به گزارش مشرق، نقطه تحول سینمای انقلاب را شاید بتوان در بیانیه امام خمینی(ره) بنیانگذار این حماسه دانست. در واقع با بیان این جمله کلیدی که «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم» سینمای ایران را از بیست و سومین روز بهمن ماه ۱۳۵۷ به حرکت انداخت. در حالی که پیش از این سینماهای زیادی در آتش خشم انقلابیون مذهبی سوخته بود. در همان سال مستند «سقوط ۵۷» ساخته باربد طاهری و دو فیلم «فریاد مجاهد» اثر مهدی معدنیان و «پرواز به سوی مینو» ساخته تقیکیوان سلحشور ساخته شدند.
شیرینی پیروزی انقلاب اسلامی ایران هنوز در کام مردم بود که ۸ سال جنگ تحمیلی ایران و عراق در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ توسط حکومت صدام آغاز شد و ایران را درگیر خسارت ها و آسیب های زیادی کرد. اگرچه در این زمان حتی یک وجب از خاک کشور در اختیار دشمن قرار نگرفت، اما نمی توان از خسارت های صورت گرفته بر عرصه های مختلف چشم پوشی کرد. فرهنگ و هنر نیز متاثر از همین پیشامد دوران رکود خود را سپری کرد. با این وجود تلاش هایی هرچند محدود برای زنده نگهداشتن جریان سینما انجام شد.
آن هم ظهور ژانری جدید در سینمای ایران بود که به سینمای جنگی موسوم است. نخستین محصول این ژانر فیلم «مرز» بود که در مدتی کمتر از یک سال بعد از آغاز جنگ، توسط جمشید حیدری ساخته و اکران شد. بعد از آن کارگردانانی مثل مهدی صباغ زاده با «آفتاب نشین ها»، جمشید حیدری با «کرکس ها می میرند»، امیر قویدل با «برنج خونین»، اکبر صادقی با «درمحاصره»، حسین زندباف با «دست شیطان» تلاش کردند سینما را زنده نگهدارند و موضوعات روز کشور را دستخوش فیلمسازی خود قرار دهند.
همگامی سینمای انقلاب با آغاز جشنواره فیلم فجر
در نتیجه این تلاش ها نخستین جشنواره فیلم فجر نیز در بهمن ماه سال ۶۱ برگزار شد.«جانبازان» به کارگردانی ناصر محمدی با پرداختن به موضوع جنگ تحمیلی، «فرمان» به کارگردانی کوپال مشکوه و «توجیه» ساخته منوچهر حقانیپرست از فیلم های شرکت کرده در این رویداد بودند.
«نقطه ضعف» (محمدرضا اعلامی)، «بازجویی یک جنایت» (محمدعلی سجادی)، «دیار عاشقان» (حسن کاربخش)، «هیولای درون» (خسرو سینایی) نیز فیلم هایی بودند که با شرکت در دومین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۶۲ توانستند تفاوت سینمای انقلاب را با سینمای قبل از انقلاب بیش از گذشته به منصه ظهور و بروز برسانند.
در ادامه این جریان نوپا و شکل گرفته زنده یاد رسول ملاقلی پور که بعدها به یکی از فیلمسازان متبحر و چیره دست انقلابی سرآمد شد، «رهایی» را به عنوان اولین ساخته خود معرفی کرد. «زخمه» توسط خسرو ملکان و فیلمهای جنگی «نینوا» رسول ملاقلیپور و «عبور از میدان مین» جواد طاهری نیز بر این مدعا صحه گذاشتند.
حضور متنی فیلمسازان زن در حاشیه دفاع مقدس
با پایان یافتن جنگ ۸ ساله ایران و عراق، سینما می توانست افق جدید را پیش روی خود ببیند. اگرچه ویرانی های ناشی از جنگ فرصت تمرکز بر سینما را از مسئولان ارشد کشور صلب می کرد، با این وجود دفاع مقدس با سوژه های بکر و بی نظیرش می توانست جریان نوظهور هنر انقلاب را قوت ببخشد و محملی برای تکیه بر ارزش های دینی و انقلابی باشد. حضور اولین فیلمسازان زن تاریخ سینمای ایران نیز مربوط به این دوره است. رخشان بنیاعتماد، پوران درخشنده، زندهیاد تهمینه اردکانی مسیر را برای برداشتن گامهای بعدی توسط فیلمسازان زن در سال های بعد هموار کردند. بدون تردید مهم ترین مزیت فیلمسازی زنان در سینمای انقلاب نگاه خاص و جزئی نگر آنان به جنگ، توجه به پشت صحنه جبهه های نبرد، نیروهای پشتیبانی، نقش متنی و فرامتنی زنان در حاشیه دفاع مقدس است.
«افق» به کارگردانی رسول ملاقلیپور صفهای طویلی مقابل سینماها ایجاد کرد و در ژانر جنگی تولید شد. ابراهیم حاتمیکیا فیلمساز تاثیرگذار و مطرح دیگری است که در همین زمان توانست پس از ساخت فیلم «هویت» و نمایش آن در تلویزیون، فیلم «دیدهبان» را روانه اکران کند. او که خود بعدها مسیر فیلمسازی و تاریخ نگاری جنگ را در آثار متعدد دیگری دنبال کرد، میراث دار هنر انقلاب است و متاثر از اندیشه های شهید سید مرتضی آوینی فیلمساز متعهد انقلاب و نظریه پرداز سینمای دینی به یکی از چهره های احیاگر سینمای انقلاب تبدیل شد.
علیرضا داوودنژاد با فیلم «نیاز» خود که عده ای آن را بهترین فیلمش می دادند، مبدع جریانی در سینمای بعد از انقلاب بود که بر روایت زندگی واقعی و فضای اجتماعی دوران بعد از جنگ تاکید داشت. داوود نژاد اگرچه در سال های فعالیت حرفه ای خود تاکنون هیچگاه به طور مستقیم بستر جنگ و انقلاب را دستمایه فیلمسازی اش قرار نداده، اما همواره مقوله سبک زندگی را در سینمای شریف و عمدتا غیرتجاری و دغدغه مند مورد توجه قرار داده است، بدون شک این سبک زندگی متاثر از شرایط بعد از انقلاب وجوهی از تاثیرگذاری شرایط دوران را بر بافتار داستان تحمیل می کند.
ارتباط متقابل هنرهای هفت گانه در بستر انقلاب
سینمای انقلاب به عنوان یکی از مهم ترین مصادیق و زیرمجموعه های هنر انقلاب در سی و هشت سال گذشته نه تنها متاثر از جریان های اجتماعی تغییر مسیر داده است که خود خالق جریان های نویی نیز بوده. از سایر هنرها به ویژه ادبیات داستانی انقلاب و قصه های جنگ وام گرفته و بر آن ها تاثیر گذاشته است. نمونه بارز آن را می توان در رد و بدل های عرصه موسیقی و سینما دانست. موسیقی های فیلمی که مستقل از خود آثار نظیر «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف» کارهایی ماندگار از مجید انتظامی شنیده و در هنر انقلاب ماندگار شدند.
ادامه روند فیلمسازی کارگردانان زن در سینمای انقلاب با ظهور افرادی مثل انسیه شاه حسینی، نرگس آبیار که در ادبیات انقلاب نیز آثاری را تالیف کرده است و در سال های اخیر کارگردانانی نظیر منیر قیدی و... را باید متاثر از تفکر هنر انقلاب دانست.
سینمای انقلاب اگرچه سویه کمرنگ تری نسبت به سینمای بدنه و تجاری یا سینمای اجتماعی دارد، این ژانر اگرچه تعداد آثار محدودی از تولیدات هر ساله سینما را به خود اختصاص می دهد و علیرغم آن که جشنواره فیلم فجر هر ساله به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز می شود، اما جای سینمایش در این رویداد خالی است، با این وجود توانسته است طی سی و اندی سال گذشته با فیلم های سینمایی «برای آزادی» به کارگردانی حسین ترابی، «خونبارش» به کارگردانی امیر قویدل، «دست شیطان» اثر حسین زندباف، «سناتور» مهدی صباغ زاده، «ریشه در خون» به کارگردانی سیروس الوند، «گردباد» به کارگردانی کامران قدکچیان، «ناخدا خورشید» به کارگردانی ناصر تقوایی، «ترن» اثری از امیر قویدل، «ای ایران» ساخته ناصر تقوایی، «دستمزد» ساخته مجید جوانمرد، «شب دهم» اثر جمال شورجه، «عشق و مرگ» به کارگردانی محمدرضا اعلامی، «قرق» ساخته احمدهاشمی، «گرگ های گرسنه» ساخته سیروس مقدم، «تماس شیطانی» اثر حسین قلی زاده، «جای امن» اثر مجتبی راعی، «اعاده امنیت» به کارگردانی حمید رخشانی، «شاهرگ» ساخته علی غفاری، «بازمانده» اثر سیف الله داد، «مهاجر»، «از کرخه تا راین»، «سفر به چزابه» رسول ملاقلی پور، «لیلی با من است» اثر کمال تبریزی، سه گانه «اخراجی ها» به کارگردانی مسعود ده نمکی و «خداحافظ رفیق» بهزاد بهزاد پور به حیات خود ادامه دهد.
تولد سینمای استراتژیک
با این وجود تحولات بیش از نیم دهه اخیر در منطقه خاورمیانه و شورش نهضت های مردمی علیه حکومت های مستبد در منطقه بر ضرورت بازنمایی جنگی نوین در سینما تاکید کرد. این رویدادها و کشمکش ها سرآغاز گونه ای جدید در هنر انقلاب است که می توان به آن سینمای استراتژیک اطلاق کرد. سینمایی که هنوز به واسطه در جریان بودن منابع اش، هنوز قصه های ته نشین شده ندارد. با این وجود فضای مستندسازی را به شدت برای واقع نگاران تاریخ در سینما فراهم می کند.
«مزار شریف» ساخته حسن برزیده، «آوازهای سرزمین من»، «استرداد» به کارگردانی علی غفاری، «جشن تولد» ساخته عباس لاجوردی، «یتیم خانه ایران» اثر ابوالقاسم طالبی، «ملک سلیمان نبی» ساخته شهریار بحرانی که بیشتر در حوزه بین المللی مطرح است، را باید ماحصل این جریان جدید در سینما دانست.
علیرغم این تلاش ها در طول دهه های گذشته سینمای انقلاب نیازمند باز تعریف دوباره در دوران کنونی است. تاریخ انقلاب رفته رفته دارد غبار می گیرد، راویان این برهه پا به سن گذاشته اند و شنیدن قصه هایشان سوژه های زیادی را می تواند هویدا کند، کودکان متولد شده در دوران دفاع مقدس قشر جوان جامعه را تشکیل می دهند و نیازمند تلنگرند، نسل سوم که انقلاب و جنگ را تجربه نکرده اند باید تاریخ کشور خود را بشناسند و همه این ضرورت ها می تواند با تکیه بر هنر انقلاب در قالب های مختلف محقق شود.