کد خبر 795687
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۶ - ۰۴:۴۰

واکنش حمایت گرانه مقامات صهیونیستی از جمله نخست وزیر و وزیر جنگ این رژیم از نخست وزیر لبنان، اتفاقی بی سابقه در تاریخ سیاسی این رژیم است.

به گزارش مشرق، «علیرضارضاخواه» در یادداشت روزنامه «خراسان» نوشت:

افزایش سرعت تحولات سیاسی این روزها در غرب آسیا به گونه‌ای است که بسیاری از تحلیل گران بر این باورند منطقه آبستن یک نزاع جدید است و در آینده‌ای نه چندان دور احتمالا جنگی وسیع و خونین با حضور بازیگران اصلی  منطقه رخ خواهد داد. این قبیل گمانه زنی‌ها که البته روز به روز بر تعدادشان نیز اضافه می‌شود، مولفه‌های زیر را به عنوان نشانه‌ها و مقدماتی برای آغاز یک فتنه جدید در منطقه معرفی می‌کنند:


•    اتهام دستگاه جاسوسی آمریکا، سازمان سیا مبنی بر همکاری ایران با القاعده؛ (در این تهمت هدفمند آمریکایی‌ها مدعی شده اند که ایران به القاعده وعده سلاح و اردوگاه آموزشی در لبنان داده است تا  علیه منافع آمریکا در عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس عمل کند)
استعفای ناگهانی و البته معنی دار سعد حریری نخست وزیر لبنان در عربستان و تکرار اتهامات واهی سعودی علیه ایران در ریاض.


واکنش حمایت گرانه مقامات صهیونیستی از جمله نخست وزیر و وزیر جنگ این رژیم از نخست وزیر لبنان،  اتفاقی بی سابقه در تاریخ سیاسی این رژیم است.


تهدیدات اخیر ثامر السبهان، وزیر مشاور عربستان در امور کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و مسئول پرونده لبنان در ریاض که گفته است اجازه نخواهیم داد لبنان به مرکزی برای اشاعه تروریسم تبدیل شود.


برکناری و بازداشت جمع قابل توجهی از شاهزادگان متنفذ و قدرتمند سعودی که رقیبی جدی برای سلطنت محمد بن سلمان در ریاض محسوب می‌شوند.


حمله موشکی انصارا... یمن به فرودگاه ملک خالد در حومه ریاض.


و در پایان واکنش  ائتلاف نظامی عربی- غربی ضد یمن به رهبری عربستان سعودی به این حمله که ضمن متهم کردن ایران به نقش داشتن در حمله موشکی به فرودگاه بین المللی ریاض، گفته این حمله می‌تواند عمل جنگی تلقی شود و ممکن است به آن پاسخ دهد.


درکنار این نشانه‌ها موضوعات زیر نیز به عنوان اصلی ترین پیشران‌های  سناریوی جنگ جدید برای آینده غرب آسیا مطرح می‌شود:


نیاز اصلی ائتلاف عربی صهیونیستی در غرب آسیا به منظور ایجاد یک فتنه جدید برای مهار و مدیریت تروریست‌های منطقه؛ (شکست گروه‌های تروریستی تکفیری مورد حمایت عربستان و غرب در سوریه و عراق احتمال بازگشت این نیروها به خانه هایشان را در کشورهای حاشیه خلیج فارس و اروپا دو چندان کرده است، امری که می‌تواند بحران امنیتی عمیقی را در این کشورها دامن بزند)


نیاز ترامپ به ایجاد یک بحران بین المللی بزرگ برای منحرف ساختن افکار عمومی داخل آمریکا و رسانه‌های این کشور از رسوایی روس گیت و ارتباط او و مشاورانش با سیستم امنیتی روسیه.


نیاز جدی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان به یک جنگ خارجی تمام عیار برای سرکوب مخالفان داخلی و تثبیت جایگاه خود به عنوان شاه جدید سعودی.


نیاز نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی که این روزها با پرونده‌های متعدد فساد مالی رو به رو است به یک بحران بیرون مرزها برای سرپوش گذاشتن بر بحران داخلی.


خرید حجم زیادی از تسلیحات نظامی توسط شیوخ عرب، منطقه و تبدیل غرب آسیا به یک انبار بزرگ سلاح‌های غربی که کم کم ظرفیت آن‌ها دارد لبریز می‌شود.


با این حال به رغم همه این نشانه‌ها و پیشران‌ها بعید است منطقه دستخوش جنگی جدید شود. سناریوهای مطرح شده درباره نزاع احتمالی جدید در غرب آسیا تا کنون دو الگوی جنگ نیابتی با دامنه محدود و جنگ مستقیم با دامنه نامحدود را مطرح کرده اند، در الگوی اول محتمل ترین میدان برای جنگ بعدی لبنان معرفی شده و در الگوی دوم جنگی تمام عیار میان ائتلاف عربی صهیونیستی به رهبری سعودی‌ها و جریان مقاومت مطرح شده است که جغرافیای آن احتمالا تمام منطقه غرب آسیا را در بر خواهد گرفت. اما چرا این دو الگو با وجود همه زمینه‌های مطرح شده فوق دور از ذهن به نظر می‌رسند. دلایل زیر را می‌توان عمده ترین مولفه‌ها برای این گمانه زنی دانست:


الف: مقاومت به عنوان قدرت بازدارنده: همان گونه که به تازگی سید حسن نصرا... دبیر کل حزب ا... لبنان نیز تاکید کرده است، اسرائیلی‌ها هیچ گاه در جنگی که در آن احتمال پیروزی خود را صد در صد ندانند شرکت نخواهند کرد. این در حالی است که حزب ا... لبنان در سال‌های اخیر ورزیدگی و آمادگی بسیار زیادی را نسبت به جنگ پیشین لبنان به دست آورده است. حضور در جبهه‌های نبرد سوریه و عراق و نبرد در دو سطح کلاسیک و پارتیزانی باعث شده  توان رزمی نیروهای حزب ا... در سطحی ایده آل باشد و به عنوان یک مولفه بازدارنده در مقابل هرگونه ماجراجویی سعودی- صهیونیستی قرار گیرد.


ب: نبود یک استراتژی خروج در لبنان: علاوه بر این صهیونیست‌ها و سعودی‌ها برای هرگونه مداخله و ورود نظامی در لبنان نیازمند یک "استراتژی خروج" هستند. صهیونیست‌ها به خوبی در طول تاریخ یاد گرفته اند که  به هیچ وجه قادر به پرداخت هزینه اشغال خاک لبنان و ایستادگی در مقابل عزم و اراده رزمندگان حزب ا... نیستند.


ج: بی ثباتی در لبنان یعنی پایان قرار داد طائف: آخرین باری که کشورهای غربی در لبنان اقدام به بی ثبات سازی و تنش آفرینی گسترده کردند، چند دهه پیش بود، زمانی که لبنان وارد جنگ داخلی گسترده شد. با این حال ما حصل آن شکل گیری حزب ا... لبنان بود. بنابراین آنان به خوبی می‌دانند هر گونه بی ثباتی در لبنان با توجه به دست بالای مقاومت در تحولات میدانی به ضررشان تمام خواهد شد. لبنان هم اکنون بر اساس قرار داد طائف اداره می‌شود. بر اساس این قرارداد پایین ترین جایگاه سیاسی یعنی ریاست مجلس در اختیار شیعیان، مهم ترین قدرت اجرایی یعنی نخست وزیری در اختیار اهل سنت و ریاست جمهوری با محدودیت‌های زیاد در اختیار مسیحیان قرار گرفته است. این روزها شیعیان چه به لحاظ تعداد نفوس و چه به لحاظ جایگاه قدرت وضعیتی متفاوت نسبت به گذشته دارند، با این حال حزب ا... همواره با سعه صدر و خویشتن داری با این مسئله برخورد کرده است. وقوع فتنه در لبنان این حق را به حزب ا... خواهد داد که پایان توافق طائف را اعلام کند.


د: انزواگرایی آمریکایی و تمایل نداشتن به مداخله مستقیم در جنگ: نکته دیگر این که دونالد ترامپ، رئیس جمهور جنجالی آمریکا به رغم تمام رفتارهای غیر عقلانی اش در حوزه سیاست خارجی این تعهد گسترده را در حوزه داخلی ایجاد کرده است که به هیچ وجه حاضر نیست برای منافع دیگر کشورها آمریکا را به طور مستقیم وارد جنگ کند. این یک برآورد استراتژیک غلط خواهد بود، اگر سعودی‌ها لفاظی‌ها و اتهامات اخیر ترامپ علیه ایران را نوعی چراغ سبز برای ماجراجویی در غرب آسیا تصور کنند. ترامپ پیش از این نیز به صراحت اعلام کرده است که به دنبال دوشیدن سعودی هاست، سخنان اخیرش هم تنها خوش رقصی برای برخورداری از نفع حاصل از ارائه سهام شرکت آرمکو در بازار بورس آمریکاست نه بیشتر.


هـ: انزوای استراتژیک سعودی ها: سعودی‌ها این روزها به شدت دچار انزوای منطقه‌ای شده اند، آن‌ها نه تنها در فضای فرا پیرامونی خود بلکه در حلقه پیرامونی نیز دچار بحران شده اند. نمونه این تنش را می‌توان در روابط دوحه با ریاض دید؛ امری که باعث شکاف گسترده در شورای همکاری خلیج فارس شده است، اتحادیه عرب هم می‌شود گفت بعد از اعتراضات عربی سال ۲۰۱۱ کارکرد خود را از دست داده و شکاف‌های جدی میان سعودی  و برخی کشورهای این اتحادیه رخ داده است.  روابط ریاض –آنکارا شریک جدید سعودی‌ها در منطقه نیز به تازگی به دنبال مخالفت‌های ریاض با جریان‌های اخوانی دستخوش تنش شده است. ماجراجویی در چنین شرایطی می‌تواند نوعی خودکشی محسوب شود.


و: سعودی و بحران فقدان نیروی زمینی: هر گونه طراحی استراتژیک در صحنه نظامی هنوز هم نیازمند برخورداری از یک نیروی زمینی ورزیده و قابل اعتماد است. به بیان دیگر به رغم همه پیشرفت‌های تسلیحاتی آن چه که هنوز در قرن بیست و یکم سرنوشت نزاع‌های بین المللی را تعیین می‌کند، قدرت نیروی زمینی است؛ همان مولفه‌ای که سعودی‌ها در تامین آن دچار بحران هستند. عربستان در تامین نیروی زمینی مورد نیاز خود همواره روی دو کشور پاکستان و سودان سرمایه گذاری می‌کرده است. با این حال بحران اخیر در سودان، نزدیکی اسلام آباد به چین در ماه‌های اخیر و پرهیز پاکستانی‌ها از هرگونه مشارکت در نزاع‌های منطقه‌ای علیه ایران باعث شده فقدان نیروی زمینی برای سعودی‌ها حالا به یک بحران تبدیل بشود.


ز: تجربه تلخ یمن: تجربه تلخ شکست در مقابل رزمندگان مستضعف یمنی را باید آخرین عاملی دانست که باعث می‌شود گمانه زنی‌ها درباره امکان وقوع یک جنگ دیگر آن هم از سوی سعودی‌ها در منطقه کم رنگ شود. عربستان به عنوان ثروتمند ترین کشور غرب آسیا که صاحب بیشترین تجهیزات نظامی خریداری شده از آمریکا و اروپاست، بعد از سال‌ها هنوز نتوانسته به حداقل‌های مد نظر خود در جنگ با فقیر ترین کشور غرب آسیا یعنی یمن دست یابد، تجربه‌ای تلخ که باعث می‌شود سران بی تجربه این سرزمین پیش از هر گونه ماجراجویی جدید یک بار دیگر فکر کنند.