امروز از درون داریم آتش می‌گیریم که چرا وارثین اجرایی مملکت دنبال شکاف عمیق‌تر میان مردم هستند. وحدتی که مسئولان اجرایی علی رغم تاکید بزرگان فراموشش کرده‌اند.

سرویس فرهنگ وهنر مشرقرسول توکلی بازیگر و فیلم‌نامه‌نویس سینماست. وی مدیر عامل «مؤسسه فرهنگی و هنری نقش جهان»، که یک استودیو فیلم برداری و فیلم سازی می‌باشد. وی علاوه بر فعالیت هنری  کتاب «جمعه میدان خالی نبود» را نیز نگارش نموده و به عنوان مجری در برنامه‌های تلویزیونی «هفت روز» در (۲۶ قسمت) و «با شما برای شما» نیز تجربه داشته است.توکلی بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون در سریال معمای شاه در نقش شهید مرتضی مطهری خوش درخشید. به بهانه موفقیت سریال معمای شاه و درخشش این بازیگر برای گفتگوی نوروزی به سراغش رفتیم.

*به نظر شما محمدرضا ورزی بر اساس چه شناخت  و چه متدی شما را برای ایفای نقش شهید مطهری انتخاب کرد؟

ورزی چند تا قابلیت شگرف دارد.هم تاریخ می‌داند و هم سینما و هم شناختی روی آناتومی صورت افراد دارد. این شناخت ما را به  گروه گریم و شهرام خلج گریمور استثنایی سریال رساند و برای تست چهار ساعت زیر گریم ماندم تا ببینیم تصورات ورزی درست بوده یا نه.   

*با این همه هجمه مجازی علیه سریال چطور قبول کردید که در این سریال بازی کنید؟

اعتقادی که به ورزی  داشتم و من اعتقاد بزرگتری به انقلاب دارم. از سوی دیگر این  اعتقاد من این است که تصمیم‌ها باید به زمان و به موقع و با همه شرایطی که در واقع مد نظر هست گرفته شود. شاید قبل از شروع این سریال در مقامی بودم که مشاوره من تأثیر گذار بود. پیشنهادم این بود که این سریال را بگذارید صد سال دیگر بسازید پنجاه سال دیگر بسازید.

*چرا؟ اساسا چرا ساخت سریال معمای شاه با چنین هجمه ای مواجه شد؟

 به جهت اینکه معمولا تاریخ معاصر  را کار کردن و به صورت نمایش درآوردن خیلی کار سخت است. مثلا شما می‌خواهید در زمان حال سریال زیبایی مثل مختارنامه را بسازید قطعا مشکلی نخواهید داشت یا  درباره تاریخ دویست سال پیش فیلم‌ یا سریالی بسازید با مشکلی روبرو نخواهید بود. بهرحال در مورد ساخت آثار تاریخی با یک بخشی از برداشت مورخین مواجه خواهید شد و عمده بحث های این است که  چقدر  دخل و تصرف در تاریخ کرده اید.

با این تفاسیر کار بسیار سنگینی به نام معمای شاه شروع شده که بخش اول آن تا جایی که من می‌دانم چیزی حول و حوش 26 یا 27 قسمت شده و قرار نبوده که یک دفعه به این حجم 85 قسمتی که الان می‌گویند باشد . خب شما یک فضایی را ایجاد می‌کنید برای 50 مهمان یک وقت 5000 مهمان بیاید طبیعی است که می‌خواهید ژازل های میهمانداری را جمع و جور کنید.درباره قسمت هایی اولیه من نظری نمی دهم .

*دارید محافظه کاری می کنید ؟

خیر، دوست عزیز. چون کسی با بخش اول سریال مسئله ندارد. اما تمامی حواشی این سریال دقیقا از زمانی آغاز می شود که پای مصدق، آیت الله کاشانی،‌ به سریال باز می شود. ببین این مجادله تاریخی تبدیل به یک دعوای دو جانبه سیاسی شده است. در برهه تحول در زمان مصدق ، بحث دو جانبه میان این دو عزیز نقشه راه سیاسی ایران را مشخص می کند. اتفاقا دلایل اختلاف این دو سه دهه بعد خودش را در انقلاب ایران نشان می دهد. مردم استقلال طلبی سکولار نمی خواهند. و هستند هنوز افرادی که زنده هستند و تعریف می‌کنند آن مباحث کوری که در تاریخ بود باز شده است.  اما  سریال را ما بیاییم از جنبه مثبت نگاه کنیم. ممکن است یک بخشی منفی داشته باشد این بستگی به سلیقه دارد. من می‌گویم انصاف را بگذاریم کنار، کمی علمی – تاریخی با کمی انصاف به  سریال  نگاه بکنیم.

دستاوردهایی که سریال «معمای شاه»  از بررسی تاریخ این مقطع داشته کم نبوده است.  مباحث کوری که در تاریخ بود چرا صبح گفتند زنده باد مصدق و بعدازظهر گفتند مرگ بر مصدق. اتفاقا روشنفکران عزیز سالها و نیم قرن این رخداد را بر سر ما (مردم) زدند که ببینید ما ملت ایران این هستیم صبح می‌گویم که فلان، و بعد از ظهر چنان. نه ما ملت ایران این نیستیم. «معمای شاه» شما پرده این ماجرا را به نمایش گذاشت.  پشت ماجرا را که می‌بینید چه خبر است؟ پشت ماجرا یک طراحی یک کودتای بزرگ از طراحی از قبل شده است پس چرا انقلاب اینطور نشد؟

یک سکانسی بود که ما کار می‌کردیم و دیالوگ‌هایی که می‌خواندیم زمانی است که درست در بحرانی‌ترین شرایط پلیسی و نظامی انقلاب بود.  آن موقع تقریبا در دروازه‌های هر شهری که می‌آمدید تانک و گارد ایستاده بود. ساواک مرتب داشت افراد مختلف را دستگیر می کرد.  یک دفعه در این فضای به آقای مطهری زنگ زده می‌شود. پسر امام از پاریس زنگ می‌زند که بله آقا می‌خواهند به ایران بیاید که آقای مطهری می‌گوید مگر می‌شود؟ اگر ایشان بیایند و تعرضی به ایشان بشود فاتحه انقلاب خوانده است. آقا ما ارتش نداریم بگذارید تشکل نظامی تشکیل بدهیم. سید احمد پاسخ می دهند" آقا گفتند نه همین ارتش از ما حمایت می‌کنند." خب هر کسی براساس این حرف می‌تواند برداشت خودش را بکند عیبی ندارد. خب ما شاهد یک همچین مباحثی هستیم که امروز از درون داریم آتش می‌گیریم که چرا وارثین اجرایی مملکت دنبال شکاف عمیق‌تر میان مردم هستند. این سکانس مورد اشاره من از «معمای شاه» به موضوع وحدت ملی اشاره می کند.

*چه دریافتی از شخصیت شهید مطهری داشتید؟!

از روزی که من برای ایفای نقش شهید مطهری دعوت شدم با اینکه تمام کتاب های ایشان را خوانده بودم دوباره شروع کردم به خواندن آثار ایشان.  شروع کردم مطالعه کردم پیرامون مباحث انقلاب و مباحث شخصیتی.

*از تاثیر معنوی اجرای این کاراکتر بگویید وقتی با شمایل ایشان روبروی آینه می ایستادید چه حسی داشتید؟

بالاخره اگر شما جلوی آینه بایستی و احساس کنی که خودت به خودت داری دروغ می‌گویی تو دیگر آن صلابت را نداری اول نباید به خودت دروغ بگویی. این یعنی چه‌؟ یعنی براساس داشته‌های خودت می‌نشینی فکر می‌کنی با جایگاهمان، وضعیتمان، شرایطمان، فرهنگمان،‌ آدابمان چگونه من بازیگر به اندازه یک سر سوزن به دریافتی عمیق به آن شهید شاخص انقلاب نزدیک تر بشوم.

 همه اینها خلاصه شده در این شعری که در حسینیه ارشاد اگر رفتید باید به این یک دو بیت شعر توجه کنید.  آنهایی که دوست داشتند می‌توانند بروند و ببیند وقتی که سخنران می‌رود آنجا بالا و صحبت می‌کند چه شعری درج شده است.در یکی از سکانسی‌های که آقای مطهری می‌خواهد برود صحبت بکند من داشتم تمرین می‌کردم چشمم خورد به یک کاشی تراشی که آن بالا زده بودند و سخت هم خوانده می‌شد چون هم فاصله زیاد بود و هم که حالا یک مقداری هم سال 40 زده بودند. شعر چه بود؟ شعر این بود که:

 نیست اکراه در پذیرش دین                 حق این است و باطل است جز این       

حق و باطل چو شد عیان و بیان          خواه بر این گرا و یا خواه بر آن

دقیقاً آیه قرآن... با همین دو بیت شعر نخ اجرای شخصیت شهید مطهری را در یک دریافت معنوی کشف کردم .

*این همه هجمه گسترده داخلی و خارجی علیه معمای شاه طبیعی بود؟

مردم با رسانه‌هایی که دست به نقد تخریبی میزنند قطعا متفاوت اند. البته بخش‌های از این هجمه طبیعی است بخاطر اینکه یک سری از شبکه‌ها و مخالفین انقلاب  37 سال است که می‌گویند اینها (منظورشان جمهوری اسلامی است ) تا دو هفته دیگر می‌روند یعنی مترصد این هستند که بهرحال این انقلاب مردمی برچیده شود.چنین رسانه هایی که کسب و کارشان دادن چنین شعار پوچی است. از دید آنها هر حرکتی را انجام دهیم و هر بحثی را راجع به پهلوی ها مطرح کنیم به صورت طبیعی با واکنش‌هایی مواجه خواهیم شد. خب اگر تصور کنیم که با ساختن سریال « معمای شاه» آب در آسیاب آنها ریخته ایم و از نمایش تاریخ حقیقی پرهیز کنیم، اگر تصور کنیم با نمایش این صحنه یا آن صحنه فلان گروه سیاسی ناراحت می شوند ، قطعا به خطا رفته ایم. البته این نکته را اشاره کنم یک طیفی نشسته اند کاملا بازی را به نفع خودشان طراحی می‌کنند که رسانه ملی را  ببرند گوشه رینگ و شروع کنند به کوبیدن.  به نظرم می‌رسد که این  اتفاق کاملا طراحی شده است.

.

رسول توکلی در کنار فرزندانش

*وضعیت تهاجمی به سریال معمای شاه را چگونه تحلیل می‌کنید؟

شما زمانی می‌توانید تجزیه و تحلیل بکنید که طرف شما و یا گروه براساس یک سری تفکر و عقاید و درست و محکمه پسند مخالفتشان را مطرح بکنند، چماق رسانه ای نمی تواند دستاویزی خوبی برای اثر فرهنگ باشد. آنچه من در اغلب مواجهه های رسانه ای دیده ایم نوعی چماق کشی به سبک شعبان بی مخ در برابر معمای شاه بود. چماق رسانه ای با گفتگو تعارض جدی دارد.  این هجمه و این وضعیتی که درست کردند به پخش هر شبی سریال باز می گرددکه از مهر سال گذشته شروع شد. پخش هر شبی مخاطبان این سریال را چند برابر کرد تا حدودی مردم طبق آماری که به من گفتند بیشتر سریال را دیدند.

سریال جلو می‌رود این دکورها ، هنرورها ، ماشین‌ها و این زحمتی که در 4 یا 5 ساعت در گرما و سرما دارد کشیده می‌شود برای این است که تاریخی گفته بشود. الان کتب، جزوات و یا هر منبع مأخذی است که از آن اقتباس شده است در اول فیلم می‌آید که بر اساس این منابع مکتوب تاریخ دارد روایت می شود.  

ضمن اینکه معمای شاه نباید محافظه‌کارانه ساخته می شد. نسل امروز  تاریخ را لخت و عور می‌خواهد بداند و توقع دارد تاریخ  همانطور که بوده به ما بگویند که بدانیم چه خبر بوده است.

*خود شما به عنوان بازیگر نقش مطهری ایشان را از نزدیک دیده بودید؟

من آقای مطهری را یک بار بیشتر ندیدم ، اما شناخت عمیقی از ایشان به واسطه آثار مکتوبشان داشتم. الان رسانه های خارجی تصور می کنند بچه بسیجی هایی که اول انقلاب اسلحه گردنشان بود، انقلاب کردند ، جو گیر بودند. اما به نظرم واقعیت این است که انقلاب مردم با شناخت دقیقی انجام شد و اصلا هیجانی نبود و ما این شناخت را از بزرگانی مثل شهید مطهری دریافت کردیم.  آن موقع آقای مطهری در مدرسه علوی بود که آقای ربانی شیرازی بودند و ایشان معمولا می‌نشستند و یک چیزهایی می‌نوشتند. اما وقتی آمدم در این سریال و دیدم که ایشان بعنوان رئیس شورای انقلاب انتخاب شده است، ایشان چه مدیریتی و تفکری داشته و چه ظریف بینی‌هایی داشتند. خب علت اینکه خیلی‌ها برنتابیدند که ایشان یا آقای بهشتی یا مفتح امروز بین ما نباشند به غیر از عوامل طبیعی، روشن و مبرهن هست چون در آن برهان بودن ویژه ایشان و تفکری که داشته موجب هدایت سیر طبیعی انقلاب می شد..

*هیجان انگیز ترین بخش این سریال چه بود ؟

در یک بخشی که هواپیما می‌آید اگر نگاه کنید عکس آن را پشت سر امام ایشان دارد می‌آید پایین، گفتند آن را می‌خواهیم مستند بگیریم .

* این هجمه‌ها نشان می‌دهد که آنهایی که همچنان دستشان به خون مطهری آلوده است یا بچه‌های آنها که اول انقلاب رفتند در کنج نشستند الان مأموران بسیار خوب و زبده‌ مطبوعاتی دارند که حتی به کوچکترین و عیان شدن نقاط کور دارند حمله می‌کنند. شما به این اشاره کردید گفتید گره‌ها دارد گشوده می‌شود و دقیقا نقدهایی که روی سریال نوشته می‌شود روی آن باز  شدن گره‌ها است.

بله ببینید عرض کردم آنهایی که آن طرف هستند و می‌گویند دو هفته دیگر این انقلاب سرنگون می‌شود. دشمنان در سایه انقلاب در تاریکی آمدند بهشتی، مطهری، مفتح، قرنی،‌ جهان آرا و اینها را زدند، کسانی که برای این مملکت هر کدامشان الان می‌فهمیم که چقدر مؤثر می‌توانستند باشند طبیعی است آن جریان هدایت شده داخلی هم اکنون دارد به معمای شاه حمله می کند. شما خاطرتان نیست اما برای تفرقه افکنی میان انقلابیون به هر خدعه و نیرنگی متوسل شدند. عاملان نفاق یک روزی در خیابان های پر خطر تهران توی خیابانها ریختند و فریاد می زدند   بهشتی بهشتی طالقانی را تو کشتی.  بعد از شهادت بهشتی عده بسیاری متوجه شدند که استاد بهشتی آدم تحصیل کرده فرنگ رفته ای است که در نگارش قانون اساسی سهم بسزایی داشته است.   

*دریافت موثر شما در شناختن شهید مطهری چه بود؟

من کسی نیستم که بخواهم ذره ای مطهری را توصیف کنم.  مطهری بزرگتر از این حرفهاست . تعارف هم نمی‌کنم خیلی بزرگتر از این است که من بگویم که مثلا مطهری من بخواهم راجع به او تعریف بکنم. صادق هدایت یک نویسنده، یک آدم متفکر یک آدم تحصیلکرده در دوران قاجار با آن دبدبه و کبکبه بوف کور و کتاب‌های مختلفی را نوشته است .خیلی از جوان‌های ما را شیفته خودش کرد شوخی نداریم بالاخره جزء یکی از نویسندگان بزرگ این مملکت است،‌ آخرش آن به کجا می‌رسد؟ خودکشی.  

مرتضی مطهری از زمانی که در فریمان می‌زند زیر گوش رئیس پاسگاه بخاطر اینکه به پدرش توهین کرده می‌آید تهران و دنبال کار و اینها، شروع می‌کند به نوشتن. با چه کسانی نشست و برخاست می‌کند؟ با علامه طباطبایی، با افراد مختلف سال 42 یک طلبه بوده است ولی الان شما آثار او را می‌بینید چقدر از بچه‌های ما با داستان راستان یا با کتاب‌های دیگر ایشان شکل گرفتند؟ این همه آثار این همه عصر، این همه مکاشفات  مختلفی که ایشان به زبان‌های مختلف نوشته می توان منکر شد.

 جسم ایشان را ساعت 1 نصفه شب آن تروریست زد و از ما جدا کرد. اما به نظرم مطهری همیشه هست. من این مسئله  را ملاک کارم  قرار دادم. این شخصیت  جسمش رفته ولی خودش است و آثارش است آن چیزی که من توانستم در حد بضاعتم برداشت کنم این است که مطهری برداشتش این بوده است که  نوع بشر با توجه به پیشرفت های علمی نیاز به مراقبت و محافظتی دارد. این محافظت با دیوار ایمان محقق می شود.

*محمدرضا ورزی چگونه فیلمسازی است ؟

ورزی یک خطی را در ذهن خودش دارد برای این خط فکری خودش احترام قائل است و حاضر با معامله با هیچ چیزی نیست. من برداشتم این است دارد این مسیر را می‌رود. اعتقاد در کار ورزی کاملا متجلی است. بگذار راحتت کنم. حالا هر کسی هر برداشتی می‌خواهد بکند، سکانس همافرهایی که می‌آیند مدرسه علوی را می خواستیم بگیریم.  گریم هر کدام از ما شخصیت‌هایی که آنجا بودیم بازیگر نقش مرحوم هاشمی رفسنجانی، امام، بهشتی، خود بنده، و بازیگر نقش مقام معظم رهبری آنهایی که در آن فضا و آنجا بودند خیلی زمان می برد.  این تعداد زیاد کار و کار و کار بود و نور داشت می‌رفت. من که دیگر حتی یک درصد با چهل سال تلمذی که در این کار کردم گفتم امکان ندارد این پلان گرفته بشود دیدم ورزی به عمامه شکرخدا گودرزی ( بازیگر نقش امام) بازی می کند  که شبیه به همان امام شود. با یک آرامشی این کار را انجام می داد .در دلم گفتم این همه سیاه لشکر و هنرورزان عزیز و فلان چی، و لحظه به لحظه هم نور  داشت می‌افتاد. کار تمام شد پلان‌ها را گرفتند. پلان‌های فوق العاده‌ خوبی هم شد در نزدیک مدرسه علوی ایشان را دیدم و گفتم من را حلال کن. گفتش چطور مگه؟ گفتم در دلم من آدم بی‌تربیتی نیستم. گفتم با این بساط و فلان ، تو داشتی کار خودت را می‌کردی آخه تو به چه عنوان فکر می‌کردی که می‌توانی بگیری؟ گفت می‌دانستم می‌توانم بگیرم. ببینید این را شاید خیلی از افرادی که این را بخوانند شاید حالا در ذهن خودشان هر طور می‌خواهند برداشت کنند ولی می‌دیدم که آن صلابت رأی را در اعتقاد به کار خویش دارد.  تمام عوامل از پروژه طلبکار بودند  ولی می‌آمدند سر کار. اما این سریال به شکل معجزه‌ آسایی ساخته شد.