کد خبر 725281
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۲

«سند 2030»، «FATF»، «برجام»، «کنوانسیون محیط زیستی پاریس» و... ؛ معاهده‌ها و اسنادی بین‌المللی که دولت یازدهم با سرعت و دستپاچگی فراوان به سمتش حرکت می‌کند. آیا این راه و روند طبیعی است؟

به گزارش مشرق،‌ «سند 2030»، «FATF»، «برجام»، «کنوانسیون محیط زیستی پاریس» و... ؛ معاهده‌ها و اسنادی بین‌المللی که دولت یازدهم با سرعت و دستپاچگی فراوان به سمتش حرکت می‌کند. آیا این راه و روندی طبیعی است که هر دولتی بر مسند جمهوری اسلامی حاکم باشد آن را خواهد پیمود؟ یا با رویکردی خاص در دولت یازدهم مواجه هستیم که پیوستن به نظام جهانی و انحلال انقلاب اسلامی در نظم جهانی غایت آن است؟ سوالی که در این گزارش از زبان اندیشمندان و اساتید انقلاب اسلامی به دنبال پاسخ آن هستیم، همین است.

وقتی سند 2030 توسط وزرا و معاونان دولت یازدهم رونمایی شد، کمتر کسی از ماهیت لیبرالی این سند و هدف استکباری آن آگاه بود، اما به تدریج با تلاش چند رسانه، پژوهش جوانان دغدغه‌مند و اظهارات خبرگان انقلاب اسلامی، انتقادات و افشاگری‌ها اوج گرفت و کار به آنجا رسید که شخص رهبر انقلاب مجبور به موضع‌گیری شدند و «اصل کار» یعنی انفعال و الزام جمهوری اسلامی به پاسخگویی به نهادهای بین‌المللی را غلط خواندند. لحن ایشان خطر بزرگی را برای جمهوری اسلامی گوشزد می‌کرد وقتی که گفتند: «اینجا جمهوری اسلامی است!» گویا مرزهای اعتقادی و هویتی جمهوری اسلامی به واسطه تسامح و ندانم‌کاری‌های برخی مسوولان در حال کم‌رنگ شدن است.
رویکرد دولت یازدهم در حوزه‌های گوناگون اقتصاد، فرهنگ، سیاست و سبک زندگی، در جهت تحقق آن گام برمی‌دارد. اندیشمندان انقلاب اسلامی امروز در تحلیل‌هایشان این رویکرد را شناسایی و مورد نقد قرار می‌دهند.
حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمد مهدی میرباقری، رییس فرهنگستان علوم اسلامی قم یکی از این اندیشمندان است. او درباره رویکرد دولت یازدهم در حوزه اقتصاد می‌گوید: «دولت مستقر به هیچ وجه به مفهوم حقیقی اقتصاد مقاومتی قائل نیست. آن‌ها برنامه اقتصادی خودشان را در کتاب امنیت ملی و اقتصاد ایران، که تیم اقتصادی مستقر دولت و زیر نظر خود رییس جمهور محترم تدوین کرده‌اند، بیان کرده‌اند که اقتصاد نوکینزی است. راه آن هم جهانی‌سازی است. بنابراین آن‌ها به دنبال جهانی شدن هستند و حتی یکی از اعضای تیم اقتصادی دولت گفته بود که ما اقتصاد مقاومتی را این طور می‌فهمیم که باید به اقتصاد جهانی بپیوندیم که اگر آن‌ها بخواهند به ما ضربه بزنند به خودشان ضربه بخورد و به همین جهت متعرض ما نشوند. به همین دلیل اقتصاد را گروگان برجام دو و سه و چهار گرفته‎اند و نگذاشتند گره‎های اقتصادی باز شود. 4 سال اقتصاد را گروگان گرفتند برای اینکه به آنها اجازه داده شود برجام‎های بعدی اجرا شود.»
این سخن استاد میرباقری در سخنرانی‌های انتخاباتی رییس جمهور هم قابل مشاهده است. آقای روحانی در اصفهان تلویحاً از ضرورت مذاکرات در مسائل غیرهسته‌ای هم سخن گفته و وعده داده است که تحریم‌های غیر هسته‌ای را برمی‌دارد.
آیت‌الله میرباقری این گونه تحلیل می‌کند که تعطیلی کارخانه‌های بزرگ داخلی اصلاً اتفاقی نیست و جزوی از طرح کلی جهانی‌سازی محسوب می‌شود: «من گاهی تلقی‎ام این است که چون دنبال صرفه در مقیاس تولید و اقتصاد متمرکز و نوسازی اقتصاد بر مدار جهانی‎سازی هستند، عمداً به فرآیند تعطیل شدن کارخانه‎ها و صنایع کمک می‎کنند. در دوره‎ای که مدیریت صنعتی در دهه 40 و شاید قبل از 40 در ایران آغاز شد، همین کار را یک‌بار کردند. به اسم مدرن‎سازی صنایع، صنایع سنتی ما را تعطیل کردند. این هم ممکن است یک تدبیری باشد. نمی‎خواهم بگویم عمدی است و الا معنی ندارد این همه کارخانه‎های بزرگ تعطیل شوند. بعضی از اینها هم گفته‎اند که کارخانه‎های فرسوده باید تعطیل شوند. نه فقط فرسوده. اگر شما بخواهید اقتصاد جهانی داشته باشید، باید بر محور تمرکز جهانی حرکت کرد.»
از دیگر تحلیل‌گرانی که رویکرد دولت را نسبت به مسائل گوناگون نقد و ریشه‌یابی کرده است، دکتر ابراهیم فیاض است. او دو جریان جهانی را از هم متمایز می‌کند و دولت یازدهم را طرفدار جهانی‌سازی می‌داند: « دو جریان جهانی امروز مطرح است؛ یکی جریانی که مدافع جهانی‌سازی سرمایه‌داری است و دیگری جریانی که پوپولیسم(مردم‌گرایی) خطابش می‌کنند. در انتخابات ما هم تا حدودی چنین ساختار و صف‌آرایی موجود است. جریانی بر اساس اقتصاد جهانی و جهانی شدن بحث می‌کنند و جریانی هم بر اساس اقتصاد داخلی صحبت می‌کنند که نام پوپولیسم را به آن‌ها داده‌اند. باید دید چه کسانی رأی می‌آورند. کسانی که جهانی شدن و پیوستن به سرمایه‌داری جهانی و پیشرفت‌محور را مطرح می‌کنند یا کسانی که بر اساس اقتصاد درونی و مردمی سخن می‌گویند. جریان راست‌گرا در ایران از «دولت مردم» می‌گوید و به تولید و اشتغال داخلی بها می‌دهد اما جریان مقابل به تجارت جهانی می‌اندیشد. جریان اول ریشه‌های فکری‌اش در یهودیت، پروتستانتیزم، پیشرفت‌طلبی خطی، فلسفه، جهانی شدن و اقتصادمحوری است و جریان دوم ریشه‌های فکری‌اش در معنویت دینی، کاتولیسیسم، عرفان‌گرایی، رویکرد دایره‌ای و نه خطی به جهان و تاریخ، تعالی و رشد، مردم‌گرایی و علوم اجتماعی‌محوری است.»
دکتر سعید زیباکلام نیز از جمله کسانی بود که از زمان انجام مذاکرات هسته‌ای و توافق برجام در این زمینه انتقادات فراوانی را به دولت و مدافعان برجام روانه کرد. او با سخنرانی‌های گوناگون و نوشتن کتابی با عنوان «انحلال انقلاب در نظام استکباری» خطر رویکرد سیاسیون درباره تعامل با نظام جهانی استکبار را گوشزد کرد. یکی از وجوه مهم نظر زیباکلام در این است که او ربط وثیقی بین رانت خواران و طرفداران جهانی‌سازی برقرار می‌کند و آنها را تسهیل‌گر نابودی مرزهای هویتی نظام می‌شمارد و می‌گوید: «با برجام، دزدان بیت‌المال به شبکه جهانی غارتگری متصل شدند.»
استاد حسن رحیم‌پور ازغدی نیز در نشستی با عنوان «برجام آموزشی» سند 2030 را به کاپیتولاسیون فرهنگی تشبیه کرده بود. او روند پیوستن ایران به شبکه جهانی استکباری را در خصوص سند 2030 و دیگر اسناد و معاهده‌ها این گونه نقد کرده بود: «ارسال اطلاعات دقیق در مسائل آموزشی و اجتماعی به سازمان ملل مانند مسائل هسته‌ای است که قرار بود سازمان ملل نظارت کند و گفتند به آمریکا نمی‌گوییم، در حالی که سازمان ملل نوکر آمریکاست، ما باید به بانک جهانی، یونسکو و یونیسف گزارش دهیم. تمام اطلاعات آموزشی، منابع، محتواها، معلمان، آموزش‌گیرندگان و اساتید را باید به آنها اعلام کنیم، یعنی به‌طور رسمی خودمان برای آنها جاسوسی می‌کنیم.»
باید منتظر بود و دید که آیا جوانان و اندیشمندان و مسوولان دغدغه‌مند نظام اسلامی اظهارات و نقدهای خود را ادامه خواهند داد و خواهند توانست در این رویکرد اثری بگذارند، یا اینکه باز هم شاهد عتابی تند از طرف رهبری در خصوص تساهل و تسامح نسبت به مرزهای فکری، فرهنگی و اقتصادی خواهیم بود.

منبع: صبح نو