کد خبر 801918
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۶ - ۰۰:۲۰

خیلی چیزها را شاید بتوان با بزک کردن تا حدی قابل تحمل و یا حتی فریبنده کرد اما بدون شک آرایش کردن یک عجوزه، تنها نتیجه‌ای چندش‌آور و در عین حال مضحک خواهد داشت.

به گزارش مشرق، «محمد صرفی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:

خیلی چیزها را شاید بتوان با بزک کردن تا حدی قابل تحمل و یا حتی فریبنده کرد اما بدون شک آرایش کردن یک عجوزه، تنها نتیجه‌ای چندش‌آور و در عین حال مضحک خواهد داشت. آنچه این روزها از آل‌سعود می‌بینیم تلاشی مذبوحانه است که بیشتر به دست و پا زدن در باتلاق می‌ماند و برای دانستن فرجام آن نیازی به انتظار نیست. در کشوری که سینما ندارد و هنوز زنان حق رانندگی ندارند و پادشاه آن مرحمت نموده و از سال جدید میلادی بصورت آزمایشی این حق را به زنان خواهد داد، ولیعهد آن با نیویورک‌تایمز مصاحبه کرده و گفته است؛ «اولین قاضی تجاری مدینه زن بوده و در زمان پیغمبر در عربستان نمایشنامه موزیکال اجرا می‌شد!»


محمدبن سلمان در این مصاحبه به انحراف آل‌سعود اذعان کرده و البته مدعی شده دلیل این انحراف انقلاب اسلامی ایران بوده است. وی مدعی است چون جمهوری اسلامی به دنبال صدور انقلاب بوده، عربستان نیز در رقابت با ایران اقدام به حمایت از گروه‌های افراطی (تروریست‌هایی مانند طالبان، القاعده، منافقین، داعش و...) کرده است و او مصمم است ضمن برخورد شدید با ایران، این راه غلط را اصلاح کند و عربستان را به دوران خوش گذشته بازگرداند.


ولیعهد سعودی که عملاً باید او را پادشاه و همه کاره عربستان دانست، مدتهاست به دنبال جبران شکست‌های مزمن و پی‌درپی ریاض بوده و اقدامات رادیکالی را در دو بعد خارجی و داخلی انجام داده و در دست انجام دارد. جنگ علیه مردم مظلوم یمن و آتش‌افروزی علیه نظام سوریه دو مورد از شاخص‌ترین فعالیت‌های ریاض در دوره جدید است. جنگ سوریه که با هدف براندازی بشار اسد آغاز شده بود، پس از ۶ سال حمایت بی‌دریغ و همه‌جانبه از تروریست‌هایی با ده‌ها ملیت مختلف، به نتیجه مطلوب ریاض و سایر حامیان تروریست‌ها نرسید و اگر چه هزینه‌های بسیاری به جهان اسلام تحمیل کرد، اما در نهایت موجب تقویت جبهه مقاومت و نگرانی بیشتر رژیم صهیونیستی شده است. یمن را هم باید ویترین افتضاحات آل‌سعود دانست. عربستان که مدعی رهبری جهان اسلام است و خود را قدرت منطقه می‌داند، پس از دو سال و نیم از پس فقیرترین کشور عربی منطقه برنیامده و تنها هنرش آن است که خلبانان اجاره‌ای با جنگنده‌های آمریکایی مردم بی‌پناه یمن را هر روز بمباران کنند.


ماجرای گروگان‌گیری سعد حریری و خانواده‌اش کلکسیون حماقت‌های بن سلمان را تکمیل کرد و نشان داد او هنوز هم با همان شیوه اعراب جاهلی فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد. لیست اقدامات کوته‌بینانه آل‌سعود در سیاست خارجی خود فراتر از موارد فوق است و می‌توان موارد دیگری را هم به آنها افزود. بحران قطر یکی دیگر از آنهاست و یا عراق که تا دیروز با تهدید و حمایت از باقیمانده‌های حزب بعث به آن فشار می‌آورد و امروز خیال می‌کند با پهن کردن فرشی قرمز و نشان دادن گوشه دلار می‌تواند آن را بخرد. همه این اقدامات نیز ظاهراً یک هدف بیشتر ندارند؛ رقابت و خصومت با ایران. جاناتان اسپیر، پژوهشگر و ستون‌نویس روزنامه صهیونیستی جروزالم پست درباره نتیجه این رقابت می‌نویسد؛ «تاکنون، ایرانی‌ها به‌طور موثر در لبنان پیروز شده‌اند، در سوریه و عراق پیروز شده‌اند و عربستان فقط در یمن خونریزی می‌کند... شواهد کمی وجود دارد که نشان می‌دهد سعودی‌ها از شکست‌های قبلی خود درس گرفته‌اند و اکنون می‌توانند به عقب بازگردند.»


در بعد سیاست داخلی ماجرا به مراتب مضحک‌تر است. ده‌ها شاهزاده و مقام سیاسی و نظامی و امنیتی به اتهام فساد اقتصادی بازداشت شده و برای خالی کردن جیبشان از شکنجه نیز دریغ نمی‌شود. روزنامه انگلیسی دیلی‌میل گزارش داده است؛ «نیروهای شرکت امنیتی بلک‌واتر آمریکا برای بازجویی از وزیران و شاهزاده‌های بازداشت شده سعودی، به عربستان اعزام شده‌اند. برخی شاهزاده‌های میلیاردر ازجمله ولید بن طلال از پاهایشان آویزان شده و مورد شکنجه قرار گرفته‌اند. محمد بن سلمان این بازجویی‌ها را شخصا مدیریت می‌کند و تاکنون ۱۹۴ میلیارد دلار از حساب افراد بازداشت شده را مصادره کرده است.» ماجرای شکنجه شاهزادگان سعودی و اعزام آنها به بیمارستانی در نزدیکی هتل ریتز –محل بازداشت شاهزاده‌ها و مقامات نگون بخت- باعث درز اخبار شده و برای جلوگیری از ادامه آن، واحدی بیمارستانی در هتل راه‌اندازی شده تا نیاز به خارج کردن شکنجه شده‌ها نباشد!


نکته خنده‌آور ماجرا آن است که بن سلمان نام این نمایش خونین و اخاذی میلیاردی را مبارزه با فساد گذاشته است. البته در اینکه شاهزادگان سعودی ثروت افسانه‌ای خود را از راه فساد به دست آورده‌اند، شکی نیست. سیستم سیاسی و اقتصادی عربستان به صورت خانوادگی اداره می‌شود و اساساً بر مبنای فساد شکل گرفته است. حکومت این کشور در حقیقت یک تجارت خانوادگی است تا یک نظام سیاسی-اجتماعی. هرگونه فعالیت اقتصادی در این کشور بدون کسب رضایت شاهزادگان و مقامات بلندپایه سعودی محال است. قراردادها حداقل ۴۰ درصد بیش از ارزش واقعی بسته می‌شوند. این مبلغ اضافی هزینه رشوه‌هایی است که از ابتدا تا انتهای هر پروژه باید به شاهزادگان پرداخت شود. در واقع بن سلمان می‌کوشد این فساد سیستماتیک و شبکه‌ای را به فسادی شخصی و فردی تحت نظارت خود تبدیل کند.


گستره و عمق توهم وی فراتر از چیزی است که اغلب تصور می‌شود. محمد بن سلمان را باید لوئی چهاردهم عربستان دانست. لوئی چهاردهم –پادشاه فرانسه- که از ۵ سالگی بر تخت پادشاهی نشسته بود جمله معروفی دارد؛ «من فرانسه هستم.» بن سلمان نیز دقیقاً چنین تصوری از خود دارد. او ژانویه سال گذشته مصاحبه جالبی با اکونومیست کرد؛ «ما برای پنج سال آینده، برنامه‌های روشنی داریم. ما برخی از آنها را اعلام کردیم و بقیه را در آینده نزدیک اعلام خواهیم کرد. علاوه ‌بر این، بدهی من به تولید ناخالص داخلی تنها ۵٪ است. بنابراین من تمام امتیازات قدرتم را در اختیار دارم و من فرصت‌هایی برای افزایش درآمدهای غیر نفتی در بسیاری از بخش‌ها دارم و من یک شبکه اقتصادی جهانی دارم.» او نه تنها خود را مالک عربستان بلکه خود عربستان می‌داند و از بدهی‌اش به تولید ناخالص داخلی و دارا بودن ۱۰ میلیون فرصت شغلی و تفکرات متوهمانه دیگری از این قبیل می‌گوید.


بن سلمان سیستم فعلی عربستان را که بر اساس نظمی قبیلگی و بدوی است برای رقابت با ماهیت پویای جمهوری اسلامی ایران ناکارآمد می‌داند و از این جهت حق با اوست. مشکل آنجاست که گمان می‌کند چاره این ناکارآمدی در تمرکز تمام قدرت و ثروت در دست یک نفر است و آن شخص هم کسی نیست جز خود او. ولیعهد سعودی گمان می‌کند با همراهی و حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی قادر خواهد بود به رویاهای خود دست یابد اما واقعیت آن است که آل‌سعود با این مشاطه بازی‌های داخلی و چنگ و دندان نشان دادن‌های خارجی به جایی نخواهد رسید و تنها در چاه مشکلات بیشتر فرو خواهد رفت. لویی چهاردهم یک ویژگی مضحک دیگر هم داشت. چون کوتاه قد بود می‌کوشید با پوشیدن کفش‌های بسیار پاشنه بلند، خود را بلند قد جلوه دهد!


مولوی در دفتر ششم مثنوی معنوی حکایت عجوزه‌ای زشت رو را نقل می‌کند که هر چه خود را «گلگونه می‌ساخت، ساخته نمی‌شد و پذیرا نمی‌آمد»؛


ریخت دندانهای سگ چون پیر شد
ترک مردم کرد و سرگین‌گیر شد
این سگان شصت ساله را نگر
هر دمی دندان سگشان تیزتر
پیر سگ را ریخت پشم از پوستین
این سگان پیر اطلس‌پوش بین
چون بگویندش که عمر تو دراز
می‌شود دلخوش دهانش از خنده باز
این چنین نفرین دعا پندارد او
چشم نگشاید سری بر نارد او
گر بدیدی یک سر موی از معاد
اوش گفتی این چنین عمر تو باد