به گزارش مشرق، چندی قبل مرد نانوایی به اداره پلیس رفت و از پسر جوانی به اتهام سرقت میلیونی از نانواییاش شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: چندین سال است در شهر پردیس نانوایی دارم. من در این مدت کارگران زیادی در نانواییام کار کردند و استاد نانوا شدند و بعد برای خودشان نانوایی زدند. ۴۵روز قبل یکی از کارگرانم از نانوایی رفت به همین دلیل به دوستان سفارش کردم کارگری برای نانواییام معرفی کنند. چند روزی گذشت و دوستانم فردی را به من معرفی نکردند تا اینکه در گروه تلگرامی که تعداد زیادی از نانواها عضو هستند، آگهی استخدام دادم.
پس از درج آگهی استخدام درتلگرام پسر جوانی به نام سامان به نانوایی آمد و درخواست استخدام داد.
از آنجایی که سابقه کارگری در نانوایی داشت، او را استخدام کردم. سامان پسر خوبی به نظر میرسید و حرف گوش کن بود، به همین خاطر به او اعتماد کردم. امروز ظهر سامان من و دو نفر از کارگرانم را آبگوشت مهمان کرد. او از رستوران سنتی نزدیک نانوایی چهارپرس دیزی خرید و به نانوایی آورد و همه خوردیم. دقایقی بعد از خوردن آبگوشت ناگهان سرم گیج شد و از هوش رفتم.
وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم و فهمیدم که یکی از مشتریان که برای خرید نان به نانوایی آمده بود با پیکرهای بیهوش من و دو نفر از کارگرانم روبهرو شده و بعد ما را برای درمان به بیمارستان منتقل کرده است.
وی ادامه داد: سامان با آبگوشت مسموم من و دو کارگرم را بیهوش کرد و علاوه بر سرقت ۱۰ میلیون تومان از گاوصندوق نانوایی، ساعتهای مچی، گردنبند طلا، تلفن همراه و وسایل قیمتی ما سه نفر را سرقت کرد.
با طرح این شکایت تیمی از مأموران پلیس به دستور قاضی برای شناسایی و دستگیری متهم وارد عمل شدند.
بررسیهای تخصصی مأموران نشان داد سامان سارق حرفهای و سابقهداری است که پس از این حادثه در دو نانوایی دیگر در حوالی پردیس به همین شیوه سرقتهای میلیونی کرده است. در حالی که تحقیقات برای شناسایی سارق نانواییها ادامه داشت، شاکی دوباره به اداره پلیس رفت و گفت سارق در یکی از نانواییهای تهران مشغول به کار شده است و قصد دارد به همین شیوه از نانوایی سرقت کند.
وی گفت: پس از اینکه متهم از نانوایی من سرقت کرد، عکس متهم را در گروههای تلگرامی دوستانم که همگی نانوا هستند، پخش کردم و برای شناسایی او درخواست کمک کردم تا اینکه امروز یکی از دوستانم که در تهران نانوایی دارد، با من تماس گرفت و گفت متهم برای استخدام به نانواییاش مراجعه کردهاست. وقتی عکس او را در تلگرام برای من فرستاد کاملاً مطمئن شدم و از او خواستم تا آمدن پلیس او را سرگرم کند.
پس از این مأموران همراه شاکی به نانوایی مورد نظر رفتند و متهم را شناسایی و دستگیر کردند. چند روز قبل متهم برای بازجویی به دادسرای ناحیه ۳۴ منتقل شد. سامان مقابل قاضی نصرتی، بازپرس شعبه اول به جرم خود اقرار کرد.
گفتوگو با متهم
چند سال داری؟
۲۲ سال.
چقدر سواد داری؟
سیکل دارم.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟
من دوست داشتم هنرپیشه شوم. به همین دلیل علاقه زیادی به فیلم دارم و یکی از آرزوهای من این بود که سوپر استار سینما شوم، اما مشکلات مالی باعث شد ترک تحصیل کنم و دنبال کار بروم.
دنبال چه کاری رفتی؟
از همان اول در نانوایی مشغول به کار شدم.
سابقه داری؟
بله. سابقه سرقت دارم و آخرین بار ۱۴ ماه در زندان بودم.
از نانواییها سرقت میکردی؟
بله، فقط از نانواییها.
درباره شیوه سرقت توضیح بده؟
من سعی میکردم کارگران و صاحب نانوایی را با غذای مسموم بیهوش کنم و بعد اموالشان را سرقت کنم. مثلاً آن روز همه را با آبگوشت بیهوش کردم.
از قبل از داروخانه مقدار زیادی قرص خوابآور خریده بودم و آن روز ۱۰ عدد قرص را داخل آبگوشت حل کردم و به صاحب نانوایی و کارگرانش خوراندم. وقتی آنها بیهوش شدند، اموالشان را سرقت کردم.
در این مدت از نانواییهای دیگری هم سرقت کردی؟
بله. از دو نانوایی به همین شیوه سرقت کردم. از یک نانوایی ۱۲میلیون تومان و از نانوایی دیگری ۱۵ میلیون تومان.
چه شد که از پردیس به تهران آمدی؟
به خاطر اینکه شناسایی نشوم تصمیم گرفتم سرقتهایم را از نانواییها تهران ادامه بدهم که دستگیر شدم.
با پولهای سرقتی چه کار میکردی؟
علاقه زیادی به خودروی شاسی بلند دارم، قصد داشتم با پولهای سرقتی خودروی شاسی بلند بخرم.
فکر میکردی شناسایی شوی؟
بله.
پس چرا ادامه میدادی؟
این بار تصمیم داشتم پول یک خودروی شاسی بلند را سرقت کنم و بعد توبه کنم.
منبع: روزنامه جوان