آنچه وینشتاین را از دیگر متجاوزین جدا ساخته این است که او زمانی که قدرت بسیار زیادی داشته، زنان زیادی را به دام انداخته بود.

به گزارش مشرق، وقتی ادعاهای اخیر درباره هاروی وینشتاین را خواندم که او سال‌ها زنان را مورد آزار جنسی قرار می‌داده، با خود فکر کردم که آقای وینشتاین فردی بسیار مغرور و خشن است و من هرگز در طول این سال‌ها از زنانی که برای او کار می‌کردند چیزی درباره آزار جنسی او نشنیده بودم. البته چنین رفتارهایی در سینما که هرگز از سوء استفاده از زنان پشیمان نبوده است نیز با صنعت فیلم سازی متناسب می‌باشد. در روز سه شنبه روزنامه نیویورک تایمز فاش کرد که سه زن اعلام کرده اند که وِینشتاین به آنها تجاوز کرده است. این افشاگری در این روزنامه و تحقیق درباره ی آقای وینشتاین موجب انزجار شدید من شد؛ ولی مقاله نیویورک تایمز مرا به گریه انداخت. از آن تا لحظه در حال فکر کردن به زنانی هستم که مورد تعرض و آزار قرار گرفته اند و به تجربیات خودم فکر می‌کردم که برخی از آنها زشت و برخی دیگر احمقانه بنظر می‌آیند. زمانی که من در نیویورک در حال مصاحبه با یک از مدیران بودم، او به سوی من خیز برداشت و من خود را کنار کشیدم و به آرامی به صحبت کردن ادامه دادم. من این حادثه را مثل همیشه به حساب مسائل جنسیتی گذاشتم. اما در این لحظه، نمی‌توانم آن رفتار را بعنوان یکی از مشخصه‌های صنعت فیلم سازی بپذیرم. آن مدیر هم مردی بود که از قدرت خود روی زنان استفاده کرد که امری کاملا معمول بود.

این سرسختی مصرّانه در حقیقت آزار و تجاوز جنسی مردانه و نشان دهنده قدرت مردان علیه زنان است و این افشاگری‌ها درباره آقای هاروی وینشتاین تنها فکرها را دوباره به این موضوع مشغول می‌کند. این ابتذال و سوء استفاده از صنعت سینمای آمریکا نیز دست بردار نیست. زنان به ساخت این صنعت کمک‌های فراوانی کرده اند اما همیشه شرکت‌هایی بوده‌اند که تحت نفوذ مردان بوده‌اند و بطور برنامه‌ریزی شده زنان را بعنوان طبقه‌ای پایین‌تر از مردان در نظر می‌گرفتند. این صنعت سابقه سوءاستفاده جنسی از زنان جوان و زدن برچسب انقضاء بر روی قدیمی‌ترها را دارد. صنعت فیلم سازی همیشه به کارگیری کارگردانان جوان را نفی می‌کرد و به شکلی توهین‌آمیز با زنان بر اساس تفکرات “نیچه” مانند یک مشکل رفتار می‌کرد. این موضوع که کسی مانند “گوئینت پالترو”  این مسئله درباره آقای وینشتاین را علنی ساخته بسیار دلگرم کننده است. اما اینگونه بنطر می‌رسد که آقای وینشتاین هیچگونه اشتباهی مرتکب نشده و این موضوع تنها یک نشانه معمول شیطانی از برتری جنسیتی است. همانطور که همه به تحقق این مشکل کمک کرده‌اند و نسبت به وقایع اخیر هم بی اعتنا هستند؛ حالا با لحن توهین آمیزی می‌پرسند که چرا این زن‌ها زودتر این موضوع را بیان نکرده‌اند.

این سرسختی مصرّانه در حقیقت آزار و تجاوز جنسی مردانه و نشان دهنده قدرت مردان علیه زنان است و این افشاگری‌ها درباره آقای هاروی وینشتاین تنها فکرها را دوباره به این موضوع مشغول می‌کند

آنچه که عمدتا آقای وینشتاین را از دیگر متجاوزین جدا ساخته این است که او زمانی که قدرت بسیار زیادی داشته، زنان زیادی را به دام انداخته بود. حالا صدای این زنان پاسخ موثری برای صنعت فیلم‌سازی بود که روی ترس و وحشت جریان دارد و در آن زمانی از سکوت بعنوان دفاع و حربه‌ای برای اشتغال استفاده می‌شد. به لحاظ تاریخی سکوت صنعت فیلم سازی از سازندگان فیلم و مالکان استودیوهای قدیمی فیلم سازی مانند “لوئیس پی مایر” دفاع می‌کند که وینشتاین را با او مقایسه می‌کنند. از گذشته مالکان این استودیوهای قدیمی را زن پرست می‌دانستند؛ یک تشبیه مودبانه برای رفتاری که در طول زمان تغییر کرد و به فحشاء تبدیل شد. براساس گفته‌های یکی از مورخان به نام “اسکات اِیمن” استودیوی فیلم‌سازی “مترو گولدوین مایر” که نام مایر را بر خود داشت و به خود می‌بالید که ستارگانی که او در اختیار دارد از ستارگان آسمان بیشتر است.

آنچه که عمدتا آقای وینشتاین را از دیگر متجاوزین جدا ساخته این است که او زمانی که قدرت بسیار زیادی داشته، زنان زیادی را به دام انداخته بود. حالا صدای این زنان پاسخ موثری برای صنعت فیلم‌سازی است

اگر این کار طبیعی بنظر می‌رسد بخاطر نگاه پُر زرق و برق و مردان قدرتمند و دخترانی است در صنعت فیلم سازی در کنار آنها بوده‌اند و  عمیقا این موضوع ریشه در تاریخ دارد. داستانی قدیمی ولی فراموش نشدنی درباره یک زن جوان معصوم وجود دارد که برای شرکت در آزمون هنرپیشگی به هالیوود آمده بود تا شاید بتواند قراردادی با کمپانی‌های فیلم سازی امضاء کند.  آن کمپانی فیلم سازی موهای او را بلوند کرد، به او قرص خوراند و او را تحت رژیم غذایی و عمل جراحی پلاستیک قرار داد.  “مریلین مونرو” بسیار خوش شانس بود که توانست از این مراحل جان سالم به در ببرد. بقیه دختران که در این آزمون ها پذیرفته نمی‌شدند، باید دور مدیران اجرایی می‌گشتند. حالا سیستم‌های استودیویی قدیمی از بین رفته است اما این نگرش که استثمار بخشی از بهای باقی ماندن در این تجارت است همچنان وجود دارد زیرا اینجا هالیوود است. یکی از تناقضات کاریِ وینشتاین این است که او در دنیای فیلم مستقل در دهه ۱۹۸۰ ظهور پیدا کرد و “میراماکس” نخستین کمپانی خود را پای گذاری کرد. او به ساخت یک رسانه عظیم کمک کرد تا به استودیوهای قدیمی هالیوود شباهت داشته باشد. در دوران فحشاء، میرامکس از جرات و جذبه فراوانی برخوردار بود.

“مریلین مونرو” بسیار خوش شانس بود که توانست از این مراحل جان سالم به در ببرد. بقیه دختران که در این آزمون ها پذیرفته نمی‌شدند، باید دور مدیران اجرایی می‌گشتند.

این کمپانی از بسیاری از افراد مشهور و ستارگان زن هالیوود مانند “گوئینت پالترو” و کارگردانانی چون “کوئنتین تارانتینو” را در اختیار داشت. وینشتاین حتی گاها به سمت فردی تمایل بیشتری نشان می‌داد ولی به سرعت آمارهای مربوط به فروش فیلم و روابط آشکار و زیرکانه او این اشتباهات را تحت الشعاع قرار می‌داد.

“پیتر بیسکیند” سردبیر سابق مجله ی فیلم “پِریمیِر” در سال ۱۹۹۱ در تلاش بود تا گذشته وینشتاین را مورد بررسی قرار دهد. اما او بعدها اعلام کرد که میراماکس او را تهدید کرده است که در صورت ادامه این کار از دادن تبلیغات به آنها خودداری می‌کند. موضوع دیگری که من در رابطه با این موضوع فهمیدم این بود که هاروی برای مجله پریمیر ستون نویسی می‌کرد و من هم در آن زمان سردبیر او بودم. در طول سال‌ها وینشتاین این رسانه خبری را حفظ کرد زیرا متقابلا برای هر دو طرف سودمند بود.

هرچقدر او قدرتمندتر می‌شد، از زن‌هایی که از او پیشتر پشتیبانی کرده بودند؛ حمایت می‌کرد. در سال ۲۰۰۷ او جایزه “کریستال اِوارد” که به هنرپیشه‌های زن داده می‌شد را بخاطر فیلم “شیکاگو” به  “رِنه زِلِوِگر” ستاره میرامکس اهدا کرد. با توجه به این افشاگری‌ها درباره وینشتاین، عجیب بنظر می‌رسد که کمپانی‌های فیلم‌سازی او همچنان برای زنان کارگردانی چون “جِین کمپیون” (فیلم پیانو) و هنرپیشه‌هایی قدیمی مانند “جودی دِنچ”  (شکسپیر عاشق) فرصت‌هایی را ارائه می‌دهد. این مسئله نشانه پیشرفت‌گرایی نیست بلکه نشان دهنده پذیرش زیرکانه مدل‌های گوناگون قدیمی نیز می‌باشد. علت این اتفاق به نوعی این مسئله بود که وینشتاین و برادرش باب سبک‌های مختلفی از فیلم ساخته بودند و هیچوقت تمام منابع مالی شان را برای ساخت فیلم‌هایی با قهرمانان مرد هزینه نمی‌کردند تا به زنان این فرصت را بدهند.   “جِنی کانِر” از گردانندگان سریال Girls در شبکه HBO چنین گفته که این افشاگری‌ها درباره وینشتاین حاوی یک موضوع بسیار مهم است. “حالا زمان آن فرا رسیده که به گذشته نگاه کنیم و بگوییم: حالا زمان آن رسیده که همه چیز تغییر کند.”  امیدوارم که او درست گفته باشد.

راساس نوشته‌های روزنامه لوس آنجلس تایمز، اتحادیه آزادی‌های داخلی آمریکا؛ کمیسیون فرصت‌های برابر شغلی را تحریک کرده تا در سال ۲۰۱۵ با کارگردانان زن فیلم و سریال‌های تلویزیونی تماس بگیرد تا مشخص شود آن ها با چه مشکلاتی روبرو هستند.

به گزارش رسانه انقلاب، یکی از مشکلات صنعت فیلم سازی این است که این صنعت سرگرمی افرادی مانند “مل گیبسون” را که در این صنعت پولساز بوده‌اند را به شکل عجیبی فراموش کرده است. غالبا پول دلیل آسیب‌های صنعت فیلم سازی مانند جنسیت گرایی و نژاد پرستی است. ما نمی‌توانیم زنان و یا سیاهان را اجاره کنیم زیرا آنها مورد معامله قرار نمی‌گیرند. آن دسته از اشخاصی که در این صنعت فعالیت ندارند، این صنعت را آزاد می‌دانند ولی آن دسته از افرادی که در داخل آن فعالیت دارند، اهداف پیشرفت گرایانه و ضربه‌های تجاری به سیاست‌های محافظه کارانه را تبلیغ می‌کنند. این محافظه‌کاری جاری ساختن این داستان و استثمار زنان ( و مردان) و حفظ قدرت مردان را به لحاظ نژادی در سیستم‌های مشابه شکل می‌دهد. برخلاف فشارهای موافقان این موضوع مانند “آوا دو وِرنای” و “لِنا دونهام”، این صنعت همچنان درمقابل تغییر مقاومت می‌کند و آن‌هایی که قدرت در دست دارند نیز دلیلی برای تغییر نمی‌بینند. اگرچه این ادعاها علیه وینشتاین ممکن است به اثبات نرسد اما این موضوع بخشی از فشار روز افزون فمینیستی برای تغییرات در این صنعت می‌باشد. فعالان داخل و خارج این حباب، سرگرمی تعصبات خود را با صدای بلند بیان کردند و نشان دادند که چگونه تعصبات این حرفه را تحت تاثیر قرار می‌دهد که این موضوع روی برنامه‌ها و مخاطبان نیز تاثیرگذار خواهد بود. براساس نوشته‌های روزنامه لوس آنجلس تایمز، اتحادیه آزادی‌های داخلی آمریکا؛ کمیسیون فرصت‌های برابر شغلی را تحریک کرده تا در سال ۲۰۱۵ با کارگردانان زن فیلم و سریال‌های تلویزیونی تماس بگیرد تا مشخص شود آن ها با چه مشکلاتی روبرو هستند. امیدوارم به زودی و بطور واقعی تغییراتی صورت بگیرد بخصوص برای زنانی که در این صنعت مشغول به کارند و هر روز مجبورند تا با جنسیت‌گرایی مبارزه کنند تا فقط بتوانند کارشان را انجام بدهند. امیدوارم این تغییرات به زودی اتفاق بیفتد زیرا فیلم‌ها نیازمند صداها و چهره‌های جدید و متفاوت هستند. امیدوارم بخاطر آن‌هایی که فیلم و سینما را دوست دارند، این تغییرات زودتر اتفاق بیفتد. من تمام عمر خود را صرف هدایت این تناقضات درباره سینما کردم و دست به گریبان فیلم‌هایی شدم که زن ستیزی را نشان می‌داد و اغلب مردم را از آنچه پشت دوربین و روی صفحه تلویزیون اتفاق می‌افتاد آگاه می‌کرد. این فیلم‌ها می‌تواند قلب شما را بشکند ولی حالا وقت گریه نیست؛ بلکه زمان خشم و عصبانیت است.