کد خبر 801939
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۶ - ۰۳:۲۰

هم‌اکنون زمان آن است تا مسؤولان اجرایی کشورمان به جای استقبال از تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران، از تروئیکای اروپایی و ۲۴ کشور دیگر عضو اتحادیه اروپایی بخواهند به تعهدات خود وفق برجام عمل کنند.

به گزارش مشرق، «محمد علومی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت: 

طی سال‌های ۹۲ تا ۹۴، یعنی در بحبوحه برگزاری مذاکرات هسته‌ای دولت یازدهم و اعضای ۱+۵، مقامات ۳ کشور اروپایی انگلیس، آلمان و فرانسه بارها از تمایل خود مبنی بر راه‌اندازی دفتر اتحادیه اروپایی در تهران سخن به میان آوردند. پس از امضای توافق هسته‌ای نیز این درخواست بارها در ملاقات‌های رسمی و غیررسمی میان سران اروپایی و مقامات دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان مطرح شد.

اخیرا نیز  «فیل هوگان»، کمیسیونر کشاورزی و توسعه روستایی اتحادیه اروپایی در  دیدار با اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور ضمن  طرح دوباره پیشنهاد اتحادیه اروپایی برای تأسیس دفتر این اتحادیه در تهران، خاطرنشان کرد: اتحادیه اروپایی مایل است دفتری در تهران داشته باشد تا بتواند مفاد توافقنامه‌ها میان ایران و اتحادیه اروپایی را بهتر و با سرعت بیشتر پیگیری کند. جهانگیری نیز در این دیدار اعلام کرد تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران می‌تواند به توسعه روابط کمک کند و این موضوع هم‌اکنون در دستور کار وزارت امور خارجه کشورمان قرار گرفته است.


 اگرچه صورت‌مسأله درباره تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران چندان پیچیده به نظر نمی‌رسد اما در این‌باره ۲ نکته وجود دارد که نمی‌توان بسادگی از کنار آنها گذشت:


نخست اینکه اصرار مزمن و مدت‌دار  مقامات قاره سبز برای تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران و پیگیری این موضوع از سوی احزاب و دولت‌های مختلف اروپایی(اعم از سوسیالیست و راست میانه) نشان‌دهنده اهمیت آن برای سران اروپای واحد است. براستی هدف مقامات اروپایی از سال‌ها اصرار و پافشاری بر تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران چه بوده و هست؟ این موضوع به اندازه‌ای اهمیت پیدا کرده است که حکم یک «نقطه اشتراک ثابت» را میان دولت‌های اروپایی در قبال رابطه با ایران پیدا کرده است. مطابق آنچه کمیسیونر کشاورزی اتحادیه اروپایی می‌گوید، هدف از این اقدام  پیگیری توافقنامه‌ها میان ایران و طرف اروپایی با سرعتی بیشتر و کیفیتی بهتر است اما سوال اصلی اینجاست: میان «هدف اعلامی» و «رویکرد عملی» مقامات اروپایی در این‌باره چه تناسبی وجود دارد؟ به عبارت بهتر، آیا واقعا هدف اروپای واحد از این اقدام گسترش روابط تجاری و اقتصادی با ایران و تسهیل اجرایی شدن توافقنامه‌های فیمابین است؟


نکته دوم اینکه اصرار مقامات قاره سبز مبنی بر تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران طی هفته‌های اخیر تشدید شده است. این در حالی است که طی هفته‌های اخیر به‌واسطه اظهارات دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، احتمال خروج واشنگتن از برجام بشدت افزایش یافته است. حتی شرکت توتال (به عنوان تنها نماد فعلی سرمایه‌گذاری کلان اروپا در ایران در دوران پسابرجام) عملا اعلام کرده است تابعی از شرایط بین‌المللی (بخوانید بازی آمریکا) در قبال ایران خواهد بود و در صورت وضع دوباره تحریم‌ها از کشورمان خواهد رفت.

در چنین شرایطی که به قول تحلیلگران غربی، ریسک سرمایه‌گذاری خارجی در ایران افزایش یافته است، اصرار مقامات اروپایی مبنی بر تاسیس دفتر اقتصادی در تهران چه معنایی دارد؟ براستی اگر مقامات اروپایی قصد دارند برجام را در هر شرایطی حفظ کنند، چرا اقدامات ترامپ علیه توافق هسته‌ای را در نطفه خفه نکرده و حتی بر سر بازنگری برجام با مقامات آمریکایی همراهی می‌کنند؟ همچنین اگر مقامات اروپایی قصد تسهیل روابط اقتصادی با ایران را دارند، چرا این اقدام را از بانک‌ها و موسسات اعتباری در اروپا آغاز نمی‌کنند؟ بانک‌هایی که با وجود گذشت ۲ سال از اجرایی شدن برجام، همچنان مانع افتتاح حساب ایرانیان می‌شوند.


تاملی بر این دو نکته نشان می‌دهد اصرار اتحادیه اروپایی مبنی بر تاسیس دفتر در ایران، منبعث از منطق رئالیستی و محاسبه‌گر  اقتصادی غرب نیست. حتی با خوشبینانه‌ترین منطق اقتصادی نیز نمی‌توان پذیرفت که اروپای واحد با هدف حفظ روابط اقتصادی و تسهیل مناسبات تجاری خود با ایران روی تاسیس این دفتر اصرار دارد اما هدف و رویکرد عملی اتحادیه اروپایی درباره تاسیس دفتر خود در ایران چگونه قابل ارزیابی است؟


واقعیت امر این است که تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران، در قالب سیاست غیراعلامی «رصد و مهار مستقیم ایران» قابل تحلیل است. «ایجاد ارتباط مستقیم و میدانی با جامعه ایران»، «الگوسازی اجتماعی، سیاسی و حقوقی در ایران»، «حمایت مستقیم  از گروه‌های برانداز در داخل ایران»، «ایجاد ادبیات سیاسی جدید در ایران مطابق الگوواره‌های  اروپایی»، «دموکراسی‌سازی به سبک غربی در ایران» و... از جمله اهدافی است که اروپای واحد در این‌باره دنبال می‌کند. ناکارآمدی شبکه‌های رسانه‌ای ضدانقلاب در خارج از کشور از یکسو و استمرار پیوند مردم و حاکمیت ایران با گذشت ۴ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، مقامات اروپایی را درباره تغییر این معادله از طریق حضور مستقیم و علنی‌تر در ایران مصمم کرده است. با این حال آنها برای تحقق این مسأله نیاز به یک «اسم رمز» دارند و آن‌، «تقویت همکاری‌های اقتصادی با ایران» است.


آنچه مسلم است اینکه درباره تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران، با یک «برجام کوچک و تمام‌اروپایی» روبه‌رو هستیم. این‌بار در مقابل ما تروئیکای اروپایی قرار دارد و خبری از ایالات متحده آمریکا نیست! انگلیس، آلمان و فرانسه در ازای وعده نسیه و مبهم «تسریع همکاری‌های اقتصادی»، خواستار تاسیس دفتر در ایران هستند.

همانگونه که مشاهده می‌شود، در این معادله ظاهرا دوطرفه، تعهدات طرف اروپایی مبهم و محدود و تعهدات ما شفاف و گسترده است! مقامات اروپایی قصد دارند مذاکرات ۱+۳ (۳ کشور اروپایی و ایران) را که در حاشیه مذاکرات ۱+۵ در وین و ژنو با هدف تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران برگزار شد، هم‌اکنون به نتیجه برسانند. آنها بخوبی می‌دانند اگر توافق هسته‌ای از بین برود و تا قبل از آن، چنین دفتری در کشورمان تاسیس نشود، اسم رمز آنها برای انجام این عملیات از بین خواهد رفت و پیدا کردن اسم رمزی تازه برای این اقدام نیز سخت و دشوار خواهد بود.


هم‌اکنون زمان آن است تا مسؤولان اجرایی کشورمان به جای استقبال از تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران، از تروئیکای اروپایی و ۲۴ کشور دیگر عضو اتحادیه اروپایی بخواهند به تعهدات خود وفق برجام عمل کرده و موانع بانکی و اعتباری موجود در دوران پسابرجام را به سود تجار، سرمایه‌گذاران و صادرکنندگان و اتباع ایرانی از میان بردارند. بدیهی است عملی شدن این تعهدات نیازی به تاسیس دفتر اتحادیه اروپایی در تهران ندارد.