کد خبر 800021
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۶ - ۰۴:۳۰

ساعت به وقت زلزله، ثانیه‌ها تند تند می‌گذرند برای رساندن خود به دل حادثه، این بار به نشانی مرز. ایران، ترکیه، حاشیه خلیج همیشه فارس و عراق. اما؛ مستقیم به قلب کرمانشاه؛ سرپل ذهاب.

به گزارش مشرق، ساعت هنوز در خانه نُه شب، به سر می‌برد. آن وقت که مادران ندای لالایی برای کودکان‌شان سر دادند، گهواره زمین تکان تکان خورد و به جای آنکه آرامش را هدیه خواب کودکان کُند نه تنها خواب از چشم، که همه چیزشان را ربود.

از کسی پدر، از دیگری مادر، از سومی خواهر و برادر و اینگونه دزدانه ربود؛ روبروی ماه و چشم در چشم شب. خبر خیلی زود نه در شهر و روستا که در کشور و دنیا پیچید. آن هم به برکت خطوط ارتباطی.

حالا دیگر ماجرای دو کاج قدیمی تکرار نمی‌شود اگرچه تاریخ. خبررسان‌ها زیاد شده‌اند نه به تعداد گوشی‌ها که خطوط. همه می‌خواهند نخستین پست را به اشتراک بگذارند و هر کس فراخور حالش و طیفی که دارد. از خلاقیت هم چیزی فرونمی‌گذارند. عده‌ای سریع زلزله را دست مایه خنده و طنز قرار می‌دهند و به سرعت نور پست‌هایی را به اشتراک می‌گذارند.

عده‌ای نگاه‌شان دینی است؛ از نماز آیات می‌گویند و احادیث مرتبط و دیگرانی که تنه به پهنه سیاست زدند و زلزله را رنگ سیاست دادند. اما غافل از آنکه زمین ستبر کرمانشاه، سرزمینِ روزهای جنگ دوباره لرزیده است؛ درست مثل همان روزها! و نه تنها قلب دلاوران کُرد که قلب همه ایران را لرزاند.

کاسه‌های داغ‌تر آش؛ بهره‌برداری به نفع سیاست

اطلاعات لحظه‌ای و ناخوشایند از زلزله در فضای مجازی، بازار داغ پست‌ها برای جذب مخاطب نه تنها کمکی به بهبود شرایط نمی‌کند بلکه نتیجه عکس می‌دهد.

مدیرکل سابق اطلاعات و اخبار شبکه خبر، به انتشار پست‌های متعدد در فضای مجازی اشاره می‌کند و می‌گوید: تعداد پست‌های طنز و جوک نسبت به پست‌های احساسی و عاطفی کمتر است.

اکبر نصراللهی ادامه می‌دهد: اشتراک هرگونه عکس و مطلب طنزآمیز که احساسات را جریحه‌دار می‌کند، اهانت به همه مردم است.

این استاد رسانه و دانشگاه این موضوع را حاصل کم‌کاری رسانه‌ها عنوان و خاطرنشان می‌کند: افرادی  که اقدام به ارسال چنین پیام‌هایی می‌کنند، رفتار و عملکرد آنها به لحاظ عاطفی، انسانی و نوع دوستی سئوال برانگیز است و این افراد را باید از لحاظ روانی  مورد بررسی قرار داد.

عده‌ای شده‌اند کاسه داغ‌تر از آش، که از قضا رسانه‌ای هم هستند. کارشان شده است مقایسه! اما، مقایسه در شرایط بحرانی، خوب نیست اگر هم از نوع سیاسی‌اش باشد.

مقایسه‌ از وضعیت ساخت و ساز می‌کنند و فروریختن ساختمان‌ها، غافل از اینکه مقایسه‌شان تنها خیمه وجود زلزله‌زدگان را فرو می‌ریزد. مقایسه از قرارگرفتن نوار مشکی گوشه قاب تخت تلویزیون‌‎های امروز در زلزله کرمانشاه با زلزله‌ای که  سال‌هایی نه چندان دور، گوشه‌ای دیگر از این خاک را لرزاند و دماوند را به سوگ عزیزانش نشاند. مقایسه از حضور می‌کنند و ...

نصراللهی این رفتارها را ناشی از رفتار نادرست مسئولان می‌داند و می‌گوید: باید بررسی کرد که این اقدام و ارسال‌ پست‌های متعدد چقدر به رفتار نادرست مسئولان برمی‌گردد.

وی خاطرنشان می‌کند: وقتی در نگاه مسئولان همه چیز رنگ سیاست گرفته و منجر به اظهارنظر سیاسی می‌شود، عده‌ای نیز فارغ از حادثه‌ای که رخ داده جناح بندی سیاسی می‌کنند تا بتوانند از شرایط موجود به نفع خود بهره‌برداری کنند.

مدیرکل سابق اطلاعات و اخبار شبکه خبر، رفتار نادرست مسئولان و برخی از شهروندان را  در فضایی که مردم مناطق زلزله‌زده دچار مشکل شده‌اند و عزیزان‌شان را از دست داده و نیاز به امداد و کمک دارند را تاثربرانگیز می‌داند.

وی تأکید می‌کند: بزرگ‌نمایی برخی از مشکلات و کاستی‌ها در ۲۴ یا ۴۸ ساعت اول بحران در هیچ‌جای دنیا معمول نیست و نه تنها باعث کندشدن روند امدادرسانی می‌شود بلکه تاثیر مخربی برروند کمک‌رسانی مردم دارد.

این عده‌ تعدادشان به نسبت کل اندک است اما برای ایران و ایرانی که ارزش را می‌شناسد یک نمونه‌اش هم زیاد است. این مردم رنگ مهر را می‌شناسند و بوی عاطفه را استشمام می‌کنند.

استاد رسانه و دانشگاه از آمار بالای ۹۰ درصدی مردم می‌گوید. از مردمی که هم‌نوعان خود را دوست دارند و سرشار از عاطفه‌اند.

او به پروفایل و پست‌های افراد در فضای مجازی اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: بیشتر مردم به شدت از این موضوع ناراحت هستند که این واکنش‌های مثبت نشانه مباهات و افتخار به این مردم است.

نصراللهی ادامه می‌دهد: رسانه‌ها و مسئولان از وقوع بحران تا پایان امدادرسانی و اسکان باید تمام تلاش و اولویت‌شان بر امدادرسانی و اسکان آسیب‌دیدگان باشد. در چنین مواقعی باید مباحث انسانی، امدادرسانی، اطلاع‌رسانی و به عبارت بهتر واقع‌نمایی را مدنظر قرار داد؛ نه اینکه بعضی مسائل و مشکلات را بزرگ‌نمایی کنند یا جلوی انتشار برخی از اخبار مهم را بگیرند.

خشم، هیجان، ترس، ناامیدی و نگاه‌هایی مبهوت به سوی ساختمان‌هایی ویران

خشم، هیجان، ترس، ناامیدی موج می‌زند در چهره‌هاشان. عده‌ای مبهوت مانده‌اند و تنها نگاه، سوی ساختمان‌های ویران دوخته‌اند. عده‌ای در غم از دست دادن عزیزان‌شان فریاد زدن را به یاری گرفته‌اند و دیگرانی هم... اینها نه بیمار روانی‌اند و نه توان روبرویی با این هجمه‌ از وقایع تلخ را دارند. واکنش‌شان یک واکنش طبیعی است به حادثه غیرمعمول.

دبیر ستاد مدیریت بحران بهزیستی استان اصفهان و کارشناس مسئول طرح حمایت‌های روانی اجتماعی در بلایا، از اصول حمایت روانی، اجتماعی در بلایا می‌گوید: افرادی را که در جریان بلایا دچار واکنش‌های روانی شده‌اند را نباید بیمار یا مبتلا به بیماری روانی تلقی کرد؛ بلکه این علائم واکنش طبیعی به یک حادثه کاملا غیر معمول است و در بسیاری از موارد در طول زمان تخفیف یافته و از بین می‌رود.

حسین خاکشور، اصل اول و مهم بهداشت روان در بلایای طبیعی را پرهیز از برچسب‌زدن بیماری به بازماندگان می‌داند و می‌گوید: در این شرایط اکثر افرادی که دچار حادثه شده‌اند رفتارهای منطقی ندارند و ممکن است در هر شرایطی واکنش‌های متفاوتی را از آنها شاهد باشیم.

او نیز سعه‌صدر و خویشتن‌داری تیم امدادی در هر پست و مقامی را مهم می‌داند و می‌گوید: خطری که در اغلب امدادرسانی‌ها در بلایا وجود دارد، تحقیر یا منفعل سازی دریافت کنندگان خدمات است. کلمات و نوع رفتار تاثیر به‌سزایی دارند، واژگان مورد استفاده در بلایا باید به دقت انتخاب شوند بنابراین باید از به‌کار بردن کلمات و رفتارهایی که تداعی کننده ناتوانی هستند، خودداری کرد.

کارشناس مسئول طرح حمایت‌های روانی اجتماعی در بلایا، ارائه مداخلات روانی، اجتماعی به صورت گروهی را بر روش انفرادی ارجح می‌داند و می‌گوید: بدین ترتیب علاوه بر تقویت شبکه اجتماعی، جمعیت بیشتری در زمانی کوتاه‌تر تحت پوشش قرار می‌گیرند.

وی ادامه می‌دهد: هنگام کمک‌رسانی بسیاری از احساسات انسانی، نوع‌دوستانه و متعالی جلوه می‌کند اما باید مراقب احساساتی مثل برتری جوئی، خودبزرگ‌بینی، غرور و نیاز به سرویس‌دهی نیز باشیم که گاه در چنین شرایطی زمینه بروز می‌یابد.

دبیر ستاد مدیریت بحران بهزیستی استان اصفهان با تاکید بر اینکه دریافت کمک سبب آغاز روندی مثبت برای حل بحران است، می‌گوید: دریافت کمک، گاهی می‌تواند به عنوان ناتوانی و وابستگی کمک شونده نیز تلقی و سبب خشم آنان شود.

وی ادامه می‌دهد: مهمترین عامل پیشگیری کننده از بروز چنین احساساتی یا تعدیل چنین برخوردی از جانب آسیب‌دیدگان همان توانمندسازی و مشارکت آنان است. تاکید روی نقاط قوت و توانایی‌های بازماندگان و آسیب‌دیدگان به اندازه توجه به مشکلات و ناتوانی‌های‌ آنها مهم است.

خاکشور معتقد است: مردم از طریق شرکت در برنامه‌ها، احساس کنترل بر زندگی خود را پیدا می‌کنند و در حل مسائل و تصمیم‌گیری توانا می‌شوند. بنابراین باید توجه داشت که افراد بومی هرمنطقه در ارائه این خدمات به آسیب‌دیدگان موفق‌تر خواهند بود و از این رو توانمندسازی جامعه درگیر می‌تواند در همیاری گروهی و ارائه موثرتر خدمات مفید باشد.

وی می‌گوید: مداخله مناسب و به موقع روانی، اجتماعی از آسیب‌های احتمالی آینده جلوگیری می‌کند و بی‌توجهی به واکنش‌های هیجانی، بازماندگان فعال را به قربانیان منفعل تبدیل و روند بازتوانی فرد و جامعه را کُند می‌کند. آگاهی از این واکنش‌ها کمک می‌کند تا عکس‌العمل‌های روانی آسیب‌دیدگان را بشناسیم و نحوه برخورد با آنان را دریابیم.

کارشناس مسئول طرح حمایت‌های روانی اجتماعی دربلایا، با اشاره به اینکه پس از بلایا، افراد در معرض عوامل استرس‌زای متعددی قرار می‌گیرند، می‌گوید: از مهمترین این عوامل می‌توان به انواع آسیب‌های جسمانی، نداشتن محل امن برای آسایش و استراحت، نبود مواد غذائی لازم برای رفع گرسنگی و تشنگی، مواجهه با صحنه‌های دلخراش از قبیل جنازه اقوام و آشنایان، تخریب ساختمان‌ها، از دست دادن اموال و دارائی و … که فشار روانی زیادی را بر فرد وارد می‌کند، اشاره کرد.

او می‌گوید: استرسی که بر فرد در جریان بلایا وارد می‌شود به قدری ناتوان کننده است که تقریباٌ هرکسی را می‌تواند از پای درآورد. به دنبال بروز استرس شدید روانی ناشی از فاجعه، واکنش‌ها و علائمی در فرد به وجود می‌آیند که می‌توانند بر عملکرد فرد تاثیر معکوس بگذارند. نشانه‌هایی که در افراد مختلف، متفاوت جلوه می‌کند.

مدیریت بحران هوشمندانه؛ سرعت در پیدایش تعادل روانی

ایران؛ سرزمینی چهارفصل است با فرهنگ و سنن متفاوت. ابراز شادی و غم در گوشه گوشه این خاک متفاوت است اگرچه همه به یک هدف باشد. خطه، خطه کرمانشاه است و با صلابتِ کُردی. از تصاویر منتشر شده از رسانه‌ها، می‌توان به عمق فاجعه پی برد.

نزدیک به یک هفته از بروز زلزله می‌گذرد. هنوز بهت و حیرت، هنوز ترس و وحشت. افراد آسیب‌دیده گیج و درمانده هستند و قدرت انجام هیچ کاری را ندارند .

خاکشور این علایم را سخت اما طبیعی عنوان می‌کند و می‌گوید: توجه به آداب، سنن و فرهنگ منطقه آسیب‌دیده و استفاده از آن برای پیشبرد برنامه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بیان احساسات، ابراز هیجانات سوگ و روش‌های عزاداری در فرهنگ‌های گوناگون متفاوت است.

دبیر ستاد مدیریت بحران بهزیستی استان اصفهان ادامه می‌دهد: مناسک و مراسم سوگواری در هر منطقه و فرهنگ متفاوت و بسیار مهم است که در ارائه حمایت‌های روانی، اجتماعی به آسیب دیدگان بتوانیم دنیا را از دید آنها و با رنگ آمیزی آنان ببینیم. استفاده از خلاقیت برای تطبیق اجرای مناسک با امکانات موجود از جنبه‌های مهم مدیریت بلایای طبیعی است. باید وضعیت و شرایط آنان را درک و هوشمندانه هدایت کرد .

وی از گذر و عبور از بحران سخن می‌گوید و معتقد است: در زمان بحران، افراد از پنج مرحله عبور می‌کنند، مراحلی که ممکن است در برخی افراد بارز باشد و در برخی پنهان و البته نباید انتظار داشت که به ترتیب در همه رخ دهد. مرحله تماس یا ضربه، قهرمانگرائی، شادمانی یا فراموشی غم، مواجهه با واقعیت و تجدید سازمان از جمله مراحلی است که  به دنبال بلایا، افراد از آن عبور می‌کنند اما هدف نهائی رسیدن هرچه سریعتر بازماندگان به مرحله تجدید سازمان است که شش ماه تا یک سال بعد از وقوع حادثه بروز می‌کند و عدم رسیدن کامل به این مرحله منجر به باقی ماندن احساس ناراحتی و پرخاش و تعارض درونی می‌شود.

خاکشور تاکید می‌کند: استقرار در مکانی مانند درمانگاه، کمپ امداد، مرکز خاص و انتظار برای مراجعه افراد  آسیب‌دیده روشی کارا نیست و نه تنها منجر به تقویت رویکرد بیماری‌نگر در جامعه می‌شود بلکه در عمل سبب غافل شدن از جمعیت آسیب‌دیده‌ای است که واکنش‌های ناشی از بلایا را نمی‌شناسند و از وجود مداخلات موثر برای کاهش آسیب آگاه نیستند.

او با اعتقاد به اینکه کمک‌رسانی به افراد در این مرحله بسیار مهم است می‌گوید: مدیریت بحران هوشمندانه، سبب ایجاد سرعت در پیدایش تعادل روانی و جلوگیری از اختلالات شدید روانی و جلوگیری از انتقام جویی و بدبینی نسبت به دیگران می‌شود.

به حقیقت فرصت بدهید تا کفش‌هایش را بپوشد

محسن شهبازی کارشناش ارشد مدیریت رسانه با نقل این قول از مارک تواین: « یک دروغ می‌تواند در سراسر جهان سفر کند در حالی که حقیقت در حال پوشیدن کفش‌هایش است!»، می‌گوید: این روزها که ایران در بُهت زلزله شدید کرمانشاه به سر می‌برد؛ شبکه‌های اجتماعی؛ بستری برای همدردی، انتشار و اشتراک انواع و اقسام پیام‌ها شده است، در واقع مردم گمان می‌کنند که با اشتراک برخی پیام‌ها و اخبار غیررسمی می‌توانند به سهم خود گامی در التیام دردها و رفع کمبودها بردارند.

او این حسن نیت را قابل تقدیر می‌داند و می‌گوید: فقدان آموزش‌های رسانه‌ای و سوء استفاده‌ رسانه‌های معاند باعث می‌شود تا در اینگونه موارد، فضای مجازی نه تنها در کاهش بحران موثر واقع نشود بلکه خود به بحران جدیدی برای کشور تبدیل شود.

این فعال رسانه‌ای ادامه می‌دهد: افرادی که می‌خواهند پیامی را به اشتراک بگذارند باید قبل از هر گونه نشر فکر کنند که آیا این پیام می‌تواند گِرهی از بحران بگشاید یا بر نگرانی‌ها دامن می‌زند و سبب افزایش اضطراب می‌شود.

شهبازی با اشاره به اینکه انتشار یک پیام برای اولین بار سبب افتخار نیست، ادامه می‌دهد: همیشه افرادی هستند که با شتاب اقدام به انتشار پیام می‌کنند در صورتی که به منبع آن بی‌توجه هستند.

این فعال رسانه‌ای ادامه می‌دهد: باید رسانه‌هایی که با مقاصد سیاسی و جناحی خبر و تحلیل منتشر می‌کنند به دیده تردید نگاه کرد. در مواقع بحران، رسانه‌های سیاسی و جناحی می‌کوشند طیف مقابل را در از دست دادن جان قربانیان مقصر نشان دهد. در واقع آنها به جای همدلی، جانِ مردم را به نان گروه خود تبدیل کرده و با فرصت‌طلبی، صحنه بحران را به عرصه انتقام‌های سیاسی بدل می‌کنند.

او بازنشر اخباری که آغشته به تحلیل است را نادرست عنوان می‌کند و می‌گوید: اعتماد به نسخه‌های تدوین شده صحیح نیست چراکه بازنشر از منبع اصلی می‌تواند از ایجاد تصاعد در تغییرات پیام پیشگیری  و به کم‌شدن سرعت دروغ‌ها کمک کند.

شهبازی مقایسه اخبار قبل از انتشار آن را، راهکاری اصولی برای جلوگیری از افتادن در دام دوقطبی‌های سیاسی که منجربه فراموشی بحران اصلی می‌شود، می‌داند و معتقد است: در خواندن اینگونه پیام‌ها باید بدبین بود و به جای اینکه فقط نوشته‌های زیر پیام‌ها را بخوانیم، باید با بدبینی به جزییات تصاویر، صداها و... توجه کرد تا تضادهای داخل پیام شناسایی شود.

پاییزی که گاه در بازار داغ شایعات گرم می‌شود       

کاش مثل گذشته پاییزمان را زیر کرسی خانه مادربزرگ گرم می‌کردیم نه در بازار داغ شایعات و تسویه  حساب‌های مجازی. کاش به جای به روزرسانی اپلیکیشن‌ها؛ وجدان‌مان را به روز می‌کردیم.

سخت است درک این لحظات برای آنانی که بیرون از گود ایستاده‌اند. یکی بگوید تسلیت نمی‌دهید، نمک هم نریزید. خدا صبر به بازمانده‌ها بدهد و توان به همه آنانی که در جبهه مقابل با تمام توان ایستاده و خدمت می‌کنند به کرمانشاه، سرپل ذهاب و قصری که دیگر این روزها شیرین نیست!

قصه رفتن ادامه دارد؛ یکی سهمش بلایای طبیعی می‌شود یکی شهادت. یکی حوادث ترافیکی و برخی بدون هیچ دلیلی رخت آخرت به تن می‌کند. این قصه ادامه دارد، کاری کنیم که موقع رفتن خوب بدرقه‌مان کنند.

منبع: تسنیم