سرویس گزارش ویژه مشرق - در دهههای اخیر نرخ ازدواج در غرب به نسبت قابل توجهی کاهش یافته است و فقط نیمی از بزرگسالان آمریکا ازدواجکردهاند. در سال ۱۹۶۰، ۷۲ درصد بزرگسالان ۱۸ سال به بالا ازدواج کرده بودند، در حالی که امروزه تنها ۵۱ درصد افراد این گروه سنی ازدواج کردهاند. سن متوسط ازدواج برای زنان به ۲۶.۵ و برای مردان به ۲۸.۷ رسیده است. آمارهای اتحادیه اروپا نیز نشان میدهد که از سال ۱۹۸۵، تعداد زنان متأهل ۳۰ تا ۴۰ ساله در بیشتر کشورها (به جز چین و هند) به شدت در حال کاهش است. با این حال در طول قرنها همواره یک الگوی ثابت برای ازدواج در همه جای دنیا وجود داشته اما امروزه الگوهای جدید و بعضا عجیبی از زندگی در غرب رواج یافته است. سولوگامی(SOLOGAMY) یکی از الگوهای جدیدی است که در آن فرد با خود ازدواج میکند. این روند در حال رشد، بیشتر در کشورهای ژاپن، استرالیا، تایوان، انگلیس و ایالاتمتحده مشاهده شده است.
لیندا بیکر نخستین فردی بود که در سال ۱۹۹۳ به «ازدواج با خود» دست زد. همچنین بوردیو از جمله اولین زنانی است که بعد از طلاق در سن سی سالگی، ازدواج با خود را انتخاب کرد. وی اظهار کرد که این کار او را به رویایی رسانده که در ازدواج اول خود به آن دست نیافته بوده است. بوردیو به مخالفتهایی که نزدیکان او با این کار داشتهاند اشاره کرده و در پاسخ به آنان گفته است: "مجبور نیستید به مراسم ازدواجم بیایید!"
در دهه ۱۹۹۰ ازدواج با خود روندی آرام و کاملا حاشیهای بود و تنها عده معدودی از زنان غربی با این پدیده آشنا بودند. اما در دهۀ بعدی این پدیده به وسیلۀ یک سریال تلویزیونی در سال ۲۰۰۳، به جامعه معرفی شد. شخصیت اصلی داستان در مورد ازدواج با خود فکر میکرد. کری برادشاو بعد از اعتراض به اینکه دوستان متأهل او هرگز برای تصمیم او برای مجرد ماندن جشن نگرفتهاند، ایده ازدواج با خود را بهطور مستقیم مطرح کرد.
در موردی دیگر در سریال دکتر هو در قسمت عصر فرشتگان، شخصیت اصلی سریال (دکتر) معتقد است کلیسا مخالف ازدواج با خود است و ازدواج سنتی را به یک مسابقه دو جانبه به نام آپلانز تشبیه میکند.
در دهه ۲۰۰۰ میلادی علاوه بر فیلمهایی که به معرفی این مسئله پرداختند، برخی نشریات نیز اقدام به ترویج سولوگامی به عنوان یک ایده جدید برای زندگی نمودند. همچنین این ایده در کتابی با نام "یک مانیفست برای عاشقانههای انعطاف ناپذیر" از ساشا کاگن نیز به صورت مبسوط معرفی شد .
به تدریج و بعد از گذشت دو دهه از ابداع چنین روشی برای زندگی، این موضوع تاحد زیادی در برخی جوامع مدرن فراگیر شده است که حتی سازمانهای دولتی نیز بدان توجه نمودهاند. در همین راستا "افقهای سیاست کانادا" (یک سازمان دولتی که مسئول تصمیمگیری در مورد سیاستهای عمومی این کشور است)، به این موضوع توجه کرد و درباره آن نوشت:
«تا زمانی که افراد بیشتری زندگی مجردی را انتخاب میکنند، مهمانیها و مراسمات مذهبی بیشتری برای مشروعیت بخشیدن به این انتخاب پدیدار خواهد شد. در کشورهای صنعتی تعداد بیسابقهای از زنان سی ساله و بالاتر زندگی میکنند که با انتخاب الگوی ازدواج با خود، شورشی نمادین را علیه رویکرد قدیمی جامعه برای فشار به زنان مجرد و وادار کردن آنان به ازدواج شکل دادهاند.»
خودشیفتگی و ازدواج با خود
ازدواج باخود در دید کارشناسان و افراد مختلف دارای یک وجه مشترک است، «خود شیفتگی» محور اصلی این پدیده است. در همین راستا کریستوفر لاش، نویسنده و منتقد فرهنگی در کتاب پرفروش خود با عنوان "فرهنگ خودشیفتگی" که بر اساس مقاله کلاسیک زیگموند فروید با نام «در مورد خودشیفتگی» نوشته شده، ازدواج با خود را یک پیامد منطقی از خودشیفتگی دانسته است. خودشیفتگی به عنوان احساس خودبزرگبینی و عشق بیش از حد به خود تعریف شده است.
لاش فردی مذهبی نبود، اما فهمید چگونه ارزشها، باورها و شیوه زندگی در فرهنگ مدرن به فراگیری خودشیفتگی منجر خواهد شد. خودشیفتگی از فردگرایی مدرن شدیدتر است. بر این اساس، خودشیفتگی بر مبنای یک اختلال روحی به وجود میآید که مارتین لوتر با الهام از گزارهای از آگوستین آن را «خرابکاری به خود پیچیده شده» توصیف میکند.
واژه "خودشیفتگی" از نام یک اسطوره یونانی به نام نارسیس گرفته شده است. او یک مرد جوان، زیبا و خوشتیپ بود که تمام دختران عاشق او میشدند. اما نارسیس بر اساس احساساتی ویژه تنها خودش را جذاب میدانست و به دخترانی که عاشق او بودند توجه نمیکرد. سرانجام یک روز در حالی که در جنگل قدم میزد، برای نوشیدن آب از برکهای توقف کرد. در این هنگام با دیدن تصویر خود در برکه، به گونهای محو تماشای چهرۀ خود شد که در برکه افتاد و غرق شد.
در عصر حاضر عنصر اصلی جامعه، که ما را در زمان سختیها و مشکلات حفظ کرده، در حال نابودی است. در طول قرنها خانواده جامعه انسانی را از اضمحلال حفظ کرده است. لاش خانواده را به عنوان «پناهگاهی در دنیای بیعاطفه» توصیف کرده است. در همین راستا این تاریخدان و منتقد اجتماعی توضیح میدهد:
«بهترین امید بلوغ عاطفی در شناخت نیازها، وابستگی به افرادی است که از ما جدا هستند. این یعنی دیگران نه بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به خواستههای ما، بلکه بهعنوان موجودات مستقلی با خواستههای مخصوص خود تعریف میشوند. به طور عام، این موضوع به پذیرش محدودیتها از طرف ما بستگی دارد. این دنیا فقط برای ارضای نیازهای ما به وجود نیامده، بلکه دنیایی است که ما میتوانیم لذت و معنا را پیدا کنیم و دریابیم دیگران نیز حقی برای چیزهای خوب دارند. روانکاوی تصدیق کرده است که تنها راه دستیابی به شادی پذیرش محدودیتهایی است که حقیقت آن در روح تسلیم و شکرگزاری است. »
ربکا تریسر، نویسنده کتاب «تمام خانمهای مجرد، زنان مجرد و ظهور یک ملت مستقل» با جانبداری از این ایده گفته است:
در نسلهای پیاپی، فشار اجتماعی و اقتصادی زیادی روی زنان وجود داشت که آنان را مجبور میکرد برای ثبات زندگی خود، به ازدواج دست بزنند. شخصا بهعنوان کسی که برای سالهای طولانی زندگی متأهلی داشتهام، میدانم نوعی تأکید بر ازدواج وجود دارد که بسیار ناعادلانه است. فرهنگی برای تداوم ازدواج شکل گرفته است که آن را هیجانانگیزترین اتفاقی معرفی میکند که در زندگی هر کس رخ میدهد. با این حال اگر با خودتان ازدواج کنید، میتوانید بگویید زندگی من همان لذتی را دارد که افراد متاهل تجربه میکنند.
رسمیت یافتن سولوگامی در آمریکا
اگرچه بیشتر ایالتهای آمریکا ازدواج با خود را بهعنوان یک گزینه رسمی تشکیل خانواده به رسمیت نشناختهاند، اما پنسیلوانیا این نوع ازدواج را از مدتها پیش به رسمیت شناخته است. در این ایالت برای ازدواج با خود مدارک و مستندات رسمی نیز ارائه میشود و رسمیت یافتن آن، تنها نیازمند امضای دو شاهد در یک مکان رسمی است. با این وجود بر سر صدور سند ازدواج برای ازدواج با خود، بحثهای زیادی وجود دارد. در دیگر ایالتهای آمریکا، ازدواجهایی به رسمیت شناخته میشود که بر اساس باورهای یکی از فرقههای مذهبی شناختهشده (مانند بهائیت، کوئیکها یا آمیشها) برقرار شده باشد. در سال ۲۰۰۷ یک قاضی فدرال تصویب کرد یک فرد اهل ایالت پنسیلوانیا که ازدواج با خود را بر اساس باورهای سکولار خود شکل داده بود، سند ازدواج دریافت کند.
ایالت ویسکانسین نیز اجازه ازدواج با خود را بدون هیچگونه سؤال و جوابی صادر کرده است، با این حال فرد فرمی را امضا میکند که بر اساس آن دولت تضمینی برای به رسمیت شناخته شدن این سند ارائه نکرده است. در ایالت کولارادو نیز ازدواج با خود، تنها نیازمند شاهد و امضای یک فرم خاص است. ایالت کلمبیا نیز به افراد اجازه میدهد مراسم ازدواج با خود را بهطور رسمی انجام دهند. در ایالت کالیفرنیا نیز در صورتی اجازه ازدواج بدون حضور روحانی صادر میشود که دو شاهد برگههایی مخصوصی را به صورت کامل تکمیل و امضا کنند.
در دهههای اخیر روندهای مخالف ازدواج سنتی در غرب به گونهای رشد کردند که در نهایت در سال ۲۰۱۴ پاپ فرانسیس یک اجلاس بینالمللی به نام «بشریت: مکمل بودن زن و مرد» را در رم ایتالیا راهاندازی کرد. در این اجلاس سخنرانانی از ملل و سنتهای مذهبی گوناگون از سراسر جهان جمع شدند تا زیبایی روابط بین مرد و زن را دوباره بررسی و از ازدواج و زندگی خانوادگی حمایت کنند. در این کنفرانس پاپ فرانسیس در مورد ازدواج و بحران موجود در جوامع غربی اینگونه سخن گفت:
«امروزه خانههایی که با ازدواج ساخته شدهاند در برابر لشکری از بیتوجهی، دزدان و دشمنانی که آمدهاند آن را ویران سازند بیپناه رها شدهاند. ازدواجها کمتر شدهاند و کودکان از آن هم کمتر. زمانی که فقر از میآید، ازدواج کاهش مییابد.جایی که جنگ دامن گیر میشود، خانواده ها از بین میروند. هرکجا ازدواج از بین میرود، ما کالاهای مادی ومعنوی که تمامی بشریت باید از آن لذت ببرد را از دست میدهیم. همه ما گناه کاریم برای زمانی که ازدواج در معرض باد و باران قرار میگیرد. زمانی که نیاز کودکان در برابر خواستههای بزرگسالان تسلیم میشوند و ما اغلب در برابر این قضیه سکوت میکنیم. مفهوم عشق به یک کالای مصرفی تنزل پیدا کرده است، یک تصویر رنگی یا یک شعار صادراتی. این به درد نخواهد خورد و ما به شکوفایی نخواهیم رسید.»
مینی رو، استاد روانشناسی، درباره سولوگامی میگوید:
«مردم در حال عجیبتر شدن هستند! به نظر میرسد آنان میخواهند همه چیز را بیرون بکشند و نشان دهند از خودشان رضایت دارند، در حالی که در واقعیت اینگونه نیستند. مفهوم اصلی ازدواج، همراهی است، به همین خاطر کل هدف ازدواج در سولوگامی از بین میرود.»
دکتر کارن لوسکوکو، استاد جنسیتشناسی دانشگاه آلبانی در مورد سولوگامی از جنبه ای دیگر توضیح میدهد:
«"خود" بازتابی از یک روند اجتماعی وسیع برای جداسازی بخشهای مختلف زندگی است. ما ابتدا ازدواج و بارداری را از هم جدا کردیم؛ این یک تغییر اجتماعی عظیم است. بعد از آن شاهد تفکیک مراسم عروسی و ازدواج هستیم. شما میتوانید به عنوان یک عروس به زندگی خود ادامه دهید بدون آن که همسر کسی باشید. هنوز هم ازدواج مورد قبول بسیاری افراد هست، ولی افراد نیازی به آن حس نمیکنند. در زندگی امروز گزینههای متعددی برای جایگزینی ازدواج وجود دارد و زندگی و ازدواج مثل گذشته نیست.»
شرکتهای برگزارکننده مراسم سولوگامی
در کشورهای مختلف شرکتهایی برای برگزاری مراسم ازدواج با خود تاسیس شدهاند. یک شرکت آمریکایی یک بسته خدماتی به ارزش ۲۳۰ دلار برای مراسم ازدواج با خود ارائه میدهد. این بسته پیشنهادهایی را (از گروه موسیقی گرفته تا کارت دعوت مراسم) در بر میگیرد. این سایت توسط جواهرسازی جفری لوین تأسیس شده است. در این سایت در مورد سولوگامی نوشته شده است:
من معتقدم در سالهای آینده ازدواج با خود افزایش پیدا خواهد کرد و بیشتر مورد قبول قرار خواهد گرفت.
یک شرکت مسافرتی به نام کیودو در شهر کیوتو ژاپن مراسم ازدواج با خود را برنامهریزی و اجرا میکند. خدمات این شرکت برای جشن عروسی سولوگامی، تمام امکانات یک عروسی معمولی را در بر میگیرد. این شرکت اظهار کرده است:
این بسته خدماتی یک تجربه بسیار فوقالعاده است که احساس عزت نفس فرد را افزایش میدهد. تومئو سوانو یکی از اولین کسانی است که از این بسته خدماتی استفاده کرده و آن را مانند تجربه بازدید از یک قلعه قدیمی جهانی توصیف میکند.
از زمان تأسیس این شرکت، تقریبا ۳۰ زن در سراسر ژاپن با خدمات این شرکت به «عروس تنها» تبدیل شدهاند.
جمع بندی
اندیشه لیبرالی «انتخاب» در فرآیند حداکثری شدن و ضدیت لیبرالیسم با سنتهای عقلانی و مذهبی منجر به تولد رویدادهایی عجیب، غیر عقلانی و ناسازگار با فطرت انسانی شده است به طوری که تنهایی را که همواره یکی از بزرگترین رنجهای بشر بوده است به صورت امری مقدس درآورده و برای آن جشن برگزار میکنند. ناتوانی اندیشه لیبرالی از هدایت سعادتمندانه بشر و شکست در نوآوری سازگار با فطرت منجر به خلق آدابی روانپریشانه گشته که بسیاری در خود غرب تنها توجیه وجود چنین پدیدههایی را بیماریهای روانی میدانند. بیماری خودشیفتگی انسان لیبرال هر روز نمودی تازه مییابد که تنها یک نمونه آن سولوگامی است. مسیری که سرنوشتی بهتر از نارسیس نخواهد داشت.
منابع: