کد خبر 75041
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۳۹۰ - ۰۰:۰۳

رئيس جمهوري اسلامي ايران، در پيامي دوستانه خطاب به پادشاه سعودي، درگذشت ولي عهد عربستان را به وي تسليت گفته است.

به گزارش مشرق، ارسال چنين نامه اي آن هم در پرتنش ترين شرايط ديپلماتيک دوجانبه پس از فاجعه خونين حجاج در سال 1366 به دست آل سعود، متن پيام محمود احمدي نژاد که رسماً از سوي پايگاه اطلاع رساني رياست جمهوري منتشر شده، حاوي کليدواژه هاي عجيبي است که هر کسي را که کمترين اطلاعي از آداب و پروتکل ها و ادبيات ديپلماتيک داشته باشد، به شگفتي وا مي دارد.

اصولاً نگارش چنين پيام هايي همواره در تمامي کشورها، از سوي بخشي خاص در دولت يا وزارت امور خارجه آن کشور انجام مي گيرد و در شيوه نگارش و بکارگيري واژگان، دقت فراواني به عمل مي آيد تا متن نامه، بازتاب دهنده پالس خاصي براي طرف مقابل نباشد که بتوان از آن، برداشتي غير از برداشت مطابق با مواضع رسمي و منطبق بر منافع ملي کشور مبدأ نمود.
 
 
چند نفر به يک نفر؟
جالب اينکه پيش از انتشار خبر ارسال اين پيام تسليت، "علي اکبر صالحي" وزير امور خارجه و "محمدرضا رحيمي" معاون اول رئيس جمهور نيز اقدام به ارسال پيام هاي مشابهي کرده بودند در حالي که طبق پروتکل هاي ديپلماتيک، در بهترين شرايط، ارسال پيام همتاي متوفي يا همتاي طرف پيام تسليت، کفايت مي کند و نيازي نيست که تک تک مسؤولان يک دولت، به تک تک همتايان خود در کشور مقابل، پيام تسليت ارسال کنند.

جالب اينکه نامه رئيس جمهور، درست زماني براي شاه سعودي ارسال شده است که نماينده دائم عربستان در سازمان ملل، در بيانيه اي رسمي خطاب به بان کي مون، دبيرکل اين سازمان، از وي خواسته شوراي امنيت را در جريان آنچه آن را "توطئه کثيف" ترور عادل الجبير، سفير سعودي در آمريکا خوانده است، قرار دهد.

اين بيانيه با تأکيد بر اينکه «اين "توطئه" نقض قوانين بين المللي و مصوبات سازمان ملل و همه پيمان ها و عُرف هاي انساني است»، مي افزايد: «همه کساني که با اين اقدام زشت ارتباط داشته اند بايد تسليم عدالت شوند.»

اين در حالي است که در عُرف ديپلماتيک جهاني، درخواست طرح موضوع در شوراي امنيت سازمان ملل متحد، تلاش براي ميليتاريزه کردن فضا، امنيتي نمودن پرونده و بنوعي اعلام جنگ به طرف مقابل به شمار مي آيد که کمترين تاوان آن در نمونه هاي مشابه، احضار سفير کشور اقدام کننده به وزارت امور خارجه کشور متهم، براي مقابله با چنين اقدامي است که متأسفانه از سوي دولت جمهوري اسلامي ايران مسکوت ماند.

از سوي ديگر، حکومت سعودي نيز در اطلاعيه اي رسمي، ادعاي ترور سفير خود در واشنگتن توسط نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را، نقض  آشکاراي توافقنامه هاي بين المللي و متعارض با مبادي انساني خواند و از آمريکا به خاطر خنثي سازي اين عمليات تروريستي، ابراز تشکر و امتنان کرد.
 
جالب اينکه خبرگزاري رسمي عربستان سعودي نيز که يکايک پيام هاي تسليت مقامات جهان به ملک عبدالله را مخابره مي کند، تا  لحظه نگارش این گزارش از انتشار خبر ارسال پيام تسليت رئيس جمهوري ايران خودداري کرده است.

اين پيام دوستانه، در شرايطي به طرف سعودي ارسال شده که عاري از بديهي ترين ويژگي هاي يک پيام رسمي است.

نخست اينکه با بسمله و نيز آيه اي از سوره مبارکه بقره آغار شده که بيشتر در پيام هاي مراجع شيعه کاربرد دارد و ذکر آن در مکاتبات رسمي بين دو مقام دولتي، نابجاست.
 
 
خادم يا خائن؟
ثانياً بکارگيري صفت براي يک مقام رسمي آن هم صفت دروغين "خادم الحرمين"، آن هم براي جايگاهي که امام خميني(س) در ديدار با رئيس جمهور و نخست وزير وقت، از آن مقام با عنوان "خائن الحرمين الشريفين" نام برده اند، جاي تعجب فراوان دارد و نمي توان بسادگي آن را ناديده گرفت.
 
حتي شيوه تحيت گفتن در يک نامه رسمي، معمولاً منحصر به "سلام عليکم" است و مشخص نيست احمدي نژاد چه ضرورتي براي چنين درود و تحيت گرم و کاملي احساس کرده که بايد علاوه بر سلام عليک عادي، خواستار نزول رحمت و برکات الهي بر شاه مملکتي شود که خواهان قرار گرفتن کشورمان در موقعيتي جنگي است.
 
آيا رئيس جمهور پيش از آنکه درباره متوفي و طرف پيام تسليت خود تحقيق لازم را انجام دهد، دست به قلم شده و چنين پيام دوستانه و برادرانه اي براي کشوري که در تلاش است خود را در موضع يک متخاصم نشان دهد، نگاشته است؟ يا حتي پرس و جويي عادي نيز در اين مورد صورت نگرفته است؟
آيا احمدي نژاد پيام هاي حج و برائت امام خميني(س) و مقام معظم رهبري را نديده و نخوانده و يا به رغم آگاهي از موضع رسمي نظام، اقدام به ارسال چنين پيام ناهماهنگي کرده است؟ آيا نشنيده است که رهبر معظم انقلاب، در سخنان خود، از لفظ "رژيم" براي حکومت آل سعود بهره مي جويند و آن را به عنوان يک دولت قبول ندارند؟
 
 
رحمت و غفران الهي براي سرکرده وهابيت؟
احمدي نژاد در ادامه، از "سلطان بن عبدالعزيز" با عنوان "مرحوم مغفور" ياد کرده و در ادامه نامه نيز براي آن "فقيد سعيد" طلب "غفران و رحمت الهي" کرده است. مشخص نيست استفاده از اين عبارات، يک تعارف ديپلماتيک است يا حقيقتي برآمده از دل رئيس جمهور؛ زيرا اگر صرف تعارف بوده باشد، نيازي به چنين قلم فرسايي شگفت انگيزي نيست و وي مي توانست مانند ساير پيام هاي تسليت خود که تا کنون صادر کرده است، به عرض تسليت عادي به "خادم حرمين شريفين" اکتفا کند؛ اما اگر تصور احمدي نژاد بر اين است که جنايتکاري چون "سلطان بن عبدالعزيز" مورد رحمت الهي قرار دارد و سعادتمند از دنيا رفته است، مسائل ديگري بر آن مترتب خواهد بود که ترجيح بر آن است که متخصصان ديني و مراجع، در خصوص جايگاه اخروي يک شخص معتقد به فرقه وهابيت، اظهار نظر فرمايند.
 
سلطان بن عبدالعزيز، ولي عهد و وزير دفاع عربستان سعودي
 
آيا رئيس جمهور نمي داند که "سلطان بن عبدالعزيز" به عنوان وزير دفاع و هوانوردي و فرمانده گارد سلطنتي آل سعود، مسؤوليت اصلي را در اعزام نيروهاي نظامي و امنيتي سعودي براي سرکوب حجاج مکه در حج خونين سال 1366 داشته است که طي آن صدها تن از هموطنان مان، مظلومانه به شهادت رسيدند؟ آيا براي رئيس جمهور اهميت دارد که خانواده اين شهدا درباره ارسال چنين پيام دوستانه اي، چگونه مي انديشند؟
 
سلطان بن عبدالعزيز، فرمانده ارشد عمليات کشتار حجاج بيت الله الحرام در سال 1366
 
 
خون حجاج از چنگال سلطان مي چکد
سردار سعيد قاسمي درباره نقش اين شاهزاده سعودي با استناد به منابع خود غربي ها مي گويد: «طي جلسه اي که در يک ويلا در سواحل مديترانه اي جنوب فرانسه که متعلق به آل سعود بود با شاهزاده "سلطان بن عبدالعزيز" سعودي، قرار بر اين شد كه [براي استفاده در جنگ تحميلي عراق عليه ايران] پايگاه در اختيارشان بگذارند و از آنجا، آواكس ها را به پرواز درآورند و البته به طور تلويحي به تصميم کشتار حجاج در اين جلسه هم اشاره مي کند که اين جلسه مهم، درست 55 روز قبل از فاجعه کشتار حجاج برگزار مي شود.»
 
 
سلطان بن عبدالعزيز همچنين عامل اصلي استخدام "اولريش ويگنر"، ژنرال يهودي آلماني تبار به عنوان فرمانده ميداني عمليات کشتار جمعه خونين مکه بود. وي کسي بود که پيش از عمليات آمريکايي ها در طبس، تحت پوشش خبرنگار شبکه ZDF آلمان، مسير طبس را شناسايي کرده و اطلاعات منطقه عمليات را به "چارلي بکويث" فرمانده عمليات طبس سپرده بود.
 
 
از ايران تا بحرين و يمن و ...
جنايات و فجايعي که "سلطان بن عبدالعزيز" در طول دوره زندگي ذلت بار خود رقم زده است، بسختي به شمارش در مي آيد. کمک هاي متعدد به رژيم بعثي عراق در طول جنگ تحميلي، کمک به سرکوب و کشتار شيعيان شرق عربستان، پشتيباني از عمليات نسل کشي شيعيان شمال يمن، اعزام تجهيزات نظامي و کشتار مردم به پاخاسته و مظلوم بحرين و ده ها پرونده فاجعه بار ديگر، تنها گوشه اي از اقدامات ننگين اين شاهزاده 86 ساله سعودي بوده است.

اقدامات وي در داخل عربستان و عليه مردم اين کشور و نقض حقوق بشر، به حدي بوده است که پس از انتشار خبر مرگ وي، مردم و انديشمندان عربستان، در محافل خود به ابراز شادماني پرداخته و در شهر قطيف نيز به خيابان ها ريختند.

مشخص نيست علت همدردي محمود احمدي نژاد با ملت عربستان در مرگ اين جلاد خون آشام، چه توجيهي دارد و آيا ضرورتي داشت که در يک پيام رسمي که مخاطب آن، شاه يک کشور است، ملتي را که جانش از مظالم آن حکومت به لب رسيده و در انتظار گوشه چشمي از سوي دولت جمهوري اسلامي ايران به عنوان پناهگاه مظلومان و مستضعفان جهان است، وارد کرد؟

 
عزادار اصلي چه کسي است؟
آيا رئيس جمهور نمي داند که "بندر بن سلطان" که عزادار اصلي مرگ اين قصاب سعودي است عامل اصلي تمامي بحران آفريني ها عليه جمهوري اسلامي ايران، شيعيان و محور مقاومت در منطقه و جهان اسلام و ملت هاي تحت ستم خاورميانه است؟

آيا مسألت کردن "سربلندي و بهروزي"، براي حکومتي که دستش تا مرفق به خون بي گناهان مسلمان آلوده است و روزي نيست که از تلاش براي تضعيف نظام جمهوري اسلامي و مذهب حقه تشيع در جهان فروگذار نکند، سخني منطقي است و تا چه مقدار با آرمان ها و اهداف نظام و انقلاب ما سازگاري دارد؟

از سوي ديگر، در شرايطي که آمريکا و عربستان سعودي، در تلاشند تا با هجمه سياسي، امنيتي و رسانه اي خود، بخش هايي از نظام از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را که زير نظر رهبر انقلاب به خدمت مشغولند، آماج کينه توزي خود قرار دهند و حساب اين نهادها را از دولت جدا کنند، آيا شايسته است که سيگنال هايي براي طرف مقابل ارسال شود که تأييدکننده اين افتراق باشد؟