کد خبر 718581
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۱:۱۹

گاهی باید استعفا داد. این خیلی بهتر از آن است که با بی‌آبرویی کنارت بگذارند.

سرویس جهان مشرق- مروری بر ۷۰ سال اخیر، نقاط اوجی را پیش چشم ما می‌گذارد که در عین حال نقطه سقوط دولتمردان بوده است. گاهی یک فساد اقتصادی، گاهی نارضایتی مردم از اوضاع، گاهی شکاف در حزب حاکم و گاهی فقط یک بیماری. همان‌گونه که سیاستمداران معروف با آمدن خود دوره جدیدی را در کشور آغاز کرده‌اند، برخی دیگر نیز با رفتن‌شان نقطه پایان بر یک دوران گذاشته‌اند. با همه این احوال، راهی جز رفتن نداشته‌اند.

۱- رابرت آنتونی ایدِن

او سه بار وزیر خارجه بریتانیا شد تا بالاخره در ۱۹۵۵ توانست کرسی نخست‌وزیری را تصاحب کند، اما بخت با او یار نبود. یک سال و سه ماه از آغاز بکار او نگذشته بود که جمال عبدالناصر رئیس‌جمهور ملی‌گرای مصر با پرداخت غرامت از شرکت انگلیسی-فرانسوی در کانال سوئز خلع ید کرد و آن را ملی اعلام کرد. لندن و پاریس از این اقدام برآشفته و پس از مشورت با اسرائیل و تشکیل یک ائتلاف نظامی وارد خاک مصر شدند. آیزنهاور رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده در آن زمان که پیشنهاد تشکیل کنسرسیومی با مشارکت ۱۸ کشور را داشت، از این اقدام نظامی حمایت نکرد (به ویژه اینکه در همان هفته تجاوز شوروی به مجارستان را محکوم کرده بود) و با توجه به احتمال دخالت نظامی شوروی در دفاع از مصر، فرانسه و بریتانیا را به پذیرش آتش‌بس پیشنهادی از سوی سازمان ملل ترغیب کرد.

این اتفاق موجب تیرگی روابط دو دولت اروپایی به عنوان اعضای ناتو با واشینگتن شد و ایدِن را که نتوانسته بود با وجود روابط خوب بریتانیا با فرانسه، اسرائیل و ایالات متحده کانال سوئز را پس بگیرد، مجبور به استعفا کرد.

۲- جمال عبدالناصر

بعضی از استعفاهای سیاسی صرفاً یک نمایش است. یکی از آنها استعفای عبدالناصر در سال ۱۹۶۷ میلادی است. او که با رهبری ارتش آزاد، دورزدن اخوان المسلمین و کنارزدن ملک فاروق، به عنوان یک افسر نظامی حکومت جدیدی بر پا ساخته بود، حمایت‌هایی از سوریه در حملات علیه اسرائیل صورت داده بود اما این بار توافق‌ها نشان می‌داد مصر توانسته اردن و عراق را برای حمله مستقیم به رژیم صهیونیستی گرد آورد. همین کافی بود که ارتش اسرائیل در حملات غافلگیرانه موفق شود جنگ‌افزارهای نیروی هوایی مصر و سوریه را که آماده عملیات بودند نابود کند.

جنگ ژوئیه فقط ۶ روز به طول انجامید و بخش‌های از جمله صحرای سینا و بلندی‌های جولان را ضمیمه اسرائیل کرد که در سال‌های بعد موجب افزایش تنش‌ها شد. جمال عبدالناصر راهی به جز استعفا برای مقابله با انتقادات فراگیر نمی‌دید اما تظاهرات مردم (که احتمالاً بخش‌هایی از آن سازمان‌دهی شده بود) پای او را مجدداً به دفتر ریاست‌جمهوری باز کرد. او سه سال بعد بر اثر سکته درگذشت.

۳- شارل دو گل

ژنرال قدبلند فرانسه که در دوران جنگ جهانی دوم، دولت فرانسه آزاد را در لندن تشکیل داده بود، اوت ۱۹۴۴ میلادی همراه با قوای متفق وارد پاریس شده و چند ماه بعد رئیس‌جمهور فرانسه شد. او بیش از دو دهه تقریباً به صورت مستمر در این سِمت ماند تا اینکه در مه ۱۹۶۸ میلادی جنبش گسترده جوانان و دانشجویان به ویژه در پاریس توجه تحلیل‌گران داخلی و خارجی را به خود جلب کرد. آنان از سویی خواهان رفع تک‌صدایی در فضای رسانه‌ای بودند و از سوی دیگر خواسته‌های سوسیالیستی داشتند.

دوگل آن‌چنان بیمناک شد که سفری مخفیانه به آلمان انجام داد و از حمایت نظامی آن کشور در صورت نیاز مطمئن شد. پس از به خشونت‌کشیده‌شدن تظاهرات، بیش از ۱۰ میلیون کارگر با اعتضاب خود به خیل معترضان پیوستند. ژنرال پیر و ملی‌گرا که وحدت فرانسه را در خطر می‌دید، به گفتگو با نمایندگان معترضان اقدام کرد و در صورت پایان ناآرامی قول اصلاحات داد. استعفای او البته بلافاصله انجام نشد اما این اعتراضات ضربه اصلی را زده بود. وقتی در آوریل سال ۱۹۶۹ میلادی دوگل اصلاحات قانون اساسی را به سنا ارائه کرد و جواب رد شنید، تلاش کرد با همه‌پرسی به خواسته‌اش برسد اما چون می‌دانست نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد مردم او را فردی خودمحور، سالخورده و بدبین نسبت به آمریکا می‌دانند، اعلام کرد اگر مردم رأی منفی به اصلاحات بدهند، کنار می‌رود. همین هم شد. او هنوز کاریزماتیک‌ترین چهره فرانسه در قرن اخیر به شمار می‌آید.

مئیر در کنار موشه دایان از فرماندهان برجسته ارتش رژیم صهیونیستی

۴- گُلدا مابویچ مئیر (مایر)

او را اسرائیلی‌ها «بانوی آهنین» خود می‌دانند، کسی که بعد از او هیچ زنی نتوانست جایگاهش را کسب کند. مئیر از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ میلادی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی بود اما در اواخر کار به موانعی برخورد. داستان از آنجا شروع شد که سوریه و مصر با حمایت نظامی شوروی در اکتبر ۱۹۷۳ میلادی دست به حمله‌ای غافل‌گیرانه علیه اسرائیل زدند، در روزی که در میان یهودیان به «یوم کیپور» مشهور است. ارتش صهیونیستی به تدریج خود را منسجم کرده و توانست نه تنها سربازان عرب را دفع کند بلکه در مواضعی وارد خاک سوریه و مصر شود، البته با تلفات سنگین که بر یهودیان سخت آمد. نهایتاً جنگ با پیشنهاد آتش‌بس از سوی سازمان ملل در همان اکتبر پایان یافت.

اگر چه پیگردهای احزاب مخالف علیه مئیر در قضیه جنگ یوم کیپور به نتیجه نرسید و حزب او بار دیگر در انتخابات پیروز شد اما او را در تشکیل دولت ائتلافی دچار مشکل کرد. نهایتاً او که در آن زمان ۷۶ سال داشت، ترجیح داد قبل از اینکه کار برای او و اسرائیل دشوارتر شود، استعفا بدهد.

۵- تاناکا کاکوئه

او چهره مسلط حزب حاکم لیبرال‌دموکرات ژاپن در دهه ۱۹۷۰ میلادی بود و توانست در ۱۹۷۲ به نخست‌وزیری برسد اما سیل اتهامات در مورد رشوه موجب رسوایی‌های مکرر برای او و حزبش شد و نهایتاً در ۱۹۷۴ به استعفای او انجامید. در یکی از مهمترین پرونده‌ها، تاناکا به دلیل دریافت رشوه از شرکت آمریکایی صنایع هوایی لاکهید، مجرم شناخته شد، گر چه هیچ‌گاه رأی نهایی در مورد او اجرایی نشد. پرونده لاکهید بسیاری از سیاستمداران در آمریکا و اروپا را نیز به رسوایی کشاند.

نیکسون پیش از نطق تلویزیونی استعفا

۶- ریچارد نیکسون

واترگیت نام هتلی در واشینگتن‌دی‌سی بود، اما الان نام رسوایی بزرگی است که منجر به تنها استعفای ریاست‌جمهوری در تاریخ ایالات متحده شده است. ریچارد نیکسون که پیش‌تر ۸ سال قائم‌مقام آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا بود، در ۱۹۶۸ و ۱۹۷۲ میلادی موفق شد به عنوان نامزد جمهوری‌خواهان در انتخابات پیروز شود. از پیش از انتخابات دوم، حرف و حدیث‌های واترگیت شروع شده بود زیرا در ژوئن ۱۹۷۲ میلادی چند فرد ناشناس موفق شده بودند به دفتر کمیته ملی حزب دموکرات وارد شوند و اسنادی را از آن خارج کنند.

انتشار این اسناد که به دست دو خبرنگار جستجوگر از واشینگتن‌پست رسیده بود به همراه اطلاعاتی که دستیار مدیر اف‌بی‌آی داده بود، به تدریج تا نیمه ۱۹۷۴ میلادی منجر به بازشدن پرونده استیضاح نیکسون در سنا و متهم‌شدن چندده تن از کارکنان دولتی و کاخ سفید شد. اسناد نشان می‌داد تیم نیکسون برای پیروزی در انتخابات از شنود دفاتر مخالفان و تهدید آنان استفاده کرده است. نیکسون که خود را در آستانه استیضاح می‌دید، ۸ اوت ۱۹۷۴ استعفا داد.

اسحاق رابین پس از امضای پیمان اسلو با عرفات

۷- اسحاق رابین

سیاستمدار اثرگذار رژیم صهیونیستی که دو بار نخست‌وزیر شد و در میانه آن سال‌ها در دهه ۱۹۸۰ میلادی وزارت جنگ را برعهده داشت، ‌ اسحاق رابین است. بار اول پس از استعفای گلدا مئیر بود که در ۱۹۷۴ میلادی نخست‌وزیری را برعهده گرفت و در همین دور بود که مجبور به استعفا شد. قضیه به مأموریت او در سفارتخانه اسرائیل در واشینگتن برمی‌گشت. هاآرتص فاش ساخت او برخلاف قوانین رژیم صهیونیستی بدون مجوز قضایی اقدام به بازگشایی حساب بانکی در واشینگتن دی‌سی کرده و جالب‌تر اینکه همچنان آن را باز نگه داشته است.

اسحاق رابین دور دوم نخست‌وزیری‌اش را نیز با حادثه خبرساز دیگری به پایان رساند. او در ۱۹۹۵ میلادی توسط یک جوان تندرو یهودی به دلیل به رسمیت‌شناختن سازمان آزادی بخش فلسطین در پیمان اسلو هدف دو گلوله قرار گرفت و کشته شد. البته این پیمان که با میانجیگری بیل کلینتون منعقد شد، از سوی بسیاری از فلسطینیان نیز به دلیل به رسمیت‌شناختن دولت اسرائیل مورد انتقاد قرار گرفته است.

حسین اون، سومین نخست‌وزیر مالزی (از چپ)

۸- حسین اُون

پدر وحدت مالزی یکی از سیاستمدارانی است که تنها به دلیل بیماری مجبور به استعفا شد. او که از ۱۹۶۹ میلادی وزارت آموزش مالزی را در اختیار داشت، هفت سال بعد به نخست‌وزیری رسید اما در ۱۹۸۱ میلادی در حالی که هنوز به سن شصت‌سالگی نرسیده بود، به دلیل ناراحتی قلبی مجبور به عمل عروق کرونر شد و جای خود را به قائم‌مقام خود دارد، یعنی ماهاتیر محمد که ۲۲ سال بر آن مسند ماند و نقش مهمی در توسعه مالزی طی دو دهه کلیدی ایفا کرد.

۹- دیوید لانگ

دوران حاکمیت حزب کار در نیوزلند همراه با اصلاحات متعدد و تغییرات ساختاری بود. لانگ در همین راستا طی دو نوبت در ۱۹۸۴ و ۱۹۸۷ توانست نخست‌وزیر نیوزلند شود اما در دور دوم سیاست‌های اقتصادی‌اش به لیبرالیسم نزدیک شد و همین موجب شکاف در حزب و انحلال آن شد، به ویژه زمانی که همکار گذشته‌اش یعنی داگلاس که وزیر دارایی او بود، دو پیشنهاد، یکی در حوزه مالیات و دیگری حداقل درآمد به کابینه آورد و با مخالفت لانگ روبرو شد. کمیسیون حزبی در مجلس، بار دیگر به داگلاس به عنوان وزیر دارایی رأی اعتماد داد و لانگ که این را مخالفت حزب با خود می‌دانست، ۵ روز بعد در اوت ۱۹۸۹ استعفا داد.

۱۰- مارگارت تاچر

بانوی آهنین اروپا که در ۱۹۷۰ میلادی وزارت آموزش و علوم را برعهده گرفت، ۹ سال بعد به نخست‌وزیری رسید. سیاست‌های او که بعدها به تاچریسم معروف شد، در داخل بر گسترش بازار آزاد و مقابله با اتحادیه‌های کارگری تأکید داشت و در سیاست خارجی بر همکاری با ریگان در آمریکا و  بدبینی به اتحادیه اروپا. اما ۱۵ سال ریاست حزب محافظه‌کار و ۱۱ سال نخست‌وزیر او در یکی از روزهای نوامبر ۱۹۸۹ میلادی با امضای استعفانامه به پایان رسید.

دلیل استعفای او کاهش محبوبیت تاچریسم در بریتانیا و حتی در حزب کارگر بود، مخصوصاً نظام جدید مالیاتی که تظاهرات گسترده در لندن به راه انداخت. هزلتاین از هم‌حزبی‌هاش درخواست رأی‌گیری مجدد در مورد رهبری حزب را ارائه کرد (یعنی همان شیوه‌ای که تاچر در 1975 برای رسیدن به رهبری حزب بکار گرفت) و در دور اول، تاچر نتوانست اکثریت را به دست آورد. او تصمیم گرفت به جای تغییر سیاست‌هاش، استعفا بدهد. این اتفاق برای بسیاری از سیاستمداران اروپا و آمریکا غیرمنتظره بود.

۱۱- میخائیل گورباچف و بوریس یلتسین

یکی از معروف‌ترین استعفاها به گورباچف برمی‌گردد، زیرا استعفای او به معنای پایان کار شوروی بود. میخائیل در ۱۹۸۵ میلادی به دبیرکلی حزب کمونیست و ریاست کشور رسید و با توجه به وضعیت وخیم شوروی، دو سیاست گلسنوست و پرسترویکا (بازکردن فضای سیاسی و تجدید ساختار اقتصادی) را در پیش گرفت تا جایی که نقش کلیدی حزب کمونیست را از قانون اساسی شوروی حذف کرد و در نتیجه آن، تمام جریان‌های فروخته و سرکوب‌شده سیاسی و فکری بار دیگر احیا شدند. این وضعیت موجب تنش‌های گسترده شد به ویژه اینکه نهضت‌های ملی در اقمار شوروی اوج گرفته بود.

همزمان بر محبوبیت بوریس یلتسین که در سال ۱۹۸۷ میلادی از کمیته اجرایی حزب استعفا داده و به عنوان یکی از چهره‌های منتقد شناخته شده بود، افزوده می‌شد. او که جمهوری سوسیالیست فداتیو روسیه رارهبری می‌کرد، در دسامبر ۱۹۹۱ میلادی موفق شد گورباچف را به استعفا واداشته و با اعلام انحلال شوروی، اولین رئیس‌جمهور فدراسیون روسیه شود. از همین تاریخ، دوران پرآشوب جدیدی برای تعیین ساختار و سهم‌خواهی در روسیه جدید آغاز شد که بوی بازگشت به دوران قتل مخالفان سیاسی را می‌داد. یلتسین توانست تا ۱۹۹۹ میلادی با استقرار محدودیت‌های شدید بر فعالیت سیاسی اوضاع روسیه را مدیریت کند اما نهایتاً مجبور به استعفا شد و کشور را به نخست‌وزیر وقت و دبیر شورای عالی امنیت ملی روسیه، ولادیمیر پوتین سپرد.

۱۲- محمد سوهارتو

ژنرال اقتدارگرا از سال ۱۹۶۸ میلادی به عنوان دومین رئیس‌جمهور اندونزی در جهان شناخته شد. پس از مقابله سوهارتو با کودتای کمونیستی در ۱۹۶۵ میلادی، طی ۱۸ ماه به تدریج قدرت از سوکارنو به او منتقل شد و ابتدا به صورت رئیس‌ دولت موقت و سپس رئیس‌جمهور به شخص اول اندونزی تبدیل شد.

مدیریت متمرکز نظامی برای صنعتی‌کردن کشور که به دلیل مقابله وی با کمونیسم مورد حمایت غرب نیز قرار گرفته بود، محبوبیت او را تضمین می‌کرد اما در دهه ۱۹۹۰ میلادی به تدریج رویکردهای اقتدارگرایانه وی موجب کاهش محبوبیتش شد و تنها یک ضربه نهایی برای کناره‌گیری او نیاز بود. بحران اقتصادی که شرق و جنوب شرق آسیا را در ۱۹۹۷ میلادی درنوردید، تیرخلاص را شلیک کرد و او را در مه ۱۹۹۸ به استعفا واداشت.  

۱۳- اسنایدر رینی

عنوان عجیب‌ترین استعفا تعلق می‌گیرد به اسنایدر رینی، نخست‌وزیر جزایر سلیمان که تنها دو هفته بر مسند خود باقی بود. او که از ابتدای قرن ۲۰ تا زمانی که در آوریل ۲۰۰۶ میلادی از سوی پارلمان به عنوان نخست‌وزیر برگزیده شود، وزارت و معاونت وزیر را در وزارتخانه‌های دارایی و آموزش برعهده داشت، بلافاصله پس از کسب نظر اکثریت پارلمان با تظاهرات خیابانی مواجه شد تا جایی که مراسم تحلیف او با تأخیر انجام شد. برخی از تظاهرکنندگان معتقد به تقلب در رأی‌گیری پارلمان بودند و برخی نیز او را پیرو سیاست‌ دول خارجی به ویژه چین می‌دانستند. در نتیجه ناآرامی‌ها رینی مجبور به استعفا شد و دولت سایه را تشکیل داد.

۱۴- تونی بلر

تونی جوان، یکی از استعدادهای سیاسی بریتانیا بود که موفق شد ۱۰ سال کلید ساختمان شماره ۱۰ لندن را در اختیار داشته باشد، اما همراهی‌اش با سیاست‌های مداخله‌گرانه بوش در خاورمیانه عاقبت موجب زمین‌خوردن محبوبیت او شد. پس از گذشت مدتی از مداخله نظامی واشینگتن و لندن در عراق، مشخص شد اولاً خبری از تسلیحات کشتار جمعی نیست و ثانیاً تلفات سنگینی بر نیروهای خارجی تحمیل شد، یعنی دقیقاً مخالف وعده‌هایی که او داده بود تا مجوز حمله را از مجلس بریتانیا بگیرد.

از سال ۲۰۰۵ که حزب کارگر دچار ریزش آرا شد، هر اتفاقی به بهانه‌ای برای نقد بلر تبدیل شده بود، از جمله ناتوانی بریتانیا در انعقاد آتش‌بس طی جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل. بالاخره در ژوئن ۲۰۰۷ در حالی که چندین بار تلویحاً به آمادگی‌اش برای کناررفتن اشاره کرده بود، بلر رسماً استعفای خود را از رهبری حزب کارگر اعلام کرد.

۱۵- زین العابدین بن علی و حسنی مبارک

اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی بود که اعتراضات فروخته در کشورهای عربی یکی‌یکی سر باز کرد. اول از همه در تونس بود که بوعزیزی به دلیل بیکاری در خیابان خودسوزی کرد و موجی از اعتراضات را به صورت دومینووار کلید زد. رکود، بیکاری، محدودیت‌های سیاسی، عدم شایستگی حاکمان و لکه‌دار شدن عزت ملت‌های مسلمان از جمله عوامل این ناآرامی‌ها بودند. پس از برخورد پلیس با تظاهرات و زمانی که مشخص شد راهی برای حاکمان مستبد باقی نمانده، بن علی و خانواده‌اش تونس را به مقصدی نامعلوم ترک کردند و حسنی مبارک نیز پس از استعفا به حصر منتقل شد.

دادگاه تونس بن‌علی و همسرش را غیاباً به اتهام پولشویی، سرقت اموال کشور، کشتار تظاهرکنندگان و ... به حبس مادام‌العمر متهم کرد که هیچ‌گاه اجرایی نشد. دادگاه مصر نیز محاکمه مبارک را تا پس از کودتا علیه مرسی به تأخیر انداخت و نهایتاً او را تبرئه کرد.

کامرون در کنار بوریس جانسون، شهردار وقت لندن که بواسطه حمایت از برگزیت در دولت ترزا می به وزارت خارجه رسید

۱۶- دیوید کامرون

روابط بریتانیا با اتحادیه اروپا برای سیاستمداران بریتانیایی طی چند دهه اخیر عامل جذب یا کاهش رأی شده است. کامرون سیاستمداری است که خود را قربانی این رابطه کرد. او با وجود مخالفت علنی بعضی از وزرایش همه تلاشش را کرد تا مردم بریتانیا را متقاعد کند به نفعشان است در اتحادیه بمانند و حتی در این راستا امتیازات خاص از اتحادیه برای بریتانیا دریافت کرد تا استقلال لندن در تصمیم‌سازی اقتصادی بیشتر شود، اما نتایج همه‌پرسی برگزیت که ۲۳ ژوئن سال گذشته برگزار شد، نشان داد بیش از ۵۰ درصد از مردم بریتانیا نمی‌خواهند در اتحادیه بمانند. از آنجا که کامرون قول داده بود در صورت عدم موفقیتش در برگزیت کنار برود، پس از ۶ سال از نخست‌وزیری استعفا داد و ترزا می جانشین او شد.

منابع

https://history.state.gov/milestones/۱۹۵۳-۱۹۶۰/suez

https://en.wikipedia.org

https://www.britannica.com/event/Six-Day-War

http://www.history.com/this-day-in-history/de-gaulle-resigns-as-leader-of-france

http://watergate.info

https://www.theguardian.com/politics/۲۰۱۶/dec/۳۰/margaret-thatcher-resignation-shocked-us-ussr-files

http://content.time.com/time/world/article/۰,۸۵۹۹,۱۵۳۲۴۵۹,۰۰.html