جالب اينکه نامه رئيس جمهور، درست زماني براي شاه سعودي ارسال شده است که نماينده دائم عربستان در سازمان ملل، در بيانيه اي رسمي خطاب به بان کي مون، دبيرکل اين سازمان، از وي خواسته شوراي امنيت را در جريان آنچه آن را "توطئه کثيف" ترور عادل الجبير، سفير سعودي در آمريکا خوانده است، قرار دهد.
اين بيانيه با تأکيد بر اينکه «اين "توطئه" نقض قوانين بين المللي و مصوبات سازمان ملل و همه پيمان ها و عُرف هاي انساني است»، مي افزايد: «همه کساني که با اين اقدام زشت ارتباط داشته اند بايد تسليم عدالت شوند.»
اين در حالي است که در عُرف ديپلماتيک جهاني، درخواست طرح موضوع در شوراي امنيت سازمان ملل متحد، تلاش براي ميليتاريزه کردن فضا، امنيتي نمودن پرونده و بنوعي اعلام جنگ به طرف مقابل به شمار مي آيد که کمترين تاوان آن در نمونه هاي مشابه، احضار سفير کشور اقدام کننده به وزارت امور خارجه کشور متهم، براي مقابله با چنين اقدامي است که متأسفانه از سوي دولت جمهوري اسلامي ايران مسکوت ماند.
اين پيام دوستانه، در شرايطي به طرف سعودي ارسال شده که عاري از بديهي ترين ويژگي هاي يک پيام رسمي است.
اقدامات وي در داخل عربستان و عليه مردم اين کشور و نقض حقوق بشر، به حدي بوده است که پس از انتشار خبر مرگ وي، مردم و انديشمندان عربستان، در محافل خود به ابراز شادماني پرداخته و در شهر قطيف نيز به خيابان ها ريختند.
مشخص نيست علت همدردي محمود احمدي نژاد با ملت عربستان در مرگ اين جلاد خون آشام، چه توجيهي دارد و آيا ضرورتي داشت که در يک پيام رسمي که مخاطب آن، شاه يک کشور است، ملتي را که جانش از مظالم آن حکومت به لب رسيده و در انتظار گوشه چشمي از سوي دولت جمهوري اسلامي ايران به عنوان پناهگاه مظلومان و مستضعفان جهان است، وارد کرد؟
آيا مسألت کردن "سربلندي و بهروزي"، براي حکومتي که دستش تا مرفق به خون بي گناهان مسلمان آلوده است و روزي نيست که از تلاش براي تضعيف نظام جمهوري اسلامي و مذهب حقه تشيع در جهان فروگذار نکند، سخني منطقي است و تا چه مقدار با آرمان ها و اهداف نظام و انقلاب ما سازگاري دارد؟