بی بی سی فارسی با ذوق زدگی از رفتار اصلاحات نوشت: اکثر روزنامه‌های امروز صبح تهران، یکشنبه ۷ آبان از روز کوروش و بسته شدن راه های منتهی به پاسارگاد نوشته‌اند.

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** ذوق زدگی بی بی سی فارسی از نارنجک های دودزای روزنامه های اصلاح طلب

۲ روز دیگر (۹ آبان) قانون کاتسا (سیاه چاله تحریم) اجرایی می شود. این تحریم‌ها به حدی گسترده و دارای پوشش چندگانه است که کارشناسان آن را مادر همه تحریم‌ها می‌خوانند و از آن با عنوان «بی سابقه ترین طرح تحریمی علیه ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی» نام می برند. این قانون بازگشت تمام تحریم‌هایی که در سال‌های ٩٠ و ٩١ وضع شده بود را کاملا ممکن می‌کند و حتی امکان وضع تحریم علیه سایر بخش های اقتصادی دولت ایران را هم فراهم می‌کند. بر همین اساس در روزهای گذشته در هفتمین گزارش وزارت امورخارجه درخصوص روند اجرای برجام، تصریح شد که «احتمال بازگشت تحریم‌های هسته‌ای وجود دارد».

علاوه بر موضوع مهم اجرای مادر تحریم ها، مشکلات معیشتی مردم و مسأله بسیار مهم بیکاری جوانان نیز به دغدغه جدی بسیاری از خانواده ها تبدیل شده است.

همچنین علیرغم جنجال گسترده روزنامه های اصلاح طلب و توهین وزیر نفت به منتقدان، شرکت بدسابقه توتال نیز دبّه کرده است.

علاوه بر این، اکنون حدود ۱۰۰ روز از آغاز به کار دولت دوازدهم سپری شده و موعد پاسخگویی دولت درخصوص وعده ها فرا رسیده است.

اهمیت این موضوعات موجب شده است تا صدای سوت خمپاره و تیر و ترقه، کل فضای رسانه‌ای اصلاح‌طلبان را فرا بگیرد.

کافی است به تیترهای صفحه اول روزنامه های اصلاح طلب دقت کنید. تیترهایی همچون «کوروش؛فرصت یا تهدید»، «حواشی سپنتا ادامه دارد»، «کوروش بهانه است یا اندوخته؟»، «فاز تازه قضیه نیکنام»، «زنبیل در دست گرفتن هیچ توجیه عقلی ندارد» و...

نکته قابل تأمل اینجاست که این رویکرد رسانه های اصلاح طلب، موجب ذوق زدگی رسانه روباه پیر شد.

در همین رابطه بی بی سی فارسی در مطلبی نوشت:

«اکثر روزنامه‌های امروز صبح تهران، یکشنبه ۷ آبان از روز کوروش و بسته شدن راه های منتهی به پاسارگاد نوشته‌اند و همزمان با انتقاد از تصمیم شورای نگهبان برای لغو عضویت یک نماینده زرتشتی در شورای شهر یزد، تغییر بندی از سرودهای نظامی و تبدیل سربازان ایران به سربازان اسلام خبر داده و از زبان های مختلف با آن ها مخالفت کرده و مخالفت پیوستگی ملی خوانده اند».

برخی از رخدادها، خبرها و جنجال‌ها نقش بمب صوتی و نارنجک دودزا را بازی می‌کنند و هدف نهایی که دشمنان بیرونی و یا دنباله‌های داخلی آنها برای اینگونه رخدادها و جنجال‌ها تعریف کرده‌اند، انحراف افکارعمومی از مسائل اصلی و سرگرم کردن آنان به مسائل حاشیه‌ای است.

دولت می بایست از نارنجک های دودزای روزنامه های اصلاح طلب و رسانه‌های زنجیره‌ای عبور کرده و به فکر حل مشکلات مردم باشد، وظیفه سنگینی که برخی دوست ندارند دولت به آن بپردازد.

** تا زمانیکه با اسرائیل دشمن باشیم، تحریم ها پابرجاست!

روزنامه های اصلاح طلب در سال ۹۴ با تیترهای درشت و عبارات غلوآمیز همچون «تحریم‌ها به تاریخ پیوست»، «کلید تدبیر قفل تحریم‌ها را گشود»، «فتح‌الفتوح دیپلماسی ایران»، «غروب تحریم، ساحل توافق»‌، «مهر تدبیر بر پیشانی تحریم»، «صبح بدون تحریم»، «فروپاشی تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «تحریم رفت»، «پیروزی، بدون جنگ»، «گل‌طلایی ظریف به ۱+۵» و...به بزک برجام پرداخته و مقامات ارشد دولت نیز تاکید کردند که تمامی تحریم‌ها در دی ماه ۹۴ بالمره لغو خواهد شد و نه تعلیق!

اما همانطور که پیش از آن منتقدان به دفعات اعلام کرده بودند، به این دلیل که اصولی همچون «توازن»، «همزمانی اجرا»، «برگشت‌پذیری تعهدات» (در صورت نقض‌عهد طرف مقابل) و «اخذ تضمین و ضمانت اجرا» و «مکانیسم حقوقی معتبر در صورت اختلاف و شکایت» در برجام رعایت نشد، این توافق تقریبا و تحقیقا هیچ دستاوردی برای ایران در پی نداشت.

برخلاف هیاهوی رسانه های اصلاح طلب در مورد برجام، هدف اصلی آمریکا و دیگر اعضای ۱+۵ از امضای برجام، نه لغو تحریم های ضد ایرانی، بلکه پروژه «نرمال سازی ایران» است.

«فریدون مجلسی» در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:

«بدون شک مهم‌ترین مسأله بین ایران و آمریکا که سبب عمیق شدن مخاصمه‌ این دو کشور شده مسأله اسرائیل است. به نظر من اگر مسأله اسرائیل مطرح نبود مناقشه‌ ایران و آمریکا هیچ گاه شکل حاد و خطرناک به خود نمی‌گرفت. منافع آمریکا و اسرائیل مدت‌هاست به هم گره خورده و دو کشور علاوه بر اتحاد اقتصادی در زمینه‌های نظامی نیز دارای ارتباطات گسترده‌ای هستند.

رابطه آمریکا و اسرائیل به‌اندازه‌ای عمیق و نزدیک است که ‌ایالات متحده آمریکا تهدید منافع اسرائیل را تهدید منافع خود تلقی می‌کند و اجازه نمی‌دهد هم‌پیمانش دچار مشکل جدی امنیتی و نظامی شود. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران موجودیت کشور اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد و در مجامع بین‌المللی به صراحت علیه آن موضع‌گیری سیاسی و امنیتی می‌کند.

از سوی دیگر ایران بارها اسرائیل را به حمله موشکی و نظامی تهدید کرده که ‌این مسائل سبب احساس خطر آمریکا نسبت به منافع اسرائیل شده است. به نظر من تا زمانی که تهدیدهای ایران علیه اسرائیل وجود دارد تحریم‌های آمریکا علیه ‌ایران وجود خواهد داشت...حمایت کشورهای اروپایی از اسرائیل همانند آمریکا و شاید بیشتر از آمریکا باشد.در نتیجه هر تهدیدی که منافع اسرائیل را به خطر بیندازد با واکنش کشورهای اروپایی نیز همراه خواهد شد».

گفتنی است یکی از اندیشکده های معروف آمریکا، در زمان ریاست جمهوری «باراک اوباما »- رئیس جمهور سابق آمریکا- پروژه «نرمال سازی ایران» را پیشنهاد کرد. براساس این پروژه آمریکا می بایست سلسله اقداماتی را درخصوص ایران اجرا کند.

اولین مورد آن بحث هسته‌ای و از بین بردن دستاوردها و پیشرفت هسته‌ای ما بود به طوری که  مقامات آمریکایی با اجرای برجام تاکید کردند که واشنگتن توانست بدون شلیک حتی یک گلوله برنامه هسته‌ای ایران را از بین ببرد. محدودکردن و توقف فعالیت های موشکی، قطع حمایت ایران از محور مقاومت، پذیرفتن اینکه ایران نباید قدرت منطقه ای باشد، پذیرفتن شروط غرب در مسئله حقوق بشر و در نهایت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی.

در حقیقت برجام نه به عنوان عاملی برای لغو تحریم ها، بلکه نقشه راهی برای نرمال سازی ایران است. به همین دلیل است که تاکنون تقریبا و تحقیقا هیچ دستاوردی برای ایران نداشته است.

دشمن به دنبال این است تا به خیال خام خود با استمرار و تعمیم خسارت محض برجام به دیگر مولفه های قدرت ایران، «موشکی رفت، تحریم ها ماند»،«قدرت منطقه ای رفت، تحریم ها ماند» و...را پیاده سازی کند.

اما نکته قابل تأمل در این میان، نقش برخی اصلاح طلبان و رسانه های اصلاح طلب در پازل دشمن است.

** آقای روحانی! یک میلیون و هفتصد هزار نفر شغل خود را از دست دادند

روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «یک میلیون و هفتصد هزار نفر شغل خود را از دست دادند» نوشت:

«طبق آمار سال ١٣٩٥ مرکز آمار، بیش از یک‌میلیون‌ و ٧٠٠ هزار ایرانی در پنج سال گذشته شغل خود را از دست داده و به جمع بی‌کاران اضافه شده‌اند که سهم زنان از این بین بیش از ٢٠٠‌ هزار نفر و سهم مردان بیش از یک میلیون و ٥٠٠ ‌ هزار نفر بوده است. حجم عمده بی‌کارشدگان در این پنج سال نیز مزدبگیران و حقوق‌بگیران بوده‌اند و به نظر می‌رسد فشارهای اقتصادی بر بنگاه‌های اقتصادی و به‌تبع آن تعدیل نیروی صورت‌گرفته مهم‌ترین نقش را در ایجاد وضعیت موجود داشته است. یک‌میلیون‌و ١٥٧هزارو ٧٤٢ نفر از بی‌کارانی که قبلا شاغل بوده‌اند در واقع حقوق‌بگیرانی بوده‌اند که به هر دلیلی کارشان را از دست داده‌اند. در کنار آن سهم کارکنان مستقل نیز در این بین قابل توجه است. ٢٥٠هزارو ٧٦٦ ایرانی خویش‌فرما در پنج سال گذشته شغل خود را از دست داده‌اند که غالب آنان را مردان تشکیل می‌دهند. نگاهی به گروه‌های عمده بی‌کاران قبلا شاغل نشان می‌دهد بیش از ٤٥٣‌  هزار کارگر ساده و ٣٥٨‌ هزار صنعتگر و بیش از ١٩٠‌ هزار بازاری و فروشنده در پنج سال گذشته شغل خود را از دست داده و به جمع بی‌کاران اضافه شده‌اند. نگاهی به آمارهای مرکز ملی آمار حکایت از آن دارد که ٢٨٥‌ هزار نفر از این بی‌کارشدگان در بخش تولید صنعتی و ٥١٤‌ هزار نفر از آنان در بخش ساختمان مشغول به کار بوده‌اند».

در ماه‌های اخیر، آمار ارائه شده اشتغال خالص توسط مقامات ارشد دولت مورد تردید مردم و نخبگان جامعه قرار گرفته است.

پیش از این «حمید حاج اسماعیلی» کارشناس حوزه کار گفته بود: «وزارت کار باید ارائه دهنده  طرح و برنامه برای ایجاد اشتغال در کشور باشد، فعال کردن شورای عالی اشتغال و پیگیری برنامه های اشتغالی در کشور، شناسایی و رصد موانع کسب و کار،پیگیری برای حل مشکلات،فعال کردن دبیرخانه شورای عالی کار،توجه به حوزه تعاون از جمله مواردی است که وزارت کار در دولت دوازدهم باید به آن توجه کند. وزارت کار در موارد فوق بسیار ضعیف عمل کرد و کارنامه مثبتی ندارد. براساس اظهارات کارشناسان بازار کار باتوجه به اینکه با انباشت بیکاری روبرو هستیم و تخمین زده می شود که نزدیک به ۶ میلیون بیکار در کشور وجود دارد و آمارهای رسمی خبر از بیکاری ۳میلیون و ۵۰۰هزار نفر می دهند، اما تمرکزی که بر روی جمعیت بیکار انجام نمی شود، بخش فارغ التحصیلان جز اکثریتی هستند که تعداد بیکاران را در کشور دارند و این نگرانی وجود دارد که دچار بحران های اجتماعی بشویم که ناشی از بیکاری جوانان و فارغ التحصیلان است».

** تداوم امتیازگیری و فرار از پاسخگویی!

روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «استراتژی سکوت» نوشت:

«جهانگیری گرچه بر مسند معاون اولی باقی ماند اما مجموعه‌ای از اتفاقات دولت باعث شد این‌بار در مقابل دولت سکوت خود را تداوم بخشد. انتظار می‌رفت جهانگیری به واسطه نقش کلیدی و تکمیلی که در انتخابات ایفا کرد نقش موثرتری در چینش کابینه داشته‌باشد و شاید بتواند راه ورود به هیات دولت را برای هم‌مسلکانش هموار کند این اتفاق اما رخ نداد و جهانگیری در روند چینش کابینه تاثیرگذار نشد.در جریان روند چینش کابینه، روحانی تصمیم گرفت سه لیست پیشنهادی از نزدیکانش دریافت کند. یکی از همین نزدیکان جهانگیری بود اما خروجی تصمیم رییس‌جمهور با لیست معاون اول خاصه در وزارتخانه‌های اقتصادی کمترین اشتراکی نداشت و پیشنهادات اقتصادی او برای کابینه نادیده گرفته‌شد. روحانی حتی گزینه جهانگیری برای وزارت صنعت را هم نپذیرفت.همچنین با وجود اینکه در دولت گذشته مدیریت تیم اقتصادی بر عهده معاون اول بود اما این‌بار برای محمد نهاوندیان سمتی تازه خلق شد تا او معاون اقتصادی رییس‌جمهور در دولت دوازدهم باشد. شنیده‌ها از نهاد ریاست‌جمهوری حاکی از آن بود که صدای او حتی در مورد ضعف‌های تیم رسانه‌ای دولت شنیده نشد».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«مجموعه این عوامل در کنار هم شاید سکوت این ماه‌های جهانگیری را توجیه کند. سکوتی که به نظر می‌رسد ادامه‌دار باشد اما قطعا نباید و نمی‌تواند به حذف جهانگیری منجر شود چرا که روحانی به خوبی می‌داند اسحاق جهانگیری نماد و نمایی از بدنه اجتماعی او در کابینه است و تضعیف او به مثابه نادیده گرفتن آرایی است که به نام حسن روحانی به صندوق ریخته‌شده است».

کارشناسان معتقدند که رویکرد برخی از رسانه های اصلاح طلب در مطرح کردن موضوع «کنار زده شدن جهانگیری از کابینه» در راستای اخذ امتیازات جدید از روحانی، کلید زده شده است.

اصلاح طلبان علیرغم تصاحب اکثریت مطلق کابینه، ژست منتقد به خود گرفته و در تلاش هستند تا با فاصله گذاری با دولت، از پاسخگویی درخصوص عملکرد کابینه شانه خالی کنند.

برچسب‌ها