در میزگردی که با متخصصان جلوه‌های ویژه میدانی سینما داشتیم، آنها به مشکلات این عرصه اشاره و تاکید کردند با سپردن کارها به افراد غیرمتخصص این حرفه دچار آسیب و خدشه شده است.

به گزارش مشرق، برخی از رشته های هنری در سینما هرچند کارهای سخت و در عین حال خطرآفرین هستند اما آنچنان که باید دیده نمی شوند و مخاطبان با شیوه کار آنها آشنا نیستند. جلوه های ویژه میدانی یکی از این رشته ها است که در همه این سال ها فعالیت های اعضای آن با سختی ها و دشواری هایی روبه رو بوده که حتی گاهی اوقات جان آنها را تهدید کرده است.

با فعالان قدیمی و جدید این حوزه یعنی رضا رستگار، عباس شوقی، ابوالفضل یارمحمدی، ایمان کرمیان و آرش آقابیگ به گفتگو نشسته ایم تا گوشه ای از مشکلات این رشته و اعضای صنف آن را منعکس کنیم. هر کدام از این افراد سال‌ها تجربه در این زمینه دارند و جوایز مختلف سینمایی را نیز در کارنامه خود دارند. حضور در امور صنفی نیز از دیگر فعالیت‌های آنها است که ما را بر آن داشت در این میزگرد به واکاوی مسایل این رشته تخصصی سینما با حضور این جمع بپردازیم.

در ادامه بخش نخست این نشست را می خوانید که در آن رضا رستگار و عباس شوقی ضمن اشاره به تاریخچه ورود جلوه های ویژه میدانی به سینمای ایران درباره روند آموزش و انتظارات و انتقاداتی که به این حوزه می شود، توضیح داده اند.

* به نظر می رسد هنوز تعریف درستی از جلوه‌های ویژه میدانی در سینما وجود ندارد و شاید بهتر باشد به عنوان شروع بحث بفرمایید که جلوه های ویژه میدانی دقیقا به چه چیزی در سینما  اطلاق می‌شود؟

رضا رستگار: به طور کلی هر عملیاتی که در صحنه به طور زنده انجام می‌شود و حوادثی مثل برف، باران، طوفان و انفجار در صحنه رخ می‌دهد جلوه‌های ویژه میدانی نام دارد.

* در حالی که در فیلم‌های هالیوودی جلوه‌های ویژه میدانی نمود زیادی دارد و مخاطب را میخکوب می‌کند اما این اتفاق در ایران نمی‌افتد، آیا این به خاطر کمبود امکانات است یا ما علم آن را نداریم؟

رستگار: سینما یک صنعت است که مثل همه صنایع وقتی صنعتگرش آن را وارد می‌کند باید به افراد آموزش داده شود. وقتی صنعت سینما متولد شد، یک عده آمدند برای مثال فیلمبرداری را یاد دادند و یک عده هم رفتند آن را یاد گرفتند. آن افراد محتاج علم استفاده از ابزار بودند، زیرا وسایل به تنهایی نمی‌توانند قابل استفاده باشند از سوی دیگر آدم‌ها هم نمی‌توانند بدون ابزار قابلیت‌ها و دانش خود را به کار بگیرند که در حوزه جلوه‌های ویژه میدانی هم وضع به همین صورت است.

ما تا زمانی که مجموعه‌ تلویزیونی «دلیران تنگستان» به کارگردانی همایون شهنواز ساخته شد به آن صورت جلوه‌های ویژه میدانی نداشتیم ولی در آن سریال مرحوم محمود پیراسته و مهدی بهمن‌پور از سوی یک فرد ایتالیایی یکسری انفجارهای ضعیف انجام دادند و از آن به بعد آقای بهمن‌پور و پیراسته جلوه‌های ویژه میدانی را وارد سینما کردند و تا قبل از آن در این زمینه چیزی نداشتیم.

اما بعد از انقلاب و با تولد سینمای دفاع مقدس این رشته به نوعی آغاز شد و سپس جان گرفت. ما به دلیل نیاز سینما باید مکانیکال افکت را از خارج می‌آوردیم و به همین ترتیب بر اساس قابلیت‌های فردی به صحنه آمدیم و نه کسی به ما آموزش نداد و نه در ایران این رشته را داشتیم. به گونه‌ای که وقتی من می خواستم اولین چاشنی روی پوست را در فیلم «بایکوت» انجام دهم با اینکه خیلی از آن استقبال شد و من را تشویق کردند ولی از انجام این کار می‌ترسیدند و می‌گفتند خطرناک است و پیش از انجام آن یک تعهد از من گرفتند.

با این حال بچه‌هایی که حالا وارد این عرصه می‌شوند، می‌توانند به راحتی این کار را انجام دهند چون دیگر پشتوانه قوی دارند و این تجربیات چند  دهه اخیر به آنها منتقل شده است اما در آن ابتدا اصلاً تجربیاتی وجود نداشت.

به هر حال رشته ما یکی از رشته‌هایی است که نیازمند تخصص، ابزار، آموزش و تداوم کار است، اما تا حالا چه کسی آمده تا آموزش بدهد؟ من بارها گفته‌ام آقایانی که چندین بار به خارج از کشور رفته‌اند تا ببینند که کشورهای خارجی در این زمینه چه کار می‌کنند بهتر است بچه‌های جلوه‌های ویژه میدانی سینما را هم با خود به همراه ببرند. افرادی که در این زمینه تخصص ندارند برای چه برای دیدن کارهای آنها به خارج از کشور می‌روند؟ بهتر است بچه‌های ما را با خود همراه کنند تا آنها یاد بگیرند.

به یاد دارم یک بار با یک کارگردان بزرگ که می گفت رشته جلوه های ویژه میدانی در سینمای ایران پیشرفتی نداشته است دعوایم شد و به او گفتم کار ما وابسته به ابزار است اما ما به میزان و سطح سینمای ایران بالا آمده‌ایم. ابزار کارگردانی، فکر است اما وقتی فیلم بدی ساخته می‌شود چرا هیچ‌کسی ادعایی نمی‌کند که کارگردان‌های ما فکر ندارند؟ این را که شما می‌گویید این رشته پیشرفت نکرده است قبول ندارم چون کار ما وابسته به ابزار است. در حال حاضر شما صحنه‌هایی از فیلم های جنگی را می‌بینید که مخاطب را میخکوب می‌کند به هر حال باید این را بپذیریم که سینمای ما یک سینمای بومی است و صنعتی است که موضوعات خود را دارد. برای مثال بحث مالی، یکی از این ها است.

 جالب است بگویم ۱۷ سال پیش برای انجام کارهای جلوه‌های ویژه میدانی در یک فیلم به خارج از کشور رفتم و در آن زمان ۱۰ هزار دلار برای آن کار دریافت کردم ولی در ایران چقدر برای انجام این کار پول پرداخت می‌کنند؟ اصلاً چقدر به انجمن جلوه‌های ویژه میدانی کمک می‌کنند تا آنها ابزار بخرند؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکنون چند دستگاه ساخته و به بچه‌ها گفته است که اگر می‌خواهید در کارهایتان از آنها استفاده کنید؟ تاکنون چقدر وسایل کمک آموزشی به ما داده‌اند؟

*متوجه شده ایم که به فعالان این حوزه  گفته اند باید از مواد صنعتی برای چاشنی استفاده کنند.

رستگار: بله. نکته دیگری که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که عده‌ای می‌آیند و می‌گویند باید بیشتر از مواد صنعتی استفاده کنیم. اگر به لحاظ فنی بخواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم باید بگویم هر اختراعی که صورت می‌گیرد ابتدا باید در بخش امنیتی آزمایش شود و سپس به بخش نظامی برود و پس از بخش نظامی وارد بخش تجاری ‌شود.

موادی که ما قبلاً استفاده می‌کردیم کاملاً ایمن بود اما حالا نمی‌دانم که چه موادی دست بچه‌های جلوه‌های ویژه میدانی می‌دهند و آیا جان آنها را تهدید می‌کند! چگونه است که یک فرد که حدود ۳۰ سال روی عینک، پوست و لباس، چاشنی کار گذاشته و به یک تکنیک رسیده است، کاربلد نیست و یکباره دوستان چنین مساله‌ای را مطرح می‌کنند؟

*آیا شما این حرفه را آموزش دیده اید یا بر اساس قابلیت های شخصی و تجربی توانسته اید آن را یاد بگیرید؟

رستگار: این قابلیت‌ها شخصی است بنابراین باور دارم که جلوه‌های ویژه میدانی همپای سینمای ایران بالا آمده و پیشرفت کرده است. هالیوود به این دلیل پیشرفت قابل توجهی داشته است که بومی و محلی نیست بلکه یک سینمای تجاری است یعنی برای مثال دست اندرکاران سینمای هالیوود یک تیم برای این کار تدارک می‌بینند.

ویژوآل افکت ما در حال حاضر در حال دیده شدن است زیرا به آن توجه می‌شود، اما تاکنون چقدر به جلوه های ویژه میدانی توجه شده است؟ ما نمی‌توانیم خودمان را با هالیوود مقایسه کنیم و به زودی هم به پای آنها نمی‌رسیم.

عباس شوقی: مقایسه سینمای ایران در بخش جلوه های ویژه میدانی با سینمای هالیود ناعادلانه‌ است. امکاناتی که هالیوود به فیلمسازانش می‌دهد، بسیار متفاوت است. دستمزدها و سرمایه‌گذاری‌ها برای اسپشیال افکت بسیار بالاتر از ایران است در حالی که در کشورهای غربی هنگامی که می‌خواهند از جلوه‌های ویژه میدانی در آثارشان استفاده کنند از ماه ها قبل با افراد این حوزه صحبت می‌کنند و از آنها می‌خواهند که در آثارشان حضور پیدا کنند اما در ایران یک روز قبل از فیلمبرداری به ما زنگ می‌زنند و می‌گویند در این فیلم حاضر شو.

رستگار: حتی ویژوآل افکت دقیقه‌ای ۳۰۰ دلار در خارج از کشور کار می‌شود اما در ایران نزدیک به ۱۳۰ دلار برای هر دقیقه می‌پردازند. به یاد دارم در یکی از فیلم‌ها در خارج از کشور برای ایجاد برف از ۱۰۰ تن یخ استفاده کرده بودند اما ما حتی ۱۰۰ تن آب هم در اختیار افراد قرار نمی‌دهیم. 

سینمای ما بومی است و در این سینمای بومی، فعالان جلوه های ویژه میدانی از نمره ۲۰، ۲۱ گرفته‌اند چون یک ریال هم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا خانه سینما و هیچ کجای دیگر خرج این حرفه نشده است.

به عنوان نمونه سوالی مطرح می کنم؛ مگر احمدرضا درویش، مجید مجیدی و ابراهیم حاتمی‌کیا چگونه کارگردان شده‌اند؟ جاهای مختلف به آنها در ساخت آثارشان پول داده‌اند و آنها را حمایت کرده‌اند تا تبدیل به کارگردان‌های بزرگ شوند اما چه کسی تاکنون از بچه‌های جلوه‌های ویژه میدانی حمایت کرده است؟ حتی برخی هم آمده‌اند و معادله را برعکس کرده‌اند. اسپشیال افکت یک صنعت هنری است اما عده ای آمده‌اند چاشنی‌ها را به برخی از بچه‌های ویژوآل افکت (جلوه های ویژه بصری) داده‌اند تا آنها این چاشنی‌ها را در صحنه بزنند.

شوقی: یعنی عملاً این کار را از چنگ جلوه‌های ویژه میدانی درآورده‌اند. این را هم باید عنوان کنم که مثلاً اگر بخواهید یک آزمایش و یا نوآوری ایجاد کنید از کجا باید این مواد را پیدا کرد؟ مگر این مواد منفجره را به راحتی می‌توان پیدا کرد؟ اصلاً در صورت پیدا کردن، کجا باید تست کرد؟ ما همه این موارد را با آزمون و خطا سر صحنه انجام داده‌ایم.

در طول این سالیان بارها دیده‌ایم که فیلمبرداران، کارگردانان و سایر حرفه‌ها کارهای اشتباهی کرده‌اند و فیلم‌های بدی ساخته‌اند اما دوستان توجه کنند که ما تاکنون چند اشتباه کرده‌ایم؟ آن چند اشتباهی هم که رخ داد، گاف افراد دیگری بود که کار دست بچه‌های جلوه‌های ویژه میدانی داد.

منبع: مهر