گروه جهاد و مقاومت مشرق - من از دوران طفولیت با خرمشهر مأنوس شدم. بوی نم و رطوبت، هوای گرم و شرجی، ساحل زیبای کارون، خیابان ساحلی کوت شیخ، ناوچههای نیروی دریایی، لنجها و اسکلههای بندر، صدای دلنواز کشتیهای باری که در ساحل بندر در کنار اسکلهها پهلو میگرفتند؛ صدای بلند ناخداها و دستورات پیاپی که به جاشوها و ملوانان میدادند، میدان راه آهن، حرکت دستهجمعی مردم با کیفها، ساکها و کیسههای در دست که دیرشان شده بود و دوان دوان به سمت واگنهای قطار میدویدند. . . من با خرمشهر مأنوسم، قلبم برایش میتپد، خرمشهر قلب ایران است.
نام خرمشهر به خاطر مبارزات و مقاومتش در برابر تجاوز عراقیها و جانفشانی مردمانش که با چنگ و دندان خرمشهر را در سوم خرداد 1361 از اسارت آزاد ساختند بر برگهای زرین تاریخ میدرخشد. اما متأسفانه پس از 29 سال که از پایان جنگ میگذرد خرمشهر عزیزمان هنوز پیکرش زخمی و مجروح است، مردم شریف و ایثارگر این شهر هنوز آب آشامیدنی سالم ندارند، عدهای از مردم در خرابهها زندگی میکنند و در زجر و مشقت هستند.
خرمشهر از معدود شهرهایی است که نامش به تقویم رسمی کشور راه یافته. روزهای سقوط و فتح خرمشهر به یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ این مملکت بدل شدهاند که مقاومت جانانه و پیروزمندانه مردم در مقابل تهاجم خارجی را به یاد میآورند.
فاصله بسیار اندک خرمشهر تا مرز عراق موجب شد تا این شهر و مردمش به راحتی در تیررس دشمن قرار گیرند و بیشترین صدمات را از این حملات تحمل کنند. این شهر پیش از اشغال، بندری پررونق و آباد و شهری شاد و خرم به حساب میآمد. اما حالا تفاوت چندانی با روزهایی که در اشغال بعثیها بود، ندارد. در و دیوارهای سوراخ سوراخ و ساختمانهای همچنان مخروبه اما نه متروکه، سیمای جنگزده شهر را به تمامی حفظ کردهاند. در کمال تعجب، در اکثریت قریب به اتفاق همین بناها مردم سکونت دارند. البته مسجد جامع، بازسازی شده و تنها بخشی از دیوار قدیمی آن به یادگار مانده است.
ساختمان مشهور «شش طبقه»اش که زمانی برو بیایی داشت، حالا حال و روز عجیب و غریبی دارد. کارون پرشورش هنوز نه تنها باید لاشه قایقها و لنجهای کوچک و بزرگ را در خود تحمل کند که زبالهها و فاضلاب شهری هم امانش را بریدهاند. واقعاً خرمشهر باید 29 سال پس از پایان جنگ، مشکل فاضلاب و آب شرب داشته باشد؟
خرمشهر نه از «سازندگی» و «اصلاحات» خیری دید و نه از «مهرورزی» طرفی بست، همان ماند که بود. آنها که در بازسازی کشورهای دیگر اعم از «دوست و همسایه» و «دوست و برادر» این همه شوق نشان میدهند، چرا و با چه توجیهی چشم روی خرمشهر و مشکلات بیشمارش میبندند؟ واقعاً کدام وجدان بیدار و منصف، میپذیرد که ایران در بازسازی «عراق» مشارکت کند ولی حال و روز خرمشهرش اینگونه باشد؟
واقعاً حق مردم خرمشهر پس از تحمل آن همه دشواری و آوارگی، این است؟ حق مردم خرمشهر به کنار، حق در و دیوار خرمشهر هم این نیست. شاید خرمشهر بیش از «ستاد دائمی بزرگداشت آزادسازی خرمشهر» به «ستاد دائمی بازسازی خرمشهر» نیاز داشته باشد. دیدار از خرمشهر جداً کار دشواری است، حتی اگر خرمشهری نباشید. اما این را بدانید که خرمشهر هنوز که هنوز است زیباترین و سرخترین غروب دنیا را دارد.
*خبرنگار و عکاس هشت سال جنگ تحمیلی / رضا خدری
منبع: روزنامه جوان