، لبنان و یمن است؛ همچنین به خاطر همکاری با روسیه در نبرد سوریه، جایگاه ایران بهبود یافته است؛ و اهمیت ایران در تثبیت وضعیت در سوریه و عراق و جنگ علیه داعش نیز توسط جامعۀ بین‌الملل به رسمیت شناخته شده است. توافق هسته‌ای به نفع ایران است چون هاله‌ای از یک کشور متمدن به تصویر ایران می‌بخشد؛ حذف تحریم‌ها نیز امکان دسترسی ایران به منابعی را داد که مدت‌ها به روی او بسته بود که در نتیجه توانست منابع بیشتری به متحدانش برساند.

علاوه بر اینها، ایران اخیراً اعلام کرده است که قصد دارد حضور دریایی خود را تا مناطقی بسیار دورتر از سواحلش گسترش دهد، که بدین منظور شاید پایگاه‌های دریایی در سوریه و یمن بسازد؛ پایگاه‌های دریایی ایران، تهدیدهای جدیدی علیه اسرائیل و عربستان سعودی خواهند بود چون امکان انتقال مستقیم اسلحه به حزب‌الله را به ایران داده و توانایی‌اش برای جمع‌آوری اطلاعات دربارۀ اسرائیل را افزایش می‌دهند (هرچند در همین حال این پایگاه‌ها در معرض حملات اسرائیل نیز خواهند بود).

دوم، دولت اوباما در متوقف‌سازی برنامۀ موشکی ایران ناکام ماند. بخاطر امتناع ایران از بحث دربارۀ موشک‌ها، این برنامه در گفتگوهای هسته‌ای یا توافق نهایی گنجانده نشد، و از زمان امضاء توافق ایران چندین آزمایش موشکی نمایشی انجام داده که بهبود عملکرد موشکی‌اش را نشان می‌دهند. در طول سالیان متمادی، ایران توانسته است بُرد و دقت موشک‌ها را افزایش دهد، که حتی حمله به اهداف کوچک را نیز برای ایران ممکن می‌کنند. همان‌طور که ترامپ اشاره کرده است، موشک‌های ایران نه فقط تهدیدی برای اسرائیل‌اند (که از ابتدای دهۀ گذشته در بُرد عملیاتی [موشک‌های] ایران بوده است)، بلکه بخش‌هایی از اروپا، و در آینده حتی ایالات متحده را تهدید می‌کنند. تحریم‌های مرتبط با برنامۀ موشکی علیه ایران همچنان پابرجا هستند، اما "آنقدر سخت نیستند که ایران را به کوچک‌سازی این برنامه وادار کنند.”

و سوم، علی‌رغم اینکه قطع‌نامۀ شورای امنیت تأمین اسلحه برای ایران تا 2020 را ممنوع کرده است، یک معاملۀ تسلیحاتی بزرگ میان ایران و روسیه به ارزش بالغ بر 10 میلیارد دلار در شُرف امضاء است. تکمیل این معامله، کیفیت و قابلیت‌های کلی نیروی هوایی ایران (که هنوز هم به هواپیماهای آمریکایی، روسی و چینی قدیمی با عمر 30 تا 40 سال متکی است) را افزایش خواهد داد. بدیهی است که این به‌روزرسانی، قابلیت‌های نیروی هوایی ایران در مقابل رقبایش در جهان عرب و همچنین اسرائیل و ایالات متحده را تقویت خواهد کرد، و تأمین تسلیحات جدید نیز به ایران امکان می‌دهد سیستم‌های تسلیحاتی باکیفیت بیشتری به حزب‌الله برساند. با اِعمال فشار بر روسیه و ارائه برخی مشوق‌ها به آن، باید جلوی اجرای این معامله را گرفت.

با توجه به این داده‌های نگران‌کننده و ناتوانی در تغییر این ماهیت رژیم ایران، شاید فرض شود که دولت ترامپ می‌تواند عمدتاً از طریق ایجاد بازدارندگی و اِعمال فشار، بر سیاست ایران در منطقه و مسئله هسته‌ای اثر بگذارد؛ که حتی این نیز محل تردید است. در دورۀ پیش از گفتگوهای هسته‌ای، روشن شد که رژیم ایران نسبت به تحریم‌های سخت و دردناک حساس و آسیب‌پذیر است چون وضعیت اقتصادی ایران فی‌المجلس هم شکننده است؛ وخیم‌تر شدن این وضعیت در نتیجۀ تحریم‌ها شاید به آشفتگی بین‌المللی دامن بزند که می‌تواند ثبات رژیم را تهدید کند.

اما تحمیل دوبارۀ تحریم‌های سنگین بر ایران، ساده نیست. از یک‌سو، شخص ترامپ و برخی از کسانی که وی برای مناصب کلیدی کابینه‌اش در نظر گرفته است، فعلاً موضع سرسختانه‌ای در قبال ایران نشان می‌دهند. تصمیم کنگره در نوامبر 2016 برای تجدید تحریم‌های فعلی در بخش‌های بازرگانی، انرژی، امنیت و بانکداری به مدت ده سال دیگر که با اکثریت غالب تصویب شد (و پرزیدنت اوباما که در خاتمۀ دوران ریاست‌جمهوری‌اش بود از وتوی این تصمیم امتناع کرد)، لابد مایۀ نگرانی ایران است چون بواقع نگران‌کننده است. حتی (آیت الله) خامنه‌ای گفت که تمدید تحریم‌ها، تخلف از توافق هسته‌ای است و ایران باید به این بدعهدی واکنش نشان دهد. این تصمیم، اهرم پرقدرتی به دولت جدید آمریکا می‌دهد تا در بازی مقابل ایران به کار بگیرد.

در سوی دیگر، برای اینکه تحریم‌های اضافه مؤثر واقع شوند، باید تحریم ها دردناک بوده و همکاری واقعی کشورهای دیگر را به دنبال داشته باشند. حکومت آمریکا تقریباً از آغاز رژیم اسلامی تحریم‌هایی علیه ایران وضع کرد، اما این تحریم‌ها در تغییر بنیادی رفتار ایران ناکام بودند تا اینکه تحریم‌ها در بازۀ 2013-2012 بسیار دردآور شدند. اما امروز بعید است سایر کشورها مایل به همکاری در تحمیل تحریم‌های جدید علیه ایران باشند مگر آنکه ایران در بستر توافق هسته‌ای وقیحانه آنها را به چالش بکشد (و چون روسیه و ایران روابط تنگاتنگ‌تری شکل داده‌اند، این اتفاق بعیدتر می‌نماید). بدون این همکاری، گویا ایالات متحده در زرادخانۀ خود چیز دیگری برای اِعمال فشار بیشتر بر ایران ندارد، چون همۀ اهرم‌های فشار خود را در گفتگوهای هسته‌ای مصرف کرد.

بعلاوه، متوقف کردن تحرکات منطقه‌ای ایران نیز ساده نیست. ایران به خاطر اهرم های خوبی که در بازی منطقه ای دارد، دستاوردها و نفوذ منطقه‌ای کسب کرده است: سازمان‌های شیعی در چندین کشور مختلف به او کمک می‌کنند؛ نیرویی که طبق الگوی سپاه قدس ساخته است؛ قابلیت‌های نظامی که هم‌اکنون عمدتاً بر پایۀ زرادخانۀ موشکی‌اش هستند؛ استفاده‌اش از تروریسم؛ کنترل ساحل شرقی خلیج فارس و توانایی اثرگذاری بر کشتی‌رانی در آنجا با استفاده از ناوهای جنگی، مین‌های دریایی، راکت‌ها، موشک‌های کروز و توپخانه؛ این واقعیت که سایر بازیگران منطقه مانند رژیم اسد، خواستار کمک ایران هستند؛ پتانسیل قدرتمند اقتصادی که در تأمین مالی گروه‌های مرتبط با ایران، به این کشور کمک می‌کند؛ و موفقیتش در ایجاد بازدارندگی معنادار و جدی در مقابل دشمنانش. در این راستا باید ضعف دشمنانش را هم ذکر کنیم: ایالات متحده حتی از نظر متحدان خود نیز بر طبل ضعف و ناتوانی می‌کوبد؛ قدرت نظامی عراق توسط ایالات متحده برچیده شد، و نمی‌تواند مثل گذشته به موازنه یا مهار ایران بپردازد؛ و جهان عرب گرفتار بحران‌های داخلی متعدد خود است و توان ایستادن در برابر نفوذ فزایندۀ ایران را ندارد.

با این حال، در کنار این نقاط قوت، نقاط ضعفی نیز وجود دارند که دولت ترامپ می‌تواند از آنها استفاده کند. ایران هیچ متحد واقعی‌ای ندارد. ایران و روسیه منافع مشابه و دغدغۀ مشترک در همکاری در برخی حوزه‌های خاص (از قبیل کمک به رژیم اسد و تأمین تسلیحاتی آن) دارند، اما بدگمانی متقابل میان آنها نیز زیاد است و اهداف آنها در نهایت با هم متفاوت‌اند. تنها متحد حقیقی ایران سوریه است که آن نیز در چنگ بحران وخیم خود بوده و فی‌الحال فقط باری بر دوش ایران است. در مقابل، ایران دشمنان زیادی دارد: از نگاه ایران، ترسناک‌ترین دشمنش ایالات متحده یعنی بزرگ‌ترین ابرقدرت دنیاست. حتی در دولت‌هایی مثل عراق و سوریه که ایران قدری نفوذ کسب کرده است، بسیاری افراد ملاحظاتی دربارۀ ارتباط با ایران دارند. ایران، علی‌رغم پتانسیل درآمدزایی وسیع از منابع نفت و گاز طبیعی‌اش، گرفتار مشکل اقتصادی عمیق است. و قابلیت‌های نظامی ایران، به خاطر سهم بالای تسلیحات منسوخ و قدیمی در زرادخانه‌هایش، محدود است.

این بدین معناست که ایالات متحده ابزارهایی برای کاهش نفوذ و اهمیت ایران با استفاده از دو رویکرد دارد. یکی، موضع‌گیری سرسختانه در قبال ایران در مسائل مهم برای ایالات متحده و متحدانش (بویژه مسئله هسته‌ای، ساخت زرادخانۀ موشک‌های بالستیک، و استفاده از تروریسم) است. خوب است همواره به یاد داشته باشیم ایران ابداً مایل به رویارویی واقعی با ایالات متحده نیست چون وزنه‌ی توازن قدرت میان این دو روشن است. رویکرد دوم، بهبود قدرت و امنیت دولت‌هایی است که نگران افزایش قدرت و نفوذ ایران‌اند، به‌ویژه عربستان سعودی، ترکیه، مصر و اسرائیل. این دولت‌ها ناامیدی خود از سیاست دولت اوباما در قبال غرب آسیا (از جمله نحوۀ برخورد با ایران) را نشان داده‌اند. دولت ترامپ با گره‌گشایی از آن سوءتفاهمات در ارتباط خود با این متحدان ایالات متحده و تقویت قابلیت‌های بازدارندگی‌شان در قبال ایران، عملکرد بهتری خواهد داشت.

در مورد روسیه، موضع این کشور در قبال وضع تحریم‌های جدید علیه ایران و قرارداد تسلیحاتی مهم است. دولت ترامپ باید تلاش کند با تاکید بر اختلافات، میان ایران و روسیه اختلاف ایجاد کند. در دهه 90 میلادی کلینتون توانست با روسیه به توافقی دست یابد که بر مبنای آن دولت روسیه تأمین تسلیحاتی ایران را برای مدت طولانی متوقف کرد. هم‌چنین در سال‌های قبل روسیه از تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران حمایت کرده است. این احتمال که روسیه به اقدامات علیه ایران بپیوندد، به طور جدی به طبیعت رابطه میان امریکا و روسیه در دولت ترامپ بستگی دارد. بهبود رابطه آمریکا و روسیه نیازمند پذیرش برخی از خواسته‌های روسیه است. درک این حقیقت که ترامپ و وزیر خارجه‌اش تیلرسون رابطه خوبی با رهبری روسیه دارند به تقویت روش مقابله با ایران کمک می‌کند.

با وجود رویکر تغییر نیافته ایران در مسئله هسته‌ای و موضوع منطقه، انتظار می‌رود رابطه میان ایران و دولت آمریکا پرتنش‌تر از دوران اوباما باشد. دولت ترامپ چندین ابزار برای تشدید شرایط علیه ایران در اختیار دارد: می‌تواند تحریم‌های مربوط به برنامه موشکی ایران را تقویت کند؛ هم‌چنین دولت ترامپ می‌تواند رژیم نظارت و اجرای برنامه هسته‌ای ایران را سخت‌تر کند. دولت ترامپ نباید هیچ تحریمی را به نفع ایران رفع کند و باید گزینه نظامی را به روی میز بازگرداند و خواستار محدود شدن فعالیت منطقه‌ای ایران شود.

***

• این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران ترجمه شده و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده نیست.
• پیوند اصل گزارش در پایگاه «بلفر»:
https://www.belfercenter.org/publication/possible-trump-administrations-iran-policy-constraints-and-options
 

پایگاه تبیین