کارنامه ضعیف دولت یازدهم در حوزه های مختلف و عدم پاسخگویی برخی وزرا درخصوص کارنامه و عملکرد خود، یکی از نکات اصلی مورد اشاره از سوی منتقدین بود. این موضوع حتی صدای برخی اصلاح طلبان را نیز درآورد.

سرویس سیاست مشرق- روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها را برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

برخی از وزرا، قبل از اینکه عزرائیل به کمک بیاید، کنار بروند!

تمامیت خواهی و انحصارطلبی جزو لاینفک رفتار بخش عمده ای از اصلاح طلبان در رده های مدیریتی است.

«محمدعلی ابطحی» معاون پارلمانی دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان در نقد این رویکرد گفت: «بازنشستگی، سنتی است که دنیا به آن رسیده و در همه جا اجرا می‌شود. سنت بازنشستگی یعنی فردی پس‌از 30 سال خدمت، قبل از اینکه عزرائیل به کمک بیاید، جایگاهش‌برای دیگران خالی شود نه اینکه اکنون بسیاری از مدیران در حد وزیر و معاون وزیر از سن بازنشستگی عبور کرده‌اند، اما هیچ‌کدام آماده بازنشستگی نیستند».

ابطحی افزود:«من پیشنهادی مشخص برای آقای روحانی دارم که بیایید به سنت بازنشستگی احترام بگذاریم. کسانی که 30 سال برای کشور زحمت کشیده‌اند، دستشان درد نکند، اجازه بدهند تا نسل بعدی هم تجربه مدیریتی داشته باشد. سنت بازنشستگی باید مراعات و باور شود که نسل فعلی یک زندگی روزمره متفاوتی دارد. به عبارت دیگر معیارها و مبناهایشان در مورد جوانان را متفاوت ببینند، چرا که زندگی اجتماعی این نسل را اگر به رسمیت نشناسیم از خدماتشان هم محروم خواهیم ماند.

معاون پارلمانی دولت اصلاحات تصریح کرد: «مدیری با 20 تا 25 سال حضور در یک وزارتخانه حرف‌های جدید را مشکل می‌فهمد و ابتکاری ندارد. هنوز باید برای برخی مدیران ارشد مباحث را پرینت گرفت و داخل یک کارتابل به آنها داد، آنها ارتباطاتات دیجیتالی که جهان برآن مستقر شده را نمی‌شناسند که همین موضوع آسیب‌هایی زیادی برای کشور دارد».

«محمدرضا تاجیک» مشاور رئیس‌دولت اصلاحات پیش از این گفته بود:«برخی افراد که در گذشته وزیر یا نماینده بودند و خود را ژنرال به شمار می‌آوردند نوعی تفوق روحی و روانی نسبت به دیگران پیدا کرده‌اند و اجازه نمی‌دهند خون جدید در جریان اصلاحات شریان پیدا کند. ما باید در این زمینه «حصار شکنی» کنیم. به نظر من این لایه باید خودش و به صورت محترمانه کنار برود تا فرصت ظهور و بروز برای نسل جدید به وجود بیاید. اگر کنار نرود نسل جدید آنها را کنار خواهد زد».

جزییات توتال را منتشر کنیم،منافع ملی به خطر می افتد!

برخی ارکان مهم دولت در حوزه سیاست خارجی، فرهنگی، سیاست داخلی و اقتصادی، راهبرد اعلام نشده اما اعمالی «پنهانکاری، محرمانه سازی، انکار و کتمان و توجیه، راه بینداز و جابینداز، عملیات روانی برای جا انداختن یا تحمیل قراردادهای محرمانه به صاحب‌نظران منتقد و دستگاه‌های قانونی نظارتی (مجلس، دیوان محاسبات، سازمان بازرسی) و... در یک کلمه، نامحرم‌سازی مردم و کارشناسان و ناظران» را در پیش گرفته‌اند. نمونه‌های متعدد این روحیه را که از «خودکامگی» و «سستی استدلال و اراده» و در مواردی «هم افقی با خارج» برمی‌خیزد، می‌توان در ماجرای فکت شیت و تصویب برجام، قراردادهای جدید نفتی (IPC) و حتی قراردادهای منتشر نشده ایرباس و پژو، توافق پنهان و شفاف نشده بانک مرکزی با FATF (اتحادیه بین‌المللی مبارزه با پولشویی)، فیش‌های حقوقی نجومی، لوایح بودجه سال 95 و برنامه ششم توسعه، سانسورها و تحریف‌های آماری، تکلیف مبهم قرارداد خسارت‌بار کرسنت و جریمه چند ده میلیارد دلاری آن، و... رصد کرد.

در همین راستا، روزنامه ایران در گزارشی درخصوص حواشی قرارداد توتال نوشت:«قرارداد نفتی! از اسمش پیداست. قرارداد یا همان متنی که بین دو یا چند بخش برای حداکثر کردن منافع‌شان تنظیم می‌شود. در این شرایط علنی کردن و چاپ جزییات چه چیزی را اثبات می‌کند؟ اصلاً آیا طرفین قرارداد اجازه دارند که از جزییات قرارداد نزد عموم مردم صحبت کنند؟... در این باره کارشناسان حوزه انرژی نیز درخواست رسانه‌های مخالف دولت را متضاد با منافع ملی می‌دانند و می‌گویند که اگر جزییات قراردادهای نفتی فاش شود نخستین کسی که ضرر می‌کند خودمان هستیم».

گفتنی است استدلال وزارت نفت برای توجیه این پنهان‌کاری آن است که از ترس رقیبان، قراردادهای نفتی را محرمانه کرده است، غافل از اینکه قراردادهای شرکت توتال با دیگر کشورها در دسترس است.

اعضای کابینه یازدهم با روحانی هماهنگ نبودند

کارنامه ضعیف دولت یازدهم در حوزه های مختلف و عدم پاسخگویی برخی وزرا درخصوص کارنامه و عملکرد خود، یکی از نکات اصلی مورد اشاره از سوی منتقدین بود. این موضوع حتی صدای برخی اصلاح طلبان را نیز درآورد.

«رسول منتجب‌نیا» از فعالین اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد و در پاسخ به سوالی درخصوص عدم هماهنگی اعضای کابینه یازدهم با رئیس جمهور گفت:« وقتی که اعضای کابینه با رئیس جمهور هماهنگ نباشند این مشکلات به وجود می‌آید و می‌بینید که رئیس جمهور بایستی سپر بلای کابینه اش باشد یعنی اینکه اینها حتی از حقوق خودشان نیز نمی‌توانند دفاع کنند. حتی سوال‌های متوجه خودشان را نمی‌توانند پاسخ دهند و اشکال کار هم همین است که از افرادی استفاده شده که با وعده‌های رئیس جمهوری هماهنگ نبوده اند. این افراد هرچقدر با وعده‌های روحانی فاصله داشتند ساکت تر بوده‌اند و آنهایی که هماهنگ‌تر بودند مثل شیر در میدان حاضر بودند...لذا نباید در دولت آینده این اشتباهات دوباره تکرار شود».

گلایه اقتصاددان اصلاح طلب از استمرار پدیده شوم نجومی بگیران بی صلاحیت

«حسین راغفر» کارشناس اقتصادی اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «لزوم تغییر جهت گیری» نوشت:«یکی از موضوعات مهمی که باید اصلاح شود اصلاح نظام دستمزدهاست. این نظام ناعادلانه در خدمت گروه‌های فرادست و قوم و خویش‌هاست. اغلب این گروه هم شایستگی چنین مناصب و دستمزدهایی که برای آنها تعریف می‌شود را ندارند. در حالی که عموم مردم که دانش‌آموختگان و نخبگان نیز جزو آن هستند دستمزدهای بسیار نازلی دریافت می‌کنند».

در سال 95 پس از انتشار فیش‌های نجومی و مشخص شدن این واقعیت که برخی مدیران دولتی دریافتی‌های کلانی از بیت المال با عناوین گوناگونی از جمله حقوق و مزایا داشته‌اند، دولت به جای عزل مدیران اشرافی به صدور گزارش و بیانیه کفایت کرد. اما ماجرا به همین جا ختم نشد. حمایت مدیران ارشد دولت یازدهم از مدیران نجومی،دلخوری و نگرانی مردم و رسانه ها را در پی داشت. برای نمونه «نوبخت» سخنگوی دولت پس از انتشار فیش‌های نجومی از مردم به خاطر تخلفات روی داده عذرخواهی کرد ولی پس از آن در اظهاراتی تامل برانگیز یکی از مدیران نجومی را امانت‌دار بزرگ و ذخیره نظام خواند، این اظهارات تاسف‌بار که نشان از حمایت دولت از مدیران نجومی داشت موید این موضوع بود که متاسفانه دولت یازدهم انگیزه و اراده‌ای برای برخورد با این مفاسد ندارد.

اغلب روزنامه های اصلاح طلب همواره از مدافعان سفت و سخت مدیران نجومی بوده اند. برای نمونه روزنامه آفتاب یزد نوشته بود:«بنا به گفته کارشناسان اقتصادی و سیاسی تعیین سقف 24 میلیون تومان برای درآمد ماهیانه مدیران نخبه و متخصص، موجب کاهش مفاسد اقتصادی و همین‌طور ممانعت از فرار مغزها می شود».

یک‌میلیون واحد مسکن مهر در انتظار استخاره وزارت نیرو

روزنامه شرق در گزارشی اقتصادی با عنوان «یک‌میلیون واحد مسکن مهر در صف خدمات‌زیربنایی هستند؛در انتظار استخاره وزارت نیرو» نوشت:«بر اساس آخرین ارقام رسمی منتشرشده در یازدهم تیر، حدود یک میلیون واحد فاقد خدمات زیربنایی (انشعاب آب، فاضلاب، برق و گاز) هستند. بخش عمده این همکاری‌نکردن به وزارت نیرو بازمی‌گردد که باید در زمینه تکمیل انشعاب‌ها، سریع‌تر از قبل عمل کند».

در بخش دیگری از این گزارش آمده است:«اکنون دولت یازدهم در حالی آخرین روزهای کاری خود را سپری می‌کند که ٤٥ درصد از پیشرفت و تکمیل واحدهای مسکن مهر را در کارنامه کاری خود دارد؛ اما هنوز بیش از یک میلیون واحد نیازمند خدمات زیربنایی هستند که امید می‌رود در سال‌های آغازین دولت دوازدهم این کمبودها جبران شوند».

گفتنی است روحانی-خرداد 92- در جریان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری گفت:«تامین مسکن ارزان برای جامعه جزو برنامه‌های دولت تدبیر و امید است». اما در طول فعالیت دولت یازدهم، هیچ نشانه ای مبنی بر عزم دولت در ساخت مسکن مشاهده نشد. در این میان،عباس آخوندی-وزیر میلیاردر دولت- به جای پاسخگویی درباره وعده های دولت و کارنامه خود در جایگاه شاکی نشست و با توهین به مردم در پاسخ به سوال دبیر کمیته مطالبه حق مسکن-بهمن 93- در اظهار نظری توهین آمیز عنوان کرد: «مسکن مهر طرح مزخرفی است»!.

دولت یازدهم تلاش کرد تا «کلمه» مسکن اجتماعی را جایگزین «طرح عملیاتی شده» مسکن مهر کند و از آن به عنوان طرح اصلی دولت در حوزه مسکن نام برد. اما علیرغم هیاهوی رسانه ای تا به امروز حتی یک ماکت از «مسکن اجتماعی» نیز ساخته نشده است چه برسد به ساخت و تحویل آن به مردم. در نهایت مسکن مهر رها شد و مسکن اجتماعی نیز تنها روی کاغذ اجرا شد.

اروپا ایران را تحریم کرد، روزنامه زنجیره ای برای چشم آبی ها غش و ضعف رفت

«از برجام آبی گرم نمی شود» این را اصلاح طلبان و روزنامه های زنجیره ای نیز به خوبی دریافته اند.اما به دلیل تخصص این جماعت در پاک کردن صورت مسئله، پس از بی نتیجه بودن اعتماد به آمریکا، این طیف به جای توجه به ظرفیت های داخلی، همچنان به نقطه های خیالی چشم دوخته است.

روزنامه بهار در سرمقاله خود نوشت:«اروپایی ها برخلاف آمریکایی ها حداقل به صورت عملیاتی درصدد تغییر رژیم در ایران نیستند،ولی مسلما یک ایران تعدیل شده،شبه دموکراتیک و ثبات آفرین در منطقه را به یک ایران ایدئولوژیک مهارناپذیر ترجیح می دهند. لذا همسویی منافع در دو سوی ماجرا یعنی ایران و اتحادیه اروپا عملا می تواند نویدبخش آینده امیدوارکننده ای در روابط طرفین باشد».

جدای از اینکه نهایت آینده نگری این روزنامه زنجیره ای، تبدیل ایران مقتدر به ایران ضعیف است، تحلیل رفتار اروپا با ایران نیز از سوی نویسنده این یادداشت کاملا غلط است.

در هفته های گذشته و همزمان با سفر ظریف به اروپا، اتحادیه اروپا فهرست تحریم های ضد ایرانی خود را بروزرسانی کرد و اشخاصی چون سردار قاسم سلیمانی را در فهرست تحریم قرار داد. علاوه بر این، فرانسه در روزهای گذشته در اقدامی ضد ایرانی، میزبان گروهک جنایتکار منافقین در پاریس بود.

چرا با بیلبورد ضد آمریکایی، دل کدخدا را آزردید؟!

فریدون مجلسی در یادداشتی در روزنامه شرق با عنوان «کاری ظریف به نام دیپلماسی» نوشت:«درحالی‌که دیپلمات‌های ایرانی می‌کوشیدند اتفاق آرای شش کشور بزرگ جهان و اتحادیه اروپا را جلب کنند که مستلزم توافق آمریکا بود،مخالفان دولت از هیچ‌گونه تهدید و تحقیر بازدارنده‌ای خودداری نمی‌کردند. دیپلماسی تریبون‌های هفتگی از یک سو، دیپلماسی شهرداری با بیلبوردهایش و شمایل اوباما با دستان خون‌آلود. نمی‌دانم در این کار زیان‌بخش چه سودی برایشان نهفته بود؟».

گفتنی است در طول مذاکرات هسته ای دولت یازدهم و 1+5، مقامات آمریکایی در اظهارنظرهای مختلف از یکسو بر سیاست فشارها و خط ابقای تحریم‌های ضدایرانی تاکید کرده و از سوی دیگر برخی از این مقامات در توهینی آشکار به مردم کشورمان، فریب و نیرنگ را بخشی از دی‌ان‌ای ایرانیان دانستند.با این وجود، نه تنها رگ غیرت مدعیان اصلاحات بیرون نزد بلکه در اقدامی تامل برانگیز توپخانه خود را به سمت کسانی نشانه گرفتند که به این توهین ها و تحقیرها معترض بودند.

نصب بیلبوردهای ضد آمریکایی در سطح شهر تهران که حاوی پیام‌هایی از ماهیت سیاست‌ورزی آمریکایی‌ها بود، با هجمه سنگین رسانه های حامی دولت یازدهم مواجه شد. حامیان دولت این بیلبوردها را که از امریکا و رفتار دوگانه اش انتقاد می کرد، حمله به سایت‌خارجی دولت عنوان کردند! و انتقادات پردامنه‌ای را در رسانه‌های زنجیره‌ای علیه این بییلبوردها سامان دادند، انتقاداتی که نهایتا با ورود دولت برای سانسور این بیلبوردهای تبلیغاتی تکمیل شد.

آمریکایی‌ها در حالی بر گزینه دیپلماسی و مذاکره تصریح می‌کنند که به موازات آن گزینه نظامی و تهدیدهای پی در پی را نیز به پیش کشیده‌اند. حال اگر در بیلبوردی این منطق آمریکایی‌ها را که اظهر من الشمس است و در چند دهه گذشته علیه ملت ایران بکار گرفته‌اند به تصویر کشیده شود اشتباهی رخ داده و به مذاکرات با1+5 لطمه می‌زند؟ یا این اقدام تنها گوشزد کردن و هشدار دادن است که مبادا سیمای رتوش شده حریف، باعث فریب شود.

برچسب‌ها