کد خبر 751145
تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۳

ورود ایران به قضیه بوسنی در یک شرایط خاص و ویژه اتفاق افتاد.این اتفاق بعد از رحلت امام و در دوران زعامت رهبر معظم انقلاب و در یک منطقه مهم مثل اروپا اتفاق افتاده بود.

به گزارش مشرق،‌ جنگ بوسنی یکی از فجایع قرن بیستم است که طی آن، نسل کشی مسلمانان در اروپا از سوی قدرت های بین المللی آغاز شد و صرب ها هم عامل اصلی این کشتار بودند. این نبرد خانمان‌سوز از پنجم آوریل 1992 آغاز شد و تا 14 دسامبر 1995 ادامه یافت و طی آن بیش از 100 هزار نفر جانشان را از دست دادند، جنگی که به قتل عام گسترده مسلمانان غیر نظامی، در دست گرفتن کنترل نیمی از کشور توسط صربستان و امکان وتوی سیاست های ملی در بوسنی انجامید. یکی از اتفاقات تلخ جنگ بوسنی، کشتار سربرنیتسا یا نسل‌کشی سِربْرِنیتساست که به قتل بیش از 8 هزار نفر از ساکنین بوسنیایی شهر مسلمان‌نشین سربرنیتسا توسط ارتش جمهوری صرب بوسنی اطلاق می‌شود. این قتل عام وحشیانه بعد از جنگ جهانی دوم، بزرگ‌ترین نسل‌کشی در اروپا نیز محسوب می‌شود.

به بهانه سالروز این اقدام جنایت‌آمیز، برنامه تلویزیونی «جهان آرا» به همین موضوع یعنی سالگرد کشتار سربرنیتسا و روایتی از کمک ایرانیان به مردم مظلوم بوسنی اختصاص داشت. دکتر حسین اکبری سفیر سابق ایران در لیبی و محمدرضا عباسیان از مستندسازان کشورمان مهمانان این برنامه بودند. در ابتدای این برنامه اکبری در پاسخ به این سئوال که چرا ایران در جریان جنگ بوسنی شرکت داشت ضمن بیان این مطلب که ورود ایران به قضیه بوسنی در یک شرایط خاص و ویژه اتفاق افتاد افزود: تصور بین‌المللی و خیلی از قدرت‌ها و کشورهای بزرگ این بود که ممکن است بعد از امام روند انقلاب و مسیر نگاه به مسائل بین‌المللی تغییر کند و حضور ما در صحنه‌های بین‌المللی را به‌خاطر شخصیت کاریزماتیک امام می‌دانستند. این اتفاق بعد از رحلت امام و در دوران زعامت رهبر معظم انقلاب و در یک منطقه مهم مثل اروپا اتفاق افتاده بود.

وی ادامه داد: بعد از فروپاشی شوروی خیلی از جمهوری‌ها بودند که مستقل شدند از جمله یوگسلاوی که یکی از جمهوری‌های یوگسلاوی، بوسنی و هرز‌گوین بود که این کشور ترکیبی است مسلمانان حدود 44درصد، صرب‌ها 33درصد و کروات‌ها 17 درصد این جمهوری را تشکیل می‌دادند. به‌لحاظ جغرافیایی هم مناطق مسلمان‌نشین اکثریت این کشور را دربر می‌گرفت.

سفیر سابق ایران در لیبی با بیان اینکه در زمان تشکیل بوسنی و هرز‌گوین گروه‌های مختلف مردم با هم زندگی می‌کردند و اساساً مشکلی هم نداشتند تصریح کرد: به‌خاطر حاکمیتی که کمونیست‌ها داشتند تلاش می‌شد این کشور به‌عنوان یک کشور لائیک و کمونیست مطرح شود. البته در همان‌زمان هم مسلمانان محدودیت‌های زیادی داشتند، مثلاً در شناسنامه‌ها می‌نوشتند صرب، کروات و بوسنیایی و اینها را مسلمان نمی‌نوشتند و یا به مسلمانان اجازه ورود به سطوح عالی لشکری و کشوری را نمی‌دادند و به‌شدت باجریان‌های اسلامی مخالف بودند.

وی با اشاره به این‌ مطلب که این برای یوگسلاوی که ارتش چهارم جهان را دارد قابل قبول نبود که بخش‌های از جمهوری از آن جدا شود افزود: علی‌رغم اینکه کرواسی، مقدونیه، اسلوونی و قسمت‌های دیگر از یوگسلاوی جدا شدند اما جداشدن بوسنی از این کشور برای‌شان خوشایند نبود. بنابراین بعد از اینکه اینها اعلام استقلال کردند، بلافاصله با ارتشی قوی وارد صحنه شدند و سعی در سرکوب داشتند. در عرض چند روز همه مناطق مسلمان‌نشین محاصره شد. مسلمان‌ها هم نه ارتش داشتند، نه تجهیزات نظامی و نه امکانات اولیه و هیچ راهی جز دفاع نداشتند.

این کارشناس مسائل بین‌الملل با اعلام اینکه کروات‌ها با پشتوانه آلمان و صرب‌ها به‌دلیل ارتدوکس بودن با پشتوانه فرانسه اعلام استقلال کردند ادامه داد: حکومت مرکزی برخورد خشن و وحشیانه‌ای با مسلمان‌ها داشت که بعضی افراد این وحشی‌گری را «بربریت در مدنیت» تعبیر می‌کردند.

وی یکی از دلایل این وحشی‌گری را عدم توانایی در تصرف این منطقه دانست و توضیح داد: بعد از اینکه نتوانستند از پس مسلمان‌ها بربیایند با ایجاد رعب و وحشت آنها را مجبور به مهاجرت کردند. مثلاً جنازه‌ها را تا مدت‌ها در خیابان‌ها آویزان می‌کردند یا آنها را درون رودخانه می‌انداختند یا یک کودک را جلوی پدر و مادرش سر می‌بریدند یا برعکس آن.

اکبری با اشاره به جریان‌های خشن موجود در یوگسلاوی مثل چت‌نیک‌ها به فرماندهی ملادیچ تصریح کرد: اینها اساساً در بحث نسل‌کشی سابقه تاریخی هم داشتند. مسلمان‌های بوسنی برای سیزدهمین بار مورد هجوم و نسل‌کشی واقع می‌شدند. وقتی به‌تاریخ بوسنی نگاه می‌شود اینها افراد موحدی بودند که یک سرزمین تاریخی از گذشته‌های دور دارند برخلاف تبلیغاتی که می‌گفتند اینها از زمان عثمانی‌ها به این منطقه مهاجرت کردند.

وی ابراز داشت: یوگسلاوها برای اینکه بتوانند موازنه در اروپا را در موضعی برتر به‌نفع خودشان نشان دهند دست به تصرف این منطقه زدند و با تصرف جفرافیای 44 درصد مسلمان‌ها و 33 درصد صرب عملاً بوسنی برای آنها می‌شد. البته صرب‌ها، هم‌زمان با کروات‌ها هم وارد جنگ شدند، منتهی وقتی جنگ خیلی سخت شد عقب‌نشینی کردند.

سفیر سابق ایران در لیبی نکته جالب جنگ با مسلمانان بوسنی را توافق میان رؤسای جمهور کرواسی و یوگسلاوی دانست که قصد تقسیم منطقه را داشتند و در باره حضور جمهوری اسلامی در جنگ صرب‌ها با مسلمانان بوسنی اضافه کرد: مسلمانان بیش از یک‌سال و نیم مورد هجوم صرب‌ها و کروات‌ها بودند، یعنی حمله از تمام جغرافیای اینها شروع شده بود و این ملت اندکی که هیچ امکاناتی نداشتند، هیچ راهی هم جز دفاع نداشتند. جمهوری اسلامی در این اوضاع وارد صحنه شد. چگونگی دسترسی به بوسنی خودش مسئله بزرگی بود. با اراده‌ای که رهبر معظم انقلاب داشتند و عباراتی که در این زمینه فرمودند که بعضاً این‌قدر نگرانم که خوابم نمی‌برد که مسلمان‌ها را قلع و قمع می‌کنند.

وی با اشاره به اظهارنظر نماینده ویژه بیل کلینتون در موضوع جنگ بوسنی و تأثیرگذاری حضور ایران در بوسنی خاطرنشان کرد: نماینده کلینتون گفته بود اگر حضور ایران در طی سال‌های 92 تا 94 میلادی در بوسنی نبود مسلمانی باقی نمی‌ماند که ما مجبور شویم طرح دیتون را امضا کنیم.

در ادامه این برنامه عباسیان در باره حضور خود در بوسنی ضمن یادکردی از شهید آوینی، نادر طالب‌زاده، رضا برجی و محمد صدری که جزو اولین‌ نفراتی بودند که به این کشور سفر کردند و ماحصل کارشان تولید مستند «خنجر و شقایق بود» در باره درگیری‌های شاخص مسلمانان با غیرمسلمانان در دوره معاصر گفت: موضوع فلسطین و اسرائیل، جنگ در افغانستان و عجیب‌تر از همه جنگ بوسنی که در قلب اروپا اتفاق افتاد سه درگیری شاخص دهه‌های گذشته است. یوگسلاوی سپر، اصلی گسترش ناتو به سمت شرق و دژ مستحکم شرق اروپا بود که خیلی راحت این کشور را به هشت جمهوری کوچک کردند و خیلی هم راحت یک نسل‌کشی خیلی جدی در این منطقه صورت گرفت. در این نسل‌کشی 10 درصد جمعیت مسلمان بوسنی کشته شدند.

وی صرب‌ها را از لحاظ مرزبندی سیاسی سمپات بلوک شرق دانست و با بیان اینکه این روس‌ها بودند که همیشه مانع صدور قطعنامه علیه صرب‌ها در جنگ با بوسنی می‌شدند افزود: در این فضا با کمال تعجب می‌بینیم که رسانه‌های غربی و سازمان ملل هم چشمان خود را بستند. کشتار سربرنیتسا افتضاحی غیرقابل باور برای سازمان ملل بود. با وجود حضور بیش از 500 نفری نیروهای هلندی در آن منطقه صرب‌ها ظرف چند روز 8هزار نفر از مسلمانان را کشتند و آب از آب تکان نخورد. در این بین ما هم از نظر رسانه‌ای همیشه در برابر معرکه‌گیری غربی‌ها، حالت منفعلی داشته‌ایم.

اکبری نیز حضور جمهوری اسلامی در بوسنی را برخلاف دیگر کشورها نه بر مبنای منافع ملی بلکه براساس اهداف آرمانی دانست و ادامه داد: ما با همه دنیا متفاوتیم، چون اعتقادات ما با همه دنیا متفاوت است. تفاوت اصلی ما با بقیه دنیا هم به موضوع عاشورا برمی‌گردد. گاهی وظایف اسلامی حکم می‌کند، انسان خارج از مناسبات عقلانی و منافع ملی وارد یک تکلیف الهی شود.

وی در باره شناخت ایرانی‌ها از بوسنیایی‌ها تصریح کرد: وقتی به بوسنی رفتیم، نه فقط ما نسبت به آنها شناخت کمی داشتیم، آنها هم همین‌طور بودند و به ما می‌گفتند شما عرب‌های خوبی هستید. علت آن هم این بود که در آن فضای کمونیستی، با جهان اسلام ارتباط زیادی نداشتند. البته رهبران بوسنی مثل عزت بیگوویچ ما را خوب می‌شناختند، ولی مردم اطلاع زیادی از ما نداشتند.

سفیر سابق ایران در لیبی با اشاره به فرمایش رهبر انقلاب مبنی بر تأمین هرگونه نیاز بوسنیایی‌ها تأکید کرد: قرار نبود ما در آنجا منفعتی کسب کنیم و اساساً در مکتب ما هرآنچه به‌دست بیاوریم به‌اندازه خون شهیدان حیدری، نیک‌نام و نواب ارزش این را نداشت. ما وارد بوسنی شدیم که طبق اعتقادات‌ و قانون‌ اساسی‌مان به مسلمان‌های مورد ظلم قرار گرفته بوسنیایی کمک کنیم.

اکبری با بیان این مطلب که امریکایی‌ها با ارائه آمارهای نجومی از تعداد نفرات ایران سعی می‌کردند آن را عامل شکست‌شان در جنگ بوسنی معرفی کنند افزود: جالب است بدانید تا مدت‌ها خیلی از افراد رده بالای بوسنیایی هم با دیده تردید به ما نگاه می‌کردند. حتی مشاور عالی آقای بیگوویچ هم مدت‌ها بعد این سئوال را کرد که هرچقدر فکر می‌کنم می‌بینم دلیل حضور ایرانی‌ها در جنگ بوسنی را نمی‌فهمم. واقعیت امر این است که ما ریسک بزرگی در آن شرایط بین‌المللی انجام دادیم و خیلی‌ها حاضر به انجام چنین ریسک بزرگی نبودند.

عباسیان در واکنش به اظهارات اکبری در باره مسائل بعد از جنگ بوسنی با اعلام اینکه جمهوری اسلامی نتوانست در بوسنی بماند اظهار داشت: مردم بوسنی گله‌مند هستند که چرا ایرانی‌ها با همان روحیه‌ای که در جنگ با صرب‌ها همکاری کردند، بعد از اتمام جنگ در بوسنی نماندند. این را عشق مردم بوسنی با گذشت بیش از 20 سال از پایان جنگ می‌گوید. در طول جنگ غیر از ما که کار جدی کردیم، تعدادی عرب و ترک هم به‌عنوان مجاهد حضور داشتند و ریشه‌های تکفیری هم از همان دوره‌ شروع شد، ولی بعد از جنگ ترک‌ها و عرب‌ها در زمینه دانشگاه‌ها و مساجد حضور خیلی جدی در بوسنی دارند.

این مستندساز در باره اوضاع اجتماعی کنونی بوسنی و هرزگوین با بیان اینکه بیش از یک‌سوم از خاک بوسنی متعلق به جمهوری صربسکا یعنی جمهوری مستقل صرب‌نشین بوسنی تشکیل شده است تصریح کرد: این جابه‌جایی جمعیت به‌صورت خیلی جدی اتفاق افتاده است. همین منطقه سربرنیتسا که گورهای دسته‌جمعی مسلمانان بوسنیایی در این منطقه قرار دارد و هرسال تشییع شهدا در آن اتفاق می‌افتد داخل همین محدوده جمهوری صربسکا قرار دارد.

وی ادامه داد: به‌همان اندازه‌ای که ایرانیان بعد از این همه سال در مناطق مسلمان‌نشین اعتبار دارند، در مناطق صرب‌نشین وقتی کار می‌کردیم، حتی کسی که با ما بود تأکید می‌کرد نماز را جایی بخوانید که کسی نبیند. درواقع این نسل کشی و کشتاری که سال‌ها قبل اتفاق افتاد مانند آتش زیر خاکستری است که هرلحظه امکان شعله‌ورتر شدن آن وجود دارد.

اکبری با تأکید بر این نکته که ما باید به مردم بوسنی کمک می‌کردیم تا به‌ هر قیمتی روی پای خود بایستند توضیح داد: کرسی درس فارسی تا قبل از این قضایا در دانشگاه‌های این کشور تدریس می‌شد. از همان اول هم قرار نبود که در آنجا مسجد و دانشگاه تأسیس کنیم. ما کشوری نیستیم که بتوانیم به‌اندازه‌ای که بقیه هزینه می‌کنند، هزینه کنیم. بعضی از کشورهای عربی سالی دو میلیون مارک هزینه می‌کردند که ایرانی‌ها آمدند اینجا و همه بوسنیایی‌ها دارند شیعه می‌شوند!

وی مهم‌ترین دلیل اینکه جمهوری اسلامی بعد از طرح دیتون حضوری در بوسنی نداشت تغییر اولویت‌ها دانست و بیان کرد: جمهوری اسلامی برنامه دیگری به‌غیر از مسائل نظامی در بوسنی نداشت که بخواهد دنبال کند. تمام مؤسسات و نهادهایی را که قبل از جنگ بوسنی در آنجا داشتیم، هنوز هم در حال فعالیت هستند.

سفیر سابق ایران در لیبی با اشاره به کارشکنی‌های امریکا در قبال حضور ایران در بوسنی اظهار داشت: امریکایی‌ها خروج ایرانی‌ها را شرط تحویل سلاح به بوسنی قرار داده بودند یا بعضی از دوستان در قبال یک توافق‌نامه رسمی قصد ارائه آموزش به وزارت کشور بوسنی را داشتند که جریان رسانه‌ای غرب با جنجالی که به‌پا کرد سعی بر نتیجه نگرفتن این توافق‌نامه داشت.

اکبری با بیان اینکه رهبر معظم انقلاب در قضیه بوسنی آیت‌الله جنتی را به‌عنوان نماینده ویژه خود انتخاب کردند افزود: آیت‌الله جنتی شاید 100 بار به این کشور سفر کردند و نفس حضور ایشان این پیام را داشت که رهبری انقلاب علی‌رغم ساختارهای رسمی کشور عنایتی ویژه‌ای به موضوع بوسنی دارند. هنوز هم آقای جنتی و حتی آقای ولایتی به‌عنوان یک‌ فرد مورد اعتماد در جامعه بوسنی مطرح است.

در بخش پایانی این برنامه عباسیان با اشاره به کارهای مهمی که در مناطق مختلف جهان بر مبنای نگاه استراتژیک جمهوری اسلامی انجام گرفته است تعدد مراکز تصمیم‌گیری در باره این مسائل را آسیب‌زننده دانست و توضیح داد: وقتی که نهادهای مختلفی در باره یک موضوع خاص نظر می‌دهند، مطمئناً به‌نتیجه لازم نمی‌رسیم. تجربه بسیار باارزشی شد که ما الان در عراق این مشکل را نداریم. این بحث انتفاع نیست، بحث این است که ما وظیفه خود را به‌درستی تا انتها انجام دهیم.

وی گفت: این یک افسوس است که با این وجهه بسیار درخشانی که هنوز هم بین مردم بوسنی داریم که این وجهه را شاید در میان مردم افغانستان نداشته باشیم می‌توانستیم خیلی بهتر استفاده کنیم که متأسفانه این کار نشده است.

منبع: تسنیم