کد خبر 777632
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۶ - ۰۳:۴۰

پسر دانشجویی که متهم است یکی از بستگانش را در پاساژ حضرتی به گمان ارتباط پنهانی با زن برادرش به قتل رسانده است، آخرین جزئیات حادثه را شرح داد.

به گزارش مشرق، پسر دانشجویی که متهم است یکی از بستگانش را در پاساژ حضرتی به گمان ارتباط پنهانی با زن برادرش به قتل رسانده است، آخرین جزئیات حادثه را شرح داد.


متهم که مرد ۲۳ ساله‌ای به نام حمید است ساعت ۶ صبح روز سه‌شنبه بیست و هشتم شهریورماه پسر ۲۱ ساله‌ای به نام اردشیر را با ضربات چاقو در انبار کفش پاساژ حضرتی حوالی مولوی به قتل رساند و از محل گریخت. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، مأموران دریافتند قاتل خودش را به مأموران پلیس تسلیم کرده است.

متهم در نخستین بازجویی‌ها مقابل قاضی سجاد منافی‌آذر، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران با اعتراف به قتل ادعا کرد که مقتول به همسر برادرش نظر داشته است و به همین دلیل او را به قتل رسانده است. صبح روز چهارشنبه متهم برای ادامه بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد. وی با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و ماجرای حادثه را شرح داد.

گفت‌وگو با متهم

اهل کجایی‌؟

همراه خانواده‌ام در یکی از شهرهای غربی کشور زندگی می‌کنم.

تهران چه کار می‌کردی‌؟

من دانشجوی دانشگاه تربیت معلم یکی از دانشگاه‌های اطراف تهران بودم. امسال درسم تمام شد، اما چند روز قبل برای کارهای مدرکم به تهران آمدم که این اتفاق افتاد.

مقتول از بستگان شما بود؟

بله. علاوه بر آن، دوست صمیمی هم بودیم.

گفته بودی که به همسر برادرت نظر داشته، از کجا فهمیدی‌؟

دو هفته قبل متوجه ارتباط آنها شدم.

چطوری‌؟

دو هفته قبل عروسی دعوت بودیم و من و مقتول همراه خانواده برادرم در حال رفتن به عروسی بودیم که متوجه شدم مقتول به همسر برادرم پیامک داد. من بین مقتول و همسرم برادرم در صندلی عقب خودرو نشسته بودم که متوجه پیامک‌های آنها شدم. همان لحظه تصمیم گرفتم او را تنبیه کنم.

چرا شما تصمیم گرفتی‌؟

اول اینکه من باعث شدم پای او به خانه ما باز شود و به همین دلیل عذاب وجدان داشتم و از برادرم خجالت می‌کشیدم. از طرفی هم برادرم متوجه شده بود و حتی با مقتول هم درگیر شد، اما دوست نداشتم برادرم درگیر این حادثه شود.

به خانواده همسر برادرت هم موضوع را گفته بودی‌؟

بله. پس از درگیری برادرم با مقتول همسرش از خانه قهر کرد و به خانه پدرش رفت که پدرش هم او را به شدت کتک زده بود.

چرا تصمیم نگرفتی همسر برادرت را تنبیه کنی‌؟

ابتدا تصمیم داشتم‌، اما به خاطر بچه سه‌ساله‌اش پشیمان شدم.

بعد از این تصمیم به قتل اردشیرگرفتی‌؟

نه. من قصد قتل نداشتم، اما این اتفاق افتاد.

درباره روز حادثه توضیح بده‌؟

آن روز به انبار کفش محل کار مقتول رفتم تا کفش‌ها و لباس‌هایم را بردارم و به شهرستان بروم که تصمیم گرفتم او را تنبیه کنم. یک لحظه صحنه پیامک‌های او در ذهنم مرور شد. اردشیر روی پایه کولر نشسته بود که با چاقو به او حمله کردم و چند ضربه زدم. بعد هم از آنجا فرار کردم و ساعتی داخل خیابان‌ها پرسه زدم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را به پلیس معرفی کنم.

چرا از تهران فرار نکردی‌؟

مقتول دوست صمیمی من بود. واقعیتش پشیمان شدم و عذاب وجدان گرفتم.

حرف آخر؟

من ورزشکارم و مدتی کشتی کار کرده‌ام و اهل درگیری نیستم، اما یک لحظه عصبانیت این حادثه را رقم زد.

منبع: روزنامه جوان