سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
کارگران ایرانی نان خالی میخورند، دچار مرگ هستند و قطع نخاع میشوند!
فردی به نام «میکائیل صدیقی» که رسانههای اصلاحطلب و البته رسانههای ضد انقلاب از وی تحت عنوان «فعال کارگری»! یاد میکنند، اظهاراتی را درباره وضعیت کارگران در رسانهها مطرح کرده است که جالب توجهاند.
بخشهایی از صحبتهای او که در رسانههای اصلاحطلب و رسانههای ضد انقلاب منتشر میشود، به این قرار است:
_ بیرونقی بازار و رکود در ساخت و ساز و شرایط بد اقتصادی، باعث وارد آمدنِ فشار روحی و روانی بر کارگران شده و آنها را با مشکلات زیادی از جمله بیماریهای مختلف و شیوع ایست قلبی کارگران و مرگ روبرو کرده است.
_ کارگران ایرانی سرخوردهاند.
_ قطع عضو، قطعنخاع، ایست قلبی و مرگ نمونههایی معدود از عوارضی است که گریبانگیر کارگران شدهاست.
_ خیلی از کارگران و استادکاران ساختمانی به دلیل رکود ساخت و ساز و نا متعادل بودن قیمتها و بیکاری، شکم خود و خانواده خود را با نان خالی سیر نگه میدارند.
_ در حال حاضر با توجه به دستمزد چند برابر زیر خط فقر و فقر غذایی و سوء تغذیه، موضوع گرانی نان میتواند به سرعت به یک معضل اجتماعی، سیاسی و یا حتی امنیتی تبدیل شود و بدون شک، دلسوزانِ کارگران و مردم خواهان این شرایط نیستند![1]
(منابع ذکر نشده مربوط به رسانههای ضد انقلاب است)
*این اظهارات در حالی است که شبیه آنها را حتی برای کشورها و اقتصادهای بحرانزدهای مثل یونان، آفریقای جنوبی، ونزوئلا و اسپانیا هم نمیتوان شنید و مشخص نیست این فرد چگونه حاضر شده چنین حرفهایی را درباره وضعیت کارگران ایرانی مطرح کند.
صد البته کارگران در ایران قشر مظلومی هستند که همچون سایر پیشهوران و کارکنان، آنها هم گاهی متحمل زحمات و بعضا مشقتهایی میشوند.
اما فرق است بین «سیاهنمایی» با واقعنمایی و بیان مشکلات قشرهای مختلف جامعه.
آیا واقعا هماکنون مقولاتی مثل قطع نخاع یا ایست قلبی در میان جامعه کارگری ایران شیوع دارد؟!
آیا مثلاً چیزی به نام «مرگ» فقط در میان کارگران رواج دارد و مدیران و معلمان و وکلا و هنرمندان و ورزشکاران به آن مبتلی نیستند؟!
ادعای سرخوردگی کارگران ایرانی را آیا میتوان باور کرد؟!
آیا اساساً این صحبتها واقعیت دارند در حالیکه ایران اسلامی توانسته است به هجدهمین اقتصاد بزرگ جهان[2] تبدیل شود، بر تحریمها غلبه کند، به قدرت تأثیرگذار اقتصادی در منطقه تبدیل شود و مانع بروز بحرانهای اقتصادی و معیشتی نظیر ورشکستگی اقتصاد، تعطیلی بانکها و مثلا قحطی غذا شود...
فرد مذکور همچنین ادعا کرده است که خیلی از کارگران نان خالی میخورند!
صد البته کسی منکر مشکلات برخی از کارگران عزیز کشورمان نیست و مسئله تعطیلی برخی کارخانهها به دلیل سیاستهای غلط دولت آقای روحانی و واردات گسترده کالاهای خارجی هم غیر قابل انکار است. اما حتی با وجود این واقعیتها، آیا باید ژست «نان خالی خوردن اکثریت کارگران ایرانی» را باور کرد؟!
یعنی آیا کارگران زحمتکشی که در معادن مختلف کشور، در کارخانههای بزرگ و در خودروسازی و صنایع غذایی و بهداشتی و ساختمانی و... مشغول کارند، صبح و ظهر و شب نان خالی میخورند و ایران اسلامی هماکنون مشغول ظلم به تمام کارگران ایرانی است؟!
فرد مذکور حکما حاضر نشده این حقیقت را بیان کند که هماکنون و در پایتخت ایران نیز هستند کسانی که با حقوقی کمتر از دریافتی کارگران مشغول زندگی هستند و از مزایا هم برخوردار نیستند اما طبیعتا نان خالی نمیخورند.
در واقع ژست «نان خالی خوردن» و گرسنگی اگرچه شاید متأسفانه برای عدهای انگشتشمار واقعیت داشته باشد اما اولا در تمام کشورهای دنیا وجود دارد و ثانیا بطور قابل اثبات، در ایران اسلامی همهگیر نیست و نظام جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که در اهتمام به معیشت و حقوق کارگران عزیز ایرانی، جدیت چشمگیری دارد.
گفتنیست، مسئله ایجاد «فتنه اقتصادی» و شوراندن قشرهای زحمتکش علیه نظام اسلامی به بهانههای واهی چند سالیست که در دستور کار دشمنان ایران اسلامی قرار دارد...
***
«قالیباف» را تهدید کردند
«الیاس حضرتی» فعال اصلاحطلب، نماینده مستعفی مجلس ششم و از نمایندگان فعلی مجلس شورای اسلامی، روز سهشنبه گذشته طی مقالهای در روزنامه اعتماد نوشت:
«از هنگامی که شورای شهر تهران و به تبع آن شهردار تهران تغییر کرد، دو نگاه و رویکرد به نسبت متفاوت درباره چگونگی مواجهه شهردار و شورای جدید با دوران مدیریت آقای قالیباف مطرح بود. برخی که به نسبت جوانتر بودند، اعتقاد به یک تحول شدید مدیریتی داشتند و در کنار آن خواهان بیان حقایق و شاید یک سویهای علیه شهردار سابق و دوران مدیریت بلندمدت او بودند. در مقابل اکثریت اصلاح طلبان ضمن آنکه معتقد به بیان مشکلات و میراث شهردار سابق بودند، ولی توصیه می کردند که عدالت و میانهروی نیز رعایت شود و به نکات مثبت آن دوره نیز پرداخته شود!»
او در ادامه همچنین با بیان اینکه نجفی میتوانسته وارد تبلیغات و افشاگری در پرونده املاک نجومی شود اما نشده و «خویشتنداری» کرده! به صحبتهای اخیر قالیباف در رابطه با غیر واقعی بودن پرونده املاک نجومی اشاره کرده و گفته است:
«این اظهارات موجب می شود که طرف مقابل هم به سوی رویکرد اول سوق پیدا کند و به طور قطع به نفع آقای قالیباف نیست. چون خودشان بهتر از هر کسی می دانند که چه رفتاری در شهرداری شده است. شاید به نفع فضای سیاسی هم نباشد، بنابراین آقای قالیباف باید قدری سیاست و خویشتنداری از خود نشان دهند و اجازه ندهند که رویکرد شهرداری موجود نسبت به وی تغییر کند.»
حضرتی سپس با اشاره به مقولاتی مثل املاک نجومی، انتصاب نیروها در شهرداری سابق، احداث خطوط مترو و ماجرای سولههای بحران شهرداری؛ بصورت تلویحی قالیباف را مخاطب قرار داده و گفته است: از این موارد خیلی بیش از آنکه تصور کنید هست. اجازه دهید قدری آرامش در فضای شهری ایجاد شود. خلاصه اینکه خط انصاف را تضعیف نکنیم به نفع جامعه و مردم و همه است.[3]
*حضرتی در حالی از تأکید اصلاحطلبان بر میانهروی نسبت به قالیباف و خویشتنداری محمدعلی نجفی از افشاگری علیه شهردار سابق سخن گفته که به نظر میرسد این حرف درست نیست و اصلاحطلبان در واقع از آنرو که سندی علیه کارنامه 12 ساله شهرداری بدست نیاوردهاند؛ ژست خویشتنداری گرفتهاند!
کیست که نداند اصلاحطلبان شورای شهر و شهرداری؛ آمده و نیامده از شهر سوخته بودن تهران بزرگ حرف زدند، از مفاسد بزرگ گفتند، به دروغ اثبات نشده املاک نجومی بال و پر دادند، صراحتا از این گفتند که تهران آبستن یک بحران بزرگ است، قالیباف مردم تهران را به جهنم برده است، کمکاری کرده، باید به او گوشمالی داد[4] و غیره.
در واقع همین اظهاراتِ بارها گفته شده از سوی اصلاحطلبان، برای سنجش صحت ادعای حضرتی کافیست تا مخاطبان بدانند اصلاحطلبان واقعا درباره قالیباف در حال خویشتنداری هستند یا اینکه سندی علیه او نیافتهاند؟!
مسئله دیگر این است که کدام اخلاق و حکم رسانهای، دینی و یا حتی سیاسی چنین رفتاری را میپسندد که الیاس حضرتی رسما و در یک روزنامه پرتیراژ اصلاحطلب اقدام به تهدید قالیباف کند و از او بخواهد که ساکت باشد و گرنه «از این موارد بسیار است»؟!
البته از نظر ما تقصیری متوجه آقای حضرتی نیست و ایشان به اقتضای طبیعت اصلاحطلبی عمل کردهاند...
در واقع مردم ایران، خیلی وقت است که اگرچه ژست آزادیخواهی و لبخند را از اصلاحطلبان میبینند اما در کنار آن دریافتهاند که باید آدرس «بازجوهای خشن»، «تهدید»، «پروندهسازی» و «کتمان» را هم از اردوگاه جریان چپ بجویند!
ذکر این نکته گفتنیست که هم رسانهها و هم حکما آقای قالیباف، بعنوان خدمتگذار مردم معتقدند که اصلاحطلبان اگر سندی علیه آقای قالیباف، عملکرد سوء ایشان و یا احیانا فساد ایشان دارند؛ حتما آنرا بیان کنند و دست از این خویشتنداری منجر به بیماری! بردارند.
مردم حق دارند واقعیتها را بدانند...
***
1_https://khabarfarsi.com/u/47855191
2_http://jamejamonline.ir/online/1906870646664241446
3_http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3667869
4_mshrgh.ir/740097