به گزارش مشرق، در دو هفته اخیر روابط شیخ نشین های خلیج فارس وارد فاز تنش آلودی شده که در طول یک دهه اخیر بی سابقه بوده و رنگ و بوی اختلافات عرضی میان دوحه و ریاض را هم ندارد؛ تنشی که ایران می تواند به عنوان ناجی قطری ها ظاهر شود و نقش خود را در خلیج فارس پررنگ تر سازد.
روابط ایران و قطر به کمتر از نیم قرن بر می گردد. این کشور تا سال ۱۹۷۱ تحتالحمایه انگلستان بود. پس از استقلال به سبب درآمدهای سرشار نفتی و گازی، تبدیل به یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه شد. تمام موقعیتهای حساس حکومتی در قطر توسط خاندان آل ثانی یا افراد نزدیک آنان اداره می شود. این کشور از سال ۱۹۹۲ روابط نظامی گسترده با ایالات متحده دارد و یکی از پایگاه های نظامی واشنگتن در منطقه غرب آسیا در این کشور قرار دارد.
سفارت های تهران و دوحه از فعالترین سفارتخانه های در کشورهای همسایه هستند. عضویت همزمان این دو کشور در اوپک، جنبش عدم تعهد، سازمان همکاری های اسلامی و اوجک (سازمان همکاری های گازی) روابط گرمی را موجب شده است. اما قطر نیز همچون سایر شیخ نشین های خلیج فارس نسبت به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، با احساس خطر مواجه شده و با چنین زاویه ای بود که در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به رژیم بعثی صدام کمک های مالی و نفتی می کرد.
با این وجود قطر در دو دهه گذشته به دنبال نقش فعالانه تری در منطقه بوده و قصد داشته تا از زیر سایه سیاست های قومگرایانه و نژادی سعودی ها خارج شده و مستقلانه به ایفای نقش بپردازد. بر همین اساس، به مانند کویت و حتی عمان در برهه های خواهان کاهش تنش میان کشورهای عرب خلیج فارس با ایران بوده که با مانع سعودی ها مواجه شده است. پس از پایان جنگ خلیج فارس، حمد بن خلیفه آل ثانی از مشارکت ایران در تأمین امنیت خلیج فارس استقبال کرد. هر چند که به دلیل مخالفت دیگر کشورهای عربی خلیج فارس این امر هیچگاه محقق نشد.
پس از حمله به سفارت خانه و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد در 12 دی 1394، قطری ها از سفیر کشورشان را ایران فراخواندند و همچنین وزیر امور خارجهٔ قطر طی نامهای به سفارت ایران در دوحه اعتراض کشورش را اعلام کرد. اما این کشور روابطش را به طور کامل با ایران قطع نکرد که این امر موجب رنجش آل سعود شد.
هرچند ایران و قطر در برخی از سیاست های منطقه ای اختلافاتی دارند ولی سیاست اصلی در روابط دو کشور تنش زدایی و گرم تر کردن روابط بوده است. در سوریه قطر از گروه های مخالف بشار اسد حمایت می کند ولی در عین حال در فلسطین از حماس و در لبنان از حزب الله پشتیبانی می کند.
با این حال در تحولات جدید منطقه ای،روابط قطر با همسایگانش از ماه پیشِرو به وخامت رفت. این وخامت روابط پس از آن آغاز شد که خبرگزاری رسمی قطر اظهارات "شیخ تمیم بن حمد" امیر قطر را درباره موضع این کشور در قبال ایران منتشر کرد، اگرچه این خبرگزاری بعداً اعلام کرد که مورد حمله هکرها قرار گرفته است.امیر قطر در اظهاراتی به حمایت از ایران و مقاومت پرداخته بود و خواهان بهبود روابط کشورهای عرب با ایران شده بود.
این مواضع به کام سعودی ها که تمام تلاش خود را در سالهای اخیر برای انزوای تهران به کار بسته اند تلخ آمد و تحریم و قطع روابط با قطر را دنبال کردند. کشورهای بحرین، عربستان، مصر و امارات و چند کشور عربی دیگر روز دوشنبه در اقدامی هماهنگ قطع روابط دیپلماتیک خود با قطر را اعلام کردند و در پی آن پروازهای شرکتهای هواپیمایی مصر، امارات و عربستان با قطر بهحالت تعلیق درآمد.
این تحولات باعث شد تا بیش از هزار سورتی پرواز قطر به کشورهای دیگر از طریق آسمان ایران انجام شود و درآمد خوبی نصیب کشورمان شود. از سوی دیگر با بسته شدن مرزهای کشورهای خلیج فارس بر روی قطر، تنها مرز باز این کشور مرز آبی با ایران است. تهران آمادگی خود را برای تامین نیازهای غذایی و کشاورزی قطر اعلام کرده و به سه بندر خود در جنوب کشور دستور داده تا در حالت آماده باش قرار داشته باشند.
اما علاوه بر مزیت های اقتصادی و بهبود روابط تجاری تهران و دوحه، ایران می تواند با دیپلماسی فعالانه ای جبهه ای تازه علیه سعودی ها در منطقه باز کند. حسن روحانی که در 4 سال اخیر با بحران در روابط کشور با شیخ نشین های خلیج فارس و حتی کشورهای عرب منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا روبه رو بود، می بایست از ظرفیت های سیاست خارجی کشور در فرصت پیش آمده به نحو احسن استفاده کند و با کنار گذاشتن مماشات و خویشتن داری در مقابل عربستان سعودی، روابط خود را با قطر و حتی کشور کویت و عمان بیش از پیش گرم کند.
سفر وزیر خارجه ایران به دوحه یا محمدبن عبدالرحمن آل ثانی، رئیس دستگاه دیپلماسی قطر، می تواند مواضع آشکارتری را جلوه گر شود و قطر را نسبت به حمایت های ایران امیدوار سازد. حتی حسن روحانی می تواند از شیخ تمیم بن حمد، امیر قطر دعوت کرده و با گشودن درهای جدید دیپلماسی در روابط دو کشور، ظرفیت های موجود در حوزه خلیج فارس را آزاد سازد.
متاسفانه بر سیاق سیاست های غلطی که ریشه در دولت سازندگی دارد، دولت تدبیر و امید به امید تغییر مواضع سعودی ها و بهبود روابط دیپلماتیک از سوی عربستان نشسته، در حالیکه سعودی ها با جلوس محمدبن سلمان در اسفند 93، سیاست تهاجمی را در قبال ایران در پیش گرفته و کلیه منافع تهران در منطقه را با تهدید روبه رو ساخته است.
سفر ترامپ به عربستان و ایجاد ناتوی عربی علیه ایران اوج سیاست های خصمانه آل سعود علیه ایران است و این نشانه ای است از عزم این کشور برای بحران آفرینی علیه تهران. در چنین شرایطی فرصت تنش میان قطر و کشورهای متخاصم ایران، می تواند به عنوان راه گریزی برای دور زدن عربستان و شکست ائتلاف عربی علیه تهران مورد بهره برداری قرار گیرد.
هرگونه تعارف و مصلحت اندیشی های نابجا می تواند این فرصت را به تهدیدی دیگر در سیاست خارجی دولت تبدیل کند. حسن روحانی و تیم سیاست خارجی اش، با به کارگیری دیپلماسی اقتصادی، نفتی و گازی می توانند روابط دیپلماسی سیاسی را قدرتمندتر سازند و پس از چند دهه در منطقه خلیج فارس قدرت دیپلماتیک ایران را به اثبات برسانند.
جبران شکست های سیاست خارجی دولت یازدهم در منطقه غرب آسیا نیازمند فرصت هایی اینچننی بود که در حال حاضر مهیا شده و دستگاه دیپلماسی دولت می بایست توانایی خود را برای استفاده از این فرصت نشان دهد.
منبع: جهان نیوز