طبق پروژه آمریکا یک افسر اطلاعاتی بعثی در تشکیلات القاعده نفوذ کرد. او الزرقاوی بود. تفکر جدید ایجاد شده در بدنه القاعده اصل جهاد را قبول داشت، اما معتقد بود باید جهاد را به داخل کشورهای اسلامی کشاند.

سرویس جهان مشرق - جامعه اهل تسنن که بخش گسترده ای از جهان اسلام را شامل می شود، بالغ بر ۱میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر دارد. نگاهی به ساختار درونی جریان اهل تسنن نشان می‌دهد که این گروه شاخه‌های مختلف بر اساس تقسیم بندی های گوناگون دارد. این تقسیم بندی ها از لحاظ فقهی، کلامی، اعتقادی و ... مطرح شده است. همان طور که در حوادث سال‌های اخیر مشاهده می‌شود جامعه اهل تسنن نیز یکی از قربانیان غده سرطانی تروریستی و تکفیری در جهان اسلام است. جریان های تروریستی بخش بسیار کوچکی از سلفیت اهل تسنن است که آنها هم به زحمت به ۱۰ درصد مجموع اهل تسنن می رسند. این جریان ها اما با وجود تعداد اندک، در نتیجه پشتیبانی تبلیغاتی، تسلیحاتی، مالی و سیاسی و دیپلماتیک آمریکا، رژیم صهیونیستی و مزدوران منطقه ای آنها به معضلی برای جهان اسلام تبدیل شده بودند که بحمدالله این مشکل با توان محور مقاومت در حال مرتفع شدن است.

در بخش قبل به تشریح مختصات و ابعاد شکل گیری سه مورد از جریان های سلفی یعنی وهابیت، دیوبندی ها و اخوانی ها پرداختیم، آنچه در این بخش به اشاره می شود، ایجاد رویکردهای خشن و تروریستی در میان جریان های سلفی زیر نظر طراحان و نظریه پردازان غربی-صهیونیستی است که آنها را از یک تهدید به فرصتی برای خود و مشکلی برای  جهان اسلام تبدیل کرد.

د: گروه های جهادی( ۱۹۸۰)

دیوبندی ها در سال ۱۹۸۰ توسط مولانا ارشاد احمد به سمت گرایش‌های جهادی در افغانستان علیه اشغالگری شوروی پیش رفتند. این گروه‌ها معتقد بودند که نیروهای اسلامی باید معطوف به جهاد علیه کفار صلیبی شود. سید قطب یکی از نظریه‌پردازان این رویکرد است. وی معتقد بود که استفاده از دموکراسی برای احیای اسلام انحرافی است و با این ابزار نمی‌توان آن را زنده کرد، بلکه باید از ابزار سخت‌افزاری نیز در این مسیر استفاده شود. گروه‌های پیرو تفکر سید قطب جهاد را تنها راه تشکیل خلافت می‌دانند. البته آنها نیز در این مسیر با ابهاماتی مواجه بودند. مشکل آنها این بود که نمی‌توانستند با چه کسی باید بجنگند و برای چه چیزی باید جهاد کنند؟ آنها نمی‌دانستند هدف از جهاد باید گسترش دین باشد و یا توسعه قلمرو و یا ...؟ آنها تعریف دقیقی از حدود ایمان و کفر نداشتند و انواع متعددی از نظریه‌ها در این زمینه ایجاد شد و همین موضوع باعث بروز نحله‌های مختلف این در میان گروه‌های جهادی شد.

مجموعه‌ای از عوامل و بسترهای ایدئولوژیک و جغرافیایی در شکل‌گیری گروه‌های جهادی تأثیرگذار بودند. البته در این زمینه نباید نقش آمریکا و کشورهای دیگر مداخله جو را از یاد برد. از دیگر علت‌های شکل‌گیری گروه های جهادی و بویژه طالبان می‌توان به فقدان امنیت در افغانستان، گرایش‌های مذهبی متنوع ، وابستگی‌های قومی و نژادی و فعالیت طلاب مدارس دیوبندی اشاره کرد. طالبان یکی از مهم ترین این گروه ها است، از دیگر گروه های مرتبط با این رویکرد می توان به سپاه صحابه، لشکرجهنگوی، جیش محمد، لشکر طیبه و ... اشاره کرد.

ه: القاعده (۱۹۸۸ م)

القاعده یک تفکر جدید مدعی خلافت اسلامی بود که در افغانستان ایجاد شد. کار القاعده این بود که باید با ائمه کفر و مبارزه کرد. القاعده می‌گفت با دشمنان باید جنگید. آنها رأس کفر را شوروی می‌دانستند. به همین علت آمریکا و عربستان هم از آنها حمایت می‌کردند چرا که بر سر دشمنی با روسیه با هم اتفاق نظر داشتند. حامیان القاعده روسیه را کافر و غیر مسلمان می‌دانستند و همه بر سر این موضوع اجماع داشتند. این گروه قائل به شرک دیگر مسلمانان نبودند، بلکه شرک خفی را قبول داشتند ، لذا جنگ را به داخل جامعه اسلامی نکشاندند. عرب‌های افغان بعد از سقوط افغانستان در سودان عقاید خود را گسترش دادند. بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر، جنگ آمریکا با القاعده آغاز شد. گرچه القاعده در این جنگ آسیب زیادی دید، اما تشکیلات آن به کلی از هم نپاشید.

اسامه‌بن‌لادن رهبر این گروه برای آموزش و سازماندهی مجاهدین تحت امر خود پادگانی را به نام قاعده الجهاد در شهر پیشاور پاکستان ایجاد کرد و در سال ۱۹۸۸ رسماً گروه القاعده تأسیس شد. بعد از تشکیل دولت افغانستان آنها به هدف اصلی خود که ایجاد خلافت اسلامی بود نرسیدند. به همین علت نه راه بازگشت به وطن داشتند، نه بهانه‌ای برای ماندن در افغانستان. در نتیجه این تردیدها و تناقض ‌ها بود که دولت سودان از آنها خواست تا به این کشور مهاجرت کنند و امور کشاورزی و راه‌سازی را بر عهده بگیرند. بن لادن دعوت حسن الترابی حاکم سودان را پذیرفت و همراه با اعضای القاعده به این کشور مهاجرت کرد.

القاعده در سودان ضمن آموزش و رشد مهارت‌های اعضای خود با سایر گروه‌های تندرو به ظاهر اسلامی نیز ارتباط برقرار کرده و آنها را جذب خود کرد تا بتواند سازمان جهانی با همین نام پایه‌گذاری کند. ایمن الظواهری رهبر سازمان الجهاد مصر و نفر دوم تشکیلات القاعده معتقد بود که باید ابتدا جهاد را از "عدو بعید" (دشمن دور) شروع کرد. زیرا اگر آمریکا در قلب خانه‌اش مورد حمله قرار گیرد ، هدف قرار دادن افرادی نظیر حسنی مبارک و حاکمان سعودی و دیگران به راحتی امکان‌پذیر است.

همین تفکر بود که باعث شد آمریکا گسترش رو به رشد القاعده را خطری ضد منافع خود ببیند ، لذا به دنبال از بین بردن این تشکیلات درآمد. آنها دولت سودان را تحت فشار گذاشتند تا اعضای القاعده را بازداشت و تسلیم کنند. در سال ۱۹۹۴ و در اوج جنگ داخلی افغانستان ، گروه طالبان با حمایت پاکستان و عربستان علیه دولت افغانستان وارد جنگ شده و بخش‌های زیادی از این کشور را تصرف کرد. ملا عمر رهبر این گروه طی دعوتی رسمی از القاعده خواست به افغانستان سفر کرده و در این کشور ساکن شود. بن‌لادن این دعوت را پذیرفت و القاعده بار دیگر به افغانستان منتقل شد.

تا قبل از عملیات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ساختار تشکیلاتی القاعده شامل یک شورا و چندین کمیته بود که برخی از آنها عبارتند از : کمیته امور نظامی ،رسانه‌ای ،مالی و مذهبی. در رأس این تشکیلات فتواها و نظرات شخص اسامه‌بن‌لادن بود که مافوق همه دستورات تلقی می‌شد. القاعده از سال ۱۹۹۸ عملاً فاز نظامی شد وحملات خود علیه آمریکا را آغاز کرد و در کشورهای مختلف منافع این کشور را هدف قرار داد. انفجار سفارت آمریکا در نایروبی کنیا و دارالسلام تانزانیا در نیمه دوم سال ۱۹۹۸، انفجار ناو آمریکایی یو اس اس کول در آب‌های یمن و حمله به برج های دوقلوی سازمان تجارت جهانی و ساختمان پنتاگون در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از مهم‌ترین این عملیات‌ها بود.

یک ماه پس از حمله آمریکا به افغانستان در هفت اکتبر ۲۰۰۱ ، حاکمیت طالبان فروپاشید و تشکیلات القاعده آسیب زیادی دید. عده زیادی از عناصر این گروه کشته شدند، ولی برخی از سران القاعده به مناطق دیگر به‌ ویژه کوه های افغانستان و پاکستان فرار کردند.

القاعده به علت وضعیت امنیتی پیش آمده ساختار تمرکززدایی را طراحی و اجرا کرد. تشکیلات جدید القاعده شامل چهار لایه مختلف بود که عبارتند از:

هسته ای اول هسته مرکزی القاعده است که به صورت مستقیم تحت نظر ایمن الظواهری قرار دارد.

هسته دوم گروه‌های وابسته به القاعده است که شاخه فرعی القاعده شناخته می‌شوند. سران این گروه‌ها همگی با القاعده بیعت کرده‌اند. جبهه النصره در سوریه، جنبش الشباب در سومالی و القاعده در مراکش از جمله این گروه ها هستند.

هسته سوم گروه‌های سلفی جهادی همسو با القاعده هستند. این گروه‌ها گرچه با القاعده ارتباط دارند ، اما توسط آنها تشکیل نشده‌اند یا با این گروه بیعت نکرده‌اند.

هسته چهارم افراد و شبکه‌های الهام گرفته از تفکرات القاعده هستند که تماس مستقیم با هسته مرکزی القاعده ندارند و فاقد تشکیلات سازمانی عمل می‌کنند.

آمریکا وقتی در حمله به افغانستان و عراق برای تقابل با القاعده و ریشه کن کردن این گروه با شکست مواجه شد، استراتژی خود را در قبال این گروه تغییر داد. این اتفاق زمانی رخ داد که آنها متوجه شدند جنگ با القاعده فایده‌ای ندارد و برای آمریکا یک شکست به شمار می‌رود. آنها مشاهده می‌کردند که در نتیجه این رویارویی جنگ جهانی تبلیغی بین آمریکا و جهان اسلام شکل گرفته است. اینجا بود که استراتژی جدید آمریکا باعث شکل گیری ششمین گروه سلفی شد.

و: گروه های تکفیری (۲۰۰۳ م)

بر اساس پروژه جدید آمریکا یک افسر اطلاعاتی بعثی در تشکیلات القاعده نفوذ کرد. او ابو مصعب الزرقاوی بود. تفکر جدید ایجاد شده در بدنه القاعده اصل جهاد را قبول داشت، اما معتقد بود باید جهاد را به داخل کشورهای اسلامی کشاند. آنها معتقدند اول باید دشمنان به ظاهر مسلمان را از بین برد و جبهه کفر مشخص یعنی آمریکا و صلیبی‌ها را به اولویت‌های بعدی واگذار کرد (اصل مبارزه با کفر قریب) دامنه این گروه ها در منطقه الان به اندازه ای زیاد شده که بالغ بر ۳۰۰ گروه تروریستی و تکفیری در منطقه پدید آمده است.

بستر پدید آمدن گروه‌های کنونی تروریستی و تکفیری را می‌توان در حمله آمریکا به عراق دانست که به اتهام حمایت صدام حسین از القاعده و در اختیار داشتن تسلیحات کشتارجمعی صورت گرفت. سقوط رژیم بعث صدام حسین و حضور ده‌ها هزار نفری نیروهای آمریکایی به کشورهای اروپایی در عراق خلأ امنیتی بزرگی در این کشور به وجود آورد. نیروهای القاعده با بهره‌گیری از این حالت ، شاخه جدید خود در این کشور را راه‌اندازی کردند. ابو مصعب الزرقاوی با استفاده از همین فضا در کردستان عراق مستقر شد و مدیریت این جریان را برعهده گرفت.

زرقاوی در راستای پروژه جدیدی که برای وی طراحی شده بود، جهت جلوگیری از تشکیل دولت جدید عراق، حملات تروریستی و اقدامات گسترده علیه مراکز و شخصیت‌های سیاسی نظامی و مذهبی عراق انجام داد و عده زیادی از مسلمانان شیعه و سنی در این کشور را به شهادت رساند. بمب‌گذاری و تخریب سفارت اردن در بغداد، بمب‌گذاری مقر سازمان ملل در بغداد، بمب‌گذاری انتحاری در مسجد امام علی علیه‌السلام در نجف و شهادت آیت‌الله سیدمحمدباقر حکیم و حمله تروریستی به حرم امامین عسکریین از جمله اقدامات تروریستی این گروه است.

پروژه زرقاوی بعدها توسط ابو عمر البغدادی و ابوبکر البغدادی تحت عنوان دولت اسلامی عراق دنبال شد که با آغاز بحران سوریه عبارت شام نیز به ابن نامگذاری اضافه شده و داعش شکل گرفت. داعش با حمایت‌های مادی و معنوی و اطلاعاتی آمریکا و برخی از کشورهای منطقه توانست مناطق مختلفی از سوریه و عراق را به تصرف خود درآورد. این گروه تروریستی پس از تصرف هر منطقه امیری برای آنجا تعیین و یک هیئت شرعی را به بهانه اجرای احکام، مأمور کشتار مردم می کرد.

نتیجه گیری

با وجود نقش برجسته‌ای که گروه‌های تروریستی و تکفیری طی سال‌های اخیر  در چارچوب پروژه آمریکایی صهیونیستی در منطقه برعهده گرفته‌اند ، آنها از محبوبیت و اعتبار بسیار اندکی در میان مردم و افکار عمومی اهل تسنن برخردار هستند. با روشن تر شدن چهره کریه تفکرات و رویکردهای اعتقادی این گروه ها، اعتبار و محبوبیت آنها در نزد مردم کاهش هم داشته است.

آمریکا و رژیم صهیونیستی از پروژه جنگ نیابتی و تروریستی در منطقه بهره‌ برداریهای زیادی در راستای فتنه‌انگیزی و جنگ در درون جامعه اسلامی و از بین بردن سرمایه‌ها و زیرساخت‌های مادی و معنوی جهان اسلام کرده و با این گروه ها حریم امنیتی ویژه‌ای برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرده و مفاهیم و افکار مربوط به مبارزه و جهاد مسلمانان علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی را به انحراف کشانده و آن را به جنگ داخلی میان آنها تبدیل کرده است.

گروه‌های تکفیری طی سال‌های اخیر  بهترین و کارآمدترین ابزار پروژه آمریکایی در ترسیم و تقویت رویکردهای اسلام‌هراسی در جهان و مقابله با گرایش روزافزون جوانان جوامع غربی به آموزه‌های دین مبین اسلام بوده است. علاوه بر اینها رژیم صهیونیستی به بهترین نحو از این گروه‌ها برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت در منطقه استفاده کرده است.

ریشه کن کردن گروه‌های تروریستی و تکفیری تنها از طریق مبارزات نظامی ممکن نیست ، بلکه‌ همزمان باید در جبهه فرهنگی نیز ضد این گروه ها وارد مبارزه شد. آنچه که امروز مورد نیاز جامعه ایمانی و اسلامی قرار دارد ، این است که ابعاد و حد و مرزهای مربوط به ایمان و کفر به خوبی برای همگان روشن شود. جهاد باید برای پیروان شریعت و طریقت به خوبی تشریح شده و ابعاد آن برای همه روشن گردد. زیرا آنچه که موجب مصادره و انحراف جریان‌های فکری از اعتقادات اسلامی شده ، ابهام و کج‌فهمی یا انحراف عمدی در این رویکرد اصیل دینی و اسلامی است.

مرزبندی‌های صورت گرفته و موضع‌گیری‌های که براساس این مرزبندی‌ها شکل می‌گیرد ، باید به صورت کاملاً هوشمندانه و مترقی و مبتنی بر اصل دشمن شناسی باشد.

تعدد گروه های تروریستی در جهان اسلام

همان طور که در ابتدای این مقاله به آن اشاره شد، گروه‌های تروریستی موجود در منطقه از تعداد بسیار بالایی برخوردار هستند که بنا به اختلافات گسترده‌ای که در رابطه با مبانی سیاسی و فکری با یکدیگر دارند، در تقسیم‌بندی‌های متعددی قرار داشته و بعضا هواداران آن ها به کمتر از چند صد نفر می رسد. برخی از گروهک‌های فعال در عرصه تروریستی در منطقه شامل موارد زیر است:

گروه ابو سیاف در فیلیپین: این گروه ارتباط نزدیکی با القاعده دارد، اما بنابر برخی اخبار منتشر شده از عناصر وابسته به این گروه ، تعدادی از افراد آن از القاعده منشعب شده و حمایت خود را از داعش اعلام کرده و با ابوبکر البغدادی بیعت کردند.

احرار السنه در لبنان:‌ این گروه واقعیت خارجی مهمی ندارد و از جمعیت و اهمیت زیادی برخوردار نیست. این گروه در تاریخ ۳۰ ژوئن ۲۰۱۴ در صفحه توییتر خود با داعش اعلام کرد.

احرار الشام در سوریه: این گروه از ادغام چند گروه تروریستی در اواخر سال ۲۰۱۱ شکل گرفته و فعالیت‌های خود را در استان ادلب واقع در شمال غرب سوریه آغاز کرد در حال حاضر یحیی الحموی فرمانده این گروه تروریستی است که تحت حمایت ترکیه قرار دارد.

جیش الاسلام: این گروه نیز از ادغام گروه‌های مختلف تروریستی در سوریه پدید آمده و به صورت گسترده تحت حمایت همه‌جانبه عربستان سعودی قرار دارد.

لواء التوحید: این گروه از اولین گروه‌های مخالف دولت سوریه است از ادغام چند گروه دیگر شکل گرفته است. مقر فعالیت آنها طی سالهای گذشته شهر حلب بوده و بنا بر اعلام موسسان، هدف از تشکیل این گروه ایجاد دولت اسلامی معتدل در سوریه بوده است.

ائتلاف جبهه اسلامی : این گروه نیز با ادغام چندین گروه کوچک دیگر تشکیل شده و با حمایت ترکیه و قطر و برخی کشورهای عربی مدیریت می‌شود.

الجبهه الشامیه: این گروه تحت نفوذ و حمایت ترکیه و قطر و به کشورهای دیگر عربی قرار دارد.

گردان های زنان الخنساء و ام الریان: این گردان‌ها از زنان تروریست در حال جنگ و سوریه تشکیل شده است که مجرد بوده و بین ۱۸ تا ۲۵ سال سن دارند. آن ها در ازای حقوق ماهانه ۲۵ هزار لیره سوری (کمتر از ۲۰۰ دلار)  به نفع داعش کار می کنند.

صغور الشام: این گروه از تعدادی از زندانیان سوری تشکیل شد که مورد عفو ریاست جمهوری قرار گرفتند. آنها نیز ضد دولت سوریه وارد مبارزه شدند.

جبهه اسلامی سوریه: این گروه طی سال‌های بحران در سوریه فعالیت‌های خود را در استان‌های ادلب، حماه و الرقه گسترش داده بود. فرماندهی این گروه بر عهده حسن عبود قرار دارد و بنا بر اعلام ابو مصطفی مسئول رسانه‌ای این گروه تروریستی، تمام جنگجویان آن از اتباع سوری هستند.

گروه خراسان: این گروه به رهبری محسن الفضلی متشکل از برخی افراد القاعده است که پیش از این در شهر حلب علیه دولت مبارزه می کردند.

انصار الشریعة لیبی: این گروه شبه نظامی چندین ماه پس از انقلاب لیبی روی کار آمد و با داعش بیعت کرد.

انصار بیت المقدس مصر: این گروه خود را به نام ایالت سینا می‌نامد و در منطقه صحرای سینا در مصر فعال است. اعضای گروه با داعش بیعت کرده و عملیات متعددی ضد نیروهای دولتی و نظامیان مصر انجام می‌دهند.

بوکوحرام در نیجریه: بوکوحرام در سال ۲۰۰۲ توسط محمد یوسف بنیان‌گذاری شد و فعالیت اصلی آن دشمنی و مبارزه با گروه‌های اسلام‌گرا در منطقه است. این گروه نیز حمایت خود را از داعش اعلام کرده است.

جماعت اسلامی اندونزی: این گروه در سال ۱۹۷۳ تشکیل شد. رهبر کنونی آن ابوبکر بشیر است. این حزب با القاعده ارتباط نزدیکی دارد ، اما برخی عناصر آن با داعش و ابوبکر البغدادی بیعت کردند.

جماعة الاعتصام بالکتاب و السنه در سودان: این گروه وابسته به جمعیت اخوان‌المسلمین سودان است، اما در سال ۲۰۱۴ با داعش بیعت و از آن اعلام حمایت کرد.

جندالخلیفه در قزاقستان: این گروه از متحدان القاعده است و عملیات متعددی در این کشور انجام داده است. آنها از سال ۲۰۱۱ تاکنون چندین عملیات در غرب و شمال این کشور نزدیک مرز روسیه انجام داده‌اند.

حرکة شام الاسلام: اکثر نیروهای این کشور اتباع مغربی هستند که با القاعده بیعت کرده اند.

حرکة فجر الشام الاسلامیة:‌این گروه از اتباع تندروی سوری هستند که در عراق نیز سابقه فعالیت‌های تروریستی دارند.

حزب اسلامی ترکستان شرقی:‌ این حزب از گروه‌های تروریستی فعال در چین و کشورهای آسیای میانه تشکیل شده است. عناصر این گروه تروریستی با داعش و القاعده و جبهه النصره ارتباط نزدیکی دارند. آنها از طریق چین به ترکیه منتقل می‌شوند و پس از آموزش در پادگان‌های نظامی ترکیه به مبارزه در سوریه مشغول می‌شوند.

عدالت‌گستران جوان اسلامی در سومالی: این گروه توسط رژیم اریتره و عربستان پشتیبانی مالی و لجستیک می‌شود.

حرکت جوانان مجاهد در سومالی کنیا و مالی: این گروه در کنیا و سومالی و احتمالاً در اتیوپی فعال بوده و عملیات زیادی به به شیوه القاعده انجام داده اند.

گردان جهادگران: این گروه از اتحاد چندین گروه تروریستی تشکیل شده و مقر آن در غرب آفریقا است.

سازمان القاعده در مراکش : بیشتر فعالیت‌های این گروه در الجزایر است و از سال ۲۰۰۶ تاکنون وابسته به سازمان جهانی القاعده شده است.

جماعت انصار الدین مالی و لیبی: این گروه توسط افراد سنتی قبایل طوارق ایجاد شده و اقداماتی را ضد دولت مالی انجام داده اند.

جنبش توحید و جهاد: این گروه بیشترین نفوذ را در مالی و غرب آفریقا دارد . توحید و جهاد در سال ۲۰۱۱ به وجود آمده و در بخش‌های گسترده‌ای از شمال مالی تسلط پیدا کرد.

سازمان مجاهدین عرب چچن: موسس این گروه امیر خطاب بود و در حال حاضر فرماندهی آن بر عهده ابوالولید عبدالعزیز الغامدی است.

جنبش اسلامی اویگورها: این گروه در استان سین کیانگ چین گسترش دارد.

جیش المهاجرین و الانصار: موسس این گروه عمر شیشانی است و مرکب از عناصر چچنی حاضر در جنگ سوریه است. این گروه در سال ۲۰۱۳ با داعش بیعت کرده است. عمر شیشانی در سال ۲۰۱۶ در استان صلاح الدین عراق به هلاکت رسید.

گروه جماعت شریت داغستان : این گروه دارای تشکیلات افراطی وهابیت در سال ۲۰۰۰ در داغستان تشکیل شد.

...