فیاض با اشاره به بند پنجم سند 2030 گفت: بحث قدرتمندسازی زنان و دختران در این سند نشان می‌دهد که دیگر اصلاً بحث مادر و خانواده مطرح نیست و با ترویج همجنس‌گرایی به شدت در خصوص فمنیست کار می‌کنند.

به گزارش مشرق، بیستم آذرماه 1395 و در آستانه پنج سالگی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بود که «سند ملی آموزش 2030 ایران» از سوی مسئولان کشوری رونمایی شد و از آن تاریخ به بعد بود که موج انتقادات به چنین سندی در کشورمان به راه افتاد و علت و چرایی استفاده از چنین سندی برای نظام آموزشی کشورمان در صدر اخبار مهم زیربنایی تعلیم و تربیت قرار گرفت.

مقام معظم رهبری، یکشنبه 16 اردیبهشت ماه  همزمان با هفته معلم با هزاران نفر از فرهنگیان سراسر کشور و جمعی از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، شخصیت‌های فرهنگی و مسئولان وزارت آموزش و پرورش دیدار کردند و در این دیدار تأکید کردند: به چه مناسبت یک مجموعه‌ به‌اصطلاح بین‌المللی که قطعاً تحت نفوذ قدرت‌های دنیاست، این حق را داشته باشد که برای ملتهای دنیا با فرهنگ‌های مختلف، تکلیف مشخص کند؟ اصل کار غلط است. اینکه ما برویم سندی را امضا کنیم و بعد هم بیایم بی‌سروصدا آن را اجرا کنیم؛ نخیر! مطلقاً مجاز نیست؛ ما اعلام کردیم.

ایشان در ادامه فرمودند که: بنده از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گله‌مند هستم. آنها باید مراقبت می‌کردند و نباید می‌گذاشتند که کار به اینجا بکشد که ما بیاییم و جلوی این کار را بگیریم.

همچنین کارشناسان و اهل فن در حوزه تعلیم و تربیت کشورمان از همان ابتدا در مقابل سندی که سازمان بین المللی یونسکو تحت عنوان 2030 تهیه و برای جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده بود، موضع قوی و منتقدانه خود را اعلام داشتند و در پاره‌ای از مصادیق این سند را «یک پروژه نفوذ» و اینکه «مغایر با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» است، عنوان کردند.

برنامه این هفته «زاویه» با حضور ابراهیم فیاض استاد دانشگاه تهران و محمد اسحاقی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد دانشگاه تهران با مجری‌گری عبدالله صلواتی به موضوع «سرشت و سرنوشت سند 2030» پرداخته است. مشروح این گزارش در ادامه تقدیم علاقه‌مندان می‌شود:

صلواتی: آن هفده بند اصلی سند 2030 که دنبال می‌کند کدامیک از این اهداف، بیشترین مشکل و بیشترین نقدها را متوجه خود کرده است؟ 

فیاض: آنچه که در ایران است، برابری جنسیتی است یعنی قدرتمندسازی زنان و دختران که همان هدف پنجم سند 2030 به شمار می‌رود. باید ابتدا یونسکو را شناخت که چرا یونسکو چنین کاری را انجام می‌دهد؛ یونسکو در کشور فرانسه است، بعد فرهنگی سازمان ملل متحد در قالب یونسکو به فرانسه واگذار شده است. 

لایسیسه یا همان بحث عرفی کردن، زندگی روزمره و عرفی‌سازی در مقابل مذهب است؛ یعنی موضعش کاملاً در مقابل مذهب است. 

سکولاریسم در مقابل مذهب نیست بلکه دانش‌محوری است نه عرفی. مبنایی که کل این قصه در فرانسه دارد این است که در بعد تمدنی، فرهنگ مهمتر از غریزه است و بحث غریزه که حیوانی است می‌گوید ما با فرهنگ متمدن می‌شویم و این مسئله به وسیله آموزش میسر می‌شود، در حالی که تقابل فرهنگ و غریزه در سننت ما نیست. 

اسحاقی: آموزش، مهمترین هدف و مهمترین بستر برای اجرای کل سند توسعه پایدار و با تمام اهداف اصلی و فرعی است و به همین دلیل هم در سال 2015 در اجلاس سازمان ملل به اجماع همه سران کشورها می‌رسد و از همه آنها پرسش می‌شود که چگونه این سند را اجرایی کنیم، همگی آموزش را انتخاب می‌کنند. 

هدف چهارم از سند 2030 هم یک هدف بخشی است. در سند توسعه و هم یک هدف فرابخشی. یعنی در سند، آموزش 2030 که بعد از آن بیانیه اینچئون را تهیه کرده‌اند و سپس سراغ یونسکو رفتند، همانطور که می‌دانید یونسکو یکی از مفاهیم اصلی آن این است که نباید دین و آموزه‌های دینی در آنجا مطرح شود و در این آموزش برابری جنسیتی، از سطوح مختلف پیش‌دبستانی تا سطوح عالی آموزش، تمام این مفاهیم را دربرمی‌گیرد. 

صلواتی: منظورتان از «درست انتخاب شده» یعنی زیرکانه؟ 

اسحاقی: ممکن است آموزش، یک روش باشد و شما هر محتوایی را توسط آموزش می‌توانید منتقل کنید. اینکه می‌گوییم به درستی انتخاب کردند برای این است که بتوانند اهداف خود را با کمترین مقاومت و حساسیت در بهترین جا یعنی مدارس، کتاب‌های درسی، آموزش معلمان و در تربیت رسمی و غیررسمی و برنامه‌های پنهان بتوانند وارد کنند. 

اتفاقاً در هدف چهارم این سند آمده است که مفاهیم توسعه پایدار باید در کتاب‌های درسی آمده و این مفاهیم منتقل شود؛ بحث زیرکانه که حتماً بوده است و حساسیت و موضع‌گیری‌هایی که در کشور اتخاذ شد، در حقیقت فرایند و روندهای آن فعلاً در کشور متوقف شده است. 

صلواتی: بسیاری از اهداف سند توسعه پایدار (سند 2030) بنا به فرموده آیت‌الله مکارم شیرازی ظاهر بسیار زیبایی دارد و انسانی و اخلاقی است، مانند صلح، برابری، عدالت و حقوق بشر که در جای جای سند تکرار شده است. اشکالی که اینجا وارد می‌شود ناظر به مفاهیم نیست بلکه ناظر به تفاسیری است که از این مفاهیم صورت می‌گیرد. به حسب دیدگاهی که وجود دارد، این مفهوم می‌تواند قبض یا بسط پیدا کند؛ یعنی صلح برای یک کشور ممکن است سودآور باشد و برای کشوری دیگر، جنگ و خونریزی به بار آورد. آیا چنین تلقی‌ای درست است؟ 

فیاض: نکته‌ای که قبل از همه بحث‌ها وجود دارد این است که ما در حال ورود به فضای جهانی هستیم و همواره موازنه ما در جهان بالا می‌رود و قدرتمندتر می‌شویم، در نتیجه باید با سیاست‌های جهان روبه‌رو شویم. 

بزرگترین مشکل در کشور ما، نحوه مواجه شدن است. ما نمی‌دانیم و غافل هستیم. چرا غافل هستیم، برای اینکه دانشگاه‌های ما تابع و به شدت ضعیف بوده و بازتولید می‌شوند به ویژه در حوزه علوم انسانی که نزدیک به چهل سال است از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد و ما همچنان در جای اول خودمان ایستاده‌ایم. 

اینکه مادر فضای جهانی وارد می‌شویم یک ضعف نیست یک قدرت است، اما نحوه مواجهه ما در تمام دولت‌های پس از جنگ تحمیلی دارای ضعف بوده است. 

صلواتی: بعضی از افراد معتقدند ورود به اسناد جهانی، دو اصل را نقض می‌کند؛ یکی استقلال کشور است که حاکمیت ملی را در بخش مدیریت تضعیف می‌کند و از طرف دیگر دین را به عنوان مبنای زندگی نشانه می‌رود. برخی هم معتقدند که مبانی سند 2030 به دلیل اینکه از جامعه‌ای برآمده که ارزش‌ها و فرهنگ‌هایش متفاوت با فرهنگ‌های ما است، البته میوه‌های آن نیز برای ما میوه‌های تلخی خواهد بود، آیا شما با این موافق هستید؟ 

اسحاقی: بله، همینطور است. سند 2030 و اسناد مشابه آن همگی براساس یک مبنای فلسفی و نظری و فکری که وجود دارد و در سازمان‌های بین‌المللی کسانی که آنها را اداره و طراحی می‌کنند مبنا گذشته می‌شود. 

وقتی گفته می‌شود توسعه، معلوم می‌شود که توسعه غربی مبانی نظری و ابزارهای خاص خودش را دارد و این می‌شود توسعه غربی. و اگر ما بخواهیم همین مفهوم توسعه غربی را در کشور دیگری اجرا کنیم و اصولاً آنها نیز بر همین مسئله اصرار دارند، یعنی وقتی می‌گویند آموزش، فراگیری آموزش، آموزش برابر، امکانات صلح و ... با مفاهیمی که خودشان ساخته‌اند الزام و پیگیری می‌کنند، سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که ما چه مواجهه‌ای با سازمان‌های بین‌المللی، با جهان، با کشورهای دیگر و با این اسناد و برنامه‌های مشترک جهانی باید داشته باشیم. 

این یک اصل است که وقتی ما با قانون اساسی خودمان توجه می‌کنیم می‌بینیم که حضور فعال و تعامل، الهام‌بخشی هم در سند چشم‌انداز و هم در قانون اساسی وجود دارد و ما نیز باید حتماً حضور فعال داشته باشیم، لذا جمهوری اسلامی ایران طرفدار اینکه در یک جایی بنشینید و انزوا بگزینید نیست بلکه حتماً باید مواجهه فعالانه داشته باشیم. 

صلواتی: اما سند 2030 از مصادیق این حضور فعال نیست. 

اسحاقی: بله، اسناد دیگر هم همین‌طور. باید توجه کنیم که این اسناد پیشینه‌ای دارد و برای سال 2015 هم نیست بلکه به تشکیل سازمان‌های بین‌المللی بازمی‌گردد و اهدافی که آنها بعد از جنگ جهانی اول، جامعه ملل و سازمان ملل داشته‌اند، اینها زیرساخت این سندها است. 

در حال حاضر در سند توسعه پایدار و 17 هدفی که طراحی شده، شگرد و روش آنها با استناد و اهداف هزاره که در سال 2000 بوده متفاوت است. ممکن است اکنون بگوییم سند 2030 یک بیانیه الزام‌آور نیست، داوطلبانه است، اما یکی از کارهایی که از درون و متن این سندها صورت می‌گیرد، هر چند به صورت توصیه‌ای هم باشد، هنجارسازی است. هنجارسازی یعنی یک واژه، یک اصطلاح و یک موضوع و مفهومی را می‌آورند و اگر کسی حق تحفظ داشته باشد می‌گویند حق تحفظ دارد. 

حق تحفظ یعنی اینکه کشوری اعلام می‌کند من کل سند را می‌پذیرم اما اگر مواردی برخلاف قوانین و ارزش‌های ما باشد ما حق تحفظ داریم، لذا در حق تحفظ ما باید کل یک سند را بپذیریم. 

صلواتی: ما در کشورمان اسناد بالادستی داریم مانند سند جامع علمی کشور،‌ سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که هیچ‌یک از مبانی عنوان شده مانند عرفی بودن، دوگانگی بین فرهنگ و غریزه نیست، بلکه مبتنی بر ارزش‌‌های خودمان است و مجاهدت‌های داخلی و پژوهشگران و محققان را رقم زده، با وجود این اسناد چرا باید سراغ سند دیگری برویم که از بیرون به ما عرضه می‌شود، چگونه می‌توان این مسئله را توجیه کرد؟ 

فیاض: باید ابتدا مبانی را بگوییم تا بحث روشن شود. براساس دیدگاه یونسکو، مهمترین عنصر فرهنگ در آموزش، فلسفه است. (البته فلسفه به معنای غربی نه آنچه که ما در اسلام می‌گوییم) و این در مقابل طبیعت واقع می‌شود. 

در بُعد انسانی، عشق را مطرح کردند، عشق متعلق به قشر زنان است. در سند 2030 آمده است: برابری جنسیتی و قدرتمندسازی زنان و دختران. این نشان می‌دهد که دیگر اصلاً بحث مادر و خانواده مطرح نیست؛ یعنی مردان که مظهر غریزه جنسی هستند باید کنار گذاشته شوند و جای آن را عشق بگیرد که همان زنانگی است. اینجا فمینیست به شدت کار می‌کند. 

از درون این زنانگی چه چیزی برای مردان استخراج می‌شود؟ همجنس‌گرایی، که در بند 5 سند 2030 مطرح شده است. متأسفانه آموزش و پرورش ما یک فرد بیسوادی را به یونسکو می‌فرستد و به طورکلی ساختار آموزش و پرورش ما همه از بالا به پایین همه بیسواد هستند. 

اسحاقی: حق تحفظ در سند 2030 بدین معنا و مفهوم است که گاهی اوقات شما حق تحفظ کلی می‌گیرید که این در اسناد بین‌المللی، کارایی خود را از دست داده است و قابلیت استناد به بندها را ندارد. 

در این سند 2030 آمده است که شرط‌ها و حق تحفظ‌های شما نباید با اهداف این سند در تعارض باشد.

فیاض: شورای عالی انقلاب فرهنگی که مهم‌ترین شورای مملکت ما مرجع‌ترین شورا بعد از رهبری است برای برای رهبری، چشم و گوش و حتی مغز باشد.

مقام معظم رهبری به شورای عالی فرهنگی اشکال کرده و گله می‌کنند که خودشان حکم این شورا داده‌‌اند در حالی که حضرت آقا می‌توانست این گله را به طور خصوصی مطرح کرده یا پیام دهند چرا علنی آن هم در افطاری ماه مبارک رمضان این بحث را مطرح می‌کنند.

گذشته، حال و آینده هم اینگونه است چون نظام این مملکت که باید مواجهه با نظام جهانی را ترسیم کند یک عده‌ در آن عاشق هستند و عده‌ای هم متنفرند. مردم ما هنوز نمی‌دانند مبانی 2030 چیست، نمی‌دانند جایگاه یونسکو در فرانسه چیست، نمی‌دانند لایسیس چیست و... هیچکدام را نمی‌دانند.

منبع: فارس