از زمان مطرح شدن احتمال حضور سید ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، یک کارزار رسانه ای سنگین و همه جانبه در خارج از کشور علیه او به راه افتاد. گنجی ذیل همین پروژه دست به کار شده است.

سرویس جهان مشرق - از زمان مطرح شدن احتمال حضور حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، زمانی که این احتمال حتی بسیار کمرنگ بود، یک کارزار رسانه ای سنگین و همه جانبه از سوی رسانه های ضدانقلاب خارج از کشور، رسانه های غربی و برخی شبکه ها و کانال های عرصه مجازی وابسته به جریانات سیاسی خاص در داخل کشور برای ترور شخصیت تولیت آستان مقدس امام هشتم شیعیان به راه افتاد.

از آن زمان، بی اغراق می توان گفت، که مطلبی، مقاله ای و گزارشی در رسانه های غربی نبوده که به انتخابات ایران پرداخته باشد و در آن حمله ای یا اتهامی علیه حجت الاسلام رییسی نباشد. برای نمونه، تقریبا هر کجا که در خبرگزاری ها یا پایگاه های خبری غربی، اسمی از این نامزد انتخابات ریاست جمهوری برده می شود، بلافاصله اضافه می شود که او یکی از قضاتی بود که در سال ۶۷ حکم اعدام هزاران «زندانی سیاسی»؟! را صادر کرد.

البته لازم به ذکر است که بخش عمده محتوایی را هم که در زمینه انتخابات ایران برای رسانه های خارجی نوشته و تهیه می شود، محصول نویسندگان ضدانقلاب خارج نشین ایرانی است.

یکی از این نویسندگان ضدانقلاب، «اکبر گنجی» است. گنجی که سوابق «مشعشعی» در زمینه اقدام ضد امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام را در همان زمان زندگی در ایران در کارنامه دارد، بعد از خروج از ایران، با گرفتن جوایز نقدی و غیرنقدی (از جمله یک جایزه نیم میلیون دلاری)، حسابی «نمک گیر» غربی ها و البته سرویس های اطلاعاتی آن‌ها شده است. در همه این چند سالی که گنجی در خارج از کشور به سر برده، دامنه ای وسیع از اعتقادات و ارزش های انقلابی و اعتقادی مردم ایران را مورد هجمه قرار داده است.

از توهین و عقده گشایی های متعدد علیه رهبر معظم انقلاب، تا سیاه نمایی و لجن پراکنی علیه نهادها و شخصیت های انقلابی تا حتی انکار مسلّمات اعتقادی شیعه همچون وجود مبارک حضرت ولی عصر(عج)، همه در کارنامه مزدوری و قلم فروشی گنجی به چشم می خورد.

او از جمله همان نویسندگان ضدانقلابی است که در دو سه ماه اخیر تمرکز حملات و توهین های قلمی خود را بر شخصیت جناب رییسی قرار داده و مجموعه مقالاتی با عناوین زشت و توهین آمیز در وبسایت های ضدانقلاب همچون گویا و بی بی سی فارسی و روزنامه های غربی همچون «هافینگتون پست» منتشر کرده است. او که از حجت الاسلام رییسی، شخصیت انقلابی، محجوب، محبوب و مورد وثوق مقامات عالیه نظام با لقب توهین آمیز «آیت الله قتل عام» نام می برد، با ذکر سوابق و خدمات طولانی ایشان در دستگاه قضاء و همچنین ردیف کردن اظهارات و مواضع به حق، به موقع، کوبنده و انقلابی آقای رییسی در مقاطعی چون فتنه منافقین در دهه ۶۰ و فتنه سبزی ها در ۸۸،بدون ذکر شرایط، زمینه ها و بسترهای این مواضع و اظهارات که در آن‌ها کیان کشور، امنیت ملی و موجودیت نظام مورد تهدید جدی واقع شد، سعی دارد ایشان را شخصیتی «بی رحم»، «خشونت طلب» و «ضد انسانی» جلوه دهد.

و البته شکی نیست که اقدامات شجاعانه و حقیقتا انقلابی رییسی  و رییسی ها که از تهمت ها، لجن پراکنی ها، ترور شخصیت و حتی خطر جدی حذف فیزیکی(به ویژه به واسطه ترور منافقین در دهه ۶۰) باکی به دل راه ندادند و قاطعانه در برابر دشمنان کیان انقلاب و مردم ایران ایستادند و داغ سرنگونی جمهوری اسلامی را به دل غربی ها و صهیونیست ها و ایادی داخلی ان ها گذاشتند، باید هم خار چشم ضدانقلاب مارک داری چون اکبر گنجی باشند.

این را هم باید یادآور شد که اگر قاطعیت، شهامت و از خودگذشتگی امثال رییسی در دستگاه قضا و پاسداران و مدافعان انقلاب در نهادهای امنیتی و نظامی کشور نبودند، اکنون انقلابی نبود و نظامی وجود نداشت که اکنون کسانی بر راس مناصب آن تکیه بزنند و تازه ژست «صلح طلبی»، «مخالفت با خشونت» و «منزّه طلبی» از دهه پرآشوب و پرالتهاب انقلاب، دهه ۶۰، بگیرند و امثال رییسی را به عاملیت «خفقان»، «تحجر» و «سرکوب» متهم نمایند!

سخن کوتاه می کنیم و در پاسخ به یاوه گویی ها و اباطیل تراشی های اکبر گنجی به نشر ترجمه فارسی مقاله ای انگلیسی از «نادر طالب زاده»، هنرمند و اندیشمند متعهد و شناخته شده، اکتفا می کنیم که در پایگاه های خبری و تحلیلی مستقل آمریکایی منتشر شد.

«ظهور رییسی: امید ایران به ایستادگی در برابر هوس های غرب»

نادر طالب زاده

صعود ناگهانی آقای رییسی در رقابت های انتخاباتی، بسیاری را غافلگیر کرد. مردی با بیانی نرم، که در سی سال گذشته بیشتر در دستگاه قضا خدمت کرده است- برای ۸ سال تقریبا حضوری در رسانه ها نداشت. ولی سابقه چشمگیر او از این منظر که، علی رغم بسیاری از به اصطلاح «فرصت های مشروع» که به واسطه اموال حکومتی مانند املاک توقیفی در اختیار قضات قرار دارد، به لحاظ اقتصادی فاسد نشد، او را برکنار از الیتی نگه داشته که بعد از رحلت امام به ناگهان ثروتمند شدند. او در آخرین مصاحبه تلویزیونی که با او داشتم، گفت: " ترجیح می دهم زبانم را سرخ و دلم را آرام نگه دارم."

صعود او به وضعیت برجسته کنونی، به نحوی مطایبه آمیز به یورش رسانه های آمریکایی به او هم ربط دارد. برای مثال، اخیرا در روزنامه هافینگتون پست، یک «بازجوی» پیشین ایرانی که اکنون به فعال سیاسی تبدیل شده، مقاله ای با عنوان « ابراهیم رئیسی، جنایتکاری که ممکن است جانشین آیت ‌الله خامنه ‌ای شود» نوشت و این گونه القاء کرد که تاثیر رییسی فراتر از صرفا یک نامزد ریاست جمهوری است.

اعتبار این نویسنده‌ی یک ‌شبه معروف شده را می توان در اینترنت جستجو کرد. کسی که با لقب «اکبر پونز» در ایران شناخته می شد. او یک سابقه ملی در فنون بازجویی دارد. در سال های ابتدایی بعد از پیروزی انقلاب که بی تجربگی و خامی در فضای(اداره) کشور حاکم بود، و ایران به ناگهان مورد حمله صدام، با حمایت آشکار غرب، قرار گرفت، ناآرامی هایی در خیابان های تهران وجود داشت.

کسانی بودند که بدون اجازه امام خمینی می خواستند به زور حجاب مناسب را جا بیاندازند. یک مورد تابناک در این زمینه، «اکبر گنجی» بود که زنان شُل حجاب، یعنی زنانی که موهایشان روی پیشانی می ریخت، را دستگیر و در پیشانی آن ها پونز فرو می کرد. این فانوس درخشان آزادی بعدا به عنوان یک نویسنده مخالف(نظام) شهرتی دست و پا کرد و در رسانه های غربی به عنوان روشنگر تاریکی ها مطرح شد.

غرب امروز درباره هویت ابراهیم رییسی کنجکاوتر است. سال گذشته، سید ابراهیم رییسی به عنوان متولی مشهد، شهر حرم امام رضا، انتخاب شد که سالانه حدود ۲۰ میلیون زائر مسلمان دارد. در کم تر از یک سال، او چهره صدها هزار فقیر را تغییر داد و این سوال به وجود آمد که چه خواهد شد اگر او متولی یک کشور شود. برخی انتقاد می کنند که این مساله برای روشن کردن شخصیت واقعی او کافی نیست، و این که این اقدامات همه نمایشی است، ولی اعتبار ۴ دهه زندگی به عنوان کسی که کل زندگی و مالکیت او یک آپارتمان ۱۰۰ متری است، خود صدایی رسا دارد.

اکنون، مهم ترین رقیب او رییس جمهور مستقر، روحانی است که همین حالا هم توسط منتقدان و توده مردم به دلیل ناتوانی در بردن نان بر سر سفره نیازمندان، آن هم بعد از ۴ سال، زیر سوال رفته است. شکست در ایجاد ۴ میلیون شغل که روحانی ۴ سال قبل وعده داده بود و انکار این وعده در اولین مناظره، کمکی به وضعیت او نمی کند. تلاش های روحانی برای جلب رضایت غربی ها، پنج به علاوه یک، در مذاکرات هسته ای و برداشته شدن تحریم های، و نتیجه‌ی خالص توافق که هیچ چیز دندانگیری نبود، جز مصیبت کامل برای روحانی به دنبال نداشت. جایی که عملکردها بلندتر از شعارها فریاد می کشند، چیزی برای ارایه وجود ندارد.

مناظره دوم در حال انجام است. نتیجه نهایی ناروشن است. امکان غافلگیری بالا و قوی است، تقریبا به همان پیش بینی ناپذیری انتخابات ریاست جمهوری ایلات متحده.

جوّ پرهیاهوی جهانی نیازمند نامزدی پرشورتر و اصیل تر از نسخه قبلی است- خوش خدمتی به غرب همانند رقصی آرام با شیطان است. اتّکاء محکم بر ایدئولوژی اصیل، اراده قاطع برای از بین بردن داعش، محتاج هماهنگی و انحادی والا با رهبری جمهوری اسلامی است. کارزار هوایی آمریکایی ها که در حال موش و گربه بازی با تروریست ها هستند، برای نابودی داعش کافی نیست. حضور میدانی نیروهای ایرانی شاید راهبرد «فردا» باشد.

روحانی اخیرا ادعا کرده که دولت او بود که سایه جنگ را که بر فراز ایران ظاهر شده بود، دور کرد. او درباره شعار تقریبا دو دهه ای بوش صحبت می کرد که " همه گزینه ها علیه ایران روی میز است." رهبر ایران بلافاصله پاسخ داد که این نه دولت، که حضور مردم در صحنه بود که دشمنان را دلسرد و فانتزی های جنگ را بی اثر کرد.

نتیجه رقابت عاقبت معلوم خواهد شد، ولی اکنون به نحوی فزاینده، چشم ها به مردی در لباس سنتی اسلام، با عمامه ای مشکی که نشان از نسب او به پیامبر دارد، دوخته می شود. مردی که پدیدار شدنش را هیچ راداری نشان نداده بود.

در دنیای امروز، نباید فراموش کرد که رییس جمهور آینده ایران می تواند نقشی عظیم در رمزگشایی از پیام های مغشوش و یورش های برنامه ریزی شده یک رییس جمهور پیش بینی ناپذیر در اردوگاه رقیب(آمریکا) داشته باشد. رییس جمهوری که همچنان ایران را تهدیدی برای صلح جهانی می داند. کسی که در برابر خواست غربی ها کرنش می کند، نمی تواند به نظرات متوهمانه چنان رییس جمهوری(ترامپ) پاسخ دهد.

http://ahtribune.com/world/north-africa-south-west-asia/islamic-revolution/۱۶۵۰-raeisi.html