گروه فرهنگ و هنر مشرق - نگاهی به میز کتاب «تازههای نشر» انداختم؛ همیشه این میز معرفی میکند که چه کتابی به تازگی وارد بازار شده و انتخاب را راحتتر میکند. در میان کتابهای جدید اسم یک کتاب جلب توجه میکند؛ «دیالوگهای ماندگار تاریخ سینما»؛ کتابی در قطع جیبی که با طرح جلدی ساده به چاپ رسیده است. کتاب را ورق میزنم؛ صفحهآرایی سادهتر از جلد که همینطور قطار وار جملات را پشت هم آورده است و در پایین صفحه آدرسی داده و جمله را به یک فیلم مربوط
کرده است. این کتاب که مطمئنا برای گردآوریاش زحمت چندانی کشیده نشده است و دیالوگهایش را بارها در کانالهای تلگرامی مشاهده کردهایم، مرا به یاد کتابهایی از این دست انداخت که این سالها با توجه به رشد شبکههای مجازی توانستهاند مخاطبان زیادی را پیدا کنند؛ کتابهایی که معمولا توسط ناشران بینامونشان به چاپ میرسند و از قضا فروش فوقالعادهای هم دارند و حتی به چاپهای متعدد هم میرسند. اگر نگاهی به بازار نشر بیندازیم متوجه میشویم که تعدد این کتابها در سالهای اخیر بسیار زیاد بوده است؛ حتی تعدد ناشران بینامونشان هم یکی از دلایلش شاید همین موضوع باشد؛ که یک ناشر وقتی میبیند که در اوضاع کساد نشر یک کتاب با استقبال روبهرو میشود حتی اگر محتوای با کیفیتی هم نداشته باشد به خاطر این استقبال، به سراغ چاپ کتابهای این چنینی میرود. کتابهایی مثل «پ.ن.پ» که همزمان با افزایش تب اینگونه فکاهیها در میان گفتوگوهای روزمره به چاپ میرسد و در کمتر از چند روز با استقبال مواجه میشود و همین باعث میشود تا ناشران کوچک به سراغ چاپ اینگونه کتابها بروند.
با سرچی ساده مشخص میشود که اینگونه کتاب هامحصول جستوجوی نویسنده در گوگل هستند.کتبی که بدون کوچکترین نوآوری برای مخاطب دوباره تمام یا بخش مهمی از آن یا مجموعهای از چند اثر، بدون افزودن نکاتی تازه یا اصلاحات محتوایی و ساختاری چشمگیر اما با عنوانی نو و انتشار اثر به نام خود یا دیگری چندان که حاصل کار، مزیتی برای مخاطب دربر نداشته باشد،منتشر شدهاند. کتابهایی مثل «دیالوگهای ماندگار تاریخ سینما» با سرچی ساده مشخص میشود که محصولی ساده از جستوجو در گوگل است؛ یا همان «کتابسازی» یکی از سادهترین و بیخطرترین راهها برای تولید کتاب، همین کتابسازی است که یک نوع «سرقت ادبی» هم به شمار میرود. راههای مختلفی برای کتابسازی وجود دارد. با توجه به تعدد سایتها و گسترده شدن عرصه فعالیتها در حوزه فضای مجازی، الان بسیاری از افراد با یک «کپی پیست» بخشهایی از چند کتاب را میبرند و اینها را کنار هم میگذارند و بهعنوان کتاب تحویل ناشر میدهند و در نهایت هم به اسم خودشان، آنها را چاپ میکنند.
محمود آموزگار، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران درباره این موضوع میگوید: «مساله بسیار مهم درباره موضوع کتابسازی این است که فضای مجازی عادت خواندن را در مردم تغییر داده است، مخاطب فضای مجازی این روزها دیگر دوست ندارد کتابهای طولانی بخواند، به همین منظور به دنبال این است که هر چه سریعتر به پایان کتاب برسد.برای همین بازار نشر هم به سمت فضایی میرود که مخاطب میپسندد، از ناشران فعال که در زمینه نشر کار میکنند بگذریم، ناشران بینامونشان زیادی داریم که وقتی میبینند مخاطب امروز ذائقهاش به سمت اینگونه کتابهاست با یک سرچ اینترنتی جملات را در کنار هم میگذارند و کتاب را میسازند و با قیمت اندکی که برای انتشار کتاب میدهند اما سود خوبی از فروش کتاب به دست میآورند.» رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران میگوید: «غیر از جملات قصار، داستانهای کوتاه چنین وضعیتی دارند، یک ناشر با پرداخت هزینه به نویسنده و با زحمت زیاد کتابی را بهچاپ میرساند، اما باز هم ناشران کپیکار با کنار هم قرار دادن این داستانها از کتابهای مختلف، کتابسازی میکنند. در کتابسازی نه جنبه علمی و دانشگاهی مهم است نه جنبه هنری، تنها دلیل در تهیه این کتابها انگیزههای اقتصادی است. ناشران بینامونشانی برای استمرار فعالیتشان نیازمند تهیه و تولید کتابهایی هستند که به قول سینماییها «بفروش» باشد. کتابهایی که کمترین هزینه را در تولید و بیشترین فروش را در پیشخوان کتابفروشیها داشته باشند. کتابهایی که ذائقه مخاطب را به خوبی میشناسند و کاملا مبتنیبر تقاضایی که در جامعه وجود دارد، تولید میشوند.» آموزگار میگوید: «اینکه همینگوی یا فلان هنرپیشه در چه تاریخی این جمله را گفته یا چه حال و هوایی داشته است، موضوع مهمی نیست، اما برای مخاطب امروز چنین فاکتورهایی در اولویت قرار گرفته و ناشر هم وقتی این گرایش و استقبال را از مخاطب میبیند به دنبالش چاپش میرود و کیفیت کتاب هم اصلا برایش مهم نیست.»
رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران میگوید: «البته این گرایش مخاطب به فضای مجازی و این گونه کتابها فقط مختص به ایران نیست و آن طرف آبها هم مخاطبان به دنبال اینگونه کتابها هستند، البته شاید در آن سوی به این شکل کتابسازی انجام نشود، ولی گرایش به سهل و روان خواندن رواج پیدا کرده و گوگل منبع درستی برای برخی ناشران و کاربران فضای مجازی شده است. از کتابفروشی که بیرون میآیم، پسرک با برگههایی که در دست دارد به دنبالم میدود و میگوید خانم اگر میخواهی کتابت را چاپکنی بگو خیلی راحت کتابت را چاپ میکنیم؛ نگاهی به برگهاش میاندازم که نوشته است، کتابتان را فقط با 300 هزار تومان چاپ میکنیم. / فرهیختگان