کد خبر 753521
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۳

دوتا داداش رفتند تو یه درگیری سنگین تو تدمر سوریه تو یه سنگر تو بغل هم شهید شدند. ۲۲ تیر ۹۴ شهید شدند ولی بخاطر مجهول بودن هویت ۱۷ روز طول کشید تا پیکرهاشون پیدا شه و تشییع شون انجام شه.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، وحید اشتری در مطلبی نوشت: مصطفی بختی و مجتبی بختی دو تا داداش مشهدی بودند. یکی شون کارت اقامت جعلی به نام جواد رضایی واسه خودش درست کرد. یکی شونم اسم خودشو گذاشت بشیر زمانی. دو تا داداش میخواستن خودشونو افعانستانی جا بزنن که از کشور خارج شن.

نسبت شون باهم رو پسرخاله معرفی کردند. از خودشون جالب‌تر مادرشون بود که الکی اومد نقش بازی کرد گفت من افعانستانی‌ام. گفت مادر جواد و خاله بشیر هستم که بتونه بچه‌هاش رو بفرسته سوریه.

دوتا داداش رفتند تو یه درگیری سنگین تو تدمر سوریه تو یه سنگر تو بغل هم شهید شدند.  ۲۲ تیر ۹۴ شهید شدند ولی بخاطر مجهول بودن هویت ۱۷ روز طول کشید تا پیکرهاشون پیدا شه و تشییع شون انجام شه. (۸ مرداد ۹۴)

از دو تا داداش و مادرشون جالب‌تر دختر کوچولوشون بود که تو تشییع بلندگو رو گرفت گفت "کور خوندید اگر فکر کنید من ناراحتم. خون بابام خانواده ما رو زنده تر کرده تازه اون یکی عموم هم تو صف اعزامه به زودی میاد سر وقت تون." «ژن خوب» خانوادگی به این میگن. کاسبی تو بازار ارز و دلالی و قاچاق و واردات و بساز فروشی با رانت پدر و داداش بازی تو این قوه و اون قوه که ژن نمی‌خواد این چیزا رو هر کسی بلده.

برچسب‌ها