گرچه شاید ذات دشمنی حکام سعودی با نظام شیعی و انقلابی ایران از زمان ملک فهد تغییر چندانی نکرده باشد، ولی در دو سه سال اخیر، شاهد آشکار شدن این دشمنی و کینه عمیق از جانب ریاض بوده‌ایم.

سرویس سیاست مشرق - "آن‌ها به دست خود اسباب افتضاح و رسوایی خود را فراهم کردند... ما اگر می‌خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کعبه‌داران کنونی لیاقت میزبانی سربازان و مهمانان خدا را ندارند و جز تأمین آمریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آن‌ها، کاری از دستشان برنمی‌آید، به این خوبی نمی‌توانستیم بیان کنیم... و به این اندازه که کارگزاران‌ بی‌اراده حاکمیت سعودی در این قساوت و بی‌رحمی عمل کردند، موفق نمی‌شدیم."

این بخشی از پیام رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره)، بود که در تاریخ دهم مرداد ۱۳۶۶ مصادف با هفتم ذیحجه ۱۴۰۷ هجری قمری، در واکنش به فاجعه کشتار زایران ایرانی بیت الله الحرام توسط عمال آل سعود، خطاب به سرپرست حجاج ایرانی و نماینده ایشان در امور حج صادر شد. در آن جنایت بزرگ، نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی سعودی، با استفاده از انواع تسلیحات سرد و گرم و کاربرد گازهای سمی، صدها تن از زایران شرکت کننده در مراسم قرآنی «برائت از مشرکین» را به خاک و خون کشید که بخش عمده شهدا(۳۵۴ تن) ایرانی بودند.

۲۸ سال بعد، یعنی در ۲ مهر ۱۳۹۴، این بار بی عرضگی، بی تدبیری، بی لیاقتی و البته بی رحمی سعودی ها فاجعه آفرید و در حادثه ازدحام جمعیت در جریان مراسم «رمی جمرات»، حدود ۷۵۰۰ تن از زایران خانه خدا جان خود را از دست دادند که ۴۶۴ تن از آن ها زایران ایرانی بودند. رهبر معظم انقلاب، در بخشی از پیام خود در واکنش به این فاجعه فرمودند:

" زوار خانه‌ی خدا را از خانه‌ی خدا دور کردند. دل‌هایی را که مشتاق حج بوده؛ خدا می‌داند این‌هایی که به شهادت رسیدند چند سال منتظر این بودند که به خانه‌ی خدا بروند و حج خانه‌ی خدا کنند. هیچ حادثه‌ای شاید در طول دوران انقلاب به قدر این حادثه در بنده اندوه و غم و حزن ایجاد نکرد. جشن ملت ایران را عزا کردند. خدا لعنتشان کند..."

در ادامه، ابتدا صرفا بر مبنای روایت شاهدان عینی، به مرور بخشی از وقایع حج خونین ۶۶ و فاجعه منا ۹۴ می پردازیم، تا بعد به موضوع اصلی برسیم.

حج خونین ۶۶: وقتی نوادگان معاویه چادر از سر نوامیس شیعه کشیدند

روایت عینی حاج صادق آهنگران، مداح اهل بیت

روز راهپیمایی من در بعثه بودم و خبرهای مختلفی که می رسید ، همه دال بر این بود ، که امروز با روزهای دیگر کمی فرق می کند. به طور مثال : « هادی غفاری » آمد و گفت : « اوضاع روبه راه نیست ، همه چیز درهم و برهمه . » ، یا « فواد کریمی » که آن مقطع نماینده مردم اهواز در مجلس بود ، آمد و گفت: « من چون عربی بلدم، رفتم به مامورهای سعودی گفتم : من عراقی هستم و از دست این ایرانی ها که چنین برنامه هایی رو راه می اندازند ، حسابی عصبانی ام، می خواهم با شما همکاری کنم ، اما مامور سعودی به من گفت : « لازم نیست، ما امسال می خوایم خون به پا کنیم. »

آن زمان مسوول بعثه ، « مهدی کروبی » بود ، که ظاهرا علی رغم اخبار و شواهد از وضیعت موجود ، زیر بار تعطیل کردن مراسم نرفت.

درگیری و زد و خورد مهاجمان سعودی بیشتر و بیشتر و اوضاع وخیم تر می شد ، آن ها با تمام امکانات ، مثل باتوم و سنگ و سطل های آب جوش و حتی تیراندازی و شلیک گلوله ، حجاج را مورد ضرب و شتم قرار می دادند . کف زمین پر شده بود از دمپایی و کفش و چادر و سنگ و لباس حجاج و بطری و... ما سنگ ها را از زمین بر داشته و به سمت نیروهای سعودی پرتاپ می‌کردیم ، اما آن ها کاملا مجهز بودند و صدمه ی خاصی نمی دیدند . جنگ و گریز عجیبی به پا شده بود ، ما زیر پل « حجون » بودیم . یک لحظه به بالای پل نگاه کردم ، دیدم یکی از ایرانی ها با یک مامور سعودی کلنجار می رود و در همین حین ، او را از بالای پل به پایین پرت کرد . قیامتی به پا شده بود ، عده ی زیادی از مردم ، خصوصا افراد مسن ، به دلیل ازدحام جمعیت و هجوم سعودی ها ، زیر دست و پا مانده بودند."

".....جنگ و گریز بین دو طرف ادامه داشت ، که ناگهان چشمم به یک خانم هجده – نوزده ساله افتاد ، که پوشیه هم زده بود . آن خانم در آن کوچه ، که حتی یک زن هم پیدا نمی شد ، خطاب به من با اشاره به معرکه گفت : « برای این ها روضه بخوانی و گریه کنی ها ؟ » گفتم : « خانم شما این جا چکار می کنی ؟ » خیلی خون سرد و آرام ، انگار که اصلا اتفاقی نیفتاده ، دوباره گفت : «برای این ها روضه و نوحه بخوان . » از او خواهش کردم آن جا را ترک کند ، که او ادامه داد : « خدا لعنت شان کند ، لعنت خدا و رسولش بر این ها ."

"آن روز ، تنها کسانی که از ایرانی ها حمایت می کردند ، فلسطینی ها و لبنانی ها بودند . محل اسکان آن ها در خیابان اصلی محل برگزاری راهپیمایی بود و آن ها با دیدن معرکه ، در هتل خود را باز کرده و ایرانی ها را گروه گروه به داخل هدایت می کردند و آن ها را از چنگال ماموران سعودی مصون نگه می داشتند . مادر من هم یکی از همین نفراتی بود که به محل اسکان فلسطینی ها راه یافته و بدین طریق توانسته بود خود را از مهلکه نجات دهد ."

روایت رضا برقعی، عضو بعثه حضرت امام در حج خونین

".... واقعیت مطلب این است که آقایان برداشت شان  این بود که نیروهای عربستان بلوف می زنند و نمی توانند سرکوب کنند و این را می گویند که ما عقب بکشیم و به دول خارجی و علی الخصوص به امریکایی ها که لبه تیز حمله ما به آنها است، بگویند ما اینها را تهدید کردیم ولی گوش به حرف ما نمی دهند. در واقع فکر می کردند که این تهدیدها تو خالی است و امکان عملی شدن ندارد. اصلا کسی باور نمی کرد که حکومت عربستان ننگ حمله وکشتار حجاج بیت الله الحرام را برای خود بخرد."

"..... به هر حال در آنجا مردم لطمه دیدند و حیثیت ما در بین مسلمان لطمه دید. ما می گفتیم سعودی ها هتک حرمت کردند و آنها هم دست بسته ننشستند و رسانه ها و امکانات بین المللی نیز به یاری آنها شتافت و این گونه تبلیغ کردند که  ایرانی ها می خواستند به حرم و به بیت الله الحرام توهین کنند و به مقامات امنیتی ما حمله کردند و مامورین ما را زدند و عده ای را هم کشتند. مجموعاً ما بازنده قضیه بودیم و همین هم بود که امام خیلی ناراحت و متأثر شدند و سه سال هم حج تعطیل شد. امام تعبیر تندی کردند و بدین مضمون گفتند ما ایرانیان اگر از صدام یک روزی بگذریم از ملک فهد نمی گذریم."

فهد بن عبدالعزیز آل سعود، شاه وقت سعودی

روایت علی فریدون، عکاس انقلاب و دفاع مقدس

من سه مرتبه صحنه کربلا را با چشم خودم دیدم؛ یکی از آنها مکه بود. وقتی نماینده امام یعنی آقای کروبی داشت سخنرانی می کرد راهپیمایی شروع شد و سعودی ها، عراقی ها، قطری ها همه جمع شده بودند یعنی برنامه ریزی کرده بودند که از ما یک زهر چشم بگیرند. جلوی صف خانواده شهدا، جانبازان، ویلچری ها، پیرمردها و پیرزن ها بودند و جلو را بستند و بچه ها احساساتی شده شروع به درگیر شدن و ادامه راهپیمایی کردند.

ما آنجا بیش از ۵۰۰ شهید و بیش از ۷۰۰ مجروح دادیم...... عکس های من از آن حج خونین ماندگار تاریخ شد. من سال ۸۹ می خواستم ۴ فریم از اینها را در نمایشگاه خانه هنرمندان به نمایش بگذارم وزارت ارشاد اجازه این کار را نداد؛ گفت رابطه ما با عربستان تیره می شود. همچنان آن عکس ها هیچ جایی منتشر نشده است. متأسفانه سالی که گذشت انتظار داشتم که این اتفاق افتاده و امسال هم که خدا را صد هزار مرتبه شکر اجازه ندادند این آقایان به حج بروند، از آن عکس ها برای نمایشگاه استفاده نکردند که مردم ببینند اینها سال های سال است دارند این جنایات را انجام می دهند."

روایت مکتوب حجت الاسلام محمد علی اسماعیلی، روحانی مسوول کاروان در حج خونین(۱/۷/۶۶)

"موقعی بود که تیراندازی هم شروع شده بود که در چندین قدمی من  برادر روحانی حجه السلام حاج سید حسین نقیبی مسئول روابط عمومی دبیر خانه ائمه جماعت استان خراسان با تیر مستقیم دشمن که به قلب اصابت کرده بود به شهادت رسید. شاهد دفاع برادران مخلص بودم اما خود حال دفاع را نداشتم به رفتن خود به طرف میدان معابده ادامه دادم که متوجه شدم از آن طرف هم محاصره شده ایم و دشمن در حال حمله است در مقابل ساختمان فلسطینیها قرار شد بنشینیم. چند لحظه نگدشت که گازهای خفه کن پرتاب و سراغ ما آمدند هر فرد بسویی میرفت که خود را از این صحنه دور کند من در حالی که سخت گاز مرا گرفته و گلویم را می فشرد بطرف نیروهای دشمن در حرکت بودم که شاهد بودم ۳ خواهر هم با من از جمعیت جدا شدند که ۲ تای آنها در نزدیکی نیروهای خودی به زمین افتادند که گویا به یکی از آنها تیر اصابت کرد.خواهر سوم از من سبقت گرفت و در نزدیکی دشمن به زمین خورد که همانجا در همان لحظه از خدا خواستم که بمن قوت بدهد که این زن را نجات دهم و بعد خود فدا شوم. جلو رفتم هنوز نرسیدم که حدود ۱۰ نفر از دشمن ]مرا[ محاصره نمود و چوب و باطوم بود که می زدند از ناحیه سر و دست به سختی مجروح شدم و چندین باطوم به بدنم اصابت کرد. که بی حال به زمین افتادم و این جمله را شنیدم که گفتند خلاص."

حاجیه خانم زهرا فیض مغربی از حجاج گیلان و شاهدان عینی کشتار فجیعانه‌ی حجاج در بیت الله الحرام

"بعضی زنان از ترس و وحشت، غش کرده و بی‌هوش شدند. پیرزن‌ها و زنانی که قد و قامت ریزتری داشتند، زیر فشار جمعیت به زیر دست و پا افتادند و آسیب دیدند، متاسفانه برخی از آن ها هم خفه شدند. اکثر خانم‌ها دیگر  چادر روی سرشان نمانده بود. دمپایی‌ها و کفش‌ها از پا خارج شده بود. کیف، قمقمه‌ی آب، بادبزن و هرچه که مردم به همراه داشتند نقش زمین شد. فقط صدای یا حسین و یا زهرا از جمعیت زنان به گوش می‌رسید.

خواستیم به طرف عقب خیابان فرار کنیم، اما ماشین‌های حامل آب جوش که انتهای خیابان را مسدود کرده بودن، مانع می‌شدند. پلیس ضد شورش و ماموران سعودی، مجهز به تمام وسائل جنگی هم از رو به رو به سمت جمعیت گاز اشک آور شلیک کردند. چشم‌ها جایی را نمی‌دید. فریاد زنان خصوصا پیر زن‌های تنها و بی پناه، آژیر آمبولانس‌ها، صدای شلیک گلوله (که به قصد کشتن نه متفرق کردن پرتاب می‌شد) و صدای سرفه‌های مداوم جمعیت تنها چیزی بود که به گوش می‌رسید.

ما خانم‌ها سرگردان، مضطرب، وحشت‌زده و زیر فشار باطوم سعودی‌ها نمی دانستیم باید چه کار کنیم و آخر چه بلایی می‌خواهد به سرمان بیاید. ناگهان به فکرم رسید به داخل کوچه‌ها فرار کنیم، با تعدادی از خانم‌ها (حدود بیست نفر) به یکی از کوچه‌ها فرار کردیم، بین بد و بدتر ناچار بودیم خطر بد را انتخاب کنیم. به هر حال به کوچه‌ای رفتیم، انتهای کوچه در حالی که از ترس به همدیگر چسبیده بودیم در تاریکی پنهان شدیم. ناگهان دستی از پنجره‌ی خانه‌ای بیرون آمد و با اسپری دود سفیدی در هوا پخش کرد ما از شدت ترس، با سرفه و عطسه پا به فرار گذاشتیم و نمی‌دانستیم که به کجا می‌رویم.

....به خانم‌ها گفتم برویم سر خیابان شاید بتوانیم فرار کنیم، اما سر خیابان محشری بر پا شده بود. اجساد زنان کف خیابان مشاهده می‌شد. فریاد پیر زنان و مردانی که راه هتل هایشان را گم کرده بودند به گوش میرسید. کف خیابان پر بود از خون، چادر مشکی، قمقمه ی آب، کتری، آجر و چوب. آنقدر وسائل در کف خیابان ریخته بود که امکان تردد ماشین در سمت راست خیابان وجود نداشت."

بخشی از پیام بلند حضرت امام درباره محکومیت آل سعود

"اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایت های امریکا بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت. ان‌شاالله اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و ال سعود برطرف خواهیم کرد و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم گذاشت و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجد الحرام وارد خواهیم شد."

۲۹/۴/۶۷

روح الله الموسوی الخمینی

منبع:صحیفه حضرت امام ج ۲۱ ص ۷۵ و ۷۶ 

پرده دوم- کربلای منا؛ ترکیب جهالت، بی عرضگی و شقاوت سعودی

اظهارت شاهد عینی/ گفتگوی ویژه خبری ۱۲ مهر ۹۴

"با افزایش ازدحام، مسیرهای اطراف را با نرده بسته بودند. فشار جمعیت هم زیاد بود. یک طوری شد که این تبدیل شد به زندانی برای حجاج. بیش از ۳۰۰ هزار نفر در یک مسیر در حال حرکت بودند. عده ای از ترس خفگی رو به در و دیوار آوردند و سعی کردند از نرده ها بالا بروند. عده ای موفق شدند. عده ای هم موفق نشدند و افتادند زیر دست و پا. عده ای هم می خواستند فرار کنند که معلوم نبود کجا می خواهند فرار کنند و افتادند زیر دست و پا. ما با دوستانمان در حال حرکت بودیم که ناگهان همه چیز بهم خورد.

ازدحام بی سابقه و عجیب زایران در مسیر منا

...... من بهوش آمدم و دیدم اطرافم پر از جنازه است. هر کسی کشته شده بود را می آورند آنجا می گذاشتند. اکثرا از کشورهای آفریقایی، پاکستانی، هندی و مالزی بودند."

روایت مرتضی باقری فرد، مدیر یکی از کاروان های تهران

"با توجه به این‌که از امسال یعنی سال ۱۳۹۴ به مدت ۱۲ سال حج در شدت گرما برگزار می‌شود، تا حج به اردیبهشت برسد، چرا کمترین تمهیداتی برای مقابله با شدت گرما گرفته نمی‌شود؟ ما از وقت حرکت از وادی محشر در آخر مشعرالحرام بعد طلوع افتاب در ساعت ۶:۱۵ صبح فاجعه، راه یک‌ساعته تا محل شیطان‌ها را حدود دو ساعت طی کردیم و در طول مسیر یک آب‌سرد کن مجهز و دارای آب نبود و این خود دقیقا تقویت کننده ایجاد فاجعه بود، چرا که حاجیان در شدت گرما به زیر افتاب از امکان نوشیدن آب محروم بودند.

علی‌رغم آنکه عربستان از نیروی هوایی و هلیکوپتر برای خدمات رسانی به حج بهره می‌برد، هیچ‌گونه نظارتی بر این بخش که مهمترین و شلوغ‌ترین بخش مناسک حج است صورت نگرفت، در حالی که با نظارت هوایی وقتی ازدحام جمعیت مشاهده شد، می‌توانستند عقبه جمعیت را قطع و جمعیت را به خیابان‌های اطراف و همچنین محل کاروان‌های مصری و افریقایی اطراف خیابان هدایت کنند. تمام نیروهای پلیس از افراد با سن کم تشکیل شده و فقدان تجربه و پختگی در برخورد به بحران مشهود بود.

کمترین آمادگی در نیروهای عربستانی مشاهده نمی‌شد، به طوری‌که با تاخیر چند ساعته صرفا با انتقال کشته‌ها پرداختند و بسیاری از مجروحان در بین کشته‌ها زنده زنده مرگ دلخراش را تجربه کردند. سخنان افرادی که عصر برای شناسایی جنازه‌ها به مناطق مختلف رفته‌اند از نفس کشیدن مجروحان و استفراغ خون حکایت دارند. اتفاق تقریبا ساعت ۸ و ۴۵ دقیقه صبح رخ داد ولی ساعت ۴ عصر نبض مرده‌ها و مجروحان را می‌گرفتند.

در خیابانی که عمدتا ایرانیها، افریقاییها. هندی ها. پاکستانی ها به سمت جمرات حرکت میکنند کاملا وضعیت غیر عادی محسوس بوده و بهم خوردن حال حجاج از ازدحام، ترافیک، نبود آب اشامیدنی و بسته بودن راههای خروجی خیابان بسمت جمرات شرایط ایجاد اتفاق وحشتناک کشتار حجاج را رقم زد.

روایت حاج میثم مطیعی، مداح اهل بیت

بسته بودن غیرطبیعی راه کاملاً برای افرادی که در آن وضعیت گرفتارشده بودند مشهود بود. این بسیاری از حجاج در اثر تشنگی جان دادند. سعودی‌ها مقابل اجساد می‌خندیدند. دوست ما درباره اقدام پلیس در قبال بی‌حال شدن و روی هم افتادن حجاج می‌گفت: وقتی‌که مردم بی‌حال شدند و آرام‌آرام می‌افتادند، پلیس به صورت دسته‌جمعی جلو می‌آمده و به‌جای اینکه مردم را راهنمایی کند و از این معرکه خلاص کند و مصدومین را از زیر دست‌وپا نجات دهد، فریاد می‌زده است: «وراء»‌،‌ «وراء»‌ یعنی بروید عقب؛ این بدان معنا است که پلیس‌های زیادی آمده‌اند که مردم را به سمت عقب برانند و این خودش ماجرا را تشدید کرده است.

از سوی دیگر، دوربین‌های مداربسته مدام در حال ضبط حوادث بودند و حتی بالای چادرهای اطراف خیابان ۲۰۴، تصویربرداران با اینکه می‌دیدند مردم در حال جان دادن هستند در حال فیلم‌برداری از این حادثه دل‌خراش بودند. این یعنی همه نظاره‌گر بودند و هیچ‌کس نیامده به این وضعیت سامانی بدهد.

سلمان در حال مشاهده ازدحام زایران

این حجاج بی‌رمق، وحشت‌زده، گرمازده و تشنه، تقاضای آب می‌کردند ولی سعودی‌ها از آب هم مضایقه کردند؛ این را بدانید که خیلی از حجاج و عزیزان قربانی، از تشنگی جان خود را از دست دادند. حرارت بسیار بالا، آن‌هم زائری که عرض شد از عرفات و مشعر آمده و انرژی زیادی از او گرفته شده است.

روایت سیار پیش بهار، خبرنگار واحد مرکزی خبر

"جان کندن حاجیانی را دیدم که تنها قطره ای آب می توانست آنها را نجات دهد و ماموران سعودی را دیدم که بالای سر جنازه ها   تنها جان دادن انسان های بی گناه را نظاره گر بودند و لبخند می زدند ؛ زخمی هایی را دیدم که دقایقی بعد به علت بی توجهی ماموران سعودی یک به یک جان خود را از دست دادند؛ و ماموران سعودی را دیدم که در خودروهای خود نشسته و بطری آب در دست ، فقط نظاره گر بودند."

***

این ها تنها گوشه هایی از صدها روایت درباره دو فاجعه بزرگ در جریان برگزاری حج توسط آل سعود بود که در آن ها صدها زائر بیت الله حرام جان خود را از دست دادند. روزنامه انگلیسی «دیلی تلگراف» در گزارشی که درباره فاجعه منا منتشر کرد، نوشت:

" تلخ ترین حادثه در ایام حج مربوط به جولای سال ۱۹۹۰ میلادی است که براثر فشار جمعیت هنگام عبور از یک تونل در نزدیکی اماکن مقدس مکه یک هزار و ۴۲۶ نفر جان باختند و از آن زمان تاکنون ۹ حادثه دیگر رخ داده است."

همه این فجایع تلخ و هراس آور نشان از بی عرضگی و بی کفایتی مرگبار و فاجعه ساز حاکمان سعودی در مدیریت رویداد میلیونی مناسک حج دارد. تازه باید در نظر گرفت که فارغ از دو فاجعه ذکر شده، که در اولی کل ماجرا سیاسی بود و در دومی شائبه سیاسی بودن می رفت، در حوادثی مثل حادثه تونل سال ۱۹۹۰ یا سقوط جرثقیل، صرفا بحث ناکارآمدی و بی عرضگی و بی مسوولیتی سعودی ها مطرح بود. حال این را لحاظ کنید که اگر این بی عرضگی و بی مسوولیتی(با وجود مجهز بودن به اخرین و به روزترین ابزارهای کنترل جمعیت و همکاری با ده ها شرکت پیمانکار غیرسعودی)، با تخاصم و دشمنی آشکار در هم آمیخته شود. تصور این که در آن صورت عمق و ابعاد بروز فاجعه احتمالی چندین برابر حالت عادی خواهد بود، کار دشواری نیست.

لازم به یادآوری است که حج خونین سال ۶۶، در زمان حکمرانی «فهد بن عبدالعزیز» رخ داد که ظاهرا طبق آن چه در خاطرات و سوابق ثبت شده سیاستمداران هم دوره با او نقل شده، در مقیاس آدم خواران بدوی سعودی، یک سلطان نسبتا معقول و میانه رو(به معنای اقلّ کلمه) به شمار می آمد. جدای از آن، رابطه ریاض و تهران در آن سال در وضعیت «تقابل» یا «نزدیک به تقابل» نبود، و با وجود آن که سعودی به صورت همه جانبه از صدام حسین در جنگ با ما حمایت می کرد، لیکن دست کم در ظاهر ماجرا دو کشور نسبت به هم کشور «متخاصم» محسوب نمی شدند. تا قبل از وقوع فاجعه سنگین و تلخ آن حج خونین، خبری از خط و نشان کشیدن های آشکار ریاض علیه تهران و چنگ و دندان نشان دادن از سوی حکام سعودی نسبت به جمهوری اسلامی نبود، و اصولا یکی از دلایل وقوع آن رویداد این بود که مسوولان ایرانی تا روز واقعه، به هیچ عنوان، انتظار آن برخورد شدید و دشمنانه را از ریاض نداشتند، وگرنه شاید حج آن سال از طرف ایران برای زایران ایرانی اصلا برگزار نمی شد.

اما شرایط کنونی کاملا متفاوت است. گرچه شاید ذات دشمنی حکام سعودی با نظام شیعی انقلابی ایران از زمان فهد تغییر چندانی نکرده باشد، ولی در دو سه سال اخیر، شاهد آشکار شدن این دشمنی و کینه عمیق از جانب ریاض بوده ایم. نمودار این روند تقابل آشکار با جمهوری اسلامی که از زمان اعدام شهید آیت الله نمر در عربستان آغاز شد، تا به امروز کاملا صعودی بوده و کار به جایی رسیده که ولیعهد جدید سعودی، محمد بن سلمان، به صراحت از تلاش برای "کشاندن جنگ به درون مرزهای ایران» می گوید.

شکست پروژه نابودی محور مقاومت در سوریه و یمن، شکست طرح تجزیه عراق و تضعیف حکومت مرکزی آن و عدم توفیق در سرکوب جنبش اعتراضی شیعیان مظلوم بحرین علی رغم همه وحشی گری‌هایی که گارد ملی عربستان در ۶ سال اخیر به طور مستقیم در بحرین علیه شیعیان مرتکب شده، همه به عوض آن که موجب تنبّه و به خودآمدن  حکام متفرعن و لجوج سعودی درباره اشتباهات فاحش منطقه ای آن ها شود، بر عمق کینه و عداوت آن ها نسبت به نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران افزوده است. از این رو بر حجم سرمایه گذاری‌های خود به نحوی سرسام آور افزوده  و با همه گروه های تروریستی ضد ایرانی وارد مذاکره شده اند، تا به خیال باطل خود، ناامنی را به درون مرزهای ایران بکشانند.

الیت سیاسی جدیدی که بر سعودی حاکم شده و رهبری آن به عهده «محمد بن سلمان»، ولیعهد تازه از راه رسیده است، نشان داده که آرزوها و آمال بلندبالایی دارد و در راه رسیدن به آن هم بسیار عجول است، و هم از هیچ هزینه ای ابایی ندارد(تا آن حد که حاضر است بر مهم ترین و آخرین سرمایه بزرگ سعودی، یعنی شرکت نفت آرامکو، چوب حراج بزند و پولش را صرف برنامه های جاه طلبانه کند). این طبقه حاکم جدید که عصاره درنده خویی و بی عاطفگی سعودی-وهابی هستند(گواه آشکار آن پیکر نزار و پژمرده کودکان خردسال یمنی است که زیر بمباران و محاصره سبعانه آل سعود به اسکلت تبدیل شده اند) به خیال جاهلانه خود به پشتوانه واشینگتن و تل آویو به دنبال تقابل با جمهوری اسلامی هستند و البته در وقایع تروریستی اخیر در تهران، تلاش کردند که انتقام سریال شکست های مفتضحانه خود در سوریه، عراق و یمن را از شهروندان غیرنظامی در تهران بگیرند. آن ها سرمست از قراردادهای صد میلیارد دلاری تسلیحاتی با ترامپ، هر روز زبان تهدید را علیه ملت ایران تیزتر می کنند.

حال بعد از این مرور اجمالی بر تاریخ غمبار سوابق ریاض در حج و شرایط خطیر فیمابین ریاض و تهران(که عامل اصلی آن دشمنی ذاتی با ملت انقلابی ایران است)، شاهدیم که ظاهرا همه چیز آماده است تا بعد از یک دوره وقفه در اعزام زائران ایرانی بیت اله الحرام در سال گذشته، امسال دست کم «۸۰.۰۰۰» زائر هموطن به حج اعزام شوند.

با شرایط بعضا غم انگیزی که حسب ظاهر از طرف مقامات حج عربستان بر زایران ایرانی تحمیل شده(از جمله استفاده از دستبند موقعیت یاب، به همراه نداشتن هیچ گونه کتب ادعیه و تبلت و لب تاپ، انگشت نگاری و...) و مع الاسف از طرف مسوولین ما هم مورد پذیرش قرار گرفته هم در این مقال کاری نداریم، لیکن واقعیت هایی که در بالا ذکر شد، به اندازه کافی گویا و روشن هستند، از این رو بی حاشیه پردازی اضافه به تحلیل نهایی این متن می رسیم، که در شرایط خطیر، حساس و غیرقابل پیش بینی کنونی، اعزام ۸۰.۰۰۰ هموطن بی پناه به عربستان و تحت حاکمیت آل سعود، یک ریسک فاحش و آگاهانه است که به معنای پذیرش همه تبعات، در صورت وقوع رویدادهایی مثل رویدادهای حج خونین و فاجعه منا، از طرف مسوولین ماست.

سعودی های یزید صفت، دو سال پیش، زمانی که هنوز وارد فاز آشکار تخاصم با ما نشده بودند، و هنوز جانوری به نام «بن سلمان» به مالک الرقاب آن تبدیل نشده بود و نفر سوم حکومت سعودی بود، طبق روایت شاهدان حتی آب خوردن را از لب های تفتیده  زایران مجروح و درهم شکسته ما دریغ کردند، به جان باختن تدریجی هموطنان ما در زیر هرم داغ آفتاب و از شدت عطش، خندیدند. و اگر نبود هشدار قاطعانه رهبری معظم انقلاب به مقامات سعودی، این یزیدیان زمان قصد داشتند از دادن جنازه بسیاری از شهدای ما هم امنتاع کنند.

حال شرایط حال حاضر را در نظر بگیرید: بن سلمان به صراحت گفته که " گفتگو میان ریاض و تهران معنا ندارد و قصد داریم جنگ را به درون ایران بکشیم." سفارت سعودی در تهران تعطیل و کانال های ارتباط دیپلماتیک میان دو کشور در تعلیق است. دستگاه های اطلاعاتی سعودی با همه گروه های تروریستی ضدایران و در راس آن ها سازمان منافقین، برای همکاری ضد امنیت ملی ایران به توافق رسیده است. تبلیغات ضدایرانی و ضدشیعی در رسانه های سعودی به نحو بی سابقه ای اوج گرفته و با دو سال قبل، قابل مقایسه نیست. ستاد مشترکی از سرویس های اطلاعاتی غربی، صهیونیستی و عربی در کنار دستگاه اطلاعاتی سعودی، در حال برنامه ریزی توطئه های امنیتی علیه ایران هستند تا مقدمات درگیری نظامی را فراهم کنند. مقامات حج سعودی عملا با شروطی که بر زایران ایرانی تحمیل کرده اند، نشان دادند که فضا برای میزبانی از زایران ایرانی به چه صورت خواهد بود، به این معنی که، در راستای فتنه انگیزی و تحریک عامدانه، قطعا سعودی ها به دنبال آن هستند که با رفتارهای تحقیرآمیز و وهن آلود، با جریحه دار کردن غرور و غیرت زایران ایرانی، آن ها را به عکس العمل وادارند و سپس آن را به پیراهن عثمان تبدیل نمایند. از سعودی های جنایتکار و وقیح هیچ دور از انتظار نیست که در پیشبرد این برنامه، به دنبال هتک حیثیت هدفمند نوامیس ایرانی یا دست کم تحقیر شان و کرامت بانوان ایرانی حاضر در حج باشند. و این فهرست را می توان تا چندین بند دیگر همچنان ادامه داد....

فقط برای تقریب به ذهن، و روشن کردن این که از چه حرف می زنیم و چه مخاطرات احتمالی در پیش است، چند سناریوی محتمل را بررسی می کنیم:

الف-اعتراف گیری:

نیروهای امنیتی سعودی، با قرار دادن وسایل و ابزار مشکوک در ساک یا اتاق یا چادر شماری از زایران ایرانی(مثلا قطعات یا ابزار قابل استفاده در ساخت بمب) به صورت ضربتی آن ها را دستگیر می کنند. سپس رسانه های سعودی با هدایت دستگاه های اطلاعاتی به داستان سرایی و شرح و تفصیل پرآب و تاب ماجرا با این خط می پردازند که " ایران شماری تروریست را در قالب زایر، برای عملیات خرابکاری به عربستان فرستاده است." در اجرای این سناریو، قطعا رسانه های غربی پشتیبان رسانه های سعودی خواهند بود. سپس زایران ایرانی دستگیر شده، با شیوه های مختلف شکنجه، وادار به انجام اعترافات تلویزیونی پیش روی رسانه های بین المللی می شوند و داستان ساخته شده از سوی دستگاه امنیتی سعودی را مو به مو بر زبان خواهند آورند. در اجرای این سناریو، بسیار محتمل است که سعودی ها زایران ایرانی که هیات و ظاهرشان به تیپ حزب اللهی نزدیک تر است انتخاب کنند، و یا حتی مستقیما به سراغ زایران ایرانی که به نهادهای نظامی یا حکومتی ایران وابسته هستند، بروند. می بینید که اجرای این سناریو کاری بسیار سهل برای دستگاه اطلاعاتی عربستان است. کارکرد چنین سناریویی، به دست آوردن بهانه علیه جمهوری اسلامی، در ائتلاف به اصصلاح «مبارزه با تروریزم» به رهبری آمریکاست. هدف اصلی این «عملیات کثیف»(black ops) هم، احتمالا نهادی مانند سپاه پاسداران می تواند باشد.

ب-تحریک ناموسی:

در این سناریو، دستگاه اطلاعاتی سعودی با علم به اهمیت «غیرت» و «ناموس» برای ایرانی ها، در اقدامی برنامه ریزی شده، مثلا از طریق پلیس سعودی، اقدامی وهن آلود و یا( در شق بدبینانه)هتک حرمت شماری از بانوان زایر ایرانی می کند (نیروهای پلیس سعودی سابقه تعرض به دو نوجوان ایرانی را نیز در سیاهه جنایاتشان علیه ملت ایران دارند). در واکنش، وابستگان مرد آن ها و سایر زایران حاضر در صحنه ماجرا با تحریک هر چه بیشتر ماموران سعودی عکس العمل نشان می دهند. آن گاه به بهانه شورش زایران ایرانی، نیروهای ضدشورش وارد صحنه می شوند تا زایران ایرانی را سرکوب کنند و یک فاجعه تحقیرآمیز، در جایی که دست ما به هیچ چیزی بند نیست، رخ خواهد داد.

ج-آدم ربایی

با توجه به اتفاقات مشکوکی که در فاجعه دو سال پیش، به شهادت شماری از شخصیت های مهم حاضر در حج آن سال منجر شد، بسیار محتمل است که دستگاه های امنیتی سعودی با کمک اطلاعاتی جاسوسان سرویس های دیگر (مانند موساد) و همکاری سازمان منافقین، شخصیت های مهم علمی، نظامی و امنیتی ما را در میان زایران شناسایی کنند و ترتیب ربودن، شکنجه، اطلاعات گیری و در نهایت سر به نیست کردن آنان را بدهند. آن انسان های خوش بینی که گمان می برند قوانین و نهادهای بین المللی ضامنی برای جلوگیری از انجام چنین نقشه های خبیثانه ای از جانب سعودی باشند، می توانند به همه فجایعی که در حج خونین ۶۶ و فاجعه منا ۹۴ اتفاق افتاد رجوع کنند تا ببینند سعودی ها بابت هیچ کدام از سوء تدبیرها، قصورها و البته جنایات عامدانه خود از جانب هیچ سازمان منطقه ای و بین المللی مواخذه نشد.

این ها سه نمونه ساده از ده ها سناریویی است که در جو ملتهب و خصمانه کنونی که از جانب ریاض نسبت به حمهوری اسلامی و ملت ایران وجود دارد و اجرای آن ها بسیار محتمل است. از همین رو، به جد می‌توان مساله حج امسال را نه یک امر «اجرایی»، که یک امر کاملا حساس «امنیتی» دانست. مضاف بر این که طبق اطلاعات واصله، هیچ تضمین عینی و عملی برای جلوگیری از اجرای این توطئه ها و یا حتی عدم تکرار بی تدبیری های فاجعه بار گذشته در مدیریت حج از سوی سعودی ها از جانب ما اخذ نشده است (با فرض این که اصولا گرفتن چنین تضمین هایی، آن هم از جانب حکومت مغرض، متفرعن، بی مسوولیت، عقب مانده و لجباز عربستان، که حالا خصومت جویی آشکار هم به صفات آن اضافه شده، امکانپذیر باشد). در شرایطی که تیم اداره کننده جدیدی که در عربستان در حال قبضه قدرت هستند، اصطلاحا شمشیر را برای ما از رو بسته اند، محکم ترین تضمین ها را هم باید با دیده تردید نگریست.

از این رو، مخاطب ما در این متن، در وهله نخست، دستگاه ها و نهادهای محترم اطلاعاتی و امنیتی ما، یعنی شورای عالی امنیت ملی، وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و سایر دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی هستند که ان شاءالله به تعجیل در این امر ورود کنند و ماجرای اعزام زایران در حج امسال را از همه جوانب آن، به ویژه از منظر مخاطرات و تبعات امنیتی، به طور دقیق بررسی کنند و بعد تصمیمات لازم را بعد از هماهنگی و تایید مقامات عالیه نظام به فوریت، به اجرا بگذارند.